دوست داشتن در مدیریت آموزشی و آموزش، مفهوم ژرفی دارد؛ تا شخصی نتواند کودکان یا نوجوانان را دوست داشته باشد، در آنها نفوذ نخواهد کرد.
امیرعباس میرزاخانی کارشناس آموزشی در یادداشتی نوشت: در زمینه مناسبات انسانی، از برقراری روابط افراد با هم صحبت میشود.
شاید بتوان گفت که برقراری روابط انسانی مطلوب میان افراد، یکی از مهمترین عواملی است که آنان را برای حصول به اهداف و مقاصدشان یاری میدهد. بر این اساس، همه انسانها برای رسیدن به مقاصدشان به داشتن توانایی برقراری ارتباط با سایر انسانها نیاز دارند که این توانایی را در مدیریت، اصطلاحاً مدیریت روابط انسانی مینامند.
با توجه به آنکه مدرسه یک نهاد اجتماعی محسوب میشود و از ارزشهای فرهنگی جامعهای که در آن فعالیت میکنند، تأثیر میپذیرد، موضوع روابط انسانی مدیر مدرسه در قالب روابط اجتماعی و فرهنگی اهمیت بیشتری مییابد.
توجه کارکنان، بزرگترین و مهمترین پدیدهای است که در دهه اخیر، رشد فراوانی داشته است؛ این جنبش نیز مانند شماری دیگر از جنبشهای کارآمد مدیریت، سودمندی و کاربردهای زیادی دارد و در تمام کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان، به طور جدی به آن توجه می شود و چنین رویکردی، مبانی و اصول کار با کارکنان را دچار تحولی شگرف ساخته است.
اندیشههای نو، دگرگونیهای ریشهای که در قلمرو مدیریت منابع انسانی پدید آورده، بیآنکه با مقاومتی رو به رو شود، به آرامی و آسانی پذیرفته شده و راه را برای بهرهگیری بالاتر از توان تخصصی کارکنان هموار ساخته است. اگر مدیر آموزشگاه یا هر سازمانی، نتواند رابطهای میان خود و طرف مقابل ایجاد کند، هیچ اطلاعاتی بهدست نمیآورد.
ارتباطات انسانی، کلید موفقیت یا بهتر بگوییم حلّال بخش اعظمی از مشکلات روابط انسانی است.
تعریف روابط انسانی
فالت، که یک فیلسوف اجتماعی است، روابط انسانی در مدیریت را این گونه تعریف کرده است: روابط انسانی عبارت است از توان برقراری ارتباط انسانی با معلمان، دانشآموزان، اولیای دانش آموزان، مسؤولان و...از طریق پذیرفتن وجود، شخصیت و ویژگیهای افراد و همه تفاوتهایی که احتمالا با شخص مدیر دارند.
روابط انسانی و اهمیت آن برای مدیران
روابط انسانی از رابطه یا روابط مثبت و هدف داری که میان دو یا چند انسان وجود دارد، صحبت میکند. روابط انسانی مظهر وجود و ارزش انسانهاست و پدیده رفتاری اجتماعی گروههای انسانی است که شکل و نوع آن به عنوان وجه تمایز انسان و حیوانات به شمار میرود. در این مفهوم، روابط انسانی عامل سازنده، تشویق کننده و امید بخش است.
هر انسانی ناچار است در محیط زندگی خود به برقراری روابط متنوع دست بزند. هر کس در محیط خانواده، مدرسه، کار، تفریح، عبادت و... به برقراری روابط با دیگران نیاز دارد. از میان همه عوامل شادی و سعادت آفرین، شاید بدون گزافه گویی، برقراری روابط انسانی مطلوب، عمدهترین عامل خوشبختی و موفقیت هر کسی در زندگی است.
روابط شوهر با زن و فرزندان خود، رابطه با مشتریان، رابطه راننده با مسافران، رابطه معلم با شاگردان، رابطه فرد با دوستان، رابطه کارمند با ارباب رجوع و رابطه مدیر با همکاران یا زیردستان خود در میزان موفقیت آنان امر سرنوشتسازی است. همه انسانها به داشتن توانایی برقراری ارتباط با سایر انسانها نیاز دارند که این توانایی را اصطلاحا، مدیریت برقراری روابط انسانی می نامند.
اهمیت و حساسیت ایجاد روابط انسانی، آن را به عنوان یک دانش مطرح میسازند اما در واقع علاوه بر اطلاق دانش و روابط انسانی باید به عنوان یک هنر و مهارت نگریست. ایجاد روابط انسانی به ظرافت ها و شیوه های خاصی نیاز دارد که علاوه بر دانش، هنر، مهارت های ویژه ای در شرایط زمانی و مکانی خاص می طلبد.
با آن که نیاز به مدیریت روابط انسانی در همه برخوردهای انسانی مشهود است، اما نیاز به آن ر سازمان های اداری، آن گونه که باید درک نشده است. روابط انسانی آنقدر اهمیت دارد که بسیاری از صاحب نظران علم مدیریت، مدیریت را علم، هنر و یافتن برقراری روابط با انسانهای داخل سازمان تعریف میکنند.
در یکی دو دهه اخیر، اصطلاح روابط انسانی، برخی اندیشمندان علم مدیریت را با مفهوم دیگری با عنوان «رفتار سازمانی» مترادف دانستهاند. اما حقیقت این است که رفتار سازمانی به مطالعه رفتار در حالت واقعی آن و به همان صورت که در سازمان رخ میدهد، می پردازند و دلایل به وجود آورنده آن را توضیح میدهد.
رفتار سازمانی، در حد یک علم، از قضاوتهای ارزشی میپرهیزد، ولی روابط انسانی از یک بار ارزشی و انسانی برخوردار است و درباره درستی یا نادرستی رفتارها و روابط، به ارزشیابی و انتقاد میپردازد. روابط انسانی مفهوم وسیعی دارد هر نوع رابطهای میان افراد و در همه محیطها و موفقیتها را در بر میگیرد.
ارتباطات رسمی، غیررسمی، تجارتی، اجتماعی، حکومتی، فرهنگی و آموزشی میان افراد و گروه ها و جوامع، روابط انسانی نام دارد. اما رفتار سازمانی واژه بسیار محدود و باریکی است که به عنوان یک رشته علمی در پی درک، توضیح و پیش بینی رفتار در محیط سازمان های رسمی است.
نظریه های مختلف در رابطه با روابط انسانی
در رابطه با روابط انسانی نظریه های مختلفی وجود دارد که به توضیح برخی از آنها میپردازیم.
دیویس میگوید: تفاوت رفتار سازمانی و روابط انسانی مانند تفاوت آسیب شناس و پزشک است، آسیب شناس در پی درک و شناخت برخی بیماریهای انسان است ولی پزشک از این دانش برای نتیجهگیری بهتر و بهبود و بهسازی استفاده میکند.
دانش روابط انسانی را باید به کارگیرنده همه علوم رفتاری دانست که آن علوم را به طور علمی و در تعامل افراد با یکدیگر به کار میگیرد. این علم کاربردی، در راه رسیدن به اهداف خود از روان شناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، علم سازمان و مدیریت، علم معانی و بیان، منطق و ارزش شناسی بهره میگیرد.
ریس و برندت در کتاب روابط انسانی اثربخش گفتهاند: روابط انسانی، در مفهوم وسیع آن، همه انواع تعاملات میان مردم و تعارضات، کوششهای معاضدت آمیز و روابط گروهها را در بر میگیرد. روابط انسانی با اعتقادات، نگرشها و رفتارهایی که سبب کشمکشهای میان فردی میشود و با زندگی مشخص ما و همه موفقیتهای کاری، ارتباط دارد.
از روابط انسانی تعریف نسبتا زیادی شده است که نکته جالب و تقریبا مشترکی که فیفتر و شروود، دیویس، مهرآسا و پرهیزکار ارائه دادهاند وجود دارد. مسأله پذیرش فرد یعنی، پذیرش ارزش، اهمیت و حق زیستی او میباشد. در این تعاریف سعی شده است از طریق دادن آزادی عمل، شناسایی فرد به عنوان یک شخص با تمام تفاوتها و خصوصیات فردی، درک قابلیتها و شرکت دادن او در تصمیمگیریها، بر میزان علاقه فردی افزوده گردد و از بی تفاوتیهای احتمالی جلوگیری شود.
روابط انسانی در یک سازمان آموزشی از نظر دکتر سید محمد میرکمالی
فرایند برقراری، حفظ و گسترش رابطه هدفدار پویا و دوجانبه بین اعضای یک سیستم اجتماعی (مدرسه) است که با تأمین نیازهای منطقی و اجتماعی و روانی فرد و گروه، سبب تفاهم، احساس رضایت و سودمندی متقابل و به وجود آوردن زمینههای انگیزش و رشد و تسهیل رسیدن به اهداف سازمان آموزشی میشود.
بنا به تعریف فوق بر مدیریت آموزشی فرض است که اگر در مدیر، کار میان او و همکارانش رابطه دوجانبه زنده و با هدف سازندگی وجود ندارد، این رابطه را به وجود آورد و چنانچه تا حدودی این رابطه وجود دارد، آن را توسعه دهد.
رابطهای هدفدار پویا و دوجانبه، رابطهای است که بر اساس نیازها و شرایط طرفین و سازمان از کیفیت و قوت لازم برخوردار باشد. در عین حال این رابطه باید برای دو طرف قابل استفاده و سودبخش باشد. رابطه انسانی میان دو فرد یا دو گروه، رابطهای است که در آن دو طرف احساس کنند که نیازهای اجتماعی و روانی آنها تأمین میشود.
هر مدیری باید در درجه نخست از خود بپرسد که آیا توان پذیرفتن دیگران را – آن چنان که هستند – دارد یا خیر؟ آیا برای دیگران حق زیستن و اظهار وجود قائل است؟ آیا میداند که هر انسانی یک موجود منحصر به فرد است و از تواناییها و استعدادهای متفاوتی برخوردار است و هیچ دو نفری صد درصد مانند یکدیگر نیستند؟ اگر مدیری نتواند معلمان، دانشآموزان و کارمندان خود را آن گونه که هستند، بپذیرد و خود و خواستهها و خصوصیات شخص خود را محور مقایسه و پذیرش آنان قرار دهد، هرگز نمیتواند با دیگران رابطه مستمر و سودمندی برقرار کند.
زندگی همه انسانها از یک فرایند کلی و از مراحل کوچکتر تشکیل میشود. به عنوان مثال، دوره کودکی یک مرحله از مراحل زندگی انسان است که در آن بازی و رشد جسمانی اهمیت زیادی دارد. دوره نوجوانی و جوانی نیز مراحل دیگری از زندگی انسان است که ویژگیهای خاص خود را دارد. در عین حال هر کودک، نوجوان و یا جوان، علاوه بر نیازهای مشترک هر مرحله زندگی خود، دارای ویژگیهای خاص خود نیز هست که او را از دیگران جدا و متمایز میسازد.
عامل اصلی این تفاوتها، استعدادها یا نیروهای بالقوه ویژه هر فرد است. هیچ مدیر آموزشی نمیتواند ادعا کند که مدیر آموزشی خوبی است، مگر آن که نیازهای مشترک مراحل مختلف زندگی انسان و مخصوصاً مرحله مقطع تحصیلی تحت مدیریت خود و استعدادهای خاص افراد را بشناسد. از طرف دیگر وسایل، امکانات لازم و لوازم تأمین، شکلگیری و شکوفایی آنها را فراهم سازد. یکی از صاحب نظران، وظیفه مدیر را فراهم ساختن و به وجود آوردن محیط کار سازمان یافته میداند.
در چنین محیطی، نیازهای همه انسانها شناسایی میشود و سرانجام به درجه تحقق و تأمین می رسد. وی معتقد است، محیط باید از جوی آرامش بخش و نسبتا آزاد و قابل آزمایش و استفاده برخوردار باشد تا فرد بتواند بدون احساس موانع سخت و درهم شکننده به طور طبیعی رشد کند.
یک اجتماع سالم به شاعر نیاز دارد، به سرباز نیاز دارد، به بانکدار نیاز دارد، به ورزشکار و معدنچی نیاز دارد، یک اجتماع کاملا همگن که افراد آن واقعا شبیه به یکدیگر باشند، جامعهای نفرت انگیز، بی ثبات، کم دوام و وحشتناک خواهد بود. بیایید به خاطر گونه گونهمان شکرگزار باشیم.
بزرگترین وظیفه مدیریت آموزشی، تشخیص این تفاوتها و احترام به آنها و زمینهسازی برای شکوفایی و رشد آنهاست. رفتار و روابط انسانی در مدرسه همین تشخیص، احترام و زمینهسازیهاست. سازمان عبارت است از مجموعه گروههای انسانی که اهداف مشترکی دارند. با توجه به اینکه موضوع پژوهش روابط انسانی است در میان مهارت های سه گانه مدیریتی به توضیح مهارت انسانی می پردازیم این مهارت ها عبارتند از: 1 – مهارت فنی 2 – مهارت انسانی 3 – مهارت ادراکی
مهارت انسانی
توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و اجرای کار توسط دیگران فعالیت موثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزه های افراد و تاثیرگزاری بر رفتار آنان را مهارت انسانی گویند.
مهارت انسانی در نقطه مقابل مهارت فنی است. یعنی کارکردن با مردم در برابر کار کردن با اشیا و چیزها، داشتن مهارت های انسانی مستلزم آن است که شخص پیش از هر چیز خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد، عقاید و افکارش برخود او روشن باشد. اعتماد به نفس داشته باشد، به دیگران اعتماد کند. به عقاید، ارزشها، احساسات آنان احترام بگذارد، آنان را درک کند، از تأثیر گفتار و کردار خویش بر دیگران آگاه باشد و بتواند محیط امن و قابل قبولی برای جلب همکاری دیگران فراهم سازد.
مهارتهای انسانی به آسانی قابل حصول نیستند و فنون و روش های مشخصی ندارند، امروزه دانش علمی در قلمرو روان شناسی، روان شناسی اجتماعی، مردم شناسی و تجربه و کارورزی در شرایط گروهی و اجتماعی، به طور غیرمستقیم زمینه دستیابی به مهارتهای انسانی را فراهم میسازد.
فرآیند ارتباط
برای آنکه روابط انسانها به نحو مطلوب برقرار شود و افرادی که در تماس با هم قرار دارند، منظور یکدیگر را بفهمند، لازم است اجزایی را، که در فرآیند ارتباط دخیلند، مورد توجه قرار دهند.
این اجزا عبارتند از:
1 – عقیده یا فکری که باید منتقل شود ( پیام )
2 – وسیله ارتباطی که از طریق آن عقیده یا فکر ( پیام ) منتقل میشود.
3 – انتقال پیام به وسیله گیرنده
4 – دریافت پیام به وسیله گیرنده
5 – درک پیام به وسیله گیرنده
6 – اطلاع از تأثیرگذاری که پیام دربرگیرنده داشته است
شاخصهای روابط انسانی مطلوب
1 – درک نیازها و استعدادها و مشکلات دیگران و کوشش برای تأمین، شکوفایی و حل آن
همه معلمان، دانشآموزان و حتی اولیاء به عنوان انسان دارای نیازهایی هستند که بهنجاری و سلامت آنها به تأمین این نیازها بستگی دارد. انگیزه و میل به کار و مسؤولیت پذیری انسانها، با نیازهای آنها رابطه مستقیم دارد. هر قدر که میان کار و نیازهایش همخوانی و سازگاری بیشتری احساس کند، تحرک بیشتری از خود نشان خواهد داد. کوشش برای شناخت نیازها و تامین آنها از وظایف اساسی مدیرآموزشی است. از آنجا که کودکان، نوجوانان وجوانان به نسبت تجربه کمتری دارند و کمتر آینده نگر هستند، باید مسائل درسی، امر مدرسه و تکالیف چنان مطرح شود که در زمان حال نیز فواید هر موضوع برای آنها قابل درک باشد و بتوانند آن را با نیازهای خود تطبیق دهند.
از سوی دیگر، معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا، در زندگی فردی و اجتماعی خود با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شوند که ممکن است تا حدودی زندگی شغلی و تحصیلی آنها را تحتالشعاع قرار دهد و یا آن را مختل سازد. گذر از موانع و مشکلات زندگی، گهگاه به صبر و بردباری و کمک دیگران نیاز دارد.
گاهی اوقات، با اندکی ملاحظه، توجه و کمک میتوان مشکل کارمند یا دانشآموزان را حل کرد. یک مدیر آموزشی مسؤول کسی است که از طریق معلمان و اولیا و یا سایر کارکنان، به نحو مقتضی از مشکلات دانشآموزان آگاه شوند و چنانچه علائم و یا رفتارهای ناخواسته و یا نابهنجاری از دانشآموزی مشاهده کرد، پیش از هر اقدام و یا تصمیمی، نسبت به بررسی جوانب امر و دلایل احتمالی مشکل به بررسی و تجزیه و تحلیل بپردازد.
2 – دوست داشتن دیگران
یکی از موضوعات بسیار حساس در همه مدیریتها و به ویژه در مدیریت آموزشی که تا حدودی بحث کمتری در مورد آنها شده و توانسته است توجه و حساسیت مدیران را برانگیزد. مسأله توان و مهارت دوست داشتن معلمان و دانشآموزان است. اصولا تا کسی نگرش مثبتی نسبت به انسانها در کل و نیروهایی که با آن کار می کند نداشته باشد، مدیرخوبی نخواهد شد.
همان گونه که رمز موفقیت در مدیریت، موفق شدن در کار کردن با انسانها نیز دوست داشتن همکاران و انسان هایی است که با آنها کار میکنیم. مدیر باید نسبت به همکاران خود نوعی علاقه و خیرخواهی داشته باشد و آنها را از صمیم دل دوست بدارد. تا زمانی که کسی را به دلایلی دوست نداشته باشیم نمی توانیم با او ارتباط برقرار کنیم.
علی (ع) در فرمان بزرگ خود به مالک اشتر، به او توصیه فرمود: ای مالک قلب خود را از مهربانی و گذشت نسبت به زیردستان یا رعایا پرکن و به آنها دوستی و محبت کن و به آنها لطف و عنایت داشته باش، معنی دیگر این سخن آن است که اگر شخصی در موضع موقعیت مدیریت قرار گیرد، باید دوست داشتن مردم را تمرین کند و گرنه لایق مدیریت نیست و در کار خود موفق نخواهد شد.
دوست داشتن در مدیریت آموزشی و آموزش، مفهوم ژرفی دارد. تا شخصی نتواند کودکان یا نوجوانان را دوست داشته باشد، در آنها نفوذ نخواهد کرد. بچهها از افراد بیگانه و غریبه فرار میکنند و به آن چه خوشایند و خوش منظر باشد، روی میآورند. کودکان به کسی می گرایند که آنها را دوست داشته باشد. این دوستی هم جنبه ظاهری و جنبه باطنی دارد.
رسول گرامی اسلام (ص) تأکید فراوانی بر مهر ورزیدن به کودکان و دوست داشتن آنها داشت و میفرمود: کودکان را دوست بدارید و با آنها رحیم و مهربان باشید.
3 – خوب گوش دادن و پذیرش افراد
خوب گوش دادن و خوب شنیدن از اساسی ترین عوامل ارتباط در برقراری روابط انسانی است که بسیاری از مشکلات سازمانی و عصبانیتها با خوب گوش دادن به درددلها و مشکلات افراد حل میشود. مدیری که توانایی تحمل دیگران را نداشته باشد و نتواند با بردباری به حرف های همکاران و یا دانشآموزان خود گوش دهد، در برقرار کردن ارتباط موفق نخواهد شد. شاید بسیاری از عقدههای حقارت و خودنماییها با خوب گوش دادن، توجه به گفتههای معلمان و دانشآموزان و شنیدن با گوش دل است.
در این حالت مدیر سعی میکند با تمام وجود به تمام معانی و مفاهیم که در کلمات و جملات طرف مقابل است توجه کند. در شنیدن از درون، با تمام احساسات، هیجانات و حالات جسمی و روانی فرد توجه می شود. با گوش دل شنیدن، کوششی برای درک نیازها و خواستههای افراد برای پیدا کردن راه حل مناسب برای مشکلات مراجع است.
خوب گوش دادن آن قدر اهمیت دارد که به عنوان یکی از روشهای روان درمانی مورد استفاده قرار میگیرد، کارل راجرز به این روش اعتقاد داشت و از روان درمان گران و مشاوران میخواست که از این روش استفاده کنند. اگر چه مدیران، به طور معمول روان درمانگر نیستند ولی در حقیقت با موارد زیادی از مشکلات عاطفی و روانی کودکان، نوجوانان و جوانان رو به رو میشوند که با توجه به عظمت و حساسیت مطلب لازم است که یک روان درمانگر ماهر باشند.
برای رسیدن به نتیجه مطلوب، یعنی برقراری ارتباط و حل مشکلات طرف مقابل، از روش غیرمستقیم استفاده می شود. در این روش مدیر زیاد صحبت نمیکند بلکه به فرد فرصت میدهد تا حرفهای خود را بزند و سرانجام با کمک خود او سعی میکند راهحلهایی برای مشکلاتش ارائه دهد.
4 – برقراری بهداشت روانی در محیط آموزشی
هر محیط آموزشی دارای جوی است که ممکن است آن محیط را سرد، خشک، غیرقابل اعتماد، ترس آور و یا گرم، صمیمی، قابل انعطاف و حمایت کننده سازد. هر چه جو سازمان مثبتتر باشد، برقراری ارتباط و روابط انسانی آسانتر خواهد بود. بالعکس فضای بسته، ترسآور و یا منفی سبب بی اعتمادی، جدایی و نفرت افراد از هم میشود.
محیط زندگی انسان نقشی اساسی در احساس خوشبختی و یا تیره بختی او دارد. اگر محیطی بتواند به فرد اعتماد به نفس بدهد و بروز استعدادها و احساسات او را ممکن سازد و در نهایت بتواند زمینههای دستیابی به نیازهای فرد را امکانپذیر سازد، افراد احساس شادی و خوشبختی خواهند کرد. بالعکس اگر محیطی مانع رشد اعتماد به نفس فرد شود و استعدادهای او را در نطفه خفه کند و یا در او موجی از کینه، عداوت و احساس گناه به وجود آورد، در افراد احساس افسردگی، درماندگی و تیرهروزی پدید میآید.
وجود چنین ویژگیهای مثبت یا منفی در یک سازمان آموزشی، نشان دهنده وضع بهداشت روانی در آن سازمان است. بهداشت روانی، حالت ویژهای از روان است که سبب رشد و کمال شخصیت افراد در سازمان میشود. در حقیقت، بهداشت روانی حاصل مساعد بودن زمینهها و شرایط برای زیست و رشد فرد در سازمان یا جامعه است.
نکات مورد توجه در روابط انسانی
برای آنکه مدیر بتواند روابط موفقیت آمیزی با معلمان، دانش آموزان، والدین آنان و... برقرار کند و منظور خود را به آنان تفهیم سازد و منظور آنان را نیز به درست بفهمد باید به نکات زیر توجه کند:
بداند که میخواهد از طریق برقراری ارتباط به چه چیزی دست یابد و هدف از ارسال پیام چیست؟
پیام را بدون پیچیدگی و ابهام و از طریق ارتباط وسیله ارتباطی مناسب ارسال دارد.
نیازهای گیرندگان پیام را تشخیص دهد و توجه به حالات روحی و روانی و عاطفی آنان و بدست آوردن اطلاعات لازم و کافی درباره مخاطبان به ارسال پیام اقدام کند. این امر سبب می شود که مدیر قابلیت و میزان پذیرش پیام را بررسی کند.
با گیرندگان صمیمی باشد و در آنان اعتماد و اطمینان ایجاد کند.
به صحبتها خوب گوش بدهد و قابلیت پذیرش افراد را داشته باشد. زیرا بسیاری از مشکلات موجود در مدرسه با خوب گوش دادن به درددلهای کارکنان قابل حل است.
سطح دانش، اطلاعات و معلومات مخاطبان خود را در نظر بگیرد. از جملات کوتاه و واژه های قابل فهم استفاده کند.
در جریان صحبت کردن بر نکات اصلی و کلیدی تاکید کند و از جزئیات کم اهمیت بپرهیزد.
رمز موفقیت در مدیریت، موفق شدن در کار کردن با انسانهاست. رمز موفقیت در کار با انسانها نیز دوست داشتن آنهاست.
مدیر باید نسبت به همکاران، دانشآموزان و... نوعی علاقه و خیرخواهی داشته باشد و آنها را از صمیم دل دوست بدارد. تا زمانی که کسی را به دلایلی دوست نداشته باشیم، نمی توانیم با او ارتباط برقرار کنیم.
هر مدیر آموزشی باید به روحیه و حالات روانی دانش آموزان و معلمان خود توجه داشته باشد. چنانچه علائمی از بی اعتمادی، ترس، ناامیدی، تنفر و احساس نکردن نشاط در محیط آموزشی دیده شود، به معنی نبود بهداشت روانی و فقدان روابط انسانی است.
خبرگزاری فارس
ارسال نظر