ارسال نظر



خانواده و خطر اعتیاد

اشاره:

 به موازات پیشرفتهای حیرت آور تکنولوژی، بشر تنوع طلب امروزی برای رهایی موقت و کاذب از چالشهای پیش روی خود، به ابزارها و شیوه های گوناگون، مخصوصا مصرف مواد مخدر متوسل می شود. صرفنظر از تفاوتها و نوع کارکرد هر کدام از این مواد، آنچه که در مورد همه آنها یکسان و باید مورد توجه قرار گیرد وابستگی شدید جسمی و روانی فرد مصرف کننده به ماده مصرفی می باشد؛ این وابستگی که از آن تعبیر به « اعتیاد » می شود باعث ایجاد میل مستمر و دائمی به مصرف می گردد.. خطر گرایش به مواد مخدر از دوره نوجوانی آغاز می شود در این دوره رشدی فرد حساس ترین دوران زندگی خود را تجربه می کند ویژگی هایی چون استقلال طلبی، مخالفت با والدین، گرایش به گروه همسن و... نوجوان را مستعد گرایش به رفتارهای پرخطر چون مصرف مواد مخدر می کند خانواده هم احساس نگرانی در خصوص فراگیری اعتیاد و رسوخ آن در جوانان و فرزندان خود را دارند. راهای چگونگی مقابله با آن همیشه مطرح بوده و انرژی و هزینه های زیادی هم در این راه خرج شده است اما نه تنها شاهد کاهش تعداد معتادان نیستیم، بلکه بر گرایش قشر جوان به اعتیاد، آن هم به مواد روانگردان و صنعتی روز به روز افزوده می شود. به نظر می رسد مهمترین و بهترین روش در این زمینه انجام روشهای پیشگیرانه است چون همه افراد و اقشار جامعه می توانند در آن مشارکت داشته باشند و هر یک از افراد براسا جایگاه و نقشی که در جامعه دارد می تواند موثر باشد.

نقش خانواده (1)

 یکی از مهمترین نهادهای تاثیر گزار در امر پیشگیری، خانواده ها هستند. خانوادهه ها به عنوان اولین کانون پرورش و تربیت فرزند با شیوه یی که فرزندان خود را پرورش می دهند، می توانند از همان ابتدای تولد نوزاد به نحوی عمل کنند که فرزندان خود را از آسیب پذیری در برابر اعتیاد مصون کنند. شکی نیست که سلامت خانواده و به کار گیری روش ها و مهارتهای موثر فرزندپروری در بزرگ کردن سالم فرزندان نقشی اساسی دارد. . خانواده ها می توانند با تامین نیازهای اساسی، ایجاد فضای امن خانوادگی، راهنمایی، قانون گزاری مناسب ونظارت بر زندگی فرزندانشان آنان را از بسیاری رفتارهای مشکل ساز و پر خطر از جمله مصرف مواد و بزهکاری دور نگه دارند . خانواده به چند دلیل مهمترین محیط برای پیشگیری از سوءمصرف مواد است. نخست آنکه والدین موثرترین افراد زندگی بچه ها هستند و از ابتدای زندگی او به فرد دسترسی دارند. دوم اینکه والدین مهمترین الگوی رفتاری فرزندان هستند و سوم اینکه بهترین زمان برای پیشگیری اولیه از مصرف مواد سالهای زندگی فرد در خانواده یعنی کودکی و نوجوانی است. خانواده مهم ترین گروهی است که رشد روان شناختی، تعاملات هیجانی و اعتمادبه نفس هر فرد در آن شکل می گیرد.. یکی از مشکلات که امروزه بسیاری از خانواده ها را تهدید می کند، رسوخ اعتیاد به خانواده و مبتلا شدن جوانان به اعتیاد است. به همین دلیل  خانواده ها باید تمام تلاش خود را در پیشگیری از ابتلای جوانان به اعتیاد داشته باشند و با تربیت صحیح فرزندان آنان را برای زندگی سالم آماده کنند.

در یک محور کلی می توان سبک فرزندپروری یا برخورد والدین با فرزندان را می توان در 4 دسته تقسیم بندی کرد

1. سبک خانواده های قاطع

. این گونه والدین با آگاهی هوشمندانه نسبته به گرایش فرزندان به آسیب های اجتماعی به موقع عمل می کنند و با افزایش سطح تعامل به شکل پویا و احترام متقابل سعی در پیشگیری آسیب و روابط صحیح دارند. در صورت بروززمینه های انحراف فرزندان، به جای اینکه واقعیت را نفی کنند یا دچار خشم و رفتار تهاجمی شوند با آرامش و خونسردی و بدون ترس برای فرزندان و ملامت آنان مشکلات را بررسی و در صورت نیاز به متخصص مراجعه می کنند این والدین به خواسته های درونی فرزندانشان احترام گذاشته و با گرمی بخشیدن به محیط منزل و ایجاد رابطه مناسب سعی در ایجاد رابطه با نوجوان خود دارند در این خانواده ها والدین با اولیای مدرسه هم ارتباط خوبی دارند و نیم نگاهی هم به روابط نوجوان خود در محیط های دیگر دارند. دوستان نوجوان خود را می شناسند و با آنان نیز گهگاهی دیدار می کنند. این والدین به نقش مهم حمایتی و الگو بودن خود کاملا آگاهند و می دانند که بچه های خوشبخت و سالم محصول خانواده های سالم هستند که از یک فرایند اصولی و حساب شده نشات می گیرد. در این خانواده ها یک نسخه مهم و ساده بکار بسته می شود: آگاهی از دوره نوجوانی، سلامت روانی خود  والدین، تلاش برای ایجاد رابطه عمیق و صمیمی و همچنین استفاده از مهارتهای زندگی.

2. سبک خانواده های بی توجه

در این خانواده ها به دلیل دغدغه کاری والدین و عدم داشتن فرصت کافی برای پرورش فرزندان و همچنین عدم علاقه به ایجاد رابطه و حتی تربیت فرزندان خود را غرق در کار می کنند و به مسائل فرهنگی و تربیتی خانواده علاقه یی ندارند. فضای خانواده تبدیل به محل نگهداری شده  و همواره والدین بر تامین غذا و پوشاک و امکانات خانه می اندیشند چون باور دارند پول و امکانات خوشبختی می آورد. در این خانواده ها والدین خستگی و مشقت کار روزانه را با خود به خانه می آورند و دیگر توان و اشتیاقی برای ایجاد رابطه با فرزندان ندارند و فرزندان با یک خلاء عاطفی رشد می کنند. این وتلدین مسئولیت تربیت را به خود فرزندان سپرده اند و آنها در ارتباط با دوستان خود، در جلوی تلوزیون و بازی های رایانه یی و فضای مجازی رشد می کنند. این والدین به دلیل مشغله زیاد از فضای خانواده دور شدند و هیچ نظارتی بر تحولات درونی اعضا و چگونگی رشد آنها ندارند. روابط سرد و سطحی است و گاهی می بینیم خود این والدین نیز از مشکلات روانی به صورت افسردگی یا اضطراب شدید رنج می برند.

نقش تلوزیون (1)

ما در دنیای رسانه ها زندگی می کنیم، در محاصره ی رسانه ها. تلویزیون عضو فعال، رهنمود دهنده و سر گرم کننده ی زندگی بسیاری از ماست.. بسیاری از منتقدان، این رسانه تاثیرگذار و همه‌گیر را مقصر اصلی خیلی از ناهنجاری‌های اجتماعی و سلامت دانسته‌اند. در فهرست بلندبالایی که این منتقدان تهیه می‌کنند، همه‌گونه معضلی از ترویج خشونت گرفته تا ارائه الگوهای غلط غذایی و تبلیغ کالاهای مضر برای سلامت، به تلویزیون نسبت داده می‌شود. ، تلویزیون نقش مهمی در خاطرات، باورها، دغدغه‌ها و شکل‌گیری شخصیت کودکان و جوانان داشته است

در این سال ها، موضوع اعتیاد بارها و بارها در قالب برنامه های نمایشی و ترکیبی و به شکل های گوناگون از فیلم ها و سریال های متنوع و سرگرم کننده گرفته تا برنامه های علمی و کارشناسی، دستمایه ساخت آثار متنوع تلویزیونی قرار گرفته و برنامه های متعددی هم براساس آن تولید و پخش شده است.مستندهایی چون شوک، مکث، یک طرفه، ورود ممنوع، ریشه ها، تخدیر یا تحقیر و روبان قرمز به بررسی ریشه ها و عواقب تلخ اعتیاد می پردازند. در حوزه آثار نمایشی نیز سریال هایی چون شکر تلخ، عملیات روباه و کلانتر با هدف نمایش دردسرهای مصرف این مواد افیونی ساخته یا پخش شده است، اما این معضل بارها در برنامه های ترکیبی همچون شروع خوب و انعکاس هم دستمایه قرار گرفته تا در قالب گفت وگوهای روان شناسانه اجتماعی در حوزه پیشگیری و درمان مورد بررسی قرار گیرد. این برنامه ها همواره سعی کرده اند با نوآوری و خلاقیت، میزان تاثیرگذاری شان را افزایش دهند و بتوانند گامی در جهت کاهش مصرف موادمخدر در جامعه بردارند. در این میان، کارشناسان نظرات مختلفی درباره چگونگی نزدیک شدن به سوژه اعتیاد در برنامه های داستانی و مستند دارند. اما در قالب سریالهای تلوزیونی شاید هیچ کدام نتوانستند هر سه فاکتور « سبب شناسی » « آگاهی بخشی » و « حل مسئله » را به واقع به تصویر بکشند و برای بیننده یی که درگیر این فضا شده راه حل یابی کارشناسانه و ارزشمندی ارائه کنند.

بزنگاه

 آخرین سریال تلویزیونی رضا عطاران بود که در ماه رمضان پخش شد.داستان این سریال زندگی یک خانواده ای متوسط تهرانی بود که پدر خانواده فوت میکند و در اثر این اتفاق خانواده برای تقسیم ارث و میراث دور همدیگر جمع می شوند و پسر کوچک خانواده که رضا عطاران نقش آن را بازی می کند فردی معتاد است که زندگی شخصی خود بر اثر همین اعتیاد از هم پاشیده شده است و همسرش از وی جدا و دخترش را رها کرده است. این سریال با تم اصلی طنز و شوخی مسائلی که یک خانواده متوسط شهری ممکن است دچارش شوند را به تصویر می کشد از جمله همین اعتیاد، که رضا عطاران به خوبی ازپس این نقش برآمده است و تصویری که از یک فرد معتاد را به نمایش می گذارد کاملا متفاوت است با تمام تصاویری که در سریال های مختلف تلویزیونی شاهدش بوده ایم. یک فرد کاملا خانواده دوست که تمام عمر خود را به پای دختر خردسالش می گذارد.فردی که حاضر به دیدن ناراحتی اعضای خانواده اش نیست.هر چند خیلی وقت ها به خاطر همین بیماری که دچارش است از سوی اطرافیانش تحقیر و سرزنش می شود. اما در نهایت تصمیم به ترک اعتیادش می گیرد و زندگی اش به حالت عادی برمی گردد. در این سریال فرد معتاد یک شخص خشن، جدی، بی رحم و خشکی نیست که برای رسیدن به مواد دست به هر کاری بزند بلکه کاملا بالعکس یک فرد شوخ و طنازی است که گاهی با کارهایی که می کند مخاطب را به خنده وا می دارد.

وضعیت سفید: سریال وضعیت سفید که جزو پر مخاطب ترین سریال های این چند سال اخیر تلویزیون است داستان خانواده ای پر جمعیت را به نمایش می گذارد که در زمان جنگ عراق و ایران و بمباران تهران کار و زندگی خود را رها و به باغ مادری خود در اطراف تهران پناه می برند. باز هم در این سریال پسر کوچک خانواده گریبانگیر اعتیاد است که در اثر همین اتفاق زندگی اش دچار لغزش هایی شده است و همه برادر و خواهر هایش از دستش به تنگ آمده اند و مادر مثل همیشه تنها فرد نگران خانواده است که دائم فقط به فکر همین پسرش است. این پسر در اثر بیکاری، کم حوصلگی، تنبلی،نداشتن کار درست و خیلی از مسائل دیگردچار اعتیاد شده است. در واقع خانواده فکر کرده اند که اگر برادرشان ازدواج کند اعتیادش از بین میرود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه شدت هم گرفت طوری که همسرش روزی یکبار به گریه می افتاد و درخواست جدایی می کرد منتها چون کسی را نداشت مجبور بود تحمل کند و به قول معروف بسوزد و بسازد. هر بار این فرد معتاد تصمیم به ترک میگیرد منتها دوباره پشیمان می شود تا اینکه خبر پدر دارشدنش را به او می دهند و این بار مصمم تر از قبل ترک می کند. عباس غزالی خیلی خوب نقش یک فرد معتاد که خودش هم از دست اعتیادش به ستوه آمده و عاصی شده را به تصویر کشیده است طوری که کسی را غیر از او برای این نقش نمی توان در نظر گرفت. در واقع مهم ترین دلیل اعتیاد این فرد را می توان در این نکته خلاصه کرد که او از طرف خانواده طرد شده بود، کار مناسبی نداشت و هیچ حمایتی هم نمی شد تا اینکه در دام این بلا افتاد و بعد از این اتفاق بود که همه خانواده در اطرافش جمع شدند و سعی در ترک کردنش داشتند.

مادرانه

 یک داستان کاملا امروزی از یک دختر نوجوان که دچار اعتیاد می شود از یک خانواده ای کاملا مرفه و ثروتمند که هیچ نوع دغدغه و نگرانی مالی ندارد اما غافل از اینکه دختر به دلیل نداشتن مادر از سن13سالگی و درگیری بیش از حد پدرش با کارش احساس تنهایی می کند، خلا عاطفی دارد، هیچ کس به احساس های او توجه نمی کند و به همین علت به خیابان ها روی می آورد. در خیابان ها به دنبال عشق،محبت،نوجه و دوست داشتن می گردد تا اینکه با پسری آشنا می شود که حالا به او توجه می کند، به او ابراز علاقه می کند، نگرانش است و در نهایت ساقی دختر هم می شود.البته دختر قبل از آشنایی با پسر معتاد شده بود آن هم بخاطر کمبودهایی که در زندگی اش داشت. نداشتن پدری که سر وقت به خانه بیاید و به دخترش برسد، دور بودن مادرش از مملکت، نداشتن دوست و رفیقی همراه،کمبود محبت، عدم توجه که همه ی این ها باعث شد که این دختربه سمت اعتیاد برود تا شاید خلاهایش پر شود که نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه بیشتر سردرگم تر و آواره تر شد و دائم در حال فرار از دیگران و پنهان کردن چیزی از دیگران بود. تمام این اتفاقات به دلیل نداشتن خانواده ای منسجم و متحد بود که نگران هم دیگر باشند، دل در گروی همدیگر داشته باشند، به همدیگر عشق بورزند و احساس آرامش کنند که اگر همه ی این احساسات وجود داشت سرنوشت این دختر عوض نمی شد و به فردی معتاد تبدیل نمی شد.

مدینه

سریالی که اخیرا از شبکه یک سیما پخش شد. داستان زنی مذهبی و مومن به نام مدینه بود که بعد از مرگ همسرش موظف بود به همراه فرزند همسرش(بهمن)کارخانه ای همسرش را اداره کند منتها کارخانه در مرز تعطیلی و ورشکستگی است و بهمن تصمیم به گرفتن پول نزول می گیرد که مدینه کاملا با آن مخالف و با آن مقابله می کند اما از طرفی مادر بهمن یک زن کاملا بر ضد مدینه است که فقط در پی گرفتن و حفظ منافع خودش است حتی شده از طریق گرفتن پول حرام.و دایی بهمن که نقش آن را مجید صالحی بازی می کند فردی معتاد است اما همیشه مخالف کارهای خواهرش است و در پی طرفداری از خواهر زاده اش است. دلیل اعتیاد دایی هم این بوده که در خانواده ای بزرگ شده اند که پدرشان از ابتدا یک فرد معتاد و بی قیدی بود و مادرشان هم فقط در سالن های آرایشگاه وقت هدر می دهد و اصلا به فکر همسر و فرزندانش نیست و از همین پدر و مادر خواهر و برادری بزرگ می شوند که یکی به سمت اعتیاد می رود و دیگری هم به فردی بی اخلاق، بی مسئولیت و عاصی تبدیل می شود که فقط در فکر رسیدن به جایگاهی برتر از دیگران است از طریق نزول و ربا. تم اصلی داستان در مورد نفی کردن ربا و نزول و حرام نشان دادن آن است و شخصیت های اصلی هم مدینه و بهمن هستند اما دایی که یک شخصیت معتاد است در راستای این داستان نقش به سزایی دارد. فردی که به دلیل مشکلات خانوادگی و کمبودهایی که داشته دچار اعتیاد می شود و دائم از طرف خواهرش سرزنش و تحقیر می شود اما در نهایت با اراده ی مصمم خود از این بیماری رها می شود.

تمام شخصیت های معتادی که در سریال های تلویزیونی به تصویر کشیده می شود، دلیل اصلی اعتیادشان داشتن کمبود هایی بوده که در خانواده و زندگی شخصی خود داشته اند. کمبود محبت، عدم توجه، نداشتن یک خانواده منسجم و متحد و عدم اعتماد به نفس، نداشتن آرامش، همه ی این ها مسبب این می شود که یک فرد به اعتیاد مبتلا شود تا شاید از طریق اعتیاد این کمبودها برطرف و جبران شود که هیچ وقت این اتفاق نمی افتدبلکه کاملا بالعکس فرد بیشتر دچار دگرگونی، سردرگمی، آوارگی، بی پناهی و طرد شدن از طرف دیگران می شود.

Image CAPTCHA