ظرفیت تمدن سازی برنامه‌درسی ایدئولوژیک



هدف برنامه درسی ایجاد شرایطی است که فراگیران به سطوح عالی آگاهی و معنی دار کردن زندگی خود دست یابند. کمال و معنی‌دار کردن زندگی انسان در تعادل و توازن اوست، انسان با داشتن استعدادهای گوناگون، زمانی انسان کاملی است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد. بنابراین در برنامه درسی باید این مساله در نظر گرفته شود که برای کمال و معنی دار کردن زندگی دانش آموزان نیاز به ابعاد مختلف وجود دارد. ابعادی که تامین کننده متوازن آزادی اجتماعی و آزادی معنوی باشد. شهید مطهری بیان کرده است در عصر ما یک جنایت بزرگ به صورت فلسفه مطرح شده است که اساسا درباره انسان، از شخصیت انسانی و شرافت معنوی وی  بحث نمی‌کنند و حقیقت "نفخت فیه من روحی" فراموش شده است. اندیشمندان غربی نیز مانند فرانکل و الکینس(Elkins) نیز بر سرگشتگی بشر در عصر حاضر اشاره دارند و معتقدند که بسیاری از افراد عطش معنویت دارند و بی معنایی را مساله وجودی اصلی زمانه ما برمی شمرند. در جهان معاصر فطرت پاک معنوی بشر در زیر لایه هایی از غرایز، مانند غضب، حرص، طمع، جاه‌طلبی و افزون‌خواهی پنهان مانده است و براساس آیه شریفه "و قد خاب من دساها"، در واقع این افراد حیات انسانی خود را از دست داده اند.

 اما آنچه که به عنوان مساله برای جامعه بشری وجود دارد این موضوع است که انسان برای رهایی از این سرگشتگی، قدرت ندارد به آزادی معنوی در کنار تامین آزادی اجتماعی بپردازد چون تامین آزادی معنوی نیازمند چارچوبی است که می بایست با فطرت بشری سازگار باشد، بنابراین نیاز است تا آزادی معنوی مدنظر قرار گیرد که چارچوب آن از طریق نبوت، دین، ایمان و ارزشهای اخلاقی تعیین شود و سازگاری با فطرت بشری داشته باشد.

 از سوی دیگر در برنامه‌درسی کنونی کشور به دلیل حاکمیت رویکرد دیسپلینی و موضوعی در برنامه درسی، رشد معنوی مبتنی بر فطرت دینی در فرآیندهای آموزشی کمرنگ یا محو شده است. بنابراین نیاز به ایجاد ظرافت و تلفیقی در برنامه‌ریزی درسی برای تحقق آزادی معنوی مبتنی بر فطرت دینی در حوزه‌های مختلف یادگیری می‌باشد. بدین منظور ضرورت دارد ساختار برنامه درسی با عناصر مرتبط با معرفت دینی برای حوزه‌های مختلف یادگیری و منطبق با ویژگی‌های دانش آموزان در دوره های مختلف تحصیلی با رویکردی تلفیقی از برنامه درسی با دقت و پژوهش مورد بررسی قرار گیرد.  

 

براین اساس برای تدوین برنامه درسی مبتنی بر رشد معنوی در حوزه های یادگیری نیازمند تعیین چارچوبی هستیم که با فطرت دانش آموزان سازگار باشد. تعیین این چارچوب در تدوین برنامه درسی نیازمند ایدئولوژی مبتنی بر فطرت دینی است. اما قبل از آن لازم است چیستی علم را جهت فهم انسان از جهان در نظر اسلام تبیین کنیم تا چرایی نیاز به ایدئولوژی مبتنی بر فطرت معنوی و دینی در تدوین کتب درسی مشخص گردد. مباحثی مانند جدایی علم از اخلاق و الیناسیون و از خودبیگانه شدن انسان و سوء استفاده فراوانی که در عصر ما از علم بدون در نظر گرفتن ارزش های اخلاقی شده است بیانگر این موضوع است که نسل آینده برای حفظ و بقای نوع و جلوگیری از خسران خود، نیازمند راه و روشی است که از طریق نبوت، دین، ایمان و ارزش‌های اخلاقی بنا نهاده شده تا آزادی معنوی وی را تضمین کند. بدین دلیل نیازمند ترسیم چارچوبی هستیم تا مبتنی بر آن، نیازهای فطری و معنوی بشر را در کنار نیازهای اجتماعی وی تامین نماییم.

تبیین چیستی علم مبتنی بر فطرت دینی بیانگر این مساله است که در تدوین برنامه درسی این نکته مورد توجه قرار گیرد که علم در اسلام هدف حیات و بزرگترین ایده آل برای انسان تلقی نمی‌گردد بلکه علم وسیله و مایه رشد و تعالی انسان محسوب می شود نه هدف رشد و تعالی انسان. بنابراین در اسلام دستور به پرستش علم و دانش داده نشده است بلکه هدف از علم و شناخت انسان مطالعه و تفکر درباره مبدا و منشاء وجود و همینطور مقصد و غایت خود است. براین اساس هدف مطالعه پدیده‌های جهان این است که انسان آیه بودن یک پدیده را درک کند یعنی درک کند که آن پدیده علامت و نشانه وجود مبدا آفرینش بوده و به سوی مقصدی خاص در حرکت است. همچنین هدف دیگری که در برنامه‌درسی باید مددنظر قرار گیرد مسئله شکر است. لذا رویکرد برنامه درسی به سویی جهت یابد که علم را به عنوان ابزاری در اختیار انسان معرفی نماید تا به وسیله آن عالم را شناخته و به شکر و سپاس خالق بپردازد.

چنین جهان بینی منجر به ترویج وسیع رویکردی معتبر برای دانش علمی است که یک بعد معنوی را برای حیات انسانی نیز در نظر می‌گیرد و با این برداشت که انسان وابسته به یک موجود متعال می باشد سازگار است. چنین رویکردی این امکان را فراهم می‌کند که یادگیرندگان را به طرف اهداف معنوی بالاتر متوجه کند و یک مبنای اخلاقی محکم برای هدایت امور مادی مان فراهم سازد. جهت‌گیری و کاربرد پژوهش های علمی می‌تواند در نظام های ارزشی مختلف به طور وضوح متفاوت باشد و چون ارزش های انسانی غالباً ارتباط ارگانیک با عقاید دینی دارند، اعتقادات دینی را نیز می‌توان با جهت‌گیری علم و فن آوری مرتبط دانست.

در تعامل متقابل بین علم و دین می‌توان از ابزارهای علم در پرتو جهان بینی دینی نیز استفاده کرد. شرکت دانشمندان در طرح‌هایی که منجر به تخریب محیط زیست یا نابودی و خسران انسان ها شده است نشانه خوبی از علمی است که جهت گیری درست نداشته است. در حال حاضر با امکانات فوق العاده ای که پیشرفت علم در اختیار دانشمندان گذاشته است مانند علم ژنتیک احساس مسئولیت در دانشمندان بیش‌تر و بیش‌تر ضروری به نظر می رسد و یکی از موثرترین راه های تامین آن تقویت نگرش و تعهد دینی است.   

بنابراین انسان نمی‌تواند تنها نظاره‌ای سطحی به عالم بکند و یک سلسله قواعد و قوانین علمی را به دست آورد و به تسخیر طبیعت بپردازد تا زندگی مادی خود را تامین کند. بلکه انسان ناچار است با نظاره بر جهان همه پدیده‌ها را درک کرده و سپس به عبودیت و بندگی پرداخته تا به هدف نهایی حیات خویش دست یابد.

بیان چنین مقدمه‌ای از جهان‌بینی نسبت به شناخت انسان بدین معنی است که برنامه‌درسی کشور که نمایی از ویژگیها و بینش ملی و چهره مشخصی از یک ملت و تمدن را آشکار می‌سازد با ایدئولوژی منبعث از جهان‌بینی خود قرار گیرد که منطبق با فلسفه اجتماعی و عوامل حیاتی، اجتماعی، فرهنگی و خصوصیات ملی است. لذا باید به این نکته توجه نماییم که یکی از مولفه های اساسی در بروز و ظهور هر تمدن در نظر داشتن توجه به آموزش های اجتماعی جهت‌دار و هدفمند است که به ایدئولوژی تعبیر می‌گردد. لذا اهمیت برنامه‌درسی ایدئولوژیک از این بابت ارزشمند است که موجب ایجاد و صیانت شالوده فرهنگی، اجتماعی جامعه می‌گردد.

ارتباط نزدیک برنامه درسی در فرهنگ و تمدن‌سازی و تاثیر مقولات دین و اخلاق بر فرهنگ و تمدن بیانگر ظرفیت برنامه درسی دینی در اعتلای فرهنگ و تمدن یک جامعه می باشد. از خصیصه های تمدن غرب، سکولاریسم یا دنیاگرایی است که از پیامدهای آن، نفی حاکمیت دین در برنامه درسی است. اومانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم اندیشه‌های حاکم بر فرهنگ و تمدن غربی است که در جنبه‌های مختلف زندگی انسان غربی تأثیر گذاشته است.

بیشتر اندیشمندان معاصر بر این مسأله اتفاق نظر دارند که تمدن غربی، اگر چه به لحاظ دانش و صنعت در اوج است، اما در این مدنیت، اخلاق به همان اندازه اعتلا نیافته است و سیری نزولی را طی می‌کند. امروزه بسیاری از متفکران معتقدند که تمدن غربی به دلیل عدم توجه به اخلاق و معنویت رو به افول است. پاتریک جی. بوکانان، نویسنده آمریکایی، در کتاب «مرگ غرب» این مسأله را مطرح می‌کند که: «چرا جامعه‌ای که از نظر علمی سیر صعودی دارد، در حال تجزیه و مرگ است؟ بوکانان در پاسخ به این سؤال که چرا فرهنگ و تمدنی که غرب از آن دم می‌زند، غیر قابل تحمل است؟ می‌نویسد: «این تمدن به خاطر تضاد با اخلاقیات و معنویات و آنچه بر سر قهرمانان سنتی و دینی آورده، مورد نفرت است. در واقع، ایدئولوژی حاکم بر تمدن غرب، با سرشت انسان و خدای طبیعت در تضاد است.» وی عدول از اخلاقیات و حذف دین از سیطره زندگی بشر غربی را از جمله عوامل نزول تمدن غرب می‌داند این نویسنده آمریکایی، تأثیر تمدن غرب را همچون هروئین می‌داند که در ابتدا ظاهراً فرد را تسکین می‌دهد، اما با جذب شدن در عمق بدن، انسان را از پای در می‌آورد.

برنامه درسی ایدئولوژیک مبتنی بر اصول اخلاقی و دینی موجب تضمین بقا هر جامعه ای خواهد شد، در واقع تمدن بی‌هدف، به بی قیدی و لاابالی‌گری می‌انجامد. لذا برنامه‌درسی مبتنی بر معیارهای اخلاقی، معنویات، اتحاد و رعایت قوانین فردی و اجتماعی که اساس و ارکان تمدنی هر جامعه‌ای را پایه‌گذاری می‌کند.

ویل دورانت معتقد است هر تمدنی از ارزش هایی هدف مند و متعالی برخوردار است که پس از مدتی، زمینه ظهور دانش و فنون را پدیدار می‌سازند از نظر وی با رشد دانش، مردم به جای توحید و پرستش مبادی معنوی، به ستایش علوم و عقل می‌پردازند و جنگ میان ارزش و دانش آغاز می‌گردد. این مرحله است که افول انگیزه‌های اولیه ساخت تمدنی یعنی انگیزه های ارزشی و ایدئولوژی شکل می‌گیرد. براین اساس نیروی محرکه جوامع یعنی ایدئولوژی که انگیزاننده برای حرکت است کند و متوقف شده و موجب انحطاط یک تمدن می شود. ویل دورانت جنگ میان علم و دین یا دانش و ارزش را موجب فرسایش تدریجی تمدن‌ها می‌ داند. از آنجاییکه برنامه درسی ارتباط مستقیمی با تمدن سازی و صیانت از آن را برعهده دارد عامل مهمی است تا تلفیقی از دانش و ارزش و ایدئولوژی را در طراحی کتب درسی برای جلوگیری از انحطاط تمدنی موجب گردد.

بنابراین ارجاع منابع ایدئولوژی برای برنامه ریزی درسی بدون در نظر گرفتن نیاز بشر به آزادی معنوی از طریق پروتکل های اجتماعی مانند عقل سلیم و  انتخاب اجتماعی و انتخاب عقلانی و مطرح کردن مباحثی  مانند عقلانیت اجتماعی، خرد اجتماعی، عرضه و تقاضا بدون در نظر گرفتن انگیزه های ارزشی و دینی و یا ارائه شعارهای عامه پسند مانند ضد صلح جهانی بودن برنامه درسی؛ ویژگی و مختصاتی ناقص از عقلانیت را ارائه می دهد زیرا اگر عقل با سلامت فطری همراه نباشد بیش از آنکه مفید و ارزشمند باشد، عاملی برای اضمحلال و ویرانگری تمدنی محسوب می‌شود. عقل در فرهنگ قرآنی وسیله ای است که انسان می تواند به واسطه آن و با لحاظ کردن سلامت فطرت، به حقایق معارف و اعمال صالح و در نهایت به سعادت ابدی دست‌یابد.   

ارسال نظر

Image CAPTCHA