ابعاد مهجوریت قرآن کریم از منظر آیت الله مکارم شیرازی



حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی نوشت: متأسفانه اکثریت مسلمانان جهان، اکثریت کسانی که به قرآن ایمان داریم و دم از اسلام می زنیم، در حقیقت قرآن را گم کرده ‏ایم.

به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید در یادداشتی به تبیین ابعاد مهجوریت قرآن کریم پرداخت.

متن یادداشت این مرجع تقلید به این شرح است:

بزرگ ‌ترین معجزه پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم)، قرآن است و مهم ‌ترین سند حقانیت اسلام و برترین برنامه زندگی سعادت‌بخش انسان ‌ها می ‌باشد.[1] پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) در گفتار حکیمانه ‌اش می‌فرماید: «عَلَیکُمْ بِـالْقُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ اِمـامـاً وَ قائِداً؛ [2] بر شما باد که چنگ به دامان قرآن بزنید و آن را پیشوا و رهبر خود قرار دهید».[3]

امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نیز در یک کلام پرمعنا می‌فرماید: «فَتَجَلَّى سُبْحَانَهُ لَهُمْ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ؛ خداوند در قرآن مجید از طریق نشان دادن قدرتش تجلی فرموده بی آن که مردم او را ببینند»[4].

قدرت ‌نمایی خداوند در قرآن چنان است که هر زمان درباره آن دانشمندان غور و مطالعه کنند به حقایق بیشتری می‌رسند، گذشت زمان هرگز آن را کهنه نمی‌کند و تلاوت آن همیشه لذت ‌بخش و مطالعه و دقت در آن همیشه پرفایده و نورانی است.[5]

قرآن شجره طیبه ‌ای است که ریشه ‌های آن در اعماق جهان اسلام فرو رفته و شاخه‌ های آن برفراز آسمان ‌هاست. تمام جهان بشریت می‌توانند در سایه این شجره طیبه قرار گیرند و از میوه ‌های آن هر زمان بهره ‌مند ‌شوند.[6]

از این رو حفظ قرآن، دل و جان را نورانی می‌کند و تلاوت آن به انسان نور و صفا می‌بخشد و آهنگ ترتیل آن روح را در آسمان معنویت به پرواز درمی‌آورد و شادی می‌آفریند.[7]

هم چنین خواندن آیات قرآن‏ همراه با تدبر و اندیشه، روح و جان انسان را تازه می کند[8] و فرد در نهایت عمل خود را بر اساس آن تنظیم می نماید.[9]

البته سخن در مورد قرآن بسیار زیاد است؛ [10] اما حقیقت آن است که قرآن در بین ما مهجور و متروک‏ است.[11] مهجور از نظر مغز و محتوا و متروک از نظر اندیشه و تفکر و از نظر برنامه ‏هاى سازنده ‏اش![12] لذا هنوز تا رسیدن به حد لازم از حضور قرآن در جامعه، راه بسیاری در پیش داریم. [13]

مهجوریت قرآن در ممالک اسلامی

متأسفانه این کتاب با عظمت، و این نسخه شفابخش آلام بشریت، حتى در بین مسلمانان غریب و مظلوم است. به نحوی که قرآن و قرآن خوان فراوان است، اما تفکر و تأمل و اندیشه پیرامون دستورات آن کم.[14]

به عنوان نمونه اگر به خاستگاه قرآن، عربستان سعودى سرى بزنیم می بینیم، کشورى که قسمت مهمى از قرآن هاى موجود دنیا، در آنجا چاپ مى ‏شود، و مدارس فراوان جهت حفظ قرآن مجید دارد، و در تمام مساجد شهر هاى مختلف آن، مخصوصاً مسجد النبى و مسجد الحرام قفسه ‏هاى زیبا و فراوان آن، مملو از قرآن هاى زیباست، و هر کس وارد مى‏ شود به تلاوت آن مى‏ پردازد. اما در همین کشور قرآن در ظواهر زندگى آنها فراوان، اما در اعمال و رفتار و کردارشان نایاب است.[15]

متأسفانه اکثریت مسلمانان جهان، اکثریت کسانی که به قرآن ایمان داریم و دم از اسلام می زنیم، در حقیقت قرآن را گم کرده ‏ایم.[16]

درست است که قرآن به تمام زبان هاى زنده جهان ترجمه شده، و در تمام خانه‏ هاى مسلمانان و عموم کتابخانه ‏هاى دنیا وجود دارد، همه روزه از تمام فرستنده‏ هاى ممالک‏ اسلامى و جمعى از ممالک غیر اسلامى نیز پخش مى‏ شود، ولى افسوس که بسیارى از ما از حقیقت تعلیمات عالى قرآن‏ و روح معانى این کتاب بزرگ آسمانى و درس هاى آموزنده آن عملا بى‏خبریم.[17]

ما مسلمانان اگر قرآن را گم نکرده بودیم امروز چنین پراکنده نبودیم، این چنین در چنگال بیگانگان استعمارگر گرفتار نبودیم و اینچنین در ادامه زندگى و حیات خود به کمک هاى این و آن نیازمند نبودیم![18]

نگاه تشریفاتی و زینتی به قرآن

از جمله آسیب‌ هایی که ممکن است به قرآن وارد شود این است که قرآن در میان پیروانش کمرنگ و بی‌رنگ شود.[19]بدین نحو که قرآن به صورت یک کتاب تشریفاتى در آید، [20] و به آن، به عنوان یک کتاب مقدس و آسمانى و قطع نظر از جنبه ‏هاى علمى نگاه ‏کنند. به نحوی که زینت مراسم تشریفاتى آنان باشد.[21] و جاى آن در کاشى کاری هاى مساجد و افتتاح خانه نو، حفظ مسافر، شفاى بیماران، و حد اکثر براى تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده مى‏ کنند.[22]

حال آنکه قرآن مجید، براى این نیست که تنها در خانه ‏ها خاک بخورد، و یا به عنوان «دوری از چشم زخم دیگران» حمایل کنند، و یا ضمیمه «آئینه» و «شمعدان» مهریه عروسان نمایند و یا مخصوص مجالس فاتحه و اموات گردد و تا این حد آن را تنزل دهند و یا آخرین همت آنها تلاش و کوشش براى تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد، ولى در زندگى فردى و اجتماعى کم ترین انعکاس نداشته باشد و در عقیده و عمل از آن اثرى به چشم نخورد![23]

آرى برادرم تا وقتى قرآن را فقط در طاقچه‏ هاى خانه ‏ها و در کنار مقابر و مجالس ترحیم و در موقع خطبه عقد و انتقال از منزلى به منزل دیگر و در وقت مسافرت رفتن به کار گیریم، وضع به همین منوال است، و باید از بیمارى فردى و اجتماعى بنالیم‏.[24]حال آنکه قرآن‏ کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتى‏.[25]

 لذا امیرمؤمنان در آخرین وصایای خود فرمودند: «الله الله فی القُرْآن، لا یَسْبِقکُمْ بالعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ؛ مسلمانان، خدا را خدا را درباره قرآن به شما می‌گویم مبادا دیگران با عمل به قرآن بر شما پیشی گیرند و شما تنها به ظاهر قرآن مشغول باشید».[26]

مهجوریت قرآن در تعلیم و تربیت

در بعضى از کشورهاى اسلامى مدارس پر طول و عرضى به عنوان مدارس «تحفیظ القرآن» دیده مى‏ شود، و گروه عظیمى از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولند.[27]هم چنین براى تجوید و قرائت قرآن بسا کلاس‏ ها برگزار شده و بسا کتاب‏ هایى که نوشته ‏اند.[28]

اگرچه همه اینها خوب است، [29] ولى آیا این اهتمامى که براى حفظ و قرائت و تجوید به کار مى‏رود، براى پیاده شدن محتوى آن هم به کار مى‏رود؟ ! به راستی چه اندازه از مفاهیم قرآن در آنجا پیاده شده است.[30] به راستی وقتى تجوید و قرائت با عمل به قرآن و فهم و درک آن همراه نباشد چه دردى را دوا مى‏ کند؟ [31]

متاسفانه باید اذعان نمود برخورد گروهى از مسلمانان با قرآن برخورد با یک مشت اوراد نامفهوم است، تنها به تلاوت سرسرى مى‏ پردازند، و در نهایت به تجوید و مخارج حروف و زیبایى صوت اهمیت مى‏ دهند، و بیشترین بدبختى مسلمانان از همین جاست که قرآن را از شکل یک برنامه جامع زندگى خارج ساخته و تنها به الفاظ آن قناعت کرده ‏اند.[32]

من از این می ‌ترسم یک وقت برای عده ‌ای این تصور پیش بیاید که هدف نهایی همان تجوید و صوت خوب است، [33] همانگونه که بعضاً شاهدیم جلساتى به نام قرآن تشکیل مى‏ شود، و صرفاً روى قرائت و تجوید، متمرکز می شوند، گویى ماوراى قرائت و تجوید چیز دیگرى وجود ندارد.[34]

و یا قرائت قرآن یا حفظ قرآن، که گاهی به صورت یک کار هنری در می‌آید که قرآن را از انتها بخوانند، یا با یک نفس آیات متعددی خوانده شود، قاریان، حافظان و مستمعان بدانند که اینها مقدمه برای فهم قرآن و فهم مقدمه برای عمل به قرآن و نشر و ترویج آن است.[35]

بدیهی است آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت مى‏ کنند، و از «تدبر» و «عمل» به قرآن خبرى ندارند، گرچه یکى از سه رکن را انجام داده، ولى دو رکن مهم‏تر را از دست داده ‏اند و گرفتار خسارت عظیمى شده ‏اند.[36] چرا که به نام قرآن، قرآن را به نابودى مى‏ کشند.[37]

این مسأله در حالی است که روایات وارده در زمینه فضیلت سوره ‏هاى قرآن، روى محتواى سوره ها و جنبه هاى عملى آن تأکید شده است، مثلاً مى‏بینیم از امام صادق علیه السلام در فضیلت تلاوت سوره نور چنین نقل شده: «حَصِّنُوا أمْوالَکُمْ وَ فَرُوجَکُمْ بِتِلاوَةِ سُورَةِ النُّورِ وَ حَصِّنُوا بِها نِسائَکُمْ فَاِنَّ مَنْ أدْمَنَ قَرائَتَها فِی کُلِّ یَوْمٍ أوْ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یَزْنِ أحَدٌ مِنْ بَیْتِهِ أبَداً حَتّی یَمُوتَ؛ [38] اموال و دامان عفت خود را با تلاوت سوره نور محفوظ دارید، و هم چنین به وسیله آن همسران خود را (از سقوط در دامان فساد) حفظ کنید، هر کس هر شب یا هر روز این سوره را بخواند، هیچ یک از خانواده او گرفتار بى‏عفتى نخواهد شد».[39]

روشن است که سوره نور با بحث ‏هاى مؤثرى که درباره حجاب و مبارزه با چشم‏چرانى کرده، و هم چنین دستورات مؤکدى که در زمینه ازدواج دختران و پسران و مانند اینها داده است، داروى مؤثرى است براى مبارزه با بى‏عفتى و همچنین حیف و میل اموالى که از این رهگذر به دره نیستى ریخته مى‏شود.[40]

شک نیست که منظور از تلاوت این سوره در هر شب و روز در محیط خانه و خانواده هشدارهاى پى در پى‏ و یادآورى‏ هاى مکرر در زمینه‏ هاى اجتماعى و اخلاقى است، و بنابراین افراد باید آن را بخوانند و مضمون آن را درک کنند، نه تنها تلاوت و قرائت خالى از هر گونه فهم و درک.[41]

در مجموع مبادا خیال شود که تلاوت قرآن یک هنر است و هر فردی که بتواند آن را قوی ‌تر اجرا کند به هدف اصلی رسیده است، بلکه باید سعی کنیم همه با نگاه تربیتی به قرآن بنگریم و این نگاه است که می‌تواند جامعه ما را عوض کند و گرنه مصداق روایت آن کسانی هستیم که قرآن می‌خوانند اما قرآن آنها را لعن می‌کند.[42]

 اى کاش در جامعۀ اسلامی، تنها به تلاوت و تجوید و زیبایى صوت و قرائت، قناعت نمى‏ شد و مراحل دیگر که هدف اصلى را تشکیل مى‏دهد، درباره قرآن پیاده مى‏ گشت.[43]

استفاده سطحی از مفاهیم وحیانی

کسانى هستند که آیات قرآن را قرائت مى‏ کنند؛ اما فهم و درک آنها از مفاهیم بلند آیات الهى، سطحى است و به عمق آن‏ نمى ‏رسند؛ همانند خوارج و وهابی ها؛ [44] در نتیجه وهابى ‏ها فقط به الفاظ قرآن بسیار اهمیت مى‏ دهند و در قرائت مى‏ کوشند، اما به محتواى آن کارى ندارند. وقتى قارى قرآن آیات را یک ‏نفس مى‏ خواند الله‏ الله مى ‏گویند، اما زمانى که آیات تکان‏دهنده قیامت قرائت مى‏ شود چون یک ‏نفس نخوانده الله ‏الله ندارد.[45]

با توجه به این مسأله، حرکت قهقرائى امت اسلامى و به عقب برگشتن کاملاً روشن مى‏ شود، که مى ‏بینیم در کشورهائى مثل حجاز و عراق و مصر حفظ الفاظ قرآن‏ بسیار مورد توجه است، به طورى که بچه‏ هاى کوچک مبادرت به حفظ قرآن مى ‏کنند، در حالى که احکام آن مراعات نمى‏ شود، و در کنار این عدم رعایت، علماى راستین محزونند، و خون دل مى ‏خورند، با چشمى گریان و دلى پرخون نظاره‏گر این اوضاع هستند، و کارى از دست آنها ساخته نیست، آنقدر که به صورت زیبا و تجوید قرآن توجه مى‏ شود، به‏ تفسیر و بیان احکام توجه نمى‏ شود، و این نقشه ‏اى بود که بعد از به انحراف کشیدن خط امامت بعد از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) کشیده شد، و تا به حال ادامه دارد، این سیاست شومى بود که بعد از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ریخته شد که قرآن خوانده شود ولى تفسیر نشود.[46]

تفسیر به رأی قرآن

امروز بحث ‌های قرآنی انحرافی کم نیست، از جمله  برخی با تفسیر به رأی، با آیات قرآن بازی می‌کنند.[47] معنی تفسیر به رأی در یک عبارت ساده این است که ما قرآن را با خواسته ‌های خودمان تطبیق بدهیم. به عنوان مثال بعضی‌ ها در محیط ‌های اسلامی تفکرهای خاصّ «سوسیالیستی» و «کاپیتالیستی» و امثال این ‌ها را داشتند و دنبال این بودند که آیاتی از قرآن را دست‌آویز کنند و آن را با این‌گونه تفکرات تطبیق دهند. در صورتی که قرآن راهنما و استاد و پیشواست نه پیرو! [48]

تفسیر واقعی این است که ما پیرو قرآن باشیم و به تعبیر دیگر ما شاگرد قرآن باشیم نه استاد قرآن. یعنی باید ببینیم قرآن چه می‌گوید نه این که رأی و فکر خودمان را بر قرآن تحمیل کنیم و به قرآن بگوییم تو این طور بگو که ما می‌پسندیم. به همین دلیل باید به هنگام تفسیر، پیش‌داوری‌ ها را کنار بگذاریم و با ذهن صاف و خالی در محضر قرآن بنشینیم و بگوییم ای کتاب بزرگ آسمانی، ای قانون اساسی اسلام تو چه می‌گویی؟ که ما همان را می‌خواهیم.[49]

کوتاه سخن این‏که، همان طور که جمود بر الفاظ قرآن مجید و عدم توجه به قرائن عقلى و نقلى معتبر، نوعى انحراف است، تفسیر به رأى نیز انحراف دیگرى محسوب مى‏شود، و هر دو مایه دور افتادن از تعلیمات والاى قرآن و ارزش ‏هاى آن است.[50]

قرآن ستیزی به سبک غرب

سال ‌هاست دشمن، جسم و روح قرآن را هدف قرار داده است. مثلاً در عراق، آمریکایی‌ها قرآن را گذاشتند و تیراندازی کردند؛ این یعنی هدف قرار دادن جسم قرآن، [51] و یا اقدام دیگر در این عرصه، اقدام زشت آتش زدن قرآن بود[52] که به کوری چشم کسانی که قرآن را احمقانه سوزاندند و گمان کردند با سوزاندن قرآن این کتاب فراموش می‌شود، دیدیم که توجه جهانیان روز به روز به این کتاب الهی بیشتر گردید[53] به نحوی که در کشور آمریکا در سال های گذشته کتابی که بیش از همه کتاب ها منتشر شد، ترجمه قرآن مجید به زبان انگلیسی بود؛ یعنی همان کتابی که آن را آتش زدند. [54]

و گروهی هم در دین ما شبهه ایجاد می‌کنند و مفاهیم قرآنی را زیر سوال می‌برند، و به روح قرآن ما حمله می‌کنند. [55] هم چون نوشتن کتاب‌ آیات شیطانی که کار بسیار زشتی بود، ولی زمانی که امام(رحمه الله علیه) آن فتوا را دادند، این مسئله در سراسر جهان مطرح شد، در آن سال در آمریکا و دیگر کشورها، قرآن، به عنوان پرفروش ‌ترین کتاب مطرح شد و به واسطه این دشمنی با روح قرآن، عده زیادی با این کتاب آسمانی آشنا شدند و مطمئناً آثار مثبت فراوانی هم بر جای گذاشت. [56]

هم چنین یک عده از مستشرقین، در لباس استشراق هجمه به قرآن کرده و دست به قرآن ستیزی زدند. از جمله نسبت به شیعیان مدعی شدند که آن ها کاری به قرآن ندارند.[57]

در این میان فعالیت قرآن پژوهان و کسانی که با احساس وظیفه برای حفظ قرآن جان‌فشانی می‌کنند، و در این راه، شبهات را پاسخ می‌دهند و با ترجمه قرآن، ‌ آموزه ‌های آن را نشر می‌دهند، تمامی این مسائل، [58] جوابی برای این حرف های بی اساس دشمنان، [59] و گامی در راستای رفع مهجوریت قرآن کریم است.[60]

شکایت قرآن در قیامت

یکى از شاکیان در روز قیامت قرآن است.[61] شکایت‏ قرآن درباره کسانى است که آن را پشت سر افکنند و نسبت به آن بى اطلاع باشند.[62]

 امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «ثَلاَثَةٌ یَشْکُونَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْجِدٌ خَرَابٌ لاَ یُصَلِّی فِیهِ أَهْلُهُ وَ عَالِمٌ بَیْنَ جُهَّالٍ وَ مُصْحَفٌ مُعَلَّقٌ قَدْ وَقَعَ عَلَیْهِ غُبَارٌ لاَ یُقْرَأُ فِیهِ؛ سه چیز نزد خدا شکایت مى‏ کنند: مسجدى که خراب شده و در آن نماز خوانده نمى ‏شود، عالمى که در بین مردم قرار دارد و از او بهره نمى‏ برند، و قرآنى که غبار روى آن را گرفته و خوانده نمى‏ شود».[63]

شکایت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از امت

پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) طبق آیه سى‏ام سوره فرقان از برخى مسلمانان به خداوند شکایت مى‏ کند: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛ پروردگارا! این قوم من قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند».[64]

آری آن حضرت از گروه عظیمى از مسلمانان به پیشگاه خدا شکایت مى‏ برد که این قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى که مملو از برنامه‏ هاى زندگى مى‏ باشد، این قرآن را رها ساختند و حتى براى قوانین مدنى و جزائیشان دست گدایى به سوى دیگران دراز کردند![65]

سخن آخر: (نگذاریم قرآن مهجور بماند)

واقعا شرم‏آور است که با قرآن چنین کردیم، با چه روئى به محضر رسول گرامى (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و قرآن عزیز و بالاتر از همه خداوند متعال رویم، آیا به ما نمى‏ گویند هدف از نزول قرآن همین بود که کردید؟ ![66]

نتیجه اینکه در چنین زمانی ما باید قرآن را تنها نگذاریم تا قرآن هم ما را تنها نگذارد. نباید قرآن و پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روز قیامت از ما شکایت کنند، [67] بلکه باید همواره، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان که به تعبیر قرآن ماه قرآن است، در معارف و دستورهاى الهى که در قرآن آمده بیندیشیم، و دردها و آلام و بیماری ها و مشکلات خویش را در سایه عمل به آن درمان کنیم، باید به قرآن بازگردیم، و آن را فراگیریم، و شعاع نور آن را در سراسر زندگى و اعمال و حرکاتمان بیندازیم، تا مبادا جز افرادى باشیم که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از آنها شکایت خواهد کرد.[68]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. بیانات معظم له

2. تفسیر نمونه

3. انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى

ارسال نظر

Image CAPTCHA