چکیده :
پیشرفت سریع علوم و فناوریهای شناختی با هدف شناخت کارکردهای ذهن و مغز، رفع کاستیهای آن، جستجوی روشهای رشد و تقویت ذهن و تدوین شیوههای استفادة بهینه از قوای فکری انسان و همچنین طراحی و تولید سامانههای مصنوعی برگرفته از مغز، موجب شده است یافتههای این دانش نو به حوزههای مختلف دانش بشری سرریز و به ظهور رویکرد جدیدی در آن حوزهها تحت عنوان رویکرد شناختی بینجامد. در این راستا آموزش و پرورش نیز مستثنی نبوده است، به طوری که دانشگاهها با تأسیس رشتۀ آموزش و پرورش شناختی به عنوان یک حوزۀ مطالعاتی بینرشتهای تلاش میکنند تا با بهرهگیری از نظریههایی مانند پردازش اطلاعات، شناخت موقعیتی، سازندهگرایی، پیوندگرایی و به ویژه یافتههای علوم شناختی معلمان و مربیان آموزش و پرورش را تربیت کنند. تأثیر علوم شناختی بر آموزش و پرورش یک امر طبیعی است، زیرا کودک از اولین روزهای حیات خود فعالانه به یادگیری میپردازد و ذهن و مغز خود را شکل میدهد. بنا بر تخمین شانژو از دانشمندان برجستۀ علوم اعصاب، نوزادان در هر دقیقه دو میلیون پیوند جدید میان سلولهای عصبی مغز خود میسازند، به طوری که نیمی از پیوندهایی که یک بزرگسال دارد در دوران نوزادی و پس از تولد او تشکیل شده است. بنابراین، آموزش و پرورش باید از دوران نوزادی برای کودکان برنامه داشته باشد، زیرا اگر شبکۀ پیوندهای عصبی مغز کودک به صورت بهینه تنظیم و تثبیت گردد، در بزرگسالی از ذهن و مغز تواناتری برخوردار خواهد بود. این امر باعث شده است حوزهای بینرشتهای تحت عنوان آموزش و پرورش شناختی پدید آید
در کشورمان ایران نیز چندی است که آموزش و پرورش شناختی مورد توجه قرار گرفته است و تلاشهایی هرچند محدود، ولی عمیق برای تدوین اصول و مبانی آموزش و پرورش شناختی، روشهای طراحی دروس، روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی پیشرفت دانشآموزان و نهایتاً تدوین منابع لازم برای آشنایی مربیان با این رویکرد در دست انجام است
کتاب حاضر، چارچوبی را برای تأمل در مبانی نظری رویکرد شناختی ارائه میدهد و مبانی نظری مورد بحث در آن، تصمیمگیری دربارۀ امور عملی تربیت را فراهم میکند. اگرچه نمیتوان نظریههای علمی را مستقیماً به دستورالعملهای اجرایی و کاربردی ترجمه کرد، ولی آنها همچون راهنمای تفکر و تصمیمگیری عمل مینمایند؛ به طوری که معلمان و مربیان میتوانند در مقام کارگزاران فکور و پژوهشگران حوزۀ عمل، زمینۀ کاربست آنها را فراهم سازند. این کتاب که برای آشنایی مربیان با اصول و مبانی آموزش و پرورش شناختی نوشته شده، در پنج فصل تدوین شده است.
فصل اول کتاب مقدمهای است بر انقلاب شناختی،
فصل دوم به بررسی مبانی فلسفی آموزش و پرورش شناختی میپردازد،
فصل سوم مبانی روانشناختی آموزش و پرورش شناختی را بررسی میکند،
فصل چهارم به مبانی عصبشناختی آموزش و پرورش شناختی و تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است اشاره دارد و
فصل پنجم تصویری منسجم از رویکرد شناختی به آموزش و پرورش را ارائه نموده،
با نگاهی آیندهنگر به تحقیقاتی که باید در زمینۀ آموزش و پرورش شناختی انجام گیرد و آیندۀ این رشتة جدید را پیشبینی کند میپردازد. گرچه این کتاب به عنوان کتاب درسی برای دانشجویان دورة کارشناسی ارشد آموزش و پرورش شناختی به نگارش درآمده است، ولی میتواند برای اصحاب آموزش و پرورش، مربیان و معلمانی که دغدغۀ رشد فکری دانشآموزان را دارند و استفادۀ بهینه از ذهن و مغز کودکانی را که سالها در اختیار آنها قرار دارند در سر میپرورانند و در جستجوی روشها و راههای بهتر و جدیدتری برای آموزش و پرورش کودکان هستند، انگیزاننده و مفید باشد.