یادش بهخیر، بهترین و مخلصترین جوانان این مرز و بوم از بدو تولد نهاد امور تربیتی، این نوزاد خلف انقلاب، در آن حضور یافتند و حراست از آرمانها و ارزشهای انقلاب را در آموزش و پرورش عهدهدار شدند. چقدر مخلصانه از آن حفاظت کردند و چه مظلومانه مورد هجمة ضدانقلابون، ترور منافقان کوردل و زخم زبان بدخواهان قرار گرفتند. الحق هنوز هم این بچههای باصفا، از بهترینهای آموزش و پرورش هستند.
یادش بهخیر که از صبح تا پاسی از شب در مدرسه به امور پرورشی همت میگماشتیم و شب و روز و تعطیلات نمیشناختیم؛ شاد و سرحال، سرخوش و راسخ.
سمت مربی پرورشی پُز و افتخار اجتماعی و سازمانی همة ما بود. چقدر دانشآموزان دوستمان داشتند. والدین مکنونات قلبیشان را در مورد فرزندانشان بهراحتی و با کمال میل با ما در میان میگذاشتند و مدیران و معلمان نیز مشورت با ما را کلید موفقیت خویش میپنداشتند.
یاد آن دور هم جمعشدنها بهخیر.چه بیپیرایه و بدون تشریفات در منازل هم جمع میشدیم، کنار هم قرآن میخواندیم و مسائل سیاسی روز را تحلیل میکردیم. چه امانتدار خوبی بودیم، امانتدار درددلهای دانشآموزان و معلمان!
اکنون چه حال و روزی داریم؟ چند بار در این دو دهه این نهاد را مظلوم دفن کرده و دوباره نبش قبر کردهایم. اکنون این موجود در چه وضعیتی است و چگونه میاندیشد و چگونه دوران تربیت را سپری میکند؟ توان و ظرفیت آن چه میزان است؟!
بهنظر میرسد نهاد امور تربیتی بهسرعت چرخة حیات خویش را در دهة اول انقلاب طی کرد و به اوج اولیه رسید؛ بهمرحلهای که برای تثبیت و بهبود مستمر بهشدت نیازمند نوآوری و تغییر بود. لکن همراه و همسو نشدن با تغییرات و نوآوریها در همة ابعاد (روش، منابع انسانی و طراحی و ساختار سازمانی)، یکی از اساسیترین آسیبهایی بود که این نها انقلابی، مبتلای آن شد و نتوانست مرحلة در اوج بودن را حفظ کند و به شکوفایی برسد. فرصت را غنیمت شماریم و با ارتقای تخصص و ایجاد نوآوری و شوق تغییر و بالندگی، شاهد رسیدن این نهاد به روزهای اوج باشیم. این مهم جز در بستر و زمینة بهرهمندی از روشها و فنون علمی و تربیتی مؤثر مربیان تربیتی و برگرداندن اعتماد به نفس و مثبتاندیشی به آنان میسر نخواهد شد.
ارسال نظر