زمان انتشار : ۲۷ مهر ,۱۳۹۵ | ساعت : ۱۳:۳۴ | کد خبر : 252636 | پرینت
یزدیان: آموزش سواد رسانهای نیازمند توجه به آموزش نوین است
شفقنا رسانه- امیر یزدیان، دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی در دومین نشست بررسی محتوای کتاب «تفکر و سواد رسانهای» برای پایه دهم بیان کرد: آموزش سواد رسانهای در وهله اول نیازمند توجه به آموزش نوین است. آنچه به نظر میرسد سیستم آموزش و پرورش ما نمیتواند به خوبی از پس آن بربیاید. فضای آموزشی در کلاسهای درسی ما کاملا سنتی است اما آموزش سواد رسانهای بسیار تعاملی و نیازمند امکانات سخت افزاری و نرمافزاری است که متأسفانه در اکثر مدارس ما به چشم نمیخورد.
به گزارش شفقنا رسانه، یزدیان در این نشست که با همکاری شفقنا رسانه و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد، با اشاره به سابقهی فعالیتهای خود در این عرصه گفت: هر گونه تلاش در آموزش سواد رسانهای و بسط ادبیات آن قابل تقدیر است. وقتی من و آقای پیام آزادی شروع به کار در عرصه سواد رسانهای کردیم، جستوجوی زیادی انجام دادیم و جز یکی دو پایان نامه مطلب به درد بخوری در این زمینه وجود نداشت. بنابراین نگاه دلسوزانه نسبت به هر تلاشی که انجام شده است، در راستای ارتقای سواد رسانهای است و این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست.
او با اشاره به اولین نشست بررسی کتاب «تفکر و سواد رسانهای» در دفتر شفقنا گفت: با توجه به برخوردی که قبل از این با آقای دکتر بشیر حسینی در آن جلسه داشتم، اعتراف میکنم ایشان کاملا اخلاقمدارانه پذیرای انتقادات بودند و پذیرفتند هر آنچه منتقدان این کتاب و این مفهوم در حال حاضر مطرح میکنند، از سر دلسوزی و برای بهبود مسیر ارتقای سطح سواد رسانهای است. همان طور که دکتر خانیکی گفتند شاید زدن این حرفها و صحبتها برای اجتناب از عوامزدگی مرسوم باشد که گریبان گیر خیلی از مفاهیم دیگر در عرصه علوم اجتماعی در ایران هم شده است، نه این که خدایی نکرده بخواهیم مانع پیشرفت مفهوم سواد رسانهای در کشور شویم.
یزدیان در سخنان خود در این نشست از دو منظر ساختاری و محتوایی به بحث درباره کتاب و بررسی آن پرداخت. او توضیح داد: بحث دربارهی ساختار را با گفتن این جمله کلیدی پیش میبرم. با توجه به این که ورود مبحث سواد رسانهای در آموزش رسمی نیازمند پیش زمینه بسیار طولانی و بسیار جدی است و ما آن را نداشتهایم، بنابراین حتی اگر این کتاب، کتاب مقدس آموزش سواد رسانهای باشد، من به جد معتقد هستم در فضا و مکان کنونی به هیچ وجه نباید در کلاسهای ما وارد فضای آموزشی درسی شود.
او در ادامه گفت: نخستین مورد در بحث ساختار این است که آموزش سواد رسانهای و نظام آموزش و پرورش ما دو مقوله متناقضی هستند که در کنار هم قرار گرفتهاند. آموزش سواد رسانهای در وهله اول نیازمند توجه به آموزش نوین است. آنچه به نظر میرسد سیستم آموزش و پرورش ما نمیتواند به خوبی از پس آن بربیاید. فضای آموزشی در کلاسهای درسی ما کاملا سنتی است اما آموزش سواد رسانهای بسیار تعاملی و نیازمند امکانات سخت افزاری و نرمافزاری است که متأسفانه در اکثر مدارس ما به چشم نمیخورد.
یزدیان به لزوم تعامل معلم و دانشآموز در آموزش سواد رسانهای اشاره کرد و گفت: مسئله بعدی معلمی است که باید به عنوان مدیریت کننده کلاس آموزش سواد رسانهای و در مقام تسهیل گر، نه در مقام معلم سنتی و متکلم وحده حضور داشته باشد؛ آنچه ما درباره آموزش تحولبخش میبینیم. در آموزش تحول بخش، فضای آموزشی بین دانشآموز و معلم بسیار تعاملی است. شاید در بدو ورود به این کلاس ها احساس نشود که معلم در کدام سمت کلاس نشسته و بحث را پیش می برد اما توانمندی معلم بسیار تأثیرگذار است. برخورداری از مدیریت مباحث و جمع بندی آن ها و نیز ایجاد طوفان ذهنی باید توسط یک تسهیل گر کاملا کارآزموده پیش برود. کدام یک از مدارس و کجای سیستم آموزشی ما از این توانمندی برخوردار است؟ چه آموزشی به مربیان ما داده شده است تا بتوانند به خوبی از پس تدریس این کتاب بر بیایند؟
دلایلی برای عدم نیازسنجی درست کتاب از مخاطبان
او با اشاره به آنچه عدم نیازسنجی درست این کتاب از مخاطبان دانست، تأکید کرد: خروجی این کتاب نشان دهنده این است که به هیچ وجه آموزش و پرورش نتوانسته است نیازسنجی درستی از مخاطبان این کتاب داشته باشد. در بحث سواد رسانهای در درجه اول مخاطب مهم است. به عبارتی ما آموزش سواد رسانهای را برای مخاطب طراحی میکنیم و مخاطب تعیین کننده محتوایی است که قرار است به او ارائه شود. چه کسی میتواند مدعی شود نیازهای یک دانشآموز در یکی از مناطق تهران با نیازهای یک دانش آموز در دورافتادهترین مناطق کشور از نظر دریافت محتوای رسانهای یکسان است؟ عدم نیاز سنجی درست شاید قاطع ترین دلیل برای زیر سؤال بردن این کتاب واحد برای کل دانشآموزان سطح کشور باشد.
یزدیان گفت: روح سواد رسانهای و آموزش آن قالب پذیر نیست. همان طور که آقای دکتر امانی طهرانی فرمودند خواه ناخواه نظام آموزش و پرورش متأثر از نظام حاکم در هر کشوری است. در آموزش سواد رسانهای یکی از مفاهیم اصلی مطرح شده، نقد ایدئولوژیهای موجود است و اگر بخواهیم تنها یک نهاد رسمی در یک کشور متولی انجام این کار شود، مسیر را اشتباه انتخاب کرده ایم. به عبارتی بهتر بود در کنار نهادهای متعددی که میبایست برای ارتقای آموزش سواد رسانهای در سطح کشور شکل میگرفت، نهاد آموزش و پرورش هم متولی میشد.
او در ادامه به تجربه کشورها در آموزش سواد رسانهای اشاره کرد و گفت: در کشورهای پیشرو سواد رسانهای از جمله کانادا، استرالیا، ژاپن و غیره به وفور نهادهای مستقل میبینیم که در راستای آموزش سواد رسانهای فعال هستند. در بریتانیا نهادهای بسیاری وجود دارد که به صورت مستقیم و غیرمستقیم فعالیت میکنند. لزوم انتخاب عنوان سواد رسانهای برای فعالیت یک ارگان به هیچ وجه دلیل قانع کنندهای برای این نیست که ادعا کنیم حتما این ارگان سواد رسانهای را بسط میدهد. خیلی از سازمانها و نهادها با آموزش هنرهای رسانهای به طور غیرمستقیم به بحث آموزش سواد رسانهای کمک میکنند و این مسیر را به نوعی در قالب یک بسته آموزشی پیگیری میکنند تا مخاطب را به مهارتهای لازم در عرصه سواد رسانهای مجهز کنند و در نهایت به شهروند مجهز به سواد رسانهای و فعال در جهان اشباع شده از پیامهای رسانهای تبدیل شوند.
یزدیان به فعالیت نهادهای تربیت مربی سواد رسانهای در سایر کشورها اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال در بریتانیا دو نهاد خیلی مهم هستند که در زمینه تربیت مربیان سواد رسانهای فعالیت میکنند. در استرالیا هم این گونه نهادها وجود دارد. در هندوستان برای آموزش سواد رسانهای در قالب نظام آموزش و پرورش برای حفظ استقلال مفهوم سواد رسانهای از media club استفاده میکنند که کاملا با فضا، مکان جغرافیایی و پیشینه فرهنگی آن منطقه خاص انعطاف پذیر هستند. به عبارتی در این کشور بر اساس نیازها سرفصل طراحی میشود و آموزشهای فوق برنامه به دانشآموز داده میشود. مهارتهای سواد رسانهای در این کشورها این گونه ارتقاء پیدا میکند نه در قالب یک کتاب واحد با سرفصلهای خط کشی شده و مشخص.
اهمیت تجربههای گذشتگان و کشورهای پیشرو در سواد رسانهای
این پژوهشگر در انتقاد به نحوهی انتخاب تیم تألیف این کتاب گفت: نسبت به هیئت تألیف انتقادهای جدی وجود دارد و من نمیخواهم آنها را مطرح کنم. ولی اگر اجازه دهید در مقام دفاع از اساتید بزرگوارم بربیایم. یکی از بزرگواران وابسته به نظام آموزش و پرورش و درگیر در تدوین این کتاب مدعی شده بود، کسانی که از گروه تألیف کتاب انتقاد میکنند، شاکی هستند که چرا اسم آنها نیامده است. شاید منِ نوعی، دانشجوی تازه کار این رشته دنبال اسم و رسم باشم اما مسلما به هیچ وجه این برچسب به اساتید بزرگواری مثل دکتر خانیکی و دکتر افخمی نمیچسبد. این اساتید که استخوان خرد کرده ی این عرصه هستند، به هیچ وجه دنبال اسم و رسم نیستند و اگر هم صحبتی میشود از سر احساس وظیفه و مسئولیتشناسی این بزرگواران است.
او با اشاره به لزوم استفاده از تجربه کشورهای دیگر در زمینه سواد رسانهای گفت: در مدلهای توسعه ما با نسلهای مختلف توسعه روبهرو بودیم اما درس بزرگی که دکتر تهرانیان و مفسر بزرگوار آرای ایشان دکتر خانیکی به ما دادند این بود که بپذیریم یکی از مسیرهای توسعه کشور برای بحث سواد رسانهای استفادهی بهینه از تجربیات گذشتگان و تلاشهای چندساله کشورهای دیگر در این مسیر است. باید سعی کنیم نقاط ضعف این تجربیات را حذف و نقاط مثبت آنها را برجسته کنیم. شرایط و اقتضائات کنونی کشور را به خوبی درک کنیم تا بتوانیم برای آن برنامهریزی کنیم. متأسفانه این اتفاق در کتاب «تفکر و سواد رسانه ای» نیفتاده است. به نظر میرسد تلاش شده تا عقب ماندگی پنجاه ساله کشور در عرصه آموزش سواد رسانهای با انتشار یک کتاب جبران شود و این واقعا قابل پذیرش نیست.
یزدیان در ادامه گفت: در تمام کشورهای پیشرو آموزش سواد رسانهای بدون استثناء منابع آموزشی متعددی در عرصه ارتباطات و رسانه در طول مدت زمان آموزش ۱۲ ساله، پیش از ورود به دانشگاه تدوین و آموزش داده میشود که لزوما با عنوان سواد رسانهای نیست، البته شاید در انتهای مسیر کتابی با عنوان سواد رسانهای منتشر شده باشد. یکی از بزرگواران مدعی شدند که در استرالیا کتابی با عنوان سواد رسانهای تدریس میشود. من کنجکاو شدم و در جستوجوهایم به لیست بلند بالای کتابهای آموزش سواد رسانهای در نظام آموزش و پرورش استرالیا برخورد کردم. حداقل نزدیک به ۱۰ کتاب در دو مقطع تحصیلی پایه یازدهم و دوازدهم آموزش داده میشود نه اینکه حتما یک کتاب سواد رسانهای داشته باشند.
این پژوهشگر ادامه داد: شاید نگاه من بدبینانه به نظر برسد اما این کتاب باید بدبینانه بررسی شود تا وقتی از این در خارج شد جلوی انحرافات احتمالی و آموزشهایی گرفته شود که متأسفانه دانشآموز را یک موش آزمایشگاهی فرض میکند. فکر میکنم این دلایل برای این که کتاب را حتی ورق نزده کنار بگذاریم، کافی باشد. حدود ۸۰ درصد کتاب را ورق زدم و جزء به جزء خواندم با این که از ویرایش کتاب و چینش مطالب ایرادات زیادی میتوان گرفت، مطرح کردن این موضوع را برای جلسه دیگری میگذارم که امیدوارم هستم دانشگاه علامه طباطبایی متولی این کار شود.
او در ادامه به انتقاد در زمینه محتوای اثر پرداخت و گفت: عنوان کتاب یکی از تناقضهای بزرگ است. سواد رسانهای در بطن خود مفهوم تفکر را گنجانده است. وقتی واژهی تفکر در کنار سواد رسانهای قرار میگیرد یعنی قائل به این نیستیم که سواد رسانهای قرار است در راستای ارتقاء تفکر دانشآموز گام بردارد.
دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی با انتقاد از بومی نکردن تعریف سواد رسانهای در این کتاب گفت: تعریفی به عنوان تعریف جامع سواد رسانهای در صفحه هشت فایل PDF آورده شده است. «سواد رسانه ای چارچوبی به منظور دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تولید پیام به شکلهای مختلف از چاپ تا اینترنت را فراهم میکند» اما در ادامه هیچ صحبتی در این زمینه نیست که دسترسی به پیام چگونه صورت میگیرد. تعریفی که در اینجا آمده در اتحادیه اروپا و مرکز سواد رسانهای هم آمده و هیچ تغییر و تحول خاصی در آن صورت نگرفته است. عدم تغییر و تحول در این تعریف نشان دهنده این است که ما نپذیرفتهایم متناسب با فضا و مکان باید از دستورالعملها استفاده کنیم.
او ادامه داد: در صفحه ۹ فایل پی دی اف «دستیابی به اهداف حوزه تربیت و یادگیری تفکر و معارف اسلامی علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و برنامه درسی تفکر و سواد رسانهای به مطالعه و تمرین زیاد نیاز دارد.» به جرأت می توانم بگویم من با دانش ناقصم در زمینه سواد رسانهای متوجه منظور نگارنده نشدم. ارتباط منطقی بین گزارهها برای من غیرقابل فهم است. امیدوار هستم دوستان بتوانند تفسیر مناسبی از این عبارت به من بگویند.
یزدیان همچنین گفت: «توانایی نقد و بررسی هوشمندانه در تولید مؤثر پیام و موجودیت بهرهمندی از رسانهها» جهتگیری بسته آموزش سواد رسانهای است و انتظارات این گونه بیان شدهاند؛ «تفسیر پیام های آشکار و پنهان تولیدات رسانهای، تشخیص بازنماییها در تولیدات رسانهای، تشخیص شیوههای اقناع در تولیدات رسانهای، تشخیص اهداف و انگیزههای ارسال کننده پیام، تشخیص ارزشها و سبک زندگی در تولیدات رسانهای». آنچه در اینجا مطرح میشود شاید در علمیترین سرفصلهای آموزش سواد رسانهای هم به ندرت با آن برخورد کنیم. سنگ بزرگ نشانه نزدن است، این که از دانش آموزی توقع داشته باشیم برای اولین بار که با مفهوم سواد رسانهای مواجه میشود، در این مسیرها گام بردارد و به این مرحله برسد، من فکر نمیکنم توقع بجا و شایستهای باشد.
مفاهیم اولیه برای مخاطب تشریح شود
او با اشاره به ضرورت تشریح مفاهیم اولیه سواد رسانهای گفت: ما در آموزش علمی و آکادمیک یاد گرفتیم اگر بخواهیم تولید علمی داشته باشیم و در هر زمینهای قدم برداریم، حتما باید مفاهیم اولیه آن حوزه را برای مخاطب تشریح کنیم تا اگر صحبتی از پیام یا رسانه میشود، بدانیم منظورمان چیست تا وقتی مخاطب به مطالعه آن میپردازد، گمراه نشود. شاید مفاهیم معانی چندگانهای داشته باشند. متأسفانه در این کتاب هیچ اثری از پرداختن به مفهوم ارتباط، تعریف پیام، رسانه و رسانهشناسی نیست. اگر نخواهیم دروغ بگوییم یک جمله در راستای تعریف رسانه آمده است، آن هم در بخش بیشتر بدانیم که در ابتدای کتاب گفته شده «در بخش بیشتر بدانیم مطالبی ارائه شده که نیازمند مطالعه شما نیست و در آزمون نمیآید» وقتی یک خط توضیح درباره رسانه و سواد نیامده است چگونه از دانش آموزی که شناخت و تصوری از ارتباط، الگوهای ارتباطی، پیام، رسانه و بازخورد ندارد؛ انتظار داریم مفهوم سواد رسانهای را درک کند؟
یزدیان با اشاره به ناهماهنگیهایی بین چینش مطالب در کتاب گفت: بعضی از سرفصلها موضوعی را پیش میبرند و محتوایی که در ادامه آن موضوع آمده است، هیچ ربطی به هم ندارند. در سرفصل «ستارهها» بخشی با عنوان «اعضای جدید خانواده» آورده شده است که هیچ ارتباطی با سرفصل ستارهها ندارد. انتخاب بعضی از واژهها و تعاریف واقعا جای سوال دارد، مثلا انتخاب تیتر «زندگی دوم» که میتواند بسیار ابهام برانگیز باشد و به وب سایت زندگی دوم اشاره داشته باشد که در خارج از کشور بسیار پرطرفدار است و در ایران قابل دسترسی نیست.
او ادامه داد: در کتاب، تعریفی از تلفن همراه ارائه شده است که در واقع منظور امکانات تلفنهای همراه هوشمند است نه خود تلفن همراه. خلط مبحث و شکلگیری تعریف و مفهوم اشتباه چگونه و در کجا قرار است در ذهن نوجوان ما جبران شود؟ در یکی از بخشها بحثی به عنوان اخلاق رسانهای آمده است که این بحث برای آموزش آکادمیک ما شاید یک کرسی تحصیلی باشد و شاید اصلا نیاز نباشد این گونه به صورت کلی و با چند پاراگراف به اخلاق بپردازیم. بهتر است در طول ۱۲ سال تحصیلی برنامه مدونی برای تربیت اخلاقی کودکان تدوین شود تا مجبور نباشیم برای طرح اخلاق رسانه به صورت شتاب زده دو پاراگراف در انتهای کتاب بیاوریم.
این پژوهشگر سواد رسانهای با اشتباه دانستن آزمون و ارزیابی از مخاطب در آموزش سواد رسانهای گفت: آنجا که مخاطب، حرف اول و آخر را در آموزش سواد رسانهای میزند ارزیابی و آزمون گرفتن از مخاطبان کار بسیار اشتباهی است. در واقع این دانش آموز است که باید به فراخور نیازهایش تعیین کند که چه چیزی قرار است به او برسد. این که بخواهیم با چینش چند مطلب پشت سر هم از بازنمایی، اقناع، تکنیکهای اقناع، برجسته سازی و … بپرسیم و در انتها نمره صفر تا بیست برای این دانش و اطلاعاتی که کسب کرده اختصاص دهیم کار کاملا اشتباهی است.
این صحبتها به معنای تخریب این کتاب و این مسیر نیست
یزدیان ادامه داد: این کتاب ذرهای دربارهی نیاز و خودشناسی دانش آموز بحث نمیکند. در هیچ جای این کتاب به این موضوع مهم اشاره نمیکند که دانشآموز اول باید نیازهای خود را بشناسد و بعد از آن به سراغ رسانه برود. خودشناسی که ما انتظار داریم نه در قالب این کتاب بلکه باید در قالب نظام آموزش و پرورش به دانشآموز منتقل شود. این بسته آموزشی باید به گونهای حمایت شود که دانش آموز را به خوبی با نیازهای واقعی خود در این دنیا آشنا کند. آن زمان است که دانش آموز میتواند در این فضای رسانهای بسیار آشفته گلیم خود را از آب بیرون بکشد. اما متأسفانه درباره این کلید واژهها و مفاهیم اساسی هیچ اشارهای در این کتاب نشده است.
این پژوهشگر گفت: جدای از این که ساختار، پذیرای چنین کتابی نیست؛ این کتاب هم از باب محتوایی انتقادات جدی به آن وارد است. بعضی از دوستان در هیئت تألیف مدعی هستند این کتاب اگر بهترین نباشد، یکی از بهترین کتابهای آموزش سواد رسانهای است. من قاطعانه این ادعا را زیر سؤال میبرم و مطمئن هستم که حضور آقای دکتر امانی با این پیش فرض صورت گرفته است که به نظرات ترتیب اثر داده شود و در راستای بهبود و ارتقای مسیر سواد رسانهای گام برداشته شود. مسلما انتشار این کتاب میتواند زمینهساز مسیر خوبی باشد. صحبتهای من و امثال من به معنای تخریب این کتاب و این مسیر نیست.
دومین نشست «بررسی محتوای کتاب تفکر و سواد رسانهای برای پایه دهم» با حضور هادی خانیکی، رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ حسین افخمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ امیر یزدیان، دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم کتاب در زمینهی سواد رسانهای و محمود امانی طهرانی، مدیر کل دفتر تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری با همکاری شفقنا رسانه و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
ارسال نظر