به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، محمدابراهیم محمدی مدیرکل سابق فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش یادداشتی را در خصوص فعالیت تربیتی در اختیار این خبرگزاری قرار داده است:
شاید یکی از اختلالات جاری در مدارس ما تداخل برخی از مأموریتها و وظایف باشد. این مسئله که در اکثریت مدارس ما دامنگیر است، موجب انباشت مأموریتها و تکالیف بدون متولی شده است.
به جرأت میتوان گفت ناخرسندی خانوادهها و حتی بدنه حاکمیتی ناظر بر وظایفی است که ناخواسته و از سر ضعف ساماندهی و تداخل مغفول میماند.
واقعیت این است که در مدارس ما عناوینی چون کار تربیتی، آموزشهای تربیتی، مدیریت تربیتی و فعالیت تربیتی یا دچار بدفهمی شده و یا گرفتار بد سامانی و بیسلیقگی گردیده است.
این عناوین و مأموریتهای مبتنی بر آن ضمن رشد نامتوازن آموزش دانشآموزان موجب انتقاد، دلخوری، انتظارات و مطالبات ناصواب شده است.
به دیگر سخن مطالبات و بهتبع ناخرسندیهای پنهان و آشکار که بعضاً نخنما و ناامیدانه شده، ارتباط معنیداری با تربیت و مسائل مربوط با آن یافته است.
واقعیت این است که کار تربیتی و مأموریت ظریف، حساس ارتباط با مخاطب که حواشی و جلوههای اجتماعی و خانوادگی خاصی دارد، اقدامی سخت، سنگین و حوصلهسوز بوده و از طیف یا گروه خاص به تنهایی نمیتواند ساخته باشد.
این موضوع که مهمترین بخش در آموزش و پرورش است برخلاف فهم و برداشتهای جاری، امور تربیتی را با مطالبه و انتظارات نقد آلود مواجه ساخته است.
بهتر است این دست برداشتها که خود برای متولیان زحمت ساز و پر مزاحمت است، با بازتعریف و تبیین، ذهنیتزدایی شود.
ناگفته پیداست که کار تربیتی که تعلیم، تعمیق و ترویج انسانیت و ارزشهای اخلاقی و انسانی است در حصار و محدوده امور تربیتی نمیتواند باشد؛ بلکه اقدامی جمعی و تعمیمی است که بخش محدودی از آن مربوط به مربیان و عوامل پرورشی میباشد.
از این رو مأموریت تربیتی بیش از هر بخشی متوجه آموزش و عوامل دستاندر کار آن در عرصه کتاب و کلاس است و این مسئولیت، محوریترین تکلیف در فعالیت آموزشی بهشمار میرود.
از این رو بخش زیادی از کار تربیتی معلمان فراتر از فعالیت رسمی آموزشی به ارتباط عاطفی ایشان مربوط میشود و این خود شاید وجه تمایز شغل معلمی با سایر مشاغل باشد.
بر این اساس دانش دینی و ارتقای سواد و معلومات مذهبی که برای تقویت مبانی و شکلگیری اندیشه و فکر دانشآموزان لازم است به آن دسته از معلمانی مربوط است که به دروس دینی، قرآن، فلسفه، منطق، تاریخ و ... اشتغال دارند و علیالقاعده باید دانش عمومی و بهویژه دینی را باید در کلاس و کتابهای درسی از این دست جستجو کرد.
برای همین هم ضعف محتوی و مهارتهای آموزشی و نبود زمینه برای پرسشگری و طرح مسئله، اندیشههای دینی دانشآموز را محدود، ضعیف و آسیبپذیر میسازد.
دور از انتظار نیست اگر گفته شود این قبیل کلاسها به دلیل اهمیت و تأثیرگذاری بهترینهای مدرسه و به لحاظ قالب، طرح، ارائه و جلوههای جانبی اعم از مشاهدهای، محیطی، میدانی و حتی رسانههای هنری، جذابترینهای آن باشد.
پیداست نوع و حساسیت این مأموریت میطلبد معلمان این دروس از دانش، مهارت و مقبولیت علمی بالایی برخوردار باشند.
مدرسه در طول سال تحصیلی و حتی فراغتهای ضمن تحصیل و پایان آن شاهد فعالیتهایی است که مدیریت و هدایت را در مدرسه ناگزیر میسازد.
معاون یا مربی پرورشی که در واقع به دلیل اهمیت و حساسیت مأموریت، نفر دوم مدرسه بوده و بخش عظیمی از تعهدات و مطالبات مدرسه متوجه ایشان است باید فراتر از یک عنصر فعال میدانی در قامت یک مدیر و حداقل کارشناس برنامهریزی بخشهای فرهنگی و تربیتی را سامان دهد. پس این مربی یا معاون تربیتی است، مجموعه تشکلها و نهادهای درون مدرسه را با تعریف و تقسیم کار به تحرک و فعالیت وا میدارد.
پیداست پرداختن مربی به امورات اجرایی و حجمی از جنس نصب و اعلان و پخش و امور انضباطی با شأن و جایگاه مربی و معاون تربیتی که مدیریت و هماهنگی فعالیتها را دارد، ناسازگار است.
بهنظر میرسد اشتغال مربی به امورات سطحی و اجرایی و تشریفاتی و نیز انحصار و حبس ایشان در چنبره امور آموزشی مدرسه، تأثیر زیادی در فروکاهی جایگاه تربیتی ایشان داشته است.
مناسبتر این است که مربی پرورشی ضمن در اختیار داشتن و استفاده از تمام ظرفیتهای مشاوره، بهداشت و تشکلهای دانشآموزی و بهویژه شورای دانشآموزی در فرصت فراغت دانشآموزی خدمت رسانی نماید،
رونق بخشی به فعالیتهای تربیتی در فرصت فراغتهای یومیه، پایان هفته و حتی تابستان میتواند بخش زیادی از موظفیهای عوامل تربیتی را پوشش دهد.
انتقال مأموریت فعالیتهای تربیتی در قالب طرح و برنامهها و با استفاده از ظرفیت تشکلها و نهادهای مردمی علاقهمند به فعالیت در زمینه مسائل فرهنگی و تربیتی به فرصتهای فراغت و واگذاری آن به مربیان علاقهمند با مهارت، چابک و زبده، پایانی خواهد بود بر بسیاری از دغدغههای دیرپا و نگرانیهای تربیتی اولیا و دلسوزان فرهنگی.
به نظر میرسد اگر در مدارس، مأموریتهایی چون تربیت بالینی، آموزشهای تربیتی، مدیریت تربیتی و فعالیتهای تربیتی تفکیک شود، تحولی که باید رخ خواهد نمود و بسیاری از موانع دست و پاگیر و ناخرسندیها پایان خواهد پذیرفت.
ناگفته پیداست که مدیر علت تامه برنامهریزی، اجرا و نظارت فرایندی است و تا زمانی که مدیر این باور را نداشته و یا از عهده این تعریف و توزیعهای مأموریتی برنیاید، کار تربیتی سرانجام نخواهد یافت.
ارسال نظر