چکیده :
«تریبت کوشش برای به فعلیت رساندن استعدادها بر حسب اقتضای زمان است. توضیح سخن این که استعدادهای آدمیان نامحدود است و تمام استعدادها هرگز متحقق نمیشود. پس تربیت باید قاعدتاً ناظر به فعلیت بخشیدن به بعضی استعدادها باشد. آموزگاران و مربیان هر عصر کدام استعدادها را به فعلیت میرسانند؟
در اروپای متجدد حکومتها نگفتند که در مدارس چه درسهایی بخوانند و دانشمندان در جه مسائلی پژوهش کنند. دانش جدید به تدریج که پیش میرفت مدرسه هم دگرگون میشد و صاحبنظران به تعلیم و تربیت و تحول آن میاندیشیدند، طراحی برنامههای آموزش هم بیشتر به عهدهی آنان بود. حکومت هم میپذیرفت که طرحهای صاحبنظران پس از این که به درجهای از مقبولیت رسید در آموزش و پرورش اجرا شود، در واقع دولت و دانش و درس و مدرسه، کم و بیش با هماهنگی در راهی که از قرن هجدهم هموار شده بود پیش میرفتند.
در جهان متجددمآب کار حکومت به یک اعتبار آسانتر بود زیرا طرح سازمان مدرسه و نظام تعلیم و تربیت را از یک کشور اروپایی با آمریکای شمالی میگرفت و معمولاً در آن هیچ تصرفی نمیکرد و حتی به شرایط اجرای آن نمیاندیشید. در هر صورت مشکل آموزش و پرورش چندان اساسی است که با اخذ تصمیمهای اداری و به صرف تدوین آییننامه و دستورالعمل به رفع آن نمیتوان پرداخت. راهنماییهای استادان آموزش و پرورش در صورتی کارساز است که شرایط و مقدمات لازم برای اجرای آنها فراهم شده باشد. کاش میتوانستیم به بهترین وجه از این راهنماییها بهرهمند شوی و اصول و قواعد تعلیم و تربیت را از کتابها و کلاسهای درس دانشگاه به خانه و مدرسه و کوچه و بازار بیاوریم.»
درباره ی تعلیم و تربیت در ایران شامل یک مقدمه و شش نوشتار با عناوین «انقلاب در آموزش و پرورش»، «آموزش و فرهنگ»، «آسیب شناسی تربیت دینی»، «فرهنگ و تعلیم و تربیت»، «مصاحبه ای درباره ی آموزش و پرورش» و «فلسفه و تربیت» است.