مرغ همسایه همیشه غاز نیست!



وقتی نگاهمان به بیرون دوخته است، مدام در انتظار آمدن افراد و امکانات لحظهشماری میکنیم و کمتر قدردان آنچه داریم هستیم، «مرغ همسایه را غاز میبینیم»! آنگاه که اطرافیانمان را احترام نمیکنیم و کسانی را که دیده میشوند نادیده میانگاریم، «مرغ همسایه را غاز که سهل است، شترمرغ میبینیم»!

اگر چه لازم است به بیرون و جامعه اطراف خود نیز نگاه داشته باشیم و خود را در حلقة اول آشنایان و نزدیکان گرفتار نسازیم و کسانی را ببینیم که کمتر دیده میشوند یا دوست ندارند خودشان را در معرض دید قرار دهند، لکن حواسمان باشد به محض یافتن افراد جدید، همکارانی را که سالها در کنارمان تجربه اندوخته و دانش سازمانی و محیطی آموختهاند، با داشتهها و نداشتهها و فراز و فرودهای سازمانی ساختهاند و تجربههای زیستة فراوانی کسب کردهاند، به فراموشی نسپاریم، تواناییهای دیگران را بهرخ آنان نکشیم و تحقیرشان نکنیم. کسانی که غالباً همسازمانیهای خود را کوچک میپندارند و آنان را نزد دیگران کوچک میپندارند، در معرفی آنان از واژه ها صرفهجویی میکنند و تشویق و تکریمشان را به اصطلاح اسراف میپندارند، «مرغ همسایه برایشان غاز است»!

 قدر داشتههایمانرا بدانیم و از ضعفها و محدودیتها آوار نسازیم. بهمحض یافتن همکار جدید، همکار قدیمی را فراموش نکنیم، در بازدید از سازمانهای مشابه دیگر، ظواهر چشمانمان را پر نکند و با ارزیابی و قضاوت دیگران دچار توهم و خودفراموشی نشویم.

البته قید «همیشه» را درست شنیدید. هستند افرادی که لایقتر و توانمندترند و میتوانند سازمان را در رسیدن به اهدافش بهتر یاری دهند. لذا باید حلقة اطرافمان را وسیعتر کنیم، تورهای دانه درشت پهن کنیم و بزرگترها و توانمندترها را به خدمت بگیریم. اما حواسمان به این نکتة ظریف باشد که «به خدمت گرفتن دیگران به قیمت و دورانداختن همکاران لایقی که سالها در نزدیکیمان به کار مشغولاند نباشد»  

ارسال نظر

Image CAPTCHA