در رثای میرزا جلیلی" ریاضی"



بسم ‌الله‌ الرّحمّن ‌الرّحیم

الحمدلله ربّ‌ العالمین و صلّی ‌الله علی سیّدنا محمّد وآله ‌الطاهرین

"میرزای جلیل" آموزش ریاضی ایران سفر کرد!

انا لله و انا الیه راجعون

«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ‏ الْحَیَوانُ‏ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون‏ََ َ».

و این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و به‌درستی ]و یقین [که زندگی حقیقی ]و راستین[ در سرای آخرت است، اگر ]مردم دانا می‌بودند[ می‌دانستند. ( "سورة عنکبوت، آیة 64")

      در سنن النبی (ص) آمده است:

«إِذَا تَبِعَ‏ جِنَازَةً غَلَبَتْهُ کَآبَةٌ وَ أَکْثَرَ حَدِیثَ النَّفْسِ وَ أَقَلَّ الْکَلَام‏َََََُ َ».

 "رسول خدا (ص) وقتی به تشییع جنازة کسی می‌رفت، حزن و اندوه بر دلش مستولی می‌شد و بسیار حدیث نفس می­کرد ]در خود فرو می­رفت و در احوال خویش تأمل می­کرد[ و بسیار کم سخن می‌گفت."  (الدعوات، قطب راوندی، ص 256)

      برای پیروی حقیقی و واقعی از اسوة حسنة الهی در چنین مواقعی نیازمند شناخت و فهم واقعی از حالت پیامبر دانایی­(ص) و عمل نورانی ایشان هستیم. چرا سراسر اندوهگین می­شد؟ چرا در سکوت فرو می­رفت؟ حدیث نفس پیامبر دانایی (ص) در چنین موقعیتی چیست که او را در حالتی اندوهگین چنان مستغرق می‌کند که دیگر سخن نمی‌گوید! آیا او این‌چنین در خود فرو می‌رفت و در احوال خویش تأمّل و تفکر می‌کرد؟ او که سراسر نور بود، مصون از خطا بود، فنای در الله بود، همة اعمال او صد درصد مورد رضای خدای سبحان و مطابق رسالت و ارادة الهی بود! وما ینطق عن­الهوی بود! اشرف انبیای الهی و برتر از همة ملائکه بود! پس در خود فرو رفتن برای محاسبة نفس دیگر چیست؟

       آیات قرآن و زندگی پیامبر، گواه این مطلب است که او همچون پدری مهربان بلکه بسیار بیشتر از یک پدر ـ که نهایت سعی‌اش را برای رشد فرزندش به‌کار می‌برد و اگر فرزندش را به بیراهه ببیند، خون دل می‌خورد ـ برای هدایت امت خویش تلاش می‌کرد و از گمراهی آنان رنج می‌برد؛ تا آنجا که گاهی از شدت غصه نزدیک بود جان دهد؛ چنانچه در آیات قرآن به‌طور صریح به رنج و اندوه شدید پیامبر می‌پردازد. برای نمونه، در آیة 6 از سورة کهف می‌فرماید: "گویی می‌خواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند." یا در آیة 3 از سورة شعرا می‌فرماید: «گویی می‌خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهی به سبب اینکه آنها ایمان نمی‌آورند.» آری، پیامبر (ص) که می‌دانست گمراهان به‌سوی چه عاقبت وحشتناکی می‌روند و چگونه زندگی ابدی خود را به آتش می‌کشند، نهایت سعی خود را برای نجات آنها به‌کار می‌بست و از روی‌گردانی آنها به شدّت رنج می‌برد. (اقتباس از تفسیر موضوعی آیت‌الله جوادی آملی، جلد 8، صفحة 290)

      یکی از حقایق بلند الهی که ملازم و مقارن موقعیت تشییع جنازه است و پیامبر اکرم (ص) در این موقعیت غمگین می‌شد و سخن نمی‌گفت و بسیار حدیث نفس می‌کرد، محتوای عظیم و سراسر نور این آیه شریفه است:

       " وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ‏ الْحَیَوانُ‏ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ."

و این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و به‌درستی ]و یقین[ که زندگی حقیقی ]و راستین[ در سرای آخرت است، اگر ]مردم دانا می‌بودند[ می‌دانستند.  ( سورة عنکبوت، آیة 64 )

      با احتمال زیاد، معقول و منطقی است که در چنین مواقعی ظاهر و باطن این آیة شریفه جلوی چشم پیامبر رحمت (ص) بوده است و وقتی در خود فرو می‌رفت شاید آرزو می‌کرد : ای کاش، مردم به ‌درستی محتوای گرانسنگ و هدایتگر این آیه را می‌فهمیدند، تفاوت غیرقابل مقایسة زندگی دنیوی و زندگی اخروی را درک می‌کردند، ایمان می‌آوردند و عمل صالح انجام می‌دادند و رستگار می‌شدند! این است نتیجة دانایی واقعی و نور هدایت! برای اینکه این حقیقت الهی سراسر نور را بهتر درک کنیم تفسیر المیزان دربارة این آیة شریفه را زیر نگاه موشکافانه قرار می‌دهیم و با مداقّه در آن در خود فرو می‌‌رویم و به احوال خود! می‌اندیشیم و تأمل می‌کنیم! آری ما نیاز به حدیث نفس داریم! توجه داریم که ما هم در موقعیتی مشابه موقعیت پیامبر (ص) در تشییع جنازه هستیم، به‌تازگی استاد فرزانه‌ای سفر کرده است! به‌دلیل حساسیت تفسیر و اینکه در حوزة علم تفسیر، ما استفاده کننده هستیم نه مفسّر یا کارشناس! لذا متن تفسیر گرانسنگ المیزان را بدون کم و کاست می‌آوریم.

تفسیر المیزان از آیة 64 سورة عنکبوت:

      "کلمه "لهو" به معنی هر چیز و هر کار بیهوده‌ای است که انسان را از کار مهم و مفید باز بدارد و به خود مشغول سازد. بنابراین، یکی از مصادیق لهو، زندگی مادّی است، برای اینکه آدمی را با زرق و برق و آرایش فانی و فریبندة خود از زندگی باقی و دائمی باز می‌دارد و به خود مشغول و سرگرم می‌کند.

      کلمة "لعب" به معنای کار یا کارهای منظمی است با نظم خیالی و برای غرض خیالی؛ مثل بازی‌های بچه‌ها؛ زندگی دنیا همان‌طور که به اعتباری لهو است، همین‌طور لعب نیز هست؛ زیرا فانی و زودگذر است، همچنان که بازی‌ها این طورند. عده‌ای بچه با حرص و شور و هیجان عجیبی یک بازی را شروع می‌کنند و خیلی زود از آن سیر شده و از هم جدا می‌شوند.

      و نیز همان‌طور که بچه‌ها بر سر بازی، داد و فریاد راه می‌اندازند و پنجه بر روی هم می‌کشند، با اینکه آنچه بر سر آن نزاع می‌کنند جز وهم و خیال چیزی نیست، مردم نیز بر سر امور دنیوی با یکدیگر می‌جنگند، با اینکه آنچه این ستمگران بر سر آن تکالب می‌کنند؛ از قبیل اموال، همسران، فرزندان، مناصب، مقام‌ها، ریاست‌ها، مولویت‌ها، خدمتگزاران، یاران و امثال آن چیزی جز اوهام نیستند و در حقیقت سرابی هستند که از دور آب به‌نظر می‌رسد؛ و انسان منافع مذکور را مالک نمی‌شود، مگر در ظرف وهم و خیال.

      به خلاف آن، در زندگی آخرت که انسان در آن عالم با کمالات واقعی که خود از راه ایمان و عمل صالح کسب کرده زندگی می‌کند، و مهمی است که اشتغال به آن، آدمی را از منافعی باز نمی‌دارد؛ چون غیر از آن کمالات واقعی واقعیت دیگری نیست و جدّی است، که لهو و لعب و تأثیم(سخن ناروا) در آن راه ندارد، بقایی است که فنایی با آن نیست، لذتی است که با الم آمیخته نیست، سعادتی است که شقاوتی در پی ندارد، پس آخرت، حیاتی است واقعی و به معنای حقیقی کلمه؛ و این معنای فرمودة خدای تعالی است.

      در این آیه شریفه به‌طوری که ملاحظه می‌فرمایید، زندگی دنیا را منحصر در لهو و لعب کرده و با کلمة «هَذِهِ - این زندگی دنیا» آن را تحقیر کرده است و زندگی آخرت را منحصر در حَیَوان، یعنی زندگی واقعی کرده و این انحصار را با ادوات تأکیدی چون حرف "انّ" و حرف "لام" و ضمیر فصل "هی" و آوردن مطلب با جملة اسمیه، تأکید نموده است.

"لَو کَانُوا یَعلَمُونَ" یعنی اگر مردمی دانا بودند می‌دانستند که مطلب از همین قرار است که ما گفتیم."

      اکثر ما کم و بیش چنین حقایق الهی در قرآن را شنیده یا مطالعه کرده‌ایم و آنها را تصدیق می‌کنیم. با این حال، در زندگی واقعی دچار غفلت می‌شویم و ممکن است زندگی‌مان موجب تعجب اهل یقین شود! از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند: تعجب تمام از کسی است که سرای حیات واقعی اخروی را تصدیق می‌کند، ولی همة سعی و کوشش او برای خانه ]دار[ غرور است. ]الدّرّ المنثور[. تذکر و یادآوری می‌تواند مانع غفلت شود. رخداد مرگ وقتی با تأمل و تفکر همراه شود می‌تواند فرصتی برای تذکر و یادآوری باشد.

      همان‌گونه که اشاره رفت اکنون استادی فرزانه به سرای باقی سفر کرده است و حزن و اندوه مستولی شده و زبان خاموش گشته است! و چنانچه پیرو صادق نبیّ مکرّم اسلام (ص) باشیم باید بسیار حدیث نفس کنیم، در خود فرو رویم و به تأمل بپردازیم؛ زیرا که پیامبر رحمت (ص) اسوة حسنة ماست. در حقیقت در چنین مواقعی این شایسته‌ترین عمل است. حدیث نفس ما در این وضعیت می‌تواند دست کم شامل دو منظر مهم باشد:

 1- یک منظر، تفکر و تأمل دربارة حقایق الهی سراسر نور همانند حقیقت زندگی در سرای فانی و حقیقت زندگی در سرای آخرت، نقش ایمان و عمل صالح در زندگی در سرای آخرت است که موجب تذکر است و رهایی و نجات از خواب غفلت‌ها و همچنین در راستای رسیدن به ایمان و یقین است.

  2-  از آنجا که پیر سفر کردة ما استادی فرزانه بود، منظر دوم حدیث نفس ما درس‌آموزی از زندگی سراسر مجاهدت ایشان است. آنچه تاکنون طرح شد از جنس منظر نخست حدیث نفس ماست! اکنون منظر دوم، یعنی تأمل در زندگی استاد و درس‌آموزی را پیش می‌گیریم.

      هرگاه یکی از بندگان خدا به سرای آخرت و ابدی سفر می‌کند دست­کم یک حقیقت نهیب زننده و بیدارگر به همراه دارد که غفلت‌ها مانع از توجه به آن می‌شود. این حقیقت بی­کلام! این  است: «این سفر قطعی است!» به بیان دقیق‌تر اینکه این سفر برای همه قطعی است! به‌زودی نوبت شما هم می‌رسد! برو- برگرد ندارد! آیا فکر توشه سفر بوده‌اید؟ برنامه‌ریزی داشته‌اید؟ چه توشه‌ای از پیش فرستاده‌اید؟ چه توشه‌ای از پس برای شما خواهد آمد؟ تا هنوز فرصت دارید اقدامی کنید! تا که دستت می‌‌رسد کاری بکن! ایمان و عمل صالح توشه راه است که می‌توان از پیش فرستاد و به مقصد می‌رسد و باقیات صالحات است که پس از سفر برایت توشه می‌فرستد. تا فرصت باقی است در این دو جهت تلاش و مجاهدت حداکثری کنید.

      مسلّماً تجلیل و تکریم هر عزیز سفر کرده‌ای یک سنّت حسنه است که موجب تجلیل و تکریم خانواده او و تسلی دل بازماندگان است، اما مهم‌تر از آن، پیش رو قرار دادن زندگی یک انسان فرهیخته و درس‌آموزی از آن است.

پیر فرزانة سفر کردة ما،

"میرزای جلیل" آموزش ریاضی ایران است!

در این سخن سر سوزنی مبالغه‌ وجود ندارد! شایسته و زیبنده است که برای نگاه به زندگی ایشان و پندگیری از آن با استدلال ریاضی شروع کنیم! زیرا او از همین طریق با تربیت و رشد قدرت تفکر چندین نسل ـ چهار دهه ـ از فرزندان این مرز و بوم مجاهدت کرده است!

      بر اساس نظام اعتقادات اسلامی، آفرینش و عمر ما از بزرگ‌ترین نعمت‌ها و موهبت‌های پروردگار متعال به ماست. همچنین بر اساس همین نظام اعتقادات بر هر نعمتی، شکری واجب است. در مفهوم "شکر" آمده است که استفاده، بهره‌برداری و به کارگیری درست نعمت­ها مطابق دستورات و احکام الهی. به بیان دیگر، بهره‌برداری و استفاده درست از نعمت­ها مطابق با رضایت الهی.

      در روزگار ما مشاغل فراوانی وجود دارد، از پزشکی، مهندسی، کشاورزی و دامداری، کارگری گرفته تا مشاغل مربوط به بازار و تجارت و تعلیم و تربیت. در همة این مشاغل هرگاه کار و عمل قربةً الی‌الله شد مقبول می‌شود. نیّت الهی، تلاش و کار مجدّانه و صادقانه شرط پذیرش است. در هر صورت و خواه و ناخواه، هر کس در هر شغلی مشغول گردید زندگی او و گذران عمر او یا صرف کردن عمر او حول محور آن شغل خواهد بود. اکنون پرسش اساسی این است که آیا شغل‌ها نسبت به هم برتری، فضیلت و شرافت ندارند؟]صد البته با معیارهای الهی[ یا همه نسبت به هم یکسان هستند؟ آیا طبیب جسمانی مهم‌تر است یا طبیب روحانی؟ آیا تغذیه روح مهم‌تر است یا تغذیة جسم؟ آیا هدایت انسان مهم‌تر است یا مهندسی خودرو؟ آیا تربیت و پرورش انسان مهم‌تر است یا تولید پوشاک و تجارت؟ آیا رشد و تعالی و هدایت انسان مهم‌تر است یا تأمین مواد غذایی و خورد و خوراک؟

      از منظری متفاوت به این پرسش می‌پردازیم. انبیای الهی و اولیا صلوات‌الله علیهم اجمعین همگی برای تمام عمر به تعلیم و تربیت بشر مطابق با برنامة الهی پرداختند. آیا می‌توان کاری مهم‌تر از این تصوّر کرد که خداوند متعال پیامبران و اولیای خودش را به آن مأمور نکرده باشد؟ این موضوع از بدیهیات عقلی است که خداوند پیامبران و اولیا را به مهم‌ترین رسالت مأمور کرده باشد و همچنین از بدیهیات عقلی است که پیامبران و اولیای الهی به عالی‌ترین صورت از عمر خودشان بهره‌برداری و استفاده کرده باشند.

      بنابراین، نمی‌توان شغل انبیا یا شغل تعلیم و تربیت را همطراز بقیة مشاغل فرض کرد. در نتیجه هر کس در مشاغل حوزة تعلیم و تربیت اسلامی در جامعة اسلامی مشغول بوده یا مشغول است بهترین امکان و شرایط را برای عالی­ترین  بهره برداری و استفاده از نعمت عمر خود را داشته یا دارد. چنانچه نیت الهی، تلاش صادقانه و مجدّانه و با اخلاص را بر این صرف عمر حاکم کنیم با شغل انبیا و اولیا عمر خویش را گذرانده­ایم و این عالی‌ترین شکر نعمت است!

اکنون نگاهی به زندگی مرد "جلیل" آموزش ریاضی ایران می‌اندازیم.

1ـ ایشان پس از تحصیل مدرسه وارد دانشسرای عالی شده و پس از آن، بلافاصله دبیر ریاضی شهر کازرون و پس از چندین سال تدریس ریاضی به سازمان پژوهش دعوت می‌شود و به مدت چهار دهه محور کارشناسی ریاضی ـ برنامه‌ریزی و تولید کتاب‌های درسی و تربیت معلم ـ بوده و تا هفته‌های پایانی عمر با مجلة رشد آموزش ریاضی به تلاش خالصانه و مجدّانه در آموزش ریاضی کشور پرداخت.

2ـ عزیز سفر کردة ما در تمام طول زندگی به هیچ شغل و حرفة دیگری نپرداخت. همة زندگی او تعلیم و تربیت و آموزش ریاضی برای همة فرزندان کشور بود. در حالی‌که اکثریت سال‌ها، مراکز غیردولتی آموزشی با پیشنهادات فراتر از نظام رسمی خواهان او بودند، به همگی جواب رد داد و همة تلاش خود و زندگی خود را وقف تعلیم و تربیت رسمی کرد.

3ـ این مرد با عزّت نفس از فعالیت‌های خصوصی و جانبی که درآمد و منافع مادّی چشمگیر دارد اجتناب می‌کرد. کما اینکه برخی از همقطاران او به سمت منافع مادّی رفتند. فراتر از این فرهیختگی او چنان متعالی بود که ظواهر مادی دنیوی نتوانست او را بفریبد. زندگی او از نظر مادی و امکانات رفاهی بسیار معمولی و در حد متوسط زندگی معلمان ریاضی بود. او در مواقعی با مشکلات مادّی هم مواجه بود. زمانی که نیاز به عمل جراحی چشم داشت یا با بیمارهای دیگر درگیر بود، با عُسر و حرج مواجه می‌شد! این‌گونه نبود که زندگی مرفّهی داشته باشد و دغدغه‌های تأمین هزینة زندگی نداشته باشد.

4ـ این بزرگمرد آموزش ریاضی ایران در اواخر دهة چهل شمسی برای تحوّل در آموزش ریاضی هم‌زمان با نظام جامع آموزش متوسطه در آغاز دهة پنجاه شمسی به مدت دو سال به خارج از کشور اعزام می‌شود تا در دوره‌های آموزش تخصصی ریاضیات جدید، آموزش ریاضی جدید متوسطه و برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های جدید ریاضی، پیاده‌سازی و اجرای برنامة درسی جدید و آموزش معلمان ریاضی آموزش ببیند. ریاضیات جدید حوزة جدیدی از ریاضیات است که تا پیش از آن در برنامة ریاضیات مدرسه وجود نداشته است و معلمان ریاضی کشور از آن اطلاعی نداشتند! در حوزة دانشگاه نیز تنها اساتیدی که تازه در غرب تحصیل کرده بودند و به کشور بازگشته بودند بر این حوزة از ریاضیات مسلط بود. بنابراین، در بین معلمان ریاضی کشور او تنها فردی بود که بر ریاضیات جدید مسلط بود! در واقع از منظر تخصص ریاضیات جدید در دهة پنجاه شمسی در جامعة آموزش ریاضی و معلمان ریاضی کشور یک شخصیت بسیار ارزشمند علمی بوده است!

5ـ میرزای جلیل آموزش ریاضی کشور برای چهار دهه ارزشمندترین کارشناس ریاضی کشور بوده است و در سه مقطع زمانی محوری‌ترین کارشناس در تحوّل و تغییر بنیادین برنامة درسی ریاضی و اصلاح و بازنگری برنامة درسی و کتاب‌های جدیدالتألیف بوده است. در اکثر این سال‌ها ایشان مسئول گروه ریاضی نیز بوده‌اند. از این منظر نیز ایشان در سازمان پژوهش منحصر بفرد و استثنا بودند. این سه مقطع عبارت­اند از:

الف ـ آغاز دهة پنجاه شمسی و دگرگونی اساسی برنامة درسی ریاضی دورة چهارساله دبیرستان و تألیف کتاب‌های کاملاً جدید. در این مقطع بخش اعظم محتوای ریاضی کاملاً عوض شد. کتاب‌های ریاضی جدید در هر چهار سال دبیرستان همگی از موضوعات و محتوایی بدیع برخوردار شدند! محتوای هندسه تغییرات اساسی کرد. کتاب‌های جبر سال سوم ریاضی - فیزیک و جبر و آنالیز سال چهارم ریاضی - فیزیک با محتوای جدید شامل حسابان ]حد، مشتق و پیوستگی با رویکرد اپسیلن - دلتا  و انتگرال[ متولد شدند! در این دوران به دلیل تغییر بخش اعظم محتوای ریاضی کتاب‌های درسی آموزش معلمان ریاضی بسیار چالش برانگیز و دشوار بود.

ب ـ در آغازین سال‌های پس از انقلاب شکوهمند اسلامی برنامة درسی دورة ابتدایی و راهنمایی ]هشت پایة تحصیلی[ به‌طور کامل متحوّل شد. علوم پداگوژیک (علم و هنر یاددهی و یادگیری) به‌صورت وسیعی وارد آموزش ریاضی مدرسه‌ای شد و برنامة درسی ریاضی و کتاب‌های درسی ریاضی کاملاً دگرگون و جدیدالتألیف شد. اولین بار برنامه‌ریزی و تألیف شامل راهنمای برنامة درسی، کتاب درسی و کتاب راهنمای معلم به‌صورت یکپارچه تولید شد. همة کتاب‌های تولید شده برای یک سال در تعدادی مدارس و کلاس منتخب اجرای آزمایشی شده و  معلمان دورة اجرای آزمایشی قبل از اجرا و هم‌زمان با اجرای برنامة جدید توسط کارشناسان و مؤلفان آموزش دیدند. کاری بس عظیم!

پ ـ سومین مقطع به آغاز دهة هفتاد شمسی باز می‌گردد که هم‌زمان با تغییر نظام آموزش متوسطه و نظام ترمی ـ واحدی، برنامة درسی ریاضی به‌صورت کامل متحوّل گردید. نظام ترمی- واحدی تغییرات مهمی در سنّت­های آموزشی معلمان ریاضی و فرهنگ آموزش ریاضی دبیرستانی به وجود آورد و طبیعی بود که با چالش­های وسیع و غیر قابل پیش بینی مواجه شود. همچنین تلفیق دو درس کاملاً موضوع- محور و تا حدودی نظریه- محور در یک درس در سال اوّل دبیرستان با عادت­ها و سنّت­های آموزشی معلمان ناسازگار بود و چالش­های زیادی به دنبال داشت. مرد باتجربه و کار کشتة آموزش ریاضی ما محور کنترل اوضاع و مدیریت این تغییر و دگرگونی بنیادی بود.

      برنامه‌ریزی و تألیف و اجرای برنامة جدید در هر یک از این سه مقطع بین پنج تا هشت سال طول کشیده است. تغییرات و تحول بنیادی در برنامة درسی ریاضی هم از نظر محتوای ریاضی و هم از نظر روش­های یاددهی و یادگیری در هر سه مقطع مذکور آموزش معلمان را بسیار چالش برانگیز و گسترده کرده بود. بدین سبب آموزش معلمان را هم در طول تغییر برنامه و تألیف کتاب­های جدید ریاضی و هم پس از آن به کاری عظیم تبدیل کرده بود. کانون و محور این کار عظیم و مؤثرترین فرد در آموزش­های معلمان این مرد جلیل بود.

6ـ او همچنان که در مدرسه و دانشگاه ممتاز بود در کسوت معلم ریاضی و کارشناس برنامه‌ریزی و تألیف نیز ممتاز بود. تسلط مثال‌­زدنی بر دانش ریاضی، ریاضیات جدید و ریاضیات مدرسه‌ای و هنر معلمی همراه با شخصیت خودساخته، سختی کشیده، منظم و دقیق، توانایی عالی در کلاس درس، در مباحثات کارشناسی و آموزش معلمان ریاضی او را به یک معلم حکیم و کارشناس خبره تبدیل کرده بود. تسلط بر زبان انگلیسی و روحیة مطالعه بی‌وقفة او را در بین جامعة معلمان ریاضی و جامعة اساتید ریاضی به جایگاه ممتاز و رفیعی رسانده بود طوری که اساتید دانشگاه هم او را "استاد" خطاب می‌کردند و در آموزش ریاضی نظر او را بر نظرات خود مقدم می‌شمردند!

7- شخصیت وارسته، متعهد، مقید به احکام دینی این معلم فرزانه و حکیم موجب شده بود که نگاه او به تعلیم و تربیت و آموزش ریاضی رنگ قداست بگیرد. او هر روز صبح کارش را با گشودن قرآن مجید و قرائت آیاتی از کلام الهی و توجه به ترجمة آن شروع می‌کرد و به همة همکاران خود توصیه می‌کرد چنین کنند، مقید به نماز جماعت سازمان پژوهش و نماز جماعت مسجد محل خویش بود. بارها اتفاق افتاده بود که در طول هفته یا تعطیلات پایان هفته در کوچه، خیابان یا بوستان محله با رفتارها یا گفتارهای ناهنجار و غیر اخلاقی برخورد کرده بود و ناراحت شده بود و در اولین روز کاری آنها را طرح می­کرد و با ناراحتی می­گفت: به تعلیم و تربیت باز می­گردد، ما هم مسئول هستیم! باید به این موضوع اندیشید. معلم ریاضی هم باید به تربیت اخلاقی و رفتار و گفتار مؤدبانه دانش آموزان توجه کند! اغلب اوقات معلم ریاضی اثر گذارتر است....

8ـ این بزرگمرد از آغاز تولد مجلة رشد آموزش ریاضی که حدود سه دهه از عمر آن می‌گذرد در هیئت تحریریه جایگاه ممتاز داشت. تجربة گرانبها و بی­بدیل او در آموزش ریاضی کشور، شناخت وسیع و میدانی از محیط اجرای برنامة درسی ریاضی و تسلط و شناخت عمیق از سنّت­ها و فرهنگ آموزشی معلمان ریاضی کشور، شناخت مشکلات گوناگون و عظیم تغییر برنامة درسی ریاضی و آموزش معلمان ریاضی موجب شده بود در نشر دانش ریاضی و دانش‌آموزش ریاضی و ارتقای دانش و توانایی‌های حرفه‌ای معلمان ریاضی و جامعة آموزش ریاضی ایران نقش تعیین‌کننده داشته است. این محور مجاهدت‌های او تا روزهای پایانی عمر ادامه داشت.

9ـ او هر تلاشی در حوزة تعلیم و تربیت و آموزش ریاضی را مجاهدت تلقی می‌کرد، همة مجاهدت‌ها در این حوزه را مقدّس و الهی می‌دانست، معتقد بود شریف‌ترین کار در این عالم است و بارها می‌گفت: اگر اخلاص باشد قطعاً خداوند متعال می‌پذیرد و رستگاری حاصل آن است، زرق و برق دنیا و چرب و شیرین دنیا فریبنده است، پوچ و توخالی است. بارها و بارها و به تواتر دعایش این بود:

خدایا، چنان کن سرانجام کار              تو خشنود باشی و ما رستگار

      اکنون با این نگاه کلان به زندگی ایشان آیا نمی­توان گفت که نعمت عمر را به بهترین شکل شکر کرد؟! عمر خویش را در شریف‌ترین، مهم‌ترین و عالی‌ترین شغل‌ها صرف کرد؟ اگر دنیا مزرعة آخرت است، آیا او بهترین کشت و زرع را انجام نداد؟ آیا این زندگی، مرتبه‌ای از حیات طیبه نیست؟ توجه داریم که نمونة کامل و مصداق تامّ و تمام حیات طیبه، زندگی پیامبر گرامی (ص) و ائمه اطهار (ع) است. در حیات طیبه، زندگی مادّی دنیا فقط در حدّ ضرورت (با قناعت:راضی­بودن به تقسیم الهی) و در محدودة حلال الهی است. آیا مجاهدات بی‌وقفه و تمام عمر ایشان مصداق‌های عمل صالح نیست؟ می‌توان حدس زد چه توشة عظیمی از پیش فرستاده است! ممکن است جوان‌ترها خوب متوجه نشوند؛ اما کهن‌سالان و سر و رو سفیدکردگان خوب درک می‌کنند، غبطه می‌خورند و تحسین می‌کنند چنین زندگی و زیستنی را!

      این شاهکار اوّل میرزای جلیل ماست! زاد و توشه عظیمی که پیش از سفر فرستاده است! شاهکار دوم، زاد و  توشة بسیار عظیم‌تر، وسیع‌تر و بی پایان مربوط به "باقیات صالحات" اوست که پس از سفر به‌طور مستمر و همیشگی برایش خواهد رفت!

      باز هم از حساب و استدلال ریاضی کمک می‌گیریم تا تصویری و تخمینی از توشة باقیات صالحات ایشان به‌دست آوریم! دو نسل فارغ‌التحصیلان دبیرستانی قبل از انقلاب ـ سال 56 و 57 ـ همگی براساس ریاضیات دبیرستانی آموزش دیده‌اند که مرد جلیل ما نقش محوری و اصلی در برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های ریاضی، آموزش معلمان ریاضی و اجرای برنامة آموزش ریاضی جدید آن زمان داشته است. همة فارغ‌التحصیلان دبیرستانی این دو سال نیروی جوان بعد از انقلاب بوده‌اند. دانشگاه‌ها، مراکز کار و تولید، بخش‌های دولتی و خصوصی، بخش‌های صنعتی و علمی همگی بهره‌مند از این فارغ‌التحصیلان شده‌اند. آنهایی که به مراکز تربیت معلم رفتند یا به دانشگاه رفتند و معلم شدند، اکنون بازنشسته شده‌اند!

      پس از انقلاب برنامة آموزش ریاضی جدید در دورة ابتدایی و راهنمایی با محوریت و سکان‌داری میرزای جلیل آموزش ریاضی کشور برنامه‌ریزی و تولید شد و به اجرا در آمد. تا دهة هفتاد شمسی همة دانش‌آموزان از پایة اوّل تا پایة دوازدهم بر اساس برنامة آموزش ریاضی‌ رشد کردند و تربیت شدند که سهم اصلی در تولید آنها از آن ایشان است. در دهة هفتاد شمسی که برنامة آموزش متوسطه تغییر کرد باز هم نقش و سهم ایشان برجسته است به خصوص برنامة آموزش ریاضی دو سال اوّل دبیرستان در این دوره نیز کاملاً با محوریت ایشان به‌وجود آمد. تا اواسط دهة هشتاد میلادی بخش اعظم برنامة آموزش ریاضی متکی به مجاهدت‌های ایشان است. در طی این سه دهه و نیم! همة آنهایی که از دبیرستان خارج شدند و به همة بخش‌های جامعه رفتند، دانشگاه، صنعت، کار و کسب و کشاورزی، علم و تحقیق و پژوهش، مهندسی و پزشکی، همة آنهایی که معلم شدند و دانش‌آموزانی که تربیت کردند، نسل‌های بعدی و بعدی همه از برکات تلاش‌ها و مجاهدت‌های این مرد بزرگ بهره‌مند شده اند.

      بر اساس نظام اعتقادات ما هر معلم در اعمال نیک و کارهای خیر شاگردانش سهیم و شریک است، در اعمال نیک و کارهای خیر شاگردان شاگردانش شریک و سهیم است و این سلسله تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد و گویی با رشد نمایی ]تابع توانی[ تا نسل شاگردان ادامه دارد تا سلسلة شاگردان و شاگردان بعدی ادامه دارد آن معلم شریک و سهیم است. در حقیقت، هر نوع تعلیم و تربیت و هدایتی این­گونه است. گویی این مجاهدت‌ها در طول زمان و توالی نسل‌ها گسترش می‌یابد و ادامه پیدا می‌کند و رو به بی‌نهایت دارد!

      اکنون می‌توان تخمین زد و تصور کرد که باقیات صالحات میرزای جلیل آموزش ریاضی ما چقدر است؟ پایانی دارد؟ فقط می‌توان گفت که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود، لاینقطع ادامه دارد و بی پایان است تا روز حشر! وه، که چه زیبا زیستنی است این زیستن! جای غبطه خوردن ندارد؟ نباید از آن درس گرفت؟ آیا حدیث شریف و گرانسنگ: "مِدَادُ العُلَمَاءِ أفضَلُ مِن دِمَاءِ الشُّهَدَاء" اینجا مصداق پیدا نمی‌کند؟ آیا "میرزای جلیل آموزش ریاضی ایران سفر کرد" توصیف دقیقی است؟ آیا توصیف دقیق این نیست که بگوییم:

میرزای جلیل آموزش ریاضی ایران به سرای رستگاران سفر کرد؟

آری،

"میرزای جلیل ما زیبا زیست و رستگار شد."  ان­شاءالله.

والعاقبة للمتقین و الحمدلله رب ‌العالمین و صلی‌الله علی محمد و آله ‌‌الطاهرین

گروه ریاضی ـ جواد حاجی‌بابایی*

*حقیرهم این دین عظیم را به گردن دارد و هم این افتخار عظیم را دارد که با برنامة آموزش ریاضی و کتاب­های ریاضی برنامه ریزی و تالیف شده با محوریت و سکان­داری این استاد فرزانه در دهة پنجاه شمسی رشد و نمو کرده، به ریاضی آن چنان علاقه­مند شده که در دانشگاه شریف در رشتة ریاضی تحصیل نموده، سپس معلم ریاضی شده و همان برنامة آموزش ریاضی و همان کتاب­های درسی ریاضی را با شور و اشتیاق تدریس کرده، و بعد از آن به گروه ریاضی سازمان پژوهش و برنامه­ریزی آموزشی دعوت شده وحدود یک دهه در یک اتاق در محضر استاد تلمذ کرده است!

ارسال نظر

Image CAPTCHA