ضمن تشكر از جناب عمار موسوي كه به نقد پژوهشگاه اقدام كرده است، به اطلاع ايشان و خوانندگان محترم نقد ايشان ميرساند كه بر خلاف تصور جناب موسوي، پژوهشگاه در دهه 1370 براساس نيازهاي واقعي وزارت آموزش و پرورش شكل گرفته است.اصولاً براي تعيين نيازهاي آموزش و پرورش لازم است به متخصصان دانشگاهي مراجعه شود و در زمان تاسيس پژوهشكده تعليم و تربيت، وزير وقت آموزش و پرورش به منظور اتخاذ تدبيري موثر براي پرهيز از تصميمات و اقدامات تكانشي و خودمحورانه، از دانشگاهيان استمداد طلبيد و بدنبال آن پژوهشكده تعليم و تربيت تأسيس شد. بعدها پژوهشكدههاي آموزش و پرورش استثنايي، پژوهشكده خانواده و ....با پژوهشكده تعليم و تربيت تجميع و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تشكيل شد.در طول نزديك به يك ربع قرن، پژوهشگاه فعال بوده و نكات قوت و ضعف متعددي داشته كه مانند ساير بخشهاي وزارت آموزش و پرورش قابل ارزيابي است.اگر با لنز جناب عمار موسوي به عملكردها نگاه كنيم، شايد مجموعه حوزه ستادي به كاري بيهوده ميپردازد ولي، اگر با معيارهاي علمي قضاوت كنيم، نميتوان عملكرد مثبت پژوهشگاه را ناديده گرفت.
نقد منصفانه قابل تقدير است ولي علم اجمالي فاجعه فاجعه است