بسم الله الرحمن الرحیم
بسیار موجب خوشوقتی بنده است که آغاز بهار و در سوم شعبان که مبارکترین زمانهاست و در مکانی که مقرِّ هدایت نسلهاست و به واقع متبرکترین مکانهاست در محضر عزیزانی هستم که بواسطه تشریف علم و تعلیم، اَشرافُ الناس هستند.
شمع و شراب و شاهد، مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی، گویِ بیان توان زد
***
بهار، هنگامه تحول و رویش و حیات است و در چرخه طبیعت این شکفتن و کمال، مدام در حال تکرار است و ما در این تکرارِ بی مَلال از محوِّل الحَول و الاحوال میخواهیم که بهترین حالات و تحوّلات را برای ما رقم بزند.
گفت پیغمبر به اصحاب کِبار تن مپوشانید از بادِ بهار
این تغییر و حرکت و تحول برای انسان امکان ارزیابی فراهم میآورد وگرنه ثبات و سکون، امکان ِ قضاوت ندارد و حرکت و تغییر نسبتها را به مبدأ و مقصد مشخص میکند.
سازمانها و نهادهای اجتماعی نیز از این روند مداوم تغییر و حرکت برای پویایی و شکوفایی برکنار نیستند و رشد سازمانی و ارتقای سرمایه های انسانی نیز در همین تحول خواهی و تغییرگرایی رقم میخورد.
البته این تحول و نوگرایی با تغییرِ اساسی، تفاوت دارد. غالباً میگویند نهادها به سه شرط تغییر میکنند:
اول آنکه از بیرون فشار و مطالبه شدید باشد.
دوم آنکه در درونِ سازمان افراد نسبت به وضع موجود ناراضی باشند و سازمان را به چالش بکشند.
سوم آنکه بدیلی در قالب یک طرح و یا بینش در برابر وجود داشته باشد.
برای سازمان ما هیچکدام از سه شرط بالا تحقق نیافته است پس نشان میدهد که ما مسیر درست خود را استوار ولی آرام طِیّ کردهایم و الـزامی برای تغیـیرِ اساسـی نداریم و آنچه که هست نیازمنـد به تحـوّل و نو شَوندگی و رشد مداوم داریم که هم به نیازها و مطالبات جامعه از خود، پاسخ گفته باشیم و هم خودشکوفایی و تعالی سازمانی خود را تجربهی مجدد نماییم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درس ملّی برای ما به مثابه عواملی است که ما در مواجهه با آن، تحولات جدید سازمان خود را نیز تجربه میکنیم.
الزامات محیطی برای تحول و نوشوندگی سازمان پژوهش و برنامه درسی
محیطی که ما و مخاطبان ما، اکنون در آن به سر میبریم دارای ویژگیهایی است که آن را از یک دهه قبل و یا حتی چندسال قبل متمایز میکند.
مهمترین ویژگیهای محیط کنونی ما این سه عامل است:
- تحولات سریع
- پیچیدگی
- تنوع
بر این اساس نظامات اجتماعی و نهادهای آموزشی و البته برنامه های آموزشی و برنامهدرسی ما بر اساس سه عامل معرفی شده دائماً نیازمند بازآرایی است.
برنامه درسی در تعاریف جدید و قدیم خود:
چه به عنوان محتوا،
چه به عنوان فعالیتهای یادگیری برنامهریزی شده
چه به عنوان بازتولید فرهنگی و بازسازی اجتماعی
و چه از هر منظر دیگری که میان صاحبنظران مطرح است نخست باید در فضایی فلسفی ماهیت در حال تغییرِ: گفتمان دانش و یادگیری؛ و فهم خود را از آن دائماً بازآرایی نماید بر همین اساس است که نوعِ فهم و تلقّی ما از دانش و اینکه دانش فرایندی است و تولید آن گروهی و نه فردی است و اینکه نمیتوان دانش را صرفاً در قالب رشتهای دستهبندی کرد و مباحث دیگری از این دست، بر نحوه برنامه ریزی درسی ما تاثیرگذار است و یا مثلاً اینکه ماهیت و مبنای یادگیری چیست؟ ؛ یادگیری تولید دانش جدید است یا انباشت دانش و یا اینکه یادگیری مبتنی بر کنش گروهی است یا فردی، کسب کردنی است یا منتقل شدنی؛ و موارد دیگری که دائماً در حال تزاید است همه اینها در نحوه مواجه ما با برنامه درسی اثرگذار است.
سوال و اقتراح: ما اکنون در کدام دانشگاه و پژوهشگاه مقولهی یادگیری را به صورت تخصصی در دست بررسیهای عمیق و مدلسازی های دقیق داریم. کدام نهاد علمی سرمایه عظیم و تراث پربار و تمدنی ما در حوزه علمشناسی و یادگیری را که در آثار ابن سینا و ملاصدرا و بسیاری دیگر از دانشمندان ما طرح شده را به جهان امروز پیوند زده و مدلسازی کرده است. اینکه نظریهی تجرد نفس و اتحاد علم و عالم و معلوم را ملاصدرا در بالاترین عیار فهم بشری مطرح کرده است در کدام واحد درسی در رشته برنامهریزی آموزشی قابل طرح است؟
لذا از بیان این مطالب دو نتیجه مهم برداشت میکنیم و به مسأله قبلی که مهمترین ویژگیهای محیط کنونی ما بود برمیگردیم.
- نگاه ما به برنامهریزی درسی نگاهی قدرشناسانه است که از نتایج عِلمی و تجارب عَمَلی صاحبنظران آن قطعاً استفاده میکنیم ولیکن در نظر داشته باشیم که قسمت زیادی از این رشتهی ارزشمند ناظر به تکنیکهای برنامه ریزی میباشد و از نیازسنجی و طراحی و تدوین تا اجرا و ارزشیابی دربردارنده بسیاری از تکنیکهای تسهیلگر یادگیری است و اما نسبت به محتوا توصیههایی در حدِّ روشهای سازماندهی محتوا دارد کما اینکه در کتابداری نیز فرایند طبقهبندی دانش و ارائه مناسب محتوا به مخاطب طراحی میشود و وارد لایههای عمیق محتوای اثر نمیشود. از این رو برنامهریزی درسی در منظومهای از دانشها قرار میگیرد که به مقوله یادگیری و آموزش از نظر محتوا و قالب پرداخته میشود هرچند که یک برنامه درسی برای تامین مبانی نظری خود در حوزههای انسانشناسی، اجتماعی، فرهنگی و ... از سایر رشته ها کمک میگیرد.
- ما برای تحقق رویکرد تحول گرایانه خود به آموزش و پرورش نیازمند ایجاد نهادِ مدرسه پژوهی و تربیت پژوهی هستیم که در آنجا مسائل مهم مورد نیاز خود را اعمِّ از بررسی و تحلیل انسانشناسانه تعلیم و تربیت و یادگیری و پِداگوژی آموزشی تا بررسی عوامل محیطی در امر آموزش و ماهیت انتقال و اشتراک دانش و سایر مسائل بنیادین را از مناظر مختلف دینبنیاد و آکادمیک، بررسی نماییم. در این نهاد، نیازمند بکارگیری تجارب فرارشتهای اعمِّ از برنامهریزی درسی، علوم تربیتی، دانشهای شناختی، روانشناسی، فلسفه، فلسفه علم، معرفت شناسی و علوم اجتماعی هستیم.
ادامه بحث از مهمترین ویژگیهای محیط کنونی ما
همانگونه که گفتیم مهمترین ویژگیهای محیط کنونی ما سه عامل تحولات سریع، پیچیدگی و تنوع است از این رو هربرنامه درسی و برنامهریزی ستادی اگر خود را بر اساس این عوامل وِفق ندهد خودبخود فاقد تأثیر و مواجه با عدم اقبال مخاطب خواهد شد.
- سرعت تحولات
سرعت تحولات به حدّی است که گاه تا ما برنامهریزی کنیم موضوع تغییر میکند همانگونه که در دانشگاههای ما برخی از سرفصلهای درس کامپیوتر متعلق به یکدهه قبل است که موضوع، کاملاً از حیّز انتفاع خارج شده ولی سرفصل تغییر نکرده است.
- تنوع
تنوع عامل دیگری است که در برنامهریزی ها باید به آن توجه شود.امروزه انسانها میدانهایی برای بروز تنوع خواهی فردی و حتی نفسانی خود ایجاد کردهاند و نظام آموزشی و برنامه درسی باید به این تنوع پاسخ دهد. تعیین برنامه و تیپ واحد برای مخاطبانِ متنوع، قطعاً با شکست روبرو میشود. مدلهای متمرکز و واحدی که بخواهد به همه نیازها یک گونه پاسخ دهد معقول و کارا نیست. در سیره ائمه نیز مقوله مخاطب شناسی و پاسخ مقتضیِ حال مخاطب از مسائل جدی فهم حدیث است.
- پیچیدگی
پیچیدگی محیط و رفتارها نیز از عوامل تأثیرگذار بر تدوین برنامه درسی است. امروز متغیرها متعدد شده و نمیتوان با پاسخهای ساده، انبوه متعیرهای یک مسأله را بررسی کرد. مدلهایی که معروف به آشوب است و در روش تحقیق و برخی علوم به کار گرفته میشود ناظر به همین چندمتغیر بودن و پیچیدگیهایی است که در موضوعات ایجاد شده است.
نتیجتاً اینکه پیشبینی آیندهپژوهانه ما این است که در زمانی نه چندان طولانی ما شاهد برنامه درسی اختصاصی و کتاب و رسانه درسی اختصاصی و حتی رشتهاختصاصی خواهیم بود و همین پیشبینی ما را برآن میدارد که به موضوع مطرح شده در ابتدای سخن بازگردیم که ما نیازمند تحول مداوم و بازآرایی مدام هستیم تا بتوانیم اثربخشی و کارکردهای سازمان خود را حفظ و اسناد بالادستی را محقق سازیم و این همان پویایی و شکوفایی است که در آغاز گفتیم.
این همه گفتیم لیکن در بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ
ارسال نظر