امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، الگوی روحانیت انقلابی
تاریخ 8 بهمن, 1396 - 15:16.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدیان در پاسخ به جمعی از علاقمندان یادداشتی قلمی نمودند، در این یادداشت آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی صحبتهای روز پنجشنبه در جمع نمازگزاران مسجد نور با پیام هایی مواجه شدم که نشان از حساسیت مخاطبان به موضوع و تبیین بیشتر جایگاه و رسالت دینی روحانیت داشت.
این فرصت را مغتنم می شمارم و در اجابت درخواست برخی از دوستان چند جمله ای را قلمی می کنم.
از نظر من نمونه ی روحانی تراز اسلام و عالم دینی برخاسته از مکتب اهل بیت علیهم السلام، امام خمینی راحل رضوان الله تعالی علیه می باشند.
عالمی با تقوا و خویشتن بان که در صیانت و حفاظت از دین، معیارهای الهی را بر تمایلات شخصی و قرائت های بی استناد به حجت موجه ترجیح می داد و روش اجتهاد جواهری در پاسخگویی به مقتضیات و زمان به کار می گرفت.
در پی صحبتهای روز پنجشنبه در جمع نمازگزاران مسجد نور با پیام هایی مواجه شدم که نشان از حساسیت مخاطبان به موضوع و تبیین بیشتر جایگاه و رسالت دینی روحانیت داشت.
این فرصت را مغتنم می شمارم و در اجابت درخواست برخی از دوستان چند جمله ای را قلمی می کنم.
از نظر من نمونه ی روحانی تراز اسلام و عالم دینی برخاسته از مکتب اهل بیت علیهم السلام، امام خمینی راحل رضوان الله تعالی علیه می باشند.
عالمی با تقوا و خویشتن بان که در صیانت و حفاظت از دین، معیارهای الهی را بر تمایلات شخصی و قرائت های بی استناد به حجت موجه ترجیح می داد و روش اجتهاد جواهری در پاسخگویی به مقتضیات و زمان به کار می گرفت.
او همان مقدار که از تحجر و جمود اندیشی گریزان بود از التقاط و تفسیر به رأی احتراز داشت.
روحانیت تراز شیعی، نه تنها زور و زر را امضا نمی کند بلکه با آن می ستیزد. تزویر و ریا و نفاق را به همان شدت می راند که با کفر و شرک و کِبر مقابله می کند.
روحانی و عالم شیعی غمخوار مظلومان و همنشین محرومان است، کوخ نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح می دهد و خوی کاخ نشینی را موجب فاصله گرفتن از متن جامعه و آفت جایگاه معنوی دعوت کنندگان دینی می داند.
عالم دینی نه استبداد را می پذیرد و نه استبداد رأی دارد. نه به زیر بار استعمار می رود و نه زیر قراردادهای استعماری را امضا می کند. پرچمی که بالای سر خود افراشته است، پرچم اسلام است و زیر هیچ بیرقی به هیچ قیمتی نمی رود.
برای پاسداشت عهد الهی خود سر به دار می شود ولی با متجاوزان به حدود الهی سر به راه نمی گردد.
این عالم شیعی است که در تبلیغ رسالات خداوندی جز او از کسی نمی ترسد و فقط خشیت حق تعالی را در دل دارد. امر به معروف و نهی از منکر را به بهانه ی خوف و خطر ترک نمی کند و برای رضایت صاحبان قدرت از گفتن حق، زبان فرو نمی بندد.
آری برادر، من چنین روحانیتی را امروز در سیمای سید علی خامنه ای -که سایه اش مستدام باد-می بینم. مردی که سفره اش از فقرا رنگین تر نیست، در بیان حکم خدا از ملامتِ ملامتگران نمی هراسد، در مواجهه با قدرتها از اصول خود کوتاه نمی آید و در مقابله با هر نوع کژی اصلاح سرلوحه ی اقدام اوست. در اوج سیاست، دیپلمات نیست و در نهایت انقلابی گری، حدود و حقوق را فراموش نمی کند.
جوان را در می یابد، بزرگ را بزرگ می دارد، با اهل هنر از هنر می گوید و با اهل جهاد یاد شهادت می کند. در حلقه ی فقاهت، جواهر می فشاند و در کلام مفیدی دیگر است و در ادب، از عرب تا به عجم حتی از ترکان پارسی گوی نیز دل و دُرّ ربوده است.
آری اینچنین است برادر ! روحانی رسالتمدار شیعی که می تواند نائب آن یار غایب از نظر باشد.
روحانیت تراز شیعی، نه تنها زور و زر را امضا نمی کند بلکه با آن می ستیزد. تزویر و ریا و نفاق را به همان شدت می راند که با کفر و شرک و کِبر مقابله می کند.
روحانی و عالم شیعی غمخوار مظلومان و همنشین محرومان است، کوخ نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح می دهد و خوی کاخ نشینی را موجب فاصله گرفتن از متن جامعه و آفت جایگاه معنوی دعوت کنندگان دینی می داند.
عالم دینی نه استبداد را می پذیرد و نه استبداد رأی دارد. نه به زیر بار استعمار می رود و نه زیر قراردادهای استعماری را امضا می کند. پرچمی که بالای سر خود افراشته است، پرچم اسلام است و زیر هیچ بیرقی به هیچ قیمتی نمی رود.
برای پاسداشت عهد الهی خود سر به دار می شود ولی با متجاوزان به حدود الهی سر به راه نمی گردد.
این عالم شیعی است که در تبلیغ رسالات خداوندی جز او از کسی نمی ترسد و فقط خشیت حق تعالی را در دل دارد. امر به معروف و نهی از منکر را به بهانه ی خوف و خطر ترک نمی کند و برای رضایت صاحبان قدرت از گفتن حق، زبان فرو نمی بندد.
آری برادر، من چنین روحانیتی را امروز در سیمای سید علی خامنه ای -که سایه اش مستدام باد-می بینم. مردی که سفره اش از فقرا رنگین تر نیست، در بیان حکم خدا از ملامتِ ملامتگران نمی هراسد، در مواجهه با قدرتها از اصول خود کوتاه نمی آید و در مقابله با هر نوع کژی اصلاح سرلوحه ی اقدام اوست. در اوج سیاست، دیپلمات نیست و در نهایت انقلابی گری، حدود و حقوق را فراموش نمی کند.
جوان را در می یابد، بزرگ را بزرگ می دارد، با اهل هنر از هنر می گوید و با اهل جهاد یاد شهادت می کند. در حلقه ی فقاهت، جواهر می فشاند و در کلام مفیدی دیگر است و در ادب، از عرب تا به عجم حتی از ترکان پارسی گوی نیز دل و دُرّ ربوده است.
آری اینچنین است برادر ! روحانی رسالتمدار شیعی که می تواند نائب آن یار غایب از نظر باشد.
محی الدین محمدیان
۷/بهمن/۹۶
۷/بهمن/۹۶