واقعه مباهله میان پیامبر اسلام(ص) با مسیحیان نجران، در منطقه ای حاصلخیز و آباد در عربستان کنونی شکل گرفت. مسیحیان نجران، اعرابی ثروتمند و متعصب بودند و از این رو، نجران یک پایگاه قدرتمند مسیحیت به شمار می آمد. بخش باصفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته بود. در آغاز طلوع اسلام، اینجا تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند..
مباهله، روز جهانی اهل بیت
پیامبر اسلام(ص) بعد از اقتدار اسلام در مکه، همزمان با مکاتبه با سران حکومتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف مسیحیان نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان مسیحی نجران خواستند که دین اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به شهر مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان پیامبر اسلام، را بررسی کنند. هیئت مسیحی نجران که شامل گروهی بیش از ده نفر از بزرگان آنها بود، به مدینه آمدند. هیئت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. اما دعوت و ادله حقه پیامبر را نپذیرفتند و پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم گرفته شد که مساله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند. نصارای نجران چون صدق و اخلاص دلیرانه پیامبر(ص) و همراهانشان را مشاهده کردند هراسان و از عقوبت الهی بیمناک شدند و تن به مباهله ندادند و با پیامبر(ص) صلح کردند و درخواست کردند که بر دین خود باقی بمانند و جزیه بپردازند و پیامبر (ص) نیز پذیرفتند.
تواتر حدیث مباهله در منابع اهل سنت
حدیث مباهله، در منابع مختلف حدیثى، تفسیرى، تاریخى و کلامىِ پیروان اهل بیت و اهل سنّت، نقل شده است. از جمله در منابع حدیثی شیعی: طوسی، الأمالى، ص ۲۷۱. صدوق، الأمالى، صدوق : ص ۶۱۸. صدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۱ ص ۸۵ . مجلسی، بحار الأنوار، ج ۲۱، ص ۲۷۷ ـ ۳۵۴ و نیز از منابع حدیثى اهل سنّت که این حدیث را نقل کرده اند، عبارت اند از : صحیح مسلم (ر.ک : ح ۳) ، سنن الترمذى (ر.ک : ح ۳) مسند ابن حنبل (ر.ک : ح ۳) و ... . و نیز از منابع تفسیرى اهل سنّت که این حدیث را نقل کرده اند، عبارت اند از : تفسیر الطبرى، ج ۳، ص ۳۰۰ . تفسیر أبى الحاتم الرازى، ج ،۲ ص ۶۶۷. تفسیر البحر المحیط، ج ۲، ص ۵۰۲. بنابراین، تواتر حدیث مباهله، در منابع حدیثی اهل سنت، تصریح شده است. از جمله، حاکم نیشابورى، از عالمان اهل سنت، مى گوید:
وَ قَد تَواتَرتِ الأخبارُ فِى التَّفاسیر عَن عَبدِ اللّهِ بنِ عَبّاسِ وَ غَیرِهِ أنَّ رَسولَ اللّهِ أخَذَ یَومَ المُباهَلَةِ بِیَدِ عَلىّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَینٍ وَ جَعَلوا فاطِمَةَ وَراءَهُم، ثُمَّ قالَ : هؤُلاءِ أبناءُنا وَ أَنفُسُنا وَ نِساءُنا ... . (معرفة علوم الحدیث، ص ۵۰). در تفاسیر، اخبار و احادیث متواتر، به نقل از عبد اللّه بن عبّاس و دیگران آمده است که در روز مباهله ، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دست على و حسن و حسین را گرفت و فاطمه را پشت سر خود قرار دادند و سپس فرمود : اینان اند فرزندان ما و خود ما و زنان ما ... .
و همین گونه است تصریح دیگر دانشمند اهل سنت که در این آیه، حضرت علی، جان و نفس پیامبر، تعبیر شده است:
نَقَلَ رُواةُ السیَرِ و نَقَلَةُ الأثَرِ لَم یَختَلِفوا فیهِ : أنّ النبىَّ صلى الله علیه و آله أَخَذَ بِیَدِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ عَلىٍّ وَ فاطِمَةَ رضى اللّه عنهم ، ثُمَّ دَعا النَّصارى الذین حاجّوهُ إلَى المُباهَلَة . (جصاص، أحکام القرآن، ج ۲، ص ۲۹۵( راویان اخبار و ناقلان آثار، به اتّفاق آورده اند که پیامبر صلى الله علیه و آله دست حسن و حسین و على و فاطمه علیهم السلام را گرفت و سپس نصرانیان را ـ که خواهان محاجّه با وى از طریق مباهله شده بودند ـ فرا خواند .
و حتی ابن تیمیّه، بنیانگذار تفکرات سلفی و وهابی در اهل سنت، نیز بر این امر، اعتراف می کند و چنین می نویسد
أمّا أخذُه صلى الله علیه و آله علیّا و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ فى المباهلة فحدیثٌ صحیح. (ابن تیمیه، منهاج السنّة، ج ۷، ص ۱۲۳)
بنابراین، تردید در صحّت حدیث مباهله از طرف اهل سنت، یا تحریف آن ناشى از جهل و لجاج، و یا بغض نسبت خاندان اهل بیت پیامبر، است و ارزش علمى ندارد. (ر.ک: طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ،۳ ص ۳۷۵)
مباهله در لغت و اصطلاح
مباهله در اصل از ماده بهل به معنى رها کردن و قید و بند را از چیزى برداشتن است، و به همین جهت هنگامى که حیوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شیر بنوشد، به او باهل مىگویند، و ابتهال در دعا به معناى تضرع و واگذارى کار به خدا است. (معجم مقاییس اللغة ج ۱، ص ۳۱۰)
مباهله در اصطلاح، یعنی نفرین کردن یکدیگر تا هر کس که بر باطل است، مورد غضب الهی قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود.
کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند با رعایت آداب و شرایطی، در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
مباهله، نشان صداقت پیامبر اسلام
مباهله پیامبر(ص) با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم (ص)خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمینهد.
نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو، بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر (ص)کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشههای او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر(ص) به درستی دعوتش میباشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد.
مباهله، سند عظمت اهل بیت
مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کردهاند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) نازل شده است و پیامبر(ص) تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین (علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه (علیها السلام) و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی (علیه السلام) بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی(علیه السلام) در منزلت جان و نفس پیامبر است.
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا (ص) قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بودهاند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن». در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت، پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند».
نجران، میعادگاه مباهله
واقعه مباهله میان پیامبر اسلام(ص) با مسیحیان نجران، در منطقه ای حاصلخیز و آباد در عربستان کنونی شکل گرفت. مسیحیان نجران، اعرابی ثروتمند و متعصب بودند و از این رو، نجران یک پایگاه قدرتمند مسیحیت به شمار می آمد. بخش باصفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته بود. در آغاز طلوع اسلام، اینجا تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی (ص) برای ابلاغ رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت و یا نماینده فرستاد تا ندای حق و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامهای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
مشروحِ نامه پیامبر (ص) به اسقف مسیحیان نجران چنین بود:
به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ای است] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش میکنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا میخوانم. شما را دعوت میکنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود. (بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۵، ص ۳۸۵)
مشورت شورای نجران مسیحیان
نمایندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر (ص) بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از مسیحیان، که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیدهایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق علیه السلام به فرزندان اسماعیل علیه السلام انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد (ص) که از اولاد اسماعیل علیه السلام است همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد (ص)تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
پیامبر اکرم(ص) در مذاکرهای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر میدانستند.
استدلال اسلام به عدم الوهیت حضرت مسیح
در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر (ص) جاری ساخت:
انّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. (سوره آل عمران، آیه 59(
به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید.
در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام، یادآوری میکند که آدم علیه السلام را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح علیه السلام فرزند خداست، پس حضرت آدم علیه السلام برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست. اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار، و دروغ گو رسوا شود.
ابتدا استدلال و مباهله، آخرین راهکار
خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام میپردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو میکند و از آنان میخواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر (ص)، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران میفرماید:
هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.
مباهله یعنی نفرین الهی بر دروغگویان باد
در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر(ص) مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند.
نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظهای روان شناسانه سرچشمه میگرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد(ص) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
طبق توافق قبلی، پیامبر(ص) و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر(ص) فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهما السلام همراه اویند و به آنها سفارش میکند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر(ص)، عزیزترین و نزدیکترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمیداد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
عاقبت نصرانیها در صورت اجرای مباهله
هنگامی که هیئت نجرانی، پیامبر(ص) را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد (ص) بر حق نمیبود چنین بر مباهله جرئت نمیکرد.اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهرههایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوهها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
سرانجام مباهله پیامبر با مسیحیان
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم. پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان باشد که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند. البته پس از برگشتن هیئت مسیح به نجران طولی نکشید که دو تن از سران مسیحیت، با آوردن هدایایی، خدمت پیامبر(ص) رسیده و مسلمان شدند. (الطبرسی، مجمع البیان، ج ۲، ص۳۱۰)
بنابراین می توان نتیجه گرفت که تمام مقدمات مباهله انجام شد، اما چون مسیحیان نجران، از اعتماد به نفس پیامبر به وحشت افتاده و در حقیقت بدون مباهله، تسلیم شدند و صلح انجام گرفت، نیازی به مباهله نبود و در تاریخ اسلام به موردی که مباهله انجام شده باشد یافت نشد.
پیام های داستان مباهله پیامبر
از داستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد:
1. پیامبر، حاضر شد برای اثبات حقانیت دین اسلام، خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
2. آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعاوا ندع»
3. در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
4. استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
5. حالات اهل دعا مهم است، و نه تعداد آنها. مباهله کننده ها، پنج نفر بیشتر نبودند.«أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».
6. علىّ بن ابى طالب، جان و نفس و خود پیامبر است.«أَنفسنا»
7. اهل بیت پیامبر و اصحاب کساء به تصریح آیه مباهله، مستجاب الدعوة هستند.
8. فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «أَبنائنا»، بنا براین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند. (قرائتی، تفسیر نور، ج ۲، ص ۷۸)
ثمرات مباهله، برجسته ترین نکات در واقعه مباهله
و اما واقعه مباهله، از جهات مختلفى حائز اهمّیت و قابل تأمّل و بررسى است. مهم ترین و برجسته ترین نکاتى که در این رویداد ملاحظه مى شود، عبارت اند از:
1. اثبات حقّانیت اسلام در برابر مسیحیت
واقعه مباهله، نشان داد که رهبران مسیحى نجران، مانند دیگر علماى مسیحى معاصر پیامبر صلى الله علیه و آله، علائم پیامبر خاتم را در کتب آسمانى خود، خوانده بودند و آنها را کاملاً بر شخصِ ایشان، منطبق مى دانستند؛ امّا براى آن که موقعیت خود را در جامعه مسیحیت از دست ندهند ، حق را کتمان مى کردند ، چنان که قرآن تصریح مى فرماید:
الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ. (سوره بقره، آیه 146) کسانى که به آنان کتاب دادیم، او را مى شناسند، همچنان که فرزندان خود را مى شناسند ؛ لیکن گروهى از ایشان، حقیقت را پوشیده مى دارند، با آن که مى دانند.
بنابراین، جریان مباهله، نه تنها براى اثبات صداقت و حقّانیت پیامبر صلى الله علیه و آله در برابر مسیحیت نجران، از هر برهانى کارآیى بیشترى داشت، بلکه یکى از ادلّه حقّانیت اسلام در برابر مسیحیت در طول زمان و تا دامنه قیامت است. جالب توجّه، این که: از زمان واقعه مباهله در سال نهم هجرى تاکنون، هیچ عالم مسیحى اى براى مباهله با مسلمانان، اعلام آمادگى نکرده است.
۲ . اثبات جانبدارى اسلام از منطق و صلح
دومین نکته قابل توجّه در واقعه مباهله، اثبات جانبدارى اسلام از منطق و صلح است. ماجرای مباهله، نشان مى دهد که دین اسلام، در برخورد با قدرت هاى مخالف خود، در گام نخست، تلاش مى کرد با بهره گیرى از گفتگو و مناظره و استفاده از دلیل و برهان، آنها را به حق دعوت نماید و در گام دوم، اگر معتقد به خدا بودند، آنها را به مباهله و داورى خداوند متعال فرا مى خواند، و اگر مباهله را هم نمى پذیرفتند، و شرایط اسلام را قبول مى کردند، پیمان نامه سیاسى امضا مى کرد. بنابراین، استفاده اسلام از قدرت در میدان جنگ، تنها براى شکستن سدهاى آگاهى و آزادى اندیشه بود.
۳ . اثبات حقانیت مذهب شیعه و برترى اهل بیت پیامبر
در واقعه مباهله، پیامبر براى بیان مصداق «أبنائنا» در آیه مباهله، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را، و براى روشن شدن مصداق «نسائنا»، فاطمه علیهاالسلام را ، و براى نشان دادن مصداق «أنفسنا»، امام على علیه السلام را، همراه خود براى مباهله برد و آنان را اهل خود یه السلام به عنوان «نفس» خود، خواند. این اقدام پیامبر، بیانگر برترى آنان بر سایر امّت اسلامى است، چنان که اهل بیت علیهم السلام در احادیث فراوان و در موارد متعدّدى، براى نشان دادن جایگاه الهى و قرآنى خود ، به آیه مباهله احتجاج کرده اند.
مباهله، نشان میدهد و اثبات می کند که قوام و اساس دین اسلام به خاطر اهل بیت پیامبر و اصحاب کساء است وگرنه پیامبر میتوانست شخصاً نفرین کند و اهل بیتش را با خودش نیاورد.
استدلال امام کاظم به آیه مباهله
امام کاظم(ع) در احتجاجش با خلیفه عباسی، هارون الرشید، به آیه مباهله برای اثبات حقانیت اهل بیت، استدلال میفرمایند. داستان از این قرار می باشد:
هارون الرشید، خلیفه عباسی، چگونه مى گویید: ما ذریّه پیامبر (ص) هستیم، در حالى که پیامبر نسلى از خود بر جاى نگذاشت ؟ زیرا نسل انسان از فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزند دختر هستید و دختر، نسل ندارد. امام کاظم، میفرمانید: ... به خدا پناه مى برم از شیطانِ رانده شده. به نام خداى مهرگستر مهربان. و اما بعد، قران میفرماید:
وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَى وَ هَارُونَ وَکَذَلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنِینَ وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَى وَعِیسَى وَإِلْیَاسَ. (سوره انعام، آیه 54-85) و از ذریّه اوست داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسى و هارون، و این گونه، نیکو کاران را پاداش مى دهیم، و نیز زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس.
آنگاه امام موسی کاظم، از خلیفه عباسی، می پرسد: پدر عیسی، چه کسی بود؟ هارون گفت: عیسى پدرى ندارد! آنگاه امام کاظم، می فرمایند: پس همانطور که قرآن، حضرت عیسی را از طریق مادر (حضرت مریم) به حضرت ابراهیم می رساند در حالیکه پدر ندارد، پس به همین ترتیب، ما نیز از طریق مادرمان حضرت فاطمه علیهاالسلام به پیامبر، ملحق شده ایم. و همانطور که عیسی(ع)، از فرزندان حضرت ابراهیم محسوب میشود، ما نیز از ذریه پیامبر، محسوب میشویم.
بعد امام میفرمایند: بازهم دلیل بیاورم، هارون گفت: بیاورید. امام کاظم میفرمانید: این سخن خداى عز و جل و انگاه آیه مباهله، را قرائت میفرمایند:
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ. پس هر که در این باره، پس از دانشى که تو را حاصل آمده، با تو محاجّه کرد، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را فرا بخوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
و مراد از «پسرانمان» در این آیه، حسن و حسین اند ، و مراد از «زنانمان»، فاطمه و مراد از «انفسنا»، على بن ابى طالب علیه السلام است. بنابراین، بر خلاف رسوم جاهلیت، که تنها فرزند پسر را فرزند خود میدانستند، اسلام بر این فرهنگ غلط، مهر باطل کشیده است و فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «أَبنائنا»، و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند.
از آیه مباهله؛ دریافت میشود: امام حسن و امام حسین علیهما السلام که به دستور پیامبر در آن واقعه حضور داشتند و قرآن تعبیر نموده است که پیامبر فرزندان خود را ببرد، معلوم مىشود که نوه دخترى هم فرزند پدربزرگ است و الا پیامبر باید بیان میفرمودند: من فرزندی ندارم و حسنین، فرزندان داماد من، هستند. بنابراین، همانطور که به ساداتی که از طریق پدر به پیامبر مىرسند، به عنوان فرزندان و نسل پیامبر، احترام گذاشته مىشود، لازم است به کسانى که مادرشان سید است نیز احترام گذاشت؛ و سید محسوب میشوند، اگرچه از نظر فقهى، به آنها خمس تعلّق نگیرد. اما در نتیجه در محرم بودن و انتساب نوادگان به یک شخص فرقى بین نوه دخترى و پسرى وجود ندارد. همانگونه که نوه پسرى به انسان محرم است و از نسل وى محسوب مىگردد نوه دخترى نیز چنین است، باید توجه داشت که همه امامانعلیهم السلام نوه دخترى پیامبر هستند و با وجودى که امام حسن و امام حسینعلیهما السلام نوه دخترى رسول خدا بودند در آیه مورد بحث از واژه «ابناء» استفاده گشت که به معناى پسران است.
۴ . اثبات امامت و ولایت امام علی و جانشینی پیامبر
از دیگر پیام های آیه مباهله، اثبات ولایت و امامت امام علی، می باشد. از جمله، روزى خلبفه عباسی، مأمون به امام رضا(ع) بیان می کند: بزرگترین فضیلت امیرمؤمنان على(ع) در قرآن کدام است؟
امام رضا(ع) جواب داد: فضیلتى که آیه مباهله بر آن حکایت دارد، خداوند متعال مى فرماید:
فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ. در پى نزول این آیه رسول خدا(ص)، حسن، حسین، فاطمه و امیرالمؤمنین(ع) را فراخواند، آنها به حکم خداوند متعال در جایگاه فرزندان، زنان و نفس ایشان قرار داشتند.
مشخص است که هیچ یک از بندگان خداى سبحان برتر و شریفتر از رسول خدا(ص)، از همین رو کسى که به حکم خداوند، نفس رسول خدا(ص) است، احدى برتر نباشد. (بحارالانوار ج49 ، صفحه 189)
بنابراین، آیه مباهله در کنار اقدام عملى پیامبر در معرّفى امام على علیه السلام به عنوان «نفس» خود، به روشنى نشان مى دهد که پس از پیامبر هیچ یک از صحابه، مانند على علیه السلام شایستگى خلافت بلافصل ایشان را ندارد. از این رو، امام رضا علیه السلام در جواب مأمون که پرسید: دلیل بر خلافت جدّتان [على بن ابى طالب] چیست؟ عبارتِ «انفسنا» در آیه مباهله، را بیان مى نماید. و امام رضا میفرماید: کلمه «أَنْفُسَنَا» مهمترین آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) است.
آیا در عصر معاصر، مباهله، قابل انجام است؟
و اما آیا حکم مباهله عمومی است و یا مربوط به زمان صدر اسلام، ی باشد؟ آیا مباهله، باید شرطی داشته باشد تا با کسی مباهله کنیم؟ آیا هر کسی برای اثبات ایمان خویش می تواند مباهله کند، به تعبیر دیگر آیا مباهله یک حکم عمومی است یا این که مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه و آله است؟ در چه مواردی می شود مباهله کرد؟
مشروعیت عامّ «مباهله براى اثبات و روشن شدن حق، پس از اقامه برهان»، از جمله مطالبى است که علاوه بر احادیث، مى توان از آیه مباهله نیز، استنباط کرد، چنان که احادیث اهل بیت نیز بر این معنا دلالت دارند. از این رو، بسیارى از فقها به مشروعیت مطلق مباهله براى اثبات حق، فتوا داده اند. گفتنى است که در شمارى از احادیث، آدابى براى مباهله ذکر شده که رعایت آنها، موجب تقویت توجّه قلبى مباهله کننده به خداوند متعال و زمینه سازِ اجابت دعاى اوست.
در ضمن باید دانست که مباهله مخصوص آن دسته از اختلافات و منازعات دینی و مذهبی است که طرف مقابل با وجود گفتگو و مباحثات منطقی و علمی، حق و حقیقت را نپذیرد.
ادله عمومیت مباهله در زمان معاصر
علامه طباطبایی، در ذیل آیه مباهله میفرمایند مباهله منحصر به پیامبر(ص) و زمان ایشان نیست و هر شخصی میتواند در هر مسئله مورد نزاع با طرف مقابل خود مباهله کند.
مسائلی که به نظر شخص، حق است و هیچ جای شک و شبههای در حقانیت آن وجود ندارد میتواند مصادیق مباهله باشند، اما در جایی که نسبت به حقانیت یک مسئلهای شک و شبههای وجود دارد و در آن تردید و ابهام وجود دارد و مسئله براساس ظن است و یقین بر آن وجود ندارد آنجا موردی برای مباهله وجود ندارد.
مباهله، مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیست بلکه دیگر مؤمنان نیز می توانند مباهله کنند؛ از این رو هیچ مانعی نیست که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان دین بتواند مباهله کند. البته باید دانست که شرایط مباهله و اخلاص و اعتماد به نفسی که در آن لازم است به آسانی برای هر فردی قابل دست یابی نبوده و نباید عجولانه به چنین کاری اقدام نمود که شاید اثری معکوس به دنبال داشته باشد.
دستور اهل بیت به اصحاب برای مباهله
امام صادق(ع) به یاران خود همین دستور را میداد که مخالفان شیعه را به مباهله دعوت کنند. (کلینی الکافی، کتاب الدعاء، باب مباهلة الخصم). به عنوان مثال، یکی از یاران آن حضرت به نام ابومسروق به امام صادق، عرض کرد: من با مخالفان شیعه، با آیه «وَاُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ» نساء/59. بر فضیلت و پیشوائی شما استدلال میکنم اما آنان میگویند این آیه مربوط به فرماندهان سپاه است. و وقتی با آیه «اِنَّما وَلِیُّکُم اللهُ وَرَسُولُهُ...» مائده/55. بر امامت علی(ع) احتجاج میکنم، میگویند: این آیه مربوط به افراد با ایمان است نه شخص خاصی. و هر موقع با آیه «اِلّا المَوَدَّةَ فِی القُرْبی» شوری/23. استدلال میکنم، مخالفان میگویند: این آیه مربوط به تمام بستگان پیامبر است. امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: در چنین صورت (و بعد از استدلال)، مخالفان شیعه را به مباهله دعوت کنید. و آنگاه امام صادق(ع) نحوه انجام مباهله را بیان می فرمایند: وصُم وَاغتَسِل وَابرُز أنتَ وهُوَ إلَى الجَبّانِ، فَشَبِّک أصابِعَکَ مِن یَدِکَ الیُمنى فی أصابِعِهِ، ثُمَّ أنصِفهُ وَابدَأ بِنَفسِکَ وقُل: اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ، عالِمَ الغَیبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنَ الرَّحیمَ، إن کانَ أبُومَسروقٍ جَحَدَ حَقّاً وَادَّعى باطِلاً فَأَنزِل عَلَیهِ حُسباناً مِنَ السَّماءِ أو عَذاباً ألیماً. سه روز به اصلاح خود بپردازید (روزه بگیر) و آنگاه غسل کنید و با او به صحرا بروید و سپس دو طرف، انگشتان دست راست یکدیگر را بگیرند. (و دستان همدیگر را فشار دهید) سپس جهت رعایت انصاف، [نفرین و لعن را] از خودتان آغاز کنید و بگوید:
اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ، عالِمَ الغَیبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنَ الرَّحیمَ، إن کانَ فلانا (اسم خود را ذکر کنید) جَحَدَ حَقّاً وَادَّعى باطِلاً فَأَنزِل عَلَیهِ حُسباناً مِنَ السَّماءِ أو عَذاباً ألیماً. بار الها! اى پروردگار هفت آسمان و هفت زمین ! اى داناى نهان و آشکار! اى مهرگستر مهربان ! اگر فلانی (اسم خود را ذکر کنید) حقّى را انکار کرده و باطلى ادّعا نموده است، از آسمان بر او عذابى دردناک فرو فرست و سپس نفرین را به او برگردان و بگوید: و اگر فلانى حقّى را انکار و باطلى را ادّعا مى کند، بر او از آسمان، عذابى دردناک فرود آور. و آنگاه امام صادق، فرمود: چیزی نمیگذرد مگر اینکه آثار مباهله ( نزول عذاب) را در طرف باطل، مشاهده میکنید. (کلینی، الکافی، ج 2، ص 513)
شرایط مباهله در عصر معاصر
مباهله یک نوع دعا است و دارای ویژگی ها و شرایط خاصی نیز می باشد که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. شرط نخست، این است که ابتدا باید مناظره و گفتگوی علمی، صورت بگیرد، اگر مراء (لجاجت و ستیزه جویی بی جهت) رخ داد، آنگاه مباهله لازم و ممکن می شود. پیغمبر اسلام(ص) نیز در دعوت مسیحیان نجران به اسلام، ابتدا با آنان مناظره کرد و آنان صحبت های ایشان را نپذیرفتند. قرآن کریم قبل از مباهله، «مناظره و گفتگوی علمی و احسن» را به انسانها معرفی میکند، چرا که مباهله اولین مواجهه نیست بلکه آخرین مرحلهای است که در یک مسیر ممکن است مورد توجه قرار گیرد.
2. زمان انجام مباهله، طبق فرمایش امام باقر، میان سپیده دم تا بر آمدن آفتاب، می باشد. الإمام الباقر(ع): السّاعَةُ الَّتی تُباهِلُ فیها، ما بَینَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ.
3. و این که مباهله کننده خود را سه روز اصلاح اخلاقی کند، و روزه بگیرد، سپس غسل کند و البته در برخی روایات، غسل مباهله، واجب دانسته شده است. (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ،۲ ص ۹۳۷)
4. و بعد با کسی که می خواهد مباهله کند به صحرا برود. وآنگاه، و سپس دو طرف، انگشتان دست راست یکدیگر را بگیرند. (و دستان همدیگر را فشار دهند)
5. سپس جهت رعایت انصاف، [نفرین و لعن را] از خودتان آغاز کنید و این دعاها، را بخوانید:
اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ، عالِمَ الغَیبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنَ الرَّحیمَ، إن کانَ فلانا (اسم خود را ذکر کنید) جَحَدَ حَقّاً وَادَّعى باطِلاً فَأَنزِل عَلَیهِ حُسباناً مِنَ السَّماءِ أو عَذاباً ألیماً. (کلینی، الکافی، ج 2، ص 513)
اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ، ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ، ورَبَّ العَرشِ العَظیمِ، إن کانَ فُلانٌ جَحَدَ الحَقَّ وکَفَرَ بِهِ، فَأَنزِل عَلَیهِ حُسبانا مِنَ السَّماءِ أو عَذابا ألیما. (کلینی، الکافی، ج 2، ص 514)
اللّهُمَّ إن کانَ فُلانٌ جَحَدَ حَقّا وأَقَرَّ بِباطِلٍ، فَأَصِبهُ بِحُسبانٍ مِنَ السَّماءِ أو بِعَذابٍ مِن عِندِکَ، و تا هفتاد مرتبه، طرف مقابل را لعن می کنید. (کلینی، الکافی، ج 2، ص 514)
و دعایی مفصل دیگر که با این عبارت آغاز میشود: اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ مِن بَهائِکَ بِأَبهاهُ ، وکُلُّ بَهائِکَ بَهِیٌّ ... که در کتاب اقبال سید بن طاووس و مصباح مرحوم کفعمی، ذکر شده است. (ابن طاووس، الإقبال، ج ۲، ص ۳۵۶ و کفعمی، مصباح المتهجّد، ص ۷۵۹)
و همچنین، دعای مفصل دیگر که عبارت: با اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ ... آغاز میشود و از امام علی به عنوان دعای مباهله، ذکر شده است. (ابن طاووس، الإقبال، ج ۲، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۸(
البته معنای فرود عذاب بعد از مباهله، حتما به این معنا نیست که مثلا فورا، سنگی از آسمان بیاید بلکه به هر حال یک گرفتاری و سختی که نشانه عذاب الهی است بر شخص دروغگو وارد میشود.
آداب و اعمال روز 24 ذی الحجه، روز مباهله
و اما درباره آداب و مستحبات روز مباهله که مصادف با روز بیست و چهارم ذی الحجّه، می باشد، و همانطور که ذکر شد، روز مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. از اینرو، محدث قمی، در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر کرده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین(ع) به ویژه زیارت جامعه توصیه شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی (علیه السلام) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، شفارش شده است.
نکته پایانی
امیدواریم، روز مباهله، بیش از بیش موردتوجه شیعیان و همچنین برداران اهل سنت، قرار گیرد و همانطور که ذکر شد، بنابر تصریح دانشمندان و مورخین اهل سنت، این آیه در حق پنج تن آل عبا، رسول گرامی اسلام، امام علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین، نازل شده است و از متواترات اسلامی، می باشد که می تواند محور وحدت اسلامی، جهان اسلام، قرار گیرد. همچنین، آیه مباهله، به عنوان سند گفتگوی علمی بین ادیان و همزیستی مسالمت آمیز بین اسلام و مسیحیت در زمان پیامبر، مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر