ای بازوان رهبر و پویندگان حق مردان استقامت و ایمان خوش آمدید
ای فاتحان قله ایثار و افتخار گل واژه های مکتب و قرآن خوش آمدید
ای بوسه گاه روح خدا بازوانتان ای راستین رسول شهیدان خوش آمدید
گل های انقلاب که عطر وصالتان خوش تر ز بوی عطر بهاران خوش آمدید
بر روی دیده همه ما قدومتان آزادگان به مهد دلیران خوش آمدید
مقام معظم رهبرى درباره آزادگان چنین فرمودهاند:
یکى از چیزهایى که شما و دلهایتان را زنده و پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلى به یاد اسرا بودند. حال پدرى را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید....
بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانه آزادگان به میهن در سال 1369 و فرصتی برای مرور رشادتهای این غیور مردان است.
سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود، در گرماگرم تابستان، روز 26 مرداد سال 1369 بالاخره جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن اسیر شده بودند، به وطن بازگرداند.
روز 26 مرداد سال 1369، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود، تبادل حدود 50 هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاههای دیگر برعهده گرفت. با این تفاوت که اسرا آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی.
آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجههای مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینههایی فراختر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند، آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسیات رهایی یافته بودند.
آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند.
امروز روز شادی ملت است، روزی که نه تنها خانوادههای آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند.
فرزندان میهن به عشق دیدار پیر جماران، روزهاى سخت هجران را به امید وصال سپرى میکردند و هردم به این امید، روزها را لحظه شمارى میکردند. آنان در گوشه زندانهاى تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیر خود درددل میکردند و آن پیر فرزانه با عشق پدرى به آنان پاسخ میداد: «فرزند بسیار عزیزم! از نامه دلسوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتى شما عزیزان در بند را احساس مىکنم، شما هم ناراحتى پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید.
آزادگان، گنجینههاى ارزشمندى هستند که در درون آن، فرهنگ انسان ساز دوران اسارت نهفته است. ثبت وقایع اسارت، پلى است براى انتقال فرهنگ اسارت از درون اردوگاهها به شهرهاى میهن اسلامىمان، ایران.
آن روز عشق طلوع کرد. همان عشقی که سالها پیش بدرقهاش کردیم، اینک به استقبالش میرویم. چشمهای همگان اشک بار بود، نه بهخاطر غم و اندوه، بلکه این بار از شوق وصال
ارسال نظر