آسیب شناسی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی (از منظر عدم تطابق ساختار سازمانی با عنوان سازمانی)
تاریخ 14 بهمن, 1397 - 11:33.
بمنظور اصلاح فرهنگ سازمانی و ارتقاء هویت سازمانی سازمان پژوهشو برنامهریزیآموزشی به عنوان یکی از پیشرانهای مؤثر در تحول بنیادین آموزش و پرورش و مسئول نوسازی مستمر فرایندها و برنامههای آموزشی و درسی نیازمند ترسیم ساختاری هستیم که منعکسکننده حقیقت معنایی ماموریت سازمان باشیم که شاکله (نحوه عمل سازمان در آینده) سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی برای آن معنا بنا شده است. تاثیر متقابل عدم درک حقیقت معنایی سازمان و عدم تطابق ساختار سازمان با آن، منجر به عدم انسجام رویکردهای نظری و نارسایی ساختاری در بخش های مختلف سازمان شده است که به عنوان کاستی توسط ریاست محترم سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در نشست صمیمی با همکاران بطور شایسته مطرح گردید. نتیجه عدم انسجام ساختاری در سازمان، ضعف در نوآوریها و ضعف در توانمندی و فقدان برنامه عمل روشن و چشم انداز متناسب با اسناد تحولی و سیاست های ابلاغی شده است که روزمرگی، انفعال، کندی و کمکاری پنهان نسبت به تحولات و نیازهای فرهنگی و اجتماعی را تاکنون به همراه داشته است.
برای اصلاح و ارتقاء فرهنگ و هویت سازمانی حاکم بر سازمان و تحقق بایستگیهای مطرح شده ریاست محترم سازمان نیازمند چه ساختاری هستیم؟ در بایستگیهای مطرح شده در جلسه مذکور برای سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی باز تعریفی از مدرسه با حرکت به سوی تحقق مدرسه زندگی و کارآمدسازی آن به جای مدرسه منفعل و تحمیلی با توجه به نقش تربیتی و پرورشی مدرسه در آموزش و پرورش اشاره شده است. این بایستگیها بخصوص در مبحث مدرسه زندگی، نقش سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی را در ارتقاء مبانی نظری مدرسه از مدیریت مدرسه محور به مدرسه زندگی پررنگ مینماید. بدین منظور نیاز است نقش مهم برنامهریزیآموزشی که تاکنون در ساختار سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی مغفول واقع شده بود، مورد بازتعریف قرار گیرد و ساختاری متناسب با عنوان سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی ترسیم نمود. سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی همانطوری که از نامش پیداست تاکید بر برنامهریزیآموزشی در جهت تحقق برنامههای کیفی و کمی مبتنی بر اهداف مندرج در سند تحول آموزش و پرورش دارد. بر این اساس ساختاری که منجر به تحقق ماموریت سازمانی سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی میگردد طبیعتاً لازم است مبتنی بر عنوان آن باشد که برنامهریزیآموزشی است.
بمنظور بایستگی مرتبط با تحقق مدرسه زندگی و بمنظور تبیین تفاوت میان مدرسه زندگی و مدیریت مبتنی بر مدرسه نیاز به برنامهریزیآموزشی متناسب با برنامه ریزی درسی وجود دارد که بتواند جایگاه و نقش مدرسه را در مدرسه زندگی ارتقاء داده و با برخورداری از پشتوانه نظری عمیق و برخاسته از بنیادی ترین مفاهیم و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، نگاه متولیان تعلیم و تربیت و آحاد جامعه را نسبت به مدرسه اصلاح کند و ارتقاء بخشد. مدرسه زندگی برخلاف مدرسهمحوری که مبتنی بر تمرکززدایی است، سازمانی تربیتی است که نه تنها دانش آموزان را برای زندگی پاک و متعالی توانمند و آماده می سازد، بلکه بستر حیات معقول و مطلوب را برای مربیان و معلمان و نیز اولیای دانشآموزان فراهم میسازد. بنابراین برای تحقق مدرسهزندگی بایستی بر برنامهریزیآموزشی برای مدارس در کنار برنامهریزی درسی به مثابه دو بال مدارس برای تعالی متمرکز شد. مواردی چون نشاط، تفکر، ایمان، مهرورزی، آزادی، سلامت، نوآوری، اخلاق ، آداب، مهارت ها، بصیرت سیاسی و اجتماعی، توانمندی، کارآفرینی، همکاری و تعاون، پیشرفت، نظم، هویت ملی، مبارزه با باطل، مجاهدت در راه حق، مشارکتجویی،یادگیرندگی، و... که عناصری برای مدرسه زندگی تعریف شدهاند در ریل برنامهریزیآموزشی میتوانند شتاب بگیرند. بعبارتی برنامه ریزی درسی به تنهایی قادر به تحقق عناصر مرتبط با مدرسه زندگی نمی باشد.
برای تبیین بیشتر مطلب نیاز است تفاوت بین برنامهریزیدرسی و برنامهریزیآموزشی مورد بررسی بیشتر قرار گیرد. برنامهریزی درسی، ویژهتر و اختصاصیتر از برنامهریزیآموزشی است. در واقع برنامهریزیآموزشی شتابدهنده (Accelerator) برنامهدرسی محسوب میگردد. در واقع دو برنامهریزی، دوبال در کنار هم برای پرواز متناسب و همگام محسوب میگردند. کار برنامهریز آموزشی، تحلیل نظامدار و منطقی مسائل و مشکلات آنی و آتی آموزش و پرورش و تلاش به منظور حل این مشکلات است. برنامهریزیآموزشی را میتوان سازماندهی یا اصلاح فعالیتها، تجهیز منابع و امکانات آموزشی برای تحقق بهتر اهداف آموزشی تعریف نمود. اما واژه برنامهریزی درسی شامل سازماندهی یک سلسله فعالیتهای یاددهی و یادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده و ارزشیابی میزان تحقق این تغییرات است.
برنامهریزان آموزشی درحوزه کلی نظام آموزشی فعالیت میکنند که برنامه درسی جزئی از آن حوزه کلی است. برنامه آموزشی محدود به برنامه درسی نمی شود، عوامل و نهادهای دیگری چون عوامل جمعیت شناسانه، عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی در نظامهای آموزشی مورد بررسی قرار میگیرند که برنامهریزیدرسی به صورت رسمی و مستقیم توجه کمی به آنها دارد. از سوی دیگر برنامهریزی درسی بیشتر با مبانی روانشناختی، فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش سر و کار دارد و پایه های تئوریک خود را از این رشتهها میگیرد ولی برنامهریزی آموزشی بیشتر با مباحث و مدلهای کمی جمعیتشناسانه، خطمشیها و سیاستهای دولت و جنبههای اقتصادی آموزش و پرورش مرتبط است. برنامههایدرسی معمولاً برجنبه کیفی و محتوایی تأکید دارند و با جریان ذاتی و فرایند تعلیم و تربیت سر و کار دارند. اما برنامههایآموزشی بیشتر جنبه کمی داشته و با صورت و ظاهر آموزش و پرورش مرتبط هستند.
براساس مقایسه تفکیکی که میان برنامهریزیدرسی و برنامهریزیآموزشی قائل شدیم و برای رسیدن به بایستگیهای مطرح شده مرتبط با مدرسه زندگی اگر نگاهی به ساختار سازمانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بنماییم متوجه خواهیم شده این ساختار نه تنها سنخیتی برای تحقق بایستگی مدرسه زندگی ندارد حتی هیچ سنخیتی با عنوان سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ندارد که واژه برنامهریزی آموزشی را به همراه خود دارد.
ساختار سازمانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی
حوزه ریاست:
- معاونت توسعه منابع و پشتیبانی
- اداره کل امور اداری و پشتیبانی
- مدیریت طرح و برنامه و امور مالی
- اداره کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی
- دفاتر
- پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش
- اداره ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات
- شورای هماهنگی علمی سازمان
- کتابخانه و مرکز اسناد و اطلاع رسانی
- روابط عمومی و امور بینالملل
- اداره حراست
- گروه امور حقوقی و قراردادهای سازمان
- شبکه ملی مدارس ایران(رشد).
- انتشارات مدرسه
- مدرسۀ تاریخی دارالفنون
- بنیاد ICDL IRAN
لذا نیاز است سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در کنار دفاتر مرتبط با برنامهدرسی، از ساختاری در جهت برنامهریزی آموزشی متناسب با سند برنامهدرسی ملی و راهکارهای سندتحول بنیادین برخوردار باشد تا بدین شکل بمنظور تحقق تعریف تربیت در مبانی نظری سند تحول بنیادین، برنامهریزیآموزشی متناسب با این تعریف در مدارسزندگی، مورد پژوهش قرار گیرد. این فرآیند تعاملی میان دفاتر برنامهریزیدرسی و معاونت برنامهریزیآموزشی در سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی میتواند زمینه ساز طراحی و برنامهریزی در جهت تحقق عناصر تشکیلدهنده مدرسه زندگی در همه ابعاد آن باشد.
پیشنهاد میگردد در کنار دفاتر برنامههای درسی، معاونتی با نام برنامه ریزی آموزشی به ساختار سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی اضافه و یا در ساختار موجود تغییر یابد تا زحمات اساتید در دفاتر برنامه ریزی درسی برای اهدافی که در کتب درسی ترسیم می کنند بهمراه برنامهریزیهایآموزشی و با تعاملی که در معاونت برنامه ریزی آموزشی خواهند داشت بطور اثربخش در مدارس و با استفاده از پژوهش، محقق گردد.