
شواهدی در دست است که نشان میدهد دنیا در حال شکستن پارادایم مدرنیسم است. فناوری های جدید در حال ظهورند؛ صنایع جدیدی در حال رونق گرفتن هستند؛ فرهنگهای تازهای خلق میشوند؛ قدرتهای سیاسی جدید پا میگیرند و همة این تغییرات با سرعتی باور نکردنی پیش میروند. کسی نمیتواند پیشبینی کند در دهه های آینده واقعاً چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. در عصری که بارزترین ویژگی آن تغییر و انعطاف پذیری است، به نظر میرسد نظام تعلیم وتربیت از قافلة تغییرات و سازگاری با شرایط جدید عقب مانده وآن چیزی که برنامة درسی مدرن ارائه میکند، دیگر نمیتواند به تنهایی دانش آموزان را برای بقا و توسعة بیشتر در عصر پست مدرن آماده سازد و به رغم دانش و تجربة گسترده ای که برنامه ریزان درسی دربارة اجرای تغییرات مؤثر در برنامه های درسی دارند، ساختار، منابع و سنتهای مدرنیستی موجود، اهداف و فرایندهای تغییر برنامة درسی را با محدودیتهای خاصی مواجهه ساخته است. به بیانی دیگر، در دهه های اخیر، جهان شاهد شکل گیری یک جریان فلسفی-اجتماعی جدید است. جریانی که باوجود گستردگی و پیچیدگی خاص خود، حوزه های مختلف را به چالش فرامی خواند. این جریان فلسفی- اجتماعی که از آن به پست مدرنیسم[1]یاد میشود، درحقیقت انتقاد از مدرنیسم[2]و بررسی بن بستهای آن است. هرچند، امروزه برنامه ریزان برای پیشبرد پروژه های اصلاحی برنامه های درسی شیوه هایی در پیش گرفته اند، اما به بسیاری از مواردی که پست مدرنیستها بر آنها تأکید دارند، بی توجه بوده یا بازماندها ند. برنامة درسی پست مدرن به دنبال نوعی تربیت تحولی است که باعث شود معلمان و دانش آموزان در یک سفر اکتشافی و امیدوارانه به کشف و بررسی مسائل بپردازند. به عبارت دیگر، پست مدرنیسم برخی ویژگیهای زیر را برای برنامة درسی قائل است:
اول اینکه برنامة درسی باید راه های جدیدی از فهم جهان را ارائه دهد و برای گذر از چهارچوب مدرنیسم، برنامه ریزان درسی باید پیشرفتهای همزمان در رشته های مختلف مثل شیمی، فیزیک و ادبیات و ... را با الگوهای جدیدی در حال شکل گیری درون آنها مدنظر قرار دهند.
دوم اینکه ازآنجاکه پیشرفت اجتماعی غیرثابت و نامنظم است، به جای اینکه درسها شامل یک ساختار بسته و شروع و پایانی مشخص داشته باشند و یا هدف ازقبل تعیین شده داشته باشند، باید اکتشافی بوده تعــادل در ذهن یادگیرنده ایجاد کند و راه های جدید و جایگزین را ممکن سازند.
سوم اینکه برنامة درسی به جای هدف های رفتاری منظم باید شامل هدفهای عمومی توافقی و مذاکرهای باشد که هم جامعه، هم والدین و معلمان و خصوصاً خود دانش آموزان در تعیین آن هدف ها سهیم باشند و نهایتاً اینکه روابط بین فردی و تقابل دیالکتیکی باید مورد توجه باشد.
به بیانی دیگر، برنامة درسی پست مدرن بر مباحثی تأکید دارد که موجب افزایش آگاهی فرهنگی، تاریخی، سیاسی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و الهیاتی میشود و به نوعی بافت و شرایط کلی، حیات انسان را دربرمیگیرد. محتوای برنامة درسی به گونه ای است که افراد را در فرایند «شدن» قرار میدهد. برنامة درسی پست مدرن با کلیت مخالف است، یادگیری را منحصراً به انتقال دانش نمی داند،
میان رشته ای است، هیچ هدفی را بهتر از از اهداف دیگری نمیداند و تنها ملاک برتری را توجه به تفاوت، تنوع، ابهام و دیگری میداند؛ افشاگر است، اما هیچ راه حل نهایی ارائه نمیکند؛ زیرا نتیجة چنین تلاشهایی را ایجاد نظامی سرکوبگر میداند (فانی، 1383). براین اساس نویسنده میکوشد کتابی با"عنوان برنامه درسی پستمدرن و کاربرد آن در نظام آموزشی" را به رشته تحریر درآورد. این کتاب در سه فصل اساسی تألیف شده است.
فصل اول با عنوان: آشنایی با برنامة درسی، موضوعاتی ازقبیل: «تعریف و مفهوم برنامة درسی، برنامة درسی ازدیدگاه های مختلف، تاریخ تحول برنامة درسی، مبانی برنامه ریزی درسی، انواع برنامة درسی، مدلهای برنامه ریزی درسی، دیدگاه ها و نظریه های برنامة درسی و عناصر برنامة درسی بررسی شده است.
در فصل دوم با عنوان: مروری بر مدرنیسم و پستمدرنیسم، به مطالبی ازقبیل: «تعریف و مفهوم مدرنیسم، اصول و مبانی مدرنیسم، ویژگیهای عصر مدرنیسم، تعریف و مفهوم پست مدرنیسم، ویژگیها وشاخصهای پست مدرنیسم، اصول پست مدرنیسم، ماهیتهای پست مدرنیسم، نظریة پست مدرنیسم، انواع پست مدرنیسم، مقایسة سنتگرایی، مدرنیسم و پست مدرنیسم، نقد پست-مدرنیسم و جمعبندی» ارائه شده است.
در فصل سوم با عنوان: «مفهوم و مراحل برنامة درسی پست مدرن»، به مطالبی ازقبیل: «تعریف و مفهوم برنامة درسی پست مدرن، جایگاه یادگیرنده در برنامة درسی پست مدرنیسم، اهداف برنامة درسی پست مدرنیسم، محتوای برنامة درسی پست مدرنیسم، روشهای یاددهی- یادگیری در برنامة درسی پست مدرنیسم، نقش محیط یادگیری در برنامة درسی پست مدرنیسم، ارزشیابی در برنامة درسی پست مدرنیسم» اشاره شده است.
از خوانندگان محترم انتظار میرود با بیان نظرات و پیشنهادهای سازنده و تکمیلی خود مؤلف را در تحقق اهداف و برنامه های نظام آموزش وپرورش یاری رساند.
امید است این وجیزه همچون «ران ملخ به پیشگاه سلیمان» تلقی شود و مورد قبول جامعه آموزشی قرار گیرد.