مسئله آزادی فلسطین است یا غور اردن؟



«آزادی کل فلسطین، آرمان بدون معاوضه مسلمانان است و هر فلسطینی و یا هر مسلمانی که به موضوعات فرعی سرگرم شود، در واقع از آرمان فلسطین دور شده است ...

«سعدالله زارعی» کارشناس ارشد مسائل بین الملل در مطلبی در آستانه سالگرد نکبت(تشکیل رژیم  جعلی رژیم صهیونیستی) نوشت: «آزادی کل فلسطین، آرمان بدون معاوضه مسلمانان است و هر فلسطینی و یا هر مسلمانی که به موضوعات فرعی سرگرم شود، در واقع از آرمان فلسطین دور شده است و از این رو در طول حدود 100 سال اخیر یعنی دوران مبارزات فلسطین، به موازات طرح نکبت‌بار صهیونیستی برای سیطره بر کل فلسطین و بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های کشورهای عربی ـ اسلامی همجوار، در میان بعضی از کشورهای عربی و نیز بعضی گروه‌های وابسته و بی‌اراده فلسطینی، طرح‌ها و گفتمان‌های محدودی مثل آزادی سرزمین‌های اشغالی که مراد فقط سرزمین‌های 1967 است و یا ایده دو دولت که مراد به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم نامشروع اسرائیل بر بخش اعظم فلسطین و گدایی دولتی ضعیف در بخش کوچکی از سرزمین مقدس فلسطین است و یا آتش‌بس بین دو طرف که مراد رهانیدن یقه رژیم اشغالگر صهیونیستی از دست مجاهدان مظلوم فلسطینی است و یا احیای صلح که مراد امنیت‌بخشی به رژیم صهیونیستی برای تجاوز و کشتار بیشتر است، مطرح شده‌اند! اگر نیک به این مباحث بنگریم، درمی‌یابیم که تفاوت بنیادی میان سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی و این ایده‌های به ظاهر عربی وجود ندارد و حتی می‌توان گفت گفتمان‌ سازش‌کاران عرب، جاده صاف‌کن حرکت ماشین تجاوز صهیونیست‌هاست.

 

هفته پیش ـ سه‌شنبه 16 اردیبهشت ـ از دوست عزیزی یادداشتی تحت عنوان «دولت مستقل فلسطین بدون منطقه غور هویتی نخواهد داشت» در خبرگزاری محترم تسنیم منتشر شد که ناخواسته همین خط سیر را تداعی می‌کرد! سخن از دولت مستقل فلسطینی در این یادداشت به چه معناست؟ و منطقه غور اردن و برجسته‌سازی آن در مقابل واقعیت اشغال فلسطین عزیز توسط رژیم جنایتکار اسرائیل چه معنایی دارد؟

ادبیات «دولت مستقل فلسطینی» پیامد قراردادهای اسلو و مادرید در سال‌های 1370 و 1372 است و به معنای شکل‌گیری یک دولت فلسطینی در سرزمین‌های 1967 با مختصات مطرح شده در این قراردادهاست. یعنی دولتی وابسته به رژیم اسرائیل که یکی از وظایف آن تحت تعقیب قرار دادن مخالفان فلسطینی رژیم صهیونیستی است. «دولت مستقل فلسطینی» یک دروغ خفت‌بار است که نزدیک به 30 سال از طرح آن می‌گذرد و امروز می‌توانیم حاصل آن را برای فلسطینی‌های ساکن در کرانه و باریکه ببینیم. در طول این دوران، اسرائیل گسترش بیشتری پیدا کرده و فلسطینی‌ها را گرفتار انواعی از مشکلات جدید کرده است. بنابراین چرا ما باید از این ادبیات در جمهوری اسلامی استفاده کنیم. ادبیات ذلت‌بار «دولت مستقل فلسطینی» یک ادبیات صهیونیستی است که توسط صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها وارد ادبیات سیاسی شده تا زمینه‌ساز «تهوید» (یهودی‌سازی) کل فلسطین شود. مگر همان دست‌هایی که عرفات را به سمت صلح با اسرائیل هل دادند، بعداً حتی جولان را بخشی از خاک رژیم اسرائیل نخواندند و مگر قدس را پایتخت این رژیم نشناختند. ادامه این ادبیات نه تنها برای فلسطین بلکه برای کشورهای منطقه بسیار خطرناک است.

راهبردی معرفی کردن «غور»، اردن و سرگرم شدن به آن از وزن آزادی فلسطین می‌کاهد و موضوع را درحد آزادسازی بخشی از خاک اردن قرار می‌دهد و حال آنکه با این ادبیات حتی غور آزاد نمی‌شود و اردن هم به مرور به زیر سلطه اسرائیل می‌رود و حال آنکه پیگیری سیاست آزادی فلسطین، غور را خود به خود آزاد می‌کند پس بی‌جا نیست اگر ـ با عرض معذرت و با همه احترامی که برای نویسنده آن یادداشت قائلم ـ بگویم نتیجه این ادبیات، تحکیم اسرائیل است و از آن کاری به نفع فلسطین برنمی‌آید. غور واقعاً هم در مقابل مسایل دیگر فلسطین جنبه راهبردی ندارد کما اینکه اگر بنا به نوشته نویسنده محترم، این منطقه به دلیل برخورداری از آب و هوای مناسب و زمین‌های حاصلخیز دارای اهمیت است، امکان توافق رسمی میان اردن و رژیم اسرائیل به نفع تل‌آویو وجود دارد و دولت اردن حتی اگر ناراضی باشد به آن تن می‌دهد. چرا که مقدرات اردن را در جایی می‌نویسند که در همان جا مقدرات اسرائیل را بر مقدرات دیگران مقدم می‌دانند. مگر نه این است که اردن با امضای توافق «وادی عربه» پیشتاز به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم غاصب اسرائیل بر فلسطین بود و مگر همین غور طی ده‌ها سال گذشته در سیطره اسرائیل نبود و مگر اردن چشم خود را بر آن نبسته بود. بنابراین چه جای اینکه در آستانه روز قدس، در جمهوری اسلامی مسئله غور اردن به عنوان یک آرمان مطرح شود و «دولت مستقل فلسطینی» یعنی میراث اسحاق رابین مقبول تلقی گردد؟

عجیب‌‌تر این است که در این یادداشت غور اردن «نمایانگر امتزاج تمدنی به ویژه مصالح مشترک دو ملت اردن و فلسطین» معرفی و از «حیث سیاسی، امنیتی و انسانی حائز اهمیت» خوانده شده و منافع حیاتی اردن را وابسته به آزادی آن دانسته شده است! غور البته اهمیت خود را دارد اما برجسته‌سازی آن و حیاتی معرفی کردن آن چه معنایی دارد؟ آیا این فرو کاستن از آرمان فلسطین و به حاشیه بردن استراتژی آزادی فلسطین نیست؟ حال به فرض که همین فردا، رژیم اسرائیل به دلیل ضعفی که در همین یادداشت هم به آن اشاره شده است، غور اردن را مثل غزه ترک کند و به اردن و یا ساکنان فلسطینی آن تسلیم نماید، آیا یک اتفاق بنیانی در وضعیت فلسطینی‌ها و اردنی‌ها روی می‌دهد؟ آیا مشکل حیاتی اردن و تهدیدات روزافزونی که ـ نه بر اثر اشغال غور ـ از سوی اسرائیل با آن مواجه است، حل و فصل می‌شود؟

واقعیت این است که فلسطینی‌ها چه ساکنان کرانه و چه ساکنان غزه از ایده‌هایی مثل دو دولت و تشکیل «دولت مستقل فلسطینی» با تعریفی که از آن در اسلو یاد شده، عبور کرده‌اند و آزادی کل فلسطین از بهر تا نحر را دنبال می‌کنند و برایشان شمال و جنوب و مرکز و کرانه و باریکه و... تفاوتی نمی‌کند. امروز فلسطینی‌ها از هر زمان دیگر به آرمان آزادی کامل فلسطین نزدیک‌تر شده‌اند. بله دشمن براساس باطن خبیثی که دارد و برای آنکه خود را سرپا نشان دهد، به اقدامات توخالی و بزرگ‌نمایی قضایایی مثل معامله قرن دست می‌زند اما چرا ما این بیداری وسیع و وحدتی که میان فلسطینی‌ها حول آزادسازی کامل فلسطین به وجود آمده است را به نفع آزادسازی قطعه‌ای از اردن ـ که با این نوع نگرش‌ها آن هم تحقق نمی‌یابد ـ کمرنگ کنیم؟ »

منبع: تسنیم

ارسال نظر

Image CAPTCHA