باز هفته پژوهش و ما دست به قلم شدیم تا دوباره در مورد اهمیت و ضرورت آن حرف بزنیم(!) سراغ اسلایدها، سخنرانیها، پوسترها، مقالهها، پایاننامهها، دستنوشتهها، سایتها، وبلاگها، سخنانکوتاه و احادیث میرویم تا دوباره بگوییم پژوهش بسیار با اهمیت است و ضرورت دارد! پژوهش موتور پیشرفت و توسعه است!پژوهش چون نباشد تن من مباد و یا دوباره بگوییم ما بهدست آوردیم که خوردن صبحانه در یادگیری دانشآموزان تأثیر دارد. تا بگوییم اگر ورزش کنیم سلامت هستیم و راندمان اعضای بدن ارتقاء کیفی پیدا میکند. تا بگوییم که دورههای اثربخش ضمن خدمت کارکنان بر اثربخشی کار آنها تأثیر دارد ... تا بگوییم اگر خورشید در وسط آسمان باشد روز است(!!) شاید برخی بگوییم پژوهش یعنی اثبات دوباره مثوبت، کشف دوباره مکشوف و البته با کمی تغییر در زمان و مکان، و علم تکرار دوباره آنچه از سرزمین مجهول به وادی معلوم ها آمده است اما در این مجال کوتاه می خواهم نگاه دیگری به موضوع پژوهش آنهم در عرصه آموزش و پرورش داشته باشم، امروز بازار نقد، رونق دارد! و چه بهتر که ما هم در هفته پژوهش از پژوهش بگوییم!
در این هفته ما در آموزش و پرورش گزارش میدهیم (بهطور مثال) ٧٠ درصد معلمان در اقدام پژوهی شرکت کردند و آثار خود را به دبیرخانه دادند، از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترا حمایت کردیم و با همه سختی ها در جذب اعتبارات پژوهشی اما ما توانستیم باز حمایت کنیم و موجودی پایان نامه ها و کتاب های تألیفی از پایان نامه ها را در کتابخانه افزایش دهیم، ... خوب بعد، آیا میزان اضطراب دانشآموزان در ایام امتحانات کاهش پیدا کرد؟ آیا توانستیم تعداد دانشآموزانی که بدون خوردن صبحانه به مدرسه میروند را کاهش بدهیم؟
زنگهای ورزش، زنگ تربیت بدنی و سلامت شدند؟ آیا یک برنامه درسی را فدای سایر برنامههای درسی نکردیم؟ تا چه میزان همان اهمیتی که به برخی دروس میدهیم، درس تربیت بدنی هم اهمیت پیدا کرد و به آن توجه شد؟ ...
اهمیت دادن به پژوهش در آموزش و پرورش میبایست سبب توسعه، پیشرفت و حل مشکلات آموزش و پرورش بشود، اگر آموزش و پرورش ما دچار کاهش بودجه، نیروی انسانی و بعضا فرسودگی شده است، اولین اقدام بررسی دقیق وضعیت موجود و مشکل و مسئله است سپس مراحل بعدی و شاید از همه مهمتر این است که درک صحیح از توانمندی، امکانات و پیبردن به نقاط قوت و ضعف پژوهش در حوزه آموزش و پرورش داشته باشیم. بنابراین هر مقدار که پژوهش در حوزه آموزش و پرورش با دقت، با کیفیت و اثربخش انجام شود توسعه آموزش و پرورش و نهایتاً توسعه کشور شتاب بیشتری خواهد داشت.
اما پژوهش در آموزش و پرورش یک مقوله الحاقی یا الصاقی و حتی موضوعی که بگوییم جدیداً ابلاغ شده نیست. آموزش و پرورش اساساً همان پژوهش است. پژوهش اگر به معنای یک فرایند هوشمندانه برای یافتن، بازگویی و بازنگری پدیدهها، رخدادها و رفتارهاست آموزش و پرورش هم به معنای اصلاح و تغییر در پدیدهها، رخدادها و رفتارهاست. آموزش و پرورش و اساساً معلم چگونه میتواند در کلاس درس حاضر شود ولو اینکه بخواهد حتی یک شب از دانشآموز جلوتر باشد (گرچه امروز اگر ما معطل بمانیم دانشآموزان چندین روز و ماه و سال از ما جلوتر خواهند بود.) آیا نمی بایست یک طرح حتی در ذهن داشته باشد که فردا در کلاس درس چه میخواهد، چه انجام بدهد، به کجا خواهد رفت و یا مدیر مدرسه و سایر عناصر زنده در آموزش و پرورش که اگر پژوهشگر و یا روحیه پژوهشگری نداشته باشند نمیتوانند مؤثر باشند. حال پرسش اساسی این است که این رویکرد و جهت گیری کلی ازمعلم (به معنای عام آن در نظام آموزش و پرورش) چیست؟
چه فرایندی برای توسعه و تقویت روحیه معلمی که همان پژوهشگری است وجود دارد؟ آیا مقوله پژوهش و پژوهشگری یک الحاقیهایست که میبایست با بخشنامهها و اخبار و در یک نمایش درام به ابزاری برای چانهزنیهای ارتقای شغلی و رتبهبندیهای اداری تبدیل شود؟
چگونه میتوان در عصری که علم به یک کالا تبدیل شده روحیه پژوهشگری را حفظ کرد؟ چگونه می توان باور کرد که پژوهشگری یک منش، یک خصیصه و ویژگی درونی ست که صرفا با تحصیلات آکادمیک بدست نمی آید و با بخشنامه و تشریفات اداری حیات حقیقی ندارد.
اساساً روحیه پژوهشگری با مهارت در پژوهشگری متفاوت است ممکن است فردی مهارتهای پژوهشی را بهخوبی بداند، سیطره و توانمندی او به گونهای باشد که با کنترل مولفهها و متغیرها، اعتبار درونی پژوهش را بالا نگه دارد، اما او روحیه پژوهشگری نداشته باشد و همانند یک بنگاه یا مؤسسه اقتصادی منتظر سفارش پژوهش باشد.
امّا روحیه پژوهشگری آن خصیصه روانی و درونی است که ممکن است یک فرد بیسواد نسبت به متون پژوهشگری داشته و اساساً هر تصمیم و رفتارش با کنجکاوی، کنکاش، بررسی، تجزیه و تحلیل برای انتخاب بهترین راهحل باشد، در واقع بدون هیچگونه چشم داشتی و فقط با انگیزه درونی برای تشخیص و علاج اقدام میکند.
اگر معلمی نتواند مسائل و مشکلاتی که در مواجه با فرایند یادگیری بوجود میآید را شناسایی و برای حل آنها اقدام کند نیاز دارد که شایستگی معلمی در او تقویت شود و البته شایستگی معلمی با شایستگی تدریس نیز متفاوت است.
شایستگی معلمی به توانایی معلم در برآوردن نیازها و مطالبات حرفه تدریس با استفاده از مجموعه یکپارچه ای از دانش، مهارت و نگرش است که در عملکرد یا بازتاب عمل معلم تجلی پیدا میکند. لذا پژوهشگری یک خصیصه ذاتی برای معلمی است که بدون درنظرگرفتن تفاوت شایستگیهای معلم در هر کشور که مبتنی بر اسناد برنامه درسی، نظریههای آموزش و یادگیری و یا کیفیت فرهنگی آن جامعه باشد، تعریف میشود. بنابراین تعهد، اعتماد به نفس، پاسخگویی و شوق به یادگیری معلم را خود کارآمد و خودآگاه کرده و این خصیصه میتواند زمینهساز و نقطه شروع هرگونه تحول، توسعه و پیشرفت در حوزه آموزش و پرورش و نهایتاً توسعه کشور باشد.
امروز معلمان ما میبایست از محبوبیت، مقبولیت و اقتدار شخصیتی که ناشی از شایستگیهای معلمی است برخوردار باشند که زندهنگهداشتن روحیه پژوهشگری ناظر بر همین محبوبیت و مقبولیت است. بخشی از این ارتقاء و حیات روحیه پژوهشگری ریشه در برنامهریزیهای آموزشی و برنامهریزیهای درسی است که متولیان امر تعلیم و تربیت رسمی و عمومی میبایست برای آن تلاش کنند.
ارسال نظر