تربیت با تغییر نگرش مسئولان امکان پذیراست



۱- کودکان از زمانی که پا به مدرسه می گذارند تاهنگامی که به عنوان یک عضو مؤثر در اجتماع به نقش آفرینی بپردازند، از گذرگاهی به نام تعلیم وتربیت عبور می کنند که این مهم تلاش و تفکر افرادی است که دراین نهاد تأثیرگذار، آینده هر نسل و به تبع آن جامعه را رقم می زنند، آنچه در سالهای اخیر بارها از سوی عالی ترین مقام های سیاسی کشور به زبان رانده شده، لزوم تغییر و درگرگونی شیوه ها و روش هایی است که تاکنون در نظام آموزشی کشور مورداستفاده قرار گرفته است و دراین میان نقش تربیت و مهارت های زندگی بیش از مقوله آموزش باید موردبررسی قرار گیرد.

۲- باورود تکنولوژی های نوین و رشد آسیب های اجتماعی که به فراخور صنعتی شدن جوامع امری اجتناب ناپذیر است، دگرگونی در سیستم تعلیم و تربیت از سنتی به مدرن به یک ضرورت برای جوامع صنعتی تبدیل شده است به گونه ای که این تغییر علاوه بر عوامل سخت افزاری مدرسه بر عوامل نرم افزاری ارکان مدرسه مانند تغییر در نگرش آموزان، آموزش مهارت های زنگی، ایجاد تفکر انتقادی در دانش آموزان واستفاده از ظرفیت خانواده ها در امر تربیت نیز تأثیر به سزایی داشته است و درایران نیز به همین علت، آموزش ها به دو بخش رسمی و غیررسمی و پنهان تقسیم شده است.

۳- بیش از ۱۶۰ سال از تأسیس مدارس رسمی در کشور ما می گذرد و روز به روز نقش جامعه پذیری دانش آموزان از طریق مدارس موردتأکید قرار می گیرد، به عبارت دیگر یکی از مهم ترین کارکردهای مدارس، آماده سازی نسل کودک یا نوجوان برای نقش آفرینی مؤثر ومفید در جامعه است، مدارس به عنوان سازمان یادگیرنده و برنامه آموزشی به عنوان ریل هدفمند برای نیل به اهداف تربیتی وآموزشی باید ضمن آموزش برنامه های رسمی دولت، برنامه های پنهان آموزشی اعم از انتقال ارزش های مناسب جامعه، نهادینه سازی آموزه های دینی مطابق با نیازهای روز، آموزش مهارت های زندگی و زمینه جامعه پذیری دانش آموزان را برای ورود به اجتماع را فراهم سازد و ضرورت دارد که آموزش وپرورش به این بخش از برنامه ها بیش از آموزش های رسمی بپردازد.

۴- مقوله «پرورش» و بررسی ساحت های مختلف تربیت در برنامه درسی پنهان مدارس به قدری حائزاهمیت و دارای شرایط ویژه ای است که اگر همه ارکان مدرسه و بخش های سیاست گذار آموزش وپرورش در آن مشارکت جدی و واقعی نداشته باشند، قطعاً به نتایجی عکس آنچه در سند تحول بنیادین به آن اشاره شده، دست خواهیم یافت.

۵- برای رسیدن به اهداف و ساحت های ششگانه تربیت منطبق بر سند تحول بنیادین ارکان مختلفی در بیرون و درون آموزش وپرورش باید دست به دست هم بدهند تا دانش آموز منطبق بر برنامه درسی و طی ۱۲ سال تحصیلی یادبگیرد که دارای چه حقوقی است؟ در قبال محیط زیست چه وظایف و مسئولیت هایی دارد؟ چرا، چگونه و به چه فرایندی باید هنجارهای جامعه را رعایت کرد؟ رعایت قوانین اجتماعیباعث چه محدودیت هایی و شامل چه آزادی هایی برای افراد و طبقات مختلف جامعه فراهم می آورد؟ ورعایت حقوق مدنی دیگران و توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی چه تأثیری بر سرمایه های اجتماعی افراد خواهد گذاشت؟ و…

۶- یکی از راه های نهادینه سازی فرهنگ و به تبع آن پرورش انسانی در تراز سند تحول بنیادین، گنجاندن مباحثی نظیر حقوق شهروندی، ایجاد تفکر انتقادی از طریق حل مسئله و پژوهش، بهداشت و سلامت و محیط زیست در کتاب های درسی دوره های مختلف تحصیلی است که ‌آموزش وپرورش در دولت تدبیر و امید توانست بخش زیادی از این موضوعات را در برنامه درسی دانش آموزان قرار داد ولی آنچه نهادینه سازی این فرهنگ تأثیرگذار را با چالش جدی مواجه می سازد، عدم مشارکت سی و چند دستگاه فرهنگی خارج از ساختار آموزش وپرورش که علیرغم ارتزاق از بودجه عمومی دولت، در بزنگاه های سیاسی، هیچ مسئولیتی از فرهنگ سازی در کشور را برعهده نمی گیرند و برعکس می کوشند تا درتمامی این چالش ها آموزش و پرورش را مقصر واقعی جلوه دهند؛ در صورتی که اگر برنامه های این بخش، همسو با برنامه های فرهنگی آموزش وپرورش قرار گیرد، باعث بهره وری بیشتر در این حوزه می شود.

۷- آموزش وپرورش اهداف بسیاری در حوزه تربیت و دستیابی به آنها دارد که یکی از آنها شکل گیری رفتار مطلوب پایدار و قانونمند دانش آموزان در ساختار فرهنگی و سیاسی کشور دارد و برای اینکه بتوانیم یک شهروند اجتماعی مطابق با اهداف کلان نظام تعلیم وتربیت داشته باشیم، عناصر زیادی باید در فرهنگ و سایر بخش های کشور تغییر کند، آموزش وپرورش در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور منزوی و مجزا از سایر بخش ها نیست و در راستای اهداف دولت و نظام سیاسیکشور کار می کند؛ بنابراین همواره پیوندی بین آموزش وپرورش و ایده ها و تفکرات سیاسی وجود دارد و درنتیجه بازتاب هر حکومت را در آموزش وپرورش آن می بینیم اما شاید بتوانیم بعضی از شیوه ها را تغییر دهیم، همان طور که گفته شد به رغم اهداف زیادی که آموزش وپرورش تعیین کرده به نظرمی آید نتیجه مطلوبی در خروجی های این دستگاه به دست نیامده که علت آن عدم کفایت هدف گذاری در شاخص ها توسط همه بخش های فرهنگی و سیاسی کشوراست.

۸- موضوع بسیار مهم تر از تعیین هدف گذاری در شاخص ها، تغییر نگرش مسئولان فرهنگی و سیاسی کشور نسبت به مسائل کلان آموزش و پرورش است و باعث می شود که مدیری که خود اهل تسامح و تساهل درامور فرهنگی نیست چگونه می توان انتظار داشت که بتواند این ویژگی را در بدنه جامعه به ویژه دانش آموزان نهادینه کند و این موضوع تا زمانی که ساختار آموزش وپرورش دراین حوزه تغییر نکند تحقق یافتنی نیست.

 

ارسال نظر

Image CAPTCHA