جستاری در بازسازی ماهیت پژوهش در نظام تربیت رسمی و عمومی



جستاری در بازسازی ماهیت پژوهش در نظام تربیت رسمی و عمومی( آموزش و پرورش)

مقدمه

در کشور ما با توجه به نیاز ها و ضرورتهای  امروزی برای حرکت به سوی یک جامعه توسعه یافته و دانایی محور، پژوهش جایگاه مهمی در ذهن سیاست مداران و مدیران ارشد کشور را به خود اختصاص داده است. چنین جایگاهی باعث شده است که پژوهش به دانشگاه ها و مراکز پژوهشی وابسته   محدود نشده و نهاد های پژوهشی در دستگاه های اجرایی کشور پای ه و توسعه یابند. در بستر چنین شرایطی سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان نظام تربیت رسمی و عمومی( آموزش و پرورش) نیز از مدتها پیش به ایجاد تشکیلات پژوهش دست زده بودند. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و شکل گیری آن بیان گر چنین گرایشی در نظام تربیت رسمی و عمومی است. در دهه هفتاد  این احساس نیاز به وجود  تشکیلات پژوهشی جدی تر شد و  اقدام به ایجاد تشکیلات و سازو کارهای پژوهشی مستقلی نمودند. اساساً سیاست‌گذاران و مدیران ارشد نظام تربیت رسمی و عمومی  با شکل دادن و ایجاد یک نهاد پژوهشی در نظر داشته‌اید که این تشکیلات به مثابه عقل منفصل بخشهای مختلف  نظام تربیت رسمی و عمومی عمل نماید و در حل مسایل کوچک و بزرگ، کارگزاران نظام را در جریان عمل تربیتی یاری‌گر باشد.  این تشکیلات شامل اجزایی بوده است از جمله شورای تحقیقات وزارتخانه پژوهشگاه مطالعات آموزش وپرورش کمیته های پژ‍وهشی حوزه های ستادی، شورای های تحقیقات استانها. در ساختار سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی موسسه پژوهشی برنامه ریزی درسی و نوآوری های آموزشی با دو پژوهشکده از دهه هفتاد به عنوان یک تشکیلات پژوهشی فعال بود. که در سالهای 1390 طی یک تصمیم اداری در قالب یک پژوهشکده با عنوان برنامه ریزی درسی به پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش  الحاق شد. بعد از این تصمیم برای تلفیق دو تشکیلات پژوهشی، در سال 1391در یک تصمیم دیگر پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی  ادغام گردید. هم اکنون تشکیلات پژوهشی نظام تربیت رسمی و عمومی به ویژه بخشهای استانی و کمیته های وابسته به بخشهای وزارت خانه در شرایط نامساعدی قرار دارند. شورای تحقیقات وزارتخانه نیز چندین سال است که هیچ جلسه ای را برگزار نکرده است.  بعد از حدود بیست سال تجربه داشتن نهاد پژوهشی مستقل ( شکل فعلی آن یعنی ادغام شده با سازمان پژوهش [2]) شواهد، دال بر وجود تمایل به کوچک سازی تشکیلات پژوهشی در نظام آموزشی است. تصمیم های گرفته شده و حتی تصمیم های نگرفته شده نیز ناظر به این تمایل پنهان است. این تمایل نشان از وجود مشکلات و کژکارکردهایی در نهاد پژوهش دارد.  رضایی منش در مقاله ای( 1393) با عنوان آسیب شناسی تحقیق و توسعه در سازمانهای ایران  ضمن پذیرش ناکارآمدی نظام های پژوهش در سازمانها به طرح دلایلی در این زمینه پرداخته است دلایل مورد نظر ایشان چنین هستند:

•  اعتماد و باور ضعیف مدیریت سازمان به امر تحقیق

•  غیرمرتبط بودن رشته تحصیلی و سابقه تخصصی مدیران واحدهای تحقیقاتی

•  ضعف پژوهش های انجام شده توسط محققین خارج از سازمان ها (مشکلات برون سپاری طرح ها)

•  وجود مشکلات  در جذب و نگهداری نیروهای کیفی در بخش پژوهش

•  عدم مقبولیت واحدهای تحقیقاتی از طرف سایر واحدهای اجرایی سازمان

•  ساختار سازمانی نامناسب واحدهای تحقیقاتی

•  ضعف سیستم اطلاع رسانی و دسترسی به آمار و اطلاعات و نتایج مطالعات و تحقیقات انجام شده

•  فرایند طولانی تعیین اولویتها، بررسی و تصویب طرح های پیشنهادی و در نهایت ارزیابی طرح های انجام شده

•  نبود مشارکت و همکاری واحدهای تحقیق و توسعه با واحدهای اجرایی در به کارگیری نتایج طرح ها

هم چنین تقی زاده کرمان و همکاران ( 1394 )در یک جمع بندی از تعدادی تحقیقات(زاع آبادی و همکاران، 1388 ؛ رحمانی  و موسوی خطیر، 1390 ؛ قنبری و تنکابنی، 1371 ؛ طایفی، 1379 و 1380 ؛ شمس ، 1380؛ کیان پور و همکاران ، 1380 کمیته شناسایی موانع تحقیق ونوآوری ، 1383)  که در خصوص آسیب شناسی پژوهش در کشور  انجام شده است به این موانع اشاره کرده است:

•  مدیریت ، سیاست گذاری و نظام تحقیقات

•  فرهنگ پژوهش

•  پژوهشگران

•  قوانین و مقررات پژوهش

•  بودجه و اعتبارات پژوهشی

•  کاربرد نتایج پژوهش

•  نظام و ساختار آموزشی

 در واقع این ها مشکلات  و موانع جاری و ساری در نظام های پژوهشی است که در نهادها و سازمانهای اجرایی کشور مشغول به فعالیت هستند. با دقت در این دلایل ، می توان چنین برداشت کرد که برخی از این مشکلات نیز در نهاد پژوهشی وزارت آموزش و پرورش نیز وجود دارد.

پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که از این موقعیت نهاد پژوهش چه توصیف  تبیینی می تواند  به دست داد و راهبرد برون رفت از این موقعیت چیست.

ارسال نظر

Image CAPTCHA