مهتاب سرخیل
پژوهشگر ارتباطات
"ارتباطات سازمانی" یک موضوع پیچیده و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار حائز اهمیت است. اگر ارتباط صحیحی در سازمان وجود نداشته باشد گردش امور مختل شده و تمام کارها آشفته می گردد. به عبارتی ایجاد سازمان تحت شرایطی که استقرار ارتباطات، مشکل و یا به کلی غیرممکن باشد کاری بیهوده است.
دانشمندان و محققان زیادی به بررسی نقش ارتباطات در عملکرد سازمان ها پرداخته و تحقیقات و مطالعات فراوانی نیز در این زمینه انجام داده اند.درهمین زمینه هربرت سایمون معتقد است که: «سازمانی نمی تواند بدون ارتباط وجود داشته باشد» و چستر بارنارد می گوید:«تهیه یک سیستم ارتباطی از جمله وظایف اساسی مدیر است».
لذا برای توسعه، پویایی و تحرک سازمانی، ایجاد بستر ارتباطی و رسانه ای امن و سالم به عنوان ابزاری سازنده و محلی برای ارائه دیدگاه ها، عقاید و نگرش ها و محلی برای تضارب آراء و گفتمان سازمانی ضروری به نظر می رسد چرا که پویایی سازمان ها در گروی مشارکت فعال همه کارکنان خلاق و مدیران مشارکت جو است و در بستر رسانه ای ایجاد شده در فضای وب یا موبایل، کارکنان سازمان بیش از گذشته فرصت نقد و بررسی، تبیین و تحلیل و به چالش کشاندن قوانین و مقررات، دستورالعمل ها و راهبردهای سازمانی را خواهند داشت.
شبکه های اجتماعی به عنوان یک محیط هم فکری و خلق دانش چنین بستری را برای افزایش تعاملات اجتماعی و ارائه نظرات و دیدگاه های مخاطب فراهم می کنند.
ایجاد گروه های دوستانه سازمانی از سراسر کشور و تبادل اطلاعات، پیام ها و نظرات، درسایت ها و شبکه های اجتماعی فرصتی است برای تغییر رفتار سازمانی و شناساندن و ابراز هویت و ارتقای کارکنان پویا و خلاق که به دلیل بعد مکانی و سایر عوامل سازمانی از جمله عرصه دست و پاگیر تشکیلات و سلسله مراتب سازمانی نمی توانند پیشنهادات، انتقادات و نظرات سازنده خود را در حل مسائل جاری سازمان عنوان نموده و مهارت سازمانی خود را عرضه نمایند.
در واقع سازمان ها با شبکه های اجتماعی به بالا بردن انگیزه کارکنان کمک می کنند زیرا که کارکنان درمحیط سازمان بازتر و راحت تر حرف می زنند و مشکلات خود را بیان می کنند و درحقیقت شبکه های اجتماعی باعث ترویج روحیه همکاری و به اشتراک گذاری اطلاعات و تولید ایده و وفاداری برند میان کارکنان شده است چرا که وجود ارتباطات موثر، همواره یکی از عوامل مهم موفقیت سازمان بوده است.
شبکههای اجتماعی به طور بالقوه، چه در سطح روابط بین فردی و چه در سطح روابط اجتماعی، توانایی ایجاد تغییرات اساسی در زمینه زندگی اجتماعی هر فرد را دارند. همانطور که سازمانها در انجام وظایف خود بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات وابسته میشوند، باید به طور موثر در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نفوذ کرده و از مزایای آن مانند ارتقای عملکرد شغلی استفاده کنند.
تجربه ای که بسیاری از سازمانها از تشکیل این گروهها دارند این بوده است که با وجود این شبکه ها؛ مدیران به راحتی از خواسته های کارکنان آگاه و کارکنان توانستند بدون محدودیت و مشکلات تماس های چهره به چهره خواسته های خود را با مدیران مطرح کنند؛ از جهت دیگر این گروه ها با کم کردن فاصله روانی بین کارکنان باعث افزایش روحیه اتحاد درون سازمانی، مشارکت و بهبود کار گروهی توسط آنان شده اند.
فرهنگسازی مناسب در این خصوص میتواند ضمن بهبود ارتباطات میان کارکنان، بازدهی کسبوکارها و رشد اقتصادی را در پی داشته باشد چرا که شبکهها میتوانند در نقش یک حمایت کننده از کارمندان سازمان یا حتی در تسهیل عملیات بازاریابی و پررنگ شدن نقش کاربران نهایی استفاده شود.
با توجه به آمار و ارقام منتشر شده توسط نهادهای تحقیقاتی در مورد تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی سازمانی بر محیط کار، اهمیت بهرهگیری از این زیرساخت تعاملی آشکار میشود.
بد نیست بدانیم تحقیقات موسسه دلویت مربوط به بخش افزایش بهرهوری در محیط کاری با شبکههای اجتماعی سازمانی نشان میدهد که استفاده از شبکههای اجتماعی در حیطه یک سازمان میتواند باعث به وجود آمدن همکاری و تعامل در سطوح روابط میان کارکنان شود.
یک شبکه اجتماعی سازمانی میتواند کارمندان و مدیران یک سازمان را در یک محیط یکپارچه قرار دهد که با هم به تبادل اطلاعات میپردازند.لذا سازمانها باید نقش شبکههای اجتماعی در به حداکثر رساندن مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات را در نظر بگیرند.
از این رو بررسی تاثیر فناوری و به طور خاص ارتباطات شبکهای و بکارگیری آن در سازمان ها در راستای افزایش بازدهی کارکنان، بهرهوری تیمهای کاری و افزایش رضایت از موقعیت شغلی امری ضروری و حیاتی است.
ارسال نظر