اختلالات خواندن و راهکارهای درمانی
تاریخ 2 خرداد, 1396 - 08:29.
آیا فعالیتهای فرزندتان در مدرسه ناامید کننده است؟
اگر نمیدانید چطور شور و شوق آموختن را در فرزندتان ایجاد کنید و او را به سوی پیشرفتهای آموزشی هل بدهید، از پیشنهادهای Zoe Evergreen استفاده کنید. Zoe یک روش تدریس خصوصی است که نویسنده آن با دانش آموزانی سروکار دارد که با آموزش و یادگیری مفاهیم مشکل دارند. نویسنده پس از یک دوره آموزش خصوصی به کودکان متوجه شد که والدین به هیچ وجه نمیتوانند بپذیرند که فرزندشان در آموزش مشکل یا ضعفی دارد. بنابراین او به خانوادهها یاد میدهد چطور این مساله را حل کنند و محیطی برای فرزندشان فراهم کنند تا کودک همواره دوست داشته شدن، حمایت و علاقه را در خانواده دریافت کند.
من اینجا از روش Zoe Evergreen برای درک بهتر شرایط کودکانی که عملکرد تحصیلی ضعیفی دارند استفاده کردهام. به نظرم خوب است با شروع سال جدید آموزشی به این نکتهها توجه کنید. همانطور که نویسنده این راهکارها میگوید آنچه فرزندتان با آن درگیر است، میتواند بهترین چیزی باشد که برای او اتفاق میافتد. پس همه چیز را بد نبینید و مثبت فکر کنید.
شاید او اصلا تنبل نباشد
در اولین روز آموزش خصوصی من معمولا متوجه میشوم که والدین برای توصیف وضعیت فرزندشان پس از شکست در یک مورد درسی او را «تنبل یا بیعرضه» توصیف میکنند. اما معمولا به کار بردن این برچسب فقط برای این است که والدین شکست و ناکامی فرزندشان را برای خود هضم کنند در حالی که مشکل او ممکن است چیزی به جز تنبلی باشد.
حق با شماست. او ممکن است در یک درس خاص اصلا خوب نباشد اما آنطور که شما تصور میکنید این بدترین اتفاق دنیا نیست. شاید این دقیقا بهترین چیزی باشد که میتواند برای او اتفاق بیقتد. این درست مثل این است که مچ پایتان بشکند و پس از یک دوره درمان و پیگیری پزشک به شما بگوید که این مچ هرگز مثل روز اول نخواهد شد مگر اینکه یک مجموعه تمرینهای سخت درمانی و فیزیوتراپی را انجام بدهید. اگر همت و اراده داشته باشید و پیگیر باشید میتوانید تمرینها را هر روز انجام بدهید و چه بسا یک روز مچ آسیب دیدهتان قویترین عضو بدنتان باشد.
همین اتفاق میتواند برای فرزندتان بیفتد. شما او را ضعیف میدانید یا فکر میکنید او در یک یا چند مورد خاص نمیتواند پیشرفت خوبی داشته باشد اما اگر او را در مسیر درستی قرار بدهید چه بسا او بتواند در همان مورد خاص موفقیتهای زیادی به دست بیاورد.
شاید این را ندانید اما افرادی که چالش و کشمکشهای کمی را تجربه میکنند و همه چیز به راحتی در اختیارشان قرار میگیرد بسیاری از مهارتها را نمیآموزند، آنها سخت کوش و صبور و با نظم و ترتیب نیستند و پشتکار کافی ندارند. اینها همه چیزهایی است که ما برای موفقیت به آن نیاز داریم.
عشق بدون قید و شرط
تنها دوست داشتنی که در آن هیچ شرط، قابلیت و کیفیت لحاظ شدهای وجود ندارد عشق والدین به فرزندشان است. تجربه به شما میگوید که در عشقورزی به دیگران همواره نیاز به ظرفیتهایی برای علاقهمندی داشتهاید اما همین حالا خاطره اولین زمانی را که فرزندتان را به آغوش گرفتنید به یاد بیاورید؛ شما او را بدون قید و شرط دوست داشتید اما عشق والدین هم به مرور زمان تغییر میکند. بعد از مدتی ممکن است فهرستی از دلایل دوست داشتن فرزندتان تهیه کنید؛ درست همانطور که در روابط دیگرتان به فهرستی از دلایل عشق ورزی نیاز دارید. خیلی از والدین این کار را میکنند و این اشتباه است. آیا عملکرد تحصیلی فرزندتان در میزان و نحوه عشقورزی اثری دارد؟ آیا شما فقط زمانی که او موفق و پیشرو است دوستش دارید؟ من والدینی را دیدهام که ارتباط آنها با فرزندشان به شدت به موفقیتها و ناکامیها وابسته است. اما این درست نیست. شما باید بتوانید یک رابطه عاطفی سالم و عمیق با فرزندتان ایجاد کنید، بدون اینکه او را با موفقیت یا ناکامیاش ارزیابی کنید.
سلامت عاطفی و عملکرد تحصیلی
پدر و مادرهای امروزی سعی میکنند هر روز عملکرد تحصیلی فرزندشان را با دقت زیادی بررسی کنند اما خود شما چه احساسی دارید اگر هر روز و هر لحظه رئیستان عملکرد و نحوه کارتان را ارزیابی کند و هر خطای شما را به اسم تنبلی، کمهوشی یا بیتوجهی بگذارد و دائما شما را یک کارمند سربه هوا یا نامرتب و بیحوصله بخواند؟ این تشبیهی از رابطه شما با فرزندتان است. اگر هر روز به جای لذت بردن از یک وعده شام، بازی کردن، خندیدن، ورزش کردن و تماشای یک فیلم فقط به نمره ریاضی، دیکته شب، درس شیمی و امتحان جغرافی توجه میکنید، سلامت رابطه عاطفی خود را به خطر میاندازید.
پیداکردن راه حل در کنار هم
عملکرد فرزندتان در مدرسه ضعیف است؟ نمرههایش فاجعه است و این شما را ناراحت میکند؟ بدون شک راهحلی برای این مساله وجود دارد و شما باید آن را در خانواده و با حمایتهای عاطفی خود از کودک پیدا کنید. یادتان باشد کودک اولین کسی است که متوجه این مشکل میشود و تلاش شما برای یادآوری اینکه «تو در درس خواندن مشکل داری»، کمکی برای حل مساله نمیکند. برای ایجاد انگیزه، یافتن راهحل و توجه به نیازهای کودک باید حامی کودک باشید. در ابتدا ممکن است کمکهای شما در یادگیری مفاهیم موثر باشد اما اگر احساس میکنید نیاز به کمکهای حرفهایتری دارید، به راحتی میتوانید این کمک و حمایتها را از طریق مدرسه و موسسههای آموزشی فراهم کنید.
اما در اینجا یک واقعیت ناخوشایند وجود دارد. پرداخت هزینههای یک معلم خصوصی دشوار است و همین مساله میتواند عاملی برای ایجاد فشار به کودک باشد تا به تنهایی مفاهیم را یاد بگیرد. شما نمیتوانید از کودکی که نتوانسته در زمان محدود مدرسه مفاهیم را یاد بگیرد بخواهید تا هر طور شده خودش را در درسها بالا ببرد. به جای انتقاد از کودک سعی کنید با کاهش برخی از هزینهها، هزینه پرداخت یک معللم خصوصی را تامین کنید. همچنین یادتان باشد که یادآوری این نکته که بقیه کودکان نیاز به معلم خصوصی نداشتهاند یا اشاره به پرداخت هزینههای معلم فقط احساس عذاب وجدان و ناکامی بیشتری ایجاد میکند و اصلا محرک خوبی نیست.
چند راهکار ساده و ممکن
ـ آیا کودک در نوشتن تکالیف مدرسه مشکل دارد و آن را ساعتها طول میدهد؟ وقت معینی را برای کمک به او در نوشتن تکالیف تعیین کنید. خودتان یا خواهر و برادر بزرگتر با صبر و حوصله او را تشویق به کار کردن کنید.
ـ آیا او مفاهیم را میفهمد اما امتحانش را خراب میکند؟ از معلم بخواهید تا فضای امنی برای امتحان فراهم کند یا نحوه سوالات را تغییر بدهد. این حق کودک شماست و بسیاری از معلمها متوجه این مساله میشوند.
ـ به شرایط محیط زندگی کودکتان توجه کنید. نیازهای او را درنظر بگیرید. کودکان تا زمانی که نیازهای عاطفیشان تامین نشود در مدرسه خوب عمل نمیکنند.
دنبال مقصر نباشید
خیلی از والدین صرفا برای ایجاد احساس مثبت در خودشان تلاش میکنند ضعف تحصیلی فرزندشان را ناشی از عملکرد نادرست مدرسه و معلمها بدانند. پیش میآید که مدرسه یا معلمی خوب عمل نکند اما این به معنای آن نیست که همیشه ضعف و ناکارآمدی فرزندتان به معلمها مربوط است. پیش فرض شما باید همواره این باشد که معلمها شغل خود را با علاقه انتخاب کردهاند و هدف اصلی آنها آموزش کودک است. نمیتوانید از یک معلم بخواهید شیوه آموزش خود را به خاطر فرزندتان تغییر بدهد بلکه باید دنبال راه حلی برای حل مشکل کودک باشید. معلمها و همه کسانی که در آموزش فرزندتان سهیم هستند، بیشترین تاثیر را در بهبود عملکرد تحصیلی فرزندتان دارند. بنابراین همیشه ارتباط درست و سالمی با آنها داشته باشید.
آخرین نکتهای که میتوانم در اینجا یادآوری کنم این است که کودک خود را مایه ظفر و پیروزی خودتان فرض نکنید. آنها اصلا کامل نیستند، نسخه کوچک شده شما نیستند اما آنها مقلدهای خوبی هستند. شما چگونه مشکلاتتان را حل میکنید؟ خوب یا بد فرزندتان از شما یاد میگیرد.
================================================================================================================
خواندن یک مهارت ذاتی نیست بلکه مهارتی است که باید یاد گرفته شود. کلماتی که خوانده می شود دارای هیچ معنایی نیست تا خواننده آن را استنباط و تفسیر نکند
حال با انواع مشکلات خواندن و درمان آن آشنایی پیدا می کنید.
انواع مشکلات خواندن و راهکارهای درمانی
1- آینه خوانی یا وارونه خوانی:
مثال: خواندن کلمه( رود ) بجای کلمه ( دور)
علل:
الف):رشد ناکافی حرکات چشم.
ب):عدم غلبه نیمکره مغزی (چپ برتری یا راست برتری).
ج):عدم درک این وضوع که مکان حروف یا کلمه باعث میشود که جمله یا کلمه بطور کلی تغییر کند.
د):رشد ناکافی.
ه):تدریس وآموزش نامناسب.
و):تند خوانی وعدم توجه وبی دقتی .
ز):در موارد خیلی شدید علت آن ممکن است اختلال در سیستم عصبی باشد.
روشهای درمان آینه خوانی
1- در تمام فصول فعالیتهای مربوط به خواندن تاکید بر آموزش از راست به چپ نمایید (در ریاضیات تاکید از چپ به راست می باشد).
2- کلمه یا جمله را با انگشت یا کارت بپوشانید واز کودک بخواهید به تدریج قسمتی از کلمه یا جمله را که دستتان از روی آن برداشته می شود، را بخواند.
3- کشیدن خط زیرکلمه یا جمله.
4- کودک را آموزش دهید تاانگشت خود را زیرکلمه بگذاردوسرعت خواندن خود را با دستش هماهنگ کند.
5- کشیدن فلش از راست به چپ زیر کلماتی که کودک در خواندن آنها مشکل دارد.
6- کلمه ای را بر روی تخته بنویسید واز کودک بخواهید که همزمان با تعقیب حروف با انگشت ،صدای آن ها را بلند بخواند.
7- ازتخته مغناطیسی وحروف برجسته استفاده کنید واز کودک بخواهید بعد از لمس کردن حروف با انگشتان،کلمه را بخواند.
8- برای اینکه توجه کودک را به اهمیت ترتیب مکانی حروف در کلمه جذب کنید ،کلمه ای را که کودک اشکال دارد در بالای کلمه ای که برژس می خواند ،بنویسید واز کودک بخواهید که با کشیدن خط ،حروف بالا را به حروف پایین وصل کند.
مثال: روز زور(صداها به هم وصل شوند)
2- حذف کردن کلمات یا حروف(جاگذاری)
علل:
1-عدم شناخت کلمه وناتوانی در تلفظ صحیح کلمه از طریق تجزیه صداها.
2-عادات نادرست خواندن.
برای تشخیص علتهای فوق، یک متن را به کودک بدهید تا بخواند وسپس یک متن ساده تر به او بدهید ودر هردو مورد تعداد کلمات حذف شده را یادداشت نمایید.اگر تعداد کلمات حذف شده در هر دو متن یکسان بود،نتیجه میگیریم که حذف کلمات بدلیل عادات نادرست کودک است.ولی اگرحذف تعداد کلمات درمتن ساده تر بیش از متن قبلی بود ،علت آن عدم شناخت کلمه توسط کودک می باشد که در این صورت باید بخش و صداکشی را با او تمرین کرد(حتی اگر بخش وصداکشی جزو برنامه آموزشی نباشد).
روش های درمان
الف)جلب توجه کودک به کلمه ای که حذف کرده ونیزاصلاح آن کلمه.
ب)استفاده از کاغذ راهنما (فلش)ویاگذاشتن انگشت زیرکلمه.
ج)کودک میبایستی به همراه سایرکودکان متن رابخواند.این کار به روان خوانی اوکمک می کند.
د)ازفعالیتهای رقابتی بین دانش آموزان پرهیزشودو آنان هرگز با یکدیگرمقایسه نشوند.
3-جایگزین کردن یک کلمه بجای کلمه دیگر(تغییرافعال به میل خود)
مثال: بجای خواندن کلمه (داد )می خواند :(دارد)
علل:
1-بی دقتی
2-عدم شناخت کلمه (یعنی کلماتی که با معنی جمله مطابقت ندارد)
روشهای درمان
الف:جایگزینی ناشی از بی دقتی:جلب توجه کودک به کلمه جایگزین ،خواندن متن همراه با سایر دانش آموزان ودر صورت امکان ضبط صدای کودک هنگام خواندن ، گوش دادن کودک به صدای خود.
ب)جایگزینی ناشی از شناخت کلمه :
الف:درست کردن کارت لغات از کلماتی که کودک دچار اشکال می باشدتا کودک ببیند وبخواند.
ب)روی بخش وصداکشی بیشتر تاکید شود(حتی اگر بخش وصداکشی جزو برنامه آموزشی نباشد.).
ج)کلمات مشکل را در کلمات ناتمام بکار ببرید مثال: تصمیم= ت.....میم.
د)دانش آموزا را مطمئن سازید که به اندازه کافی برای هجی کردن کلمه مورد نظرتوانا است وبه او کمک نخواهد شد.
4-تکرارکلمه یا عبارت
علل:
1-عدم شناخت کلمه وناتوانی در ترکیب صداها.
2-عادات نادرست هنگام خواندن.
روشهای درمان
الف)جلب توجه کودک به کلمه یا عبارت تکراری.
ب)از دانش آموزان خواسته شودمتن درس را همه با هم بخوانند.
ج)از کودک خواسته شود تا قبل از خواندن متن ،آن را برای خود مطالعه نماید.
د)در ابتدا مطلب آسانتر (یا حتی یک پاراگراف)در اختیار کودک قرار گیرد و با پیشرفت کودک،متن را مشکل تر کنید.
ه)از کودک بخواهید تا با انگشت گذاشتن زیر کلمات،سرعت خواندنش را بیشتر کند.
5-اضافه کردن کلمات به جمله
علل:
1-اشکال در درک مطلب.
2-بی توجهی به متن.
اگر کلمه ای که کودک به متن کتاب اضافه می کند با معنی باشد وبه جمله ارتباط داشته باشد،نشانگر آگاهی دانش آموز از مطلب مورد نظر است ولی ناشی از بی دقتی اوست.ولی اگر کلمه اضافه شده ،ربطی به جمله نداشته باشد دلیل آن اشکال در درک مطلب می باشد.
روشهای درمان
الف)افزایش گنجینه لغات واستفاده از کلمات هم خانواده.
ب)شرح تصاویر کتاب توسط معلم و دانش آموز.
ج)پیدا کردن اصل مطلب در متنی که می خواند تا بداند کل مطلب در مورد چیست.
د)شناخت جزییات مهم هر متن.
ه)بحث وگفتگو در مورد مطلب یا داستان قبل از خواندن آن.
و)جلب توجه کودک، خواندن متن همراه با سایر دانش آموزان.
6-کلمه به کلمه خواندن ومکث زیاد روی کلمات
(مکث زیاد روی کلمات بدلیل این است که دانش آموز روی کلمات وساختار جمله تسلط کافی ندارد.سرعت خواندن به تنهایی اختلال نیست مگراینکه تولید اضطراب کند.)
علل:
1-عدم شناخت کلمه.
2-اشکال در درک مطلب.
3-عادات نادرست به هنگام خواندن.
روشهای درمان
الف)انتخاب متن های آسانتر جهت خواندن دانش آموز.
ب)استفاده از کتاب داستانهای ساده .
ج)بالا بردن توانایی کودک در شناخت کلمات معمول ومتداول.
د)استفاده از کارت همراه با تصویر (به این صورت که کلمه نا آشنا را زیر تصویر آن بنویسید سپس لغت جدید را در کلمه به کار ببرید).
ه)به کودک اجازه دهیدتامتن داستان را بخواند وسپس آن را بصورت نمایش اجرا کند.
و)به کودک اجازه دهید تا داستانهای مهیج ومورد علاقه را با صدای بلند بخواند.
ز)از دانش آموزبخواهید تا متن واشعار را مرتباتکرار کند.
ح)از دانش آموزان بخواهید تامطالب کتاب را بصورت گروهی بخوانند.
منبع : مرجان سلیمانیان / سایت تبیان
============================================================================================================================================

بیشفعالی، همانطور که از اسمش پیداست، یعنی فعال بودن بیش از اندازه. همه مشکل از آنجا شروع میشود که این «اندازه»، چقدر هست که بیشتر از آن، اختلال حساب میشود.
زندگی شهرنشینی چقدر سهم دارد؟
در زندگی امروز، اندازه خانهها با قبل بسیار متفاوت است. پیشازاین، خانهها بزرگ بودند، حیاط داشتند و کوچهها هم برای بازی کودکان، امنتر بودند. امروزه، خانوادهها در خانههای اصطلاحاً قوطیکبریتی زندگی میکنند. خبری از حیاط و ایوانهای بزرگ نیست و کوچهها هم مملو از خودروها و موتورسیکلتهایی هستند که میتوانند خطرساز باشند. بهعلاوه، همسایهها همدیگر را نمیشناسند و آدم نمیداند فرزندش در کوچه با چه چیزهایی ممکن است مواجه شود. همه این عوامل، باعث شده کودکان در خانههای کوچک، سالنهای کوچک و پر از وسیله، زندانی باشند. آنها باید مراقب قدمهای خود باشند تا چیزی نشکند و یا همسایه طبقه پایین آزار نبیند. خلاصه اینکه، جایی برای شیطنتها و جنبوجوشهای معمول بچهها باقی نمانده است.
سهم حال و روز والدین بیحوصله و گرفتار
زندگی امروزی، غیر از کم کردن فضای خانه، وقت و حوصله والدین را هم کمتر کرده است. اغلب والدین، حسابی مشغول و گرفتارند و با هزار و یک موضوع، دستوپنجه نرم میکنند. انواع و اقسام هزینهها، استرسها، کار، درس، مصاحبه، تحویل کار بهموقع، زمانی که خیلی سریع میگذرد و کارهایی که باید دستتنها انجام دهند، انرژی زیادی از آنها میگیرد. در این شرایط، تحمل شیطنتهای ساده کودک هم خیلی سخت است و کوچکترین سروصدای او، مانند سروصدای کارناوالی پرهیاهو، به گوش والدین خسته و پراسترس میرسد.
برنامههای تلویزیونی و سایر رسانهها هم بیتأثیر نیستند
از طرف دیگر، مطالب انواع رسانهها، در راستای افزایش آگاهی مردم، هر روز به شرح مفصلی از انواع و اقسام بیماریها و اختلالات، ازجمله اختلالات دوران کودکی میپردازند. در این بین، شایعترین اختلال روانی دوران کودکی، یعنی بیشفعالی، مدتی است که حسابی بحث داغی است؛ آنقدر که هر پدر و مادری احتمالاً دستکم یکبار، ویژگیهای رفتاری فرزند خود را با ملاکهای مطرحشده برای یک کودک بیشفعال مقایسه کرده است و بسیاری از افرادی که کودک پرجنبوجوشی را میبینند، بهراحتی به او برچسب بیشفعالی میزنند و از والدینش میخواهند او را نزد متخصص ببرند.
بالاخره بیشفعالی است یا شیطنت کودکانه؟
مجموعه این عوامل، دستبهدست هم میدهد؛ کودکانی که جایی برای بازیها و شیطنتهای طبیعی خود ندارند، بالاخره سروصدا به راه میاندازند، یکی از همسایهها شاکی میشود، چیزی میشکند یا خراب میشود یا... . از طرف دیگر، صبر پدر و مادر خسته و پر از استرس تمام میشود و از طرف دیگر، نشانههای بیشفعالی هم دهانبهدهان میچرخد و در نتیجه، بسیاری از کودکان بازیگوش، بهسادگی برچسب بیشفعالی میخورند.
امان از انتظارات عجیب و غیرواقعبینانه والدین
گاهی والدین، آنقدر از اینکه فرزندشان به بیشفعالی مبتلاست مطمئن هستند که حتی تشخیص متخصصین مختلف را هم نمیپذیرند. آنقدر اصرار میکنند و آنقدر از این دکتر به آن دکتر میروند تا بالاخره یک نفر، تأیید کند که فرزند آنها اختلال بیشفعالی دارد. انتظار هم دارند یک دارو، فرزند آنها را به کودکی مطیع و ساکت تبدیل کند؛ کودکی که کسی صدایش را نشنود، ندود، چیزی را نیندازد و خلاصه، موجودی که شباهتی به یک کودک واقعی ندارد.
بیشفعالی، واقعاً چیست؟
اختلال بیشفعالی کمتوجهی یا بهاختصار ADHD، در واقع یک اختلال روانپزشکی مربوط به دوران کودکی است که سن تشخیص آن معمولاً در حدود 7 سالگی است؛ یعنی زمانی که کودکان وارد مدرسه میشوند و برای نخستین بار باید طبق قاعده و چارچوب خاصی رفتار کنند. هرچند متخصصین بر این باورند که در واقع، این اختلال در سنین بسیار کمتر شروع میشود.
اختلال بیشفعالی-کمتوجهی، به 3 دسته تقسیم میشود: 1- بیشفعالی 2-کمتوجهی و 3- بیشفعالی و کمتوجهی همراه با هم.

1- بیشفعالی
کودکان مبتلا به بیشفعالی، معمولاً خیلی پرجنبوجوش هستند. والدین آنها میگویند انگار موتوری در بدنشان هست که هیچوقت متوقف نمیشود. آنها نمیتوانند جایی ثابت بنشینند، انگار که روی آتش نشستهاند. دائم در حرکت هستند و رفتارهای تکانشی دارند؛ یعنی نمیتوانند قبل از انجام کاری، فکر کنند. سوالها را قبل از اینکه تمام شوند جواب میدهند، حرف دیگران را قطع میکنند، کارها را نیمه رها میکنند، وسط خیابان میدوند یا وسایل را بیاینکه فکر کنند، پرتاب میکنند. وقتی وارد جای جدیدی میشوند، بهجای اینکه نزد والدین خود بمانند، به همهچیز دست میزنند و آرام و قرار ندارند.
2- کمتوجهی
کودکان مبتلا به کمتوجهی، در توجه کردن، مشکل دارند. آنها در گم کردن وسایل خود، بسیار حرفهای هستند. وقتی از آنها کاری خواسته میشود، آن را انجام نمیدهند، چون اصلاً توجه کافی ندارند تا بفهمند از آنها چه چیزی خواسته شده است. این بیتوجهی، گاهی باعث میشود که حتی وقتی صدایشان میزنند هم متوجه نشوند، بهطوریکه گاه والدین به شنوایی آنها شک میکنند و فکر میکنند شاید اصلاً نمیشنوند.
3- بیشفعالی کمتوجهی
دسته سوم، کودکانی هستند که بیشفعالی و کمتوجهی را همزمان با هم دارند.
عملکرد کودک، کلید معماست
این کودکان، در عملکردهای معمول زندگی خود، اغلب دچار مشکل میشوند. آنها نمیتوانند بهخوبی از عهده تکالیف مدرسه و کلاً درس خواندن بربیایند و در برقراری ارتباط با همسالان خود، دچار مشکل میشوند. این در حالی است که کودکان بازیگوش و پر شیطنت، در بسیاری از موارد، دوستان زیادی دارند، با بچههای دیگر بهخوبی بازی میکنند، به کاری که میکنند فکر میکنند و در درسها هم مشکل جدی ندارند. آنها اغلب جنبوجوش هدفمندی دارند و در راستای یک بازی یا خیالبافی خود، مشغول اینسو و آنسو دویدن هستند. میتوانند در مورد خواستههای خود بحث کنند و جواب سوالها را میدهند. شاید کمطاقت باشند، اما میتوانند سوال را کامل بشنوند و موضوع صحبت را از دست نمیدهند. حتی در مواردی، کودکان پر شیطنت، بسیار هم بازیگوش هستند و عملکرد درسی بالایی دارند و فقط چون سریعتر از بقیه میفهمند، با تکرار موضوع، حوصلهشان سر میرود و شروع به شیطنت میکنند یا اینکه کنجکاوترند و فقط میخواهند بیشتر کشف کنند.
محدودیتهایی که برای فرزند خود در نظر گرفتهاید را کمی کمتر کنید، آنوقت، شاید با یک واقعیت ساده روبهرو شوید: شیطنتهای او طبیعی است و بیش از اندازه نیست، فقط چارچوبهای شما بیشازحد کوچک است و کودکتان در آن جای نمیگیرد.
راهکارهایی برای موفقیت دانشآموزان بیشفعال
در مورد مشکلات و علائم بیشفعالی، زیاد صحبت میشود، اما با چنین کودکانی چه باید کرد تا در مدرسه بتوانند موفقتر باشند؟ از آنجا که این کودکان در بسیاری از موارد، مشکل هوشی ندارند، تغییرات رفتاری و کمک به آنها برای یادگیری بهتر و سادهتر، میتواند در موفقیت تحصیلی به آنها کمک کند.
استفاده از دارو:
بسیاری از متخصصین، با استفاده از داروهایی که امکان توجه بیشتری را به کودک مبتلا به بیشفعالی میدهند، موافق هستند. البته در استفاده از این داروها، باید نکات خاصی را رعایت کرد. دارو فقط برای ساعتهای یادگیری در مدرسه و انجام تکالیف، تجویز میشود و در بقیه موارد، کودک نیاز به زمان استراحت دارویی دارد تا هم دارو تأثیر بهتری بگذارد و هم عوارض جانبی به همراه نداشته باشد.
انتخاب جای مناسب برای نشستن:
کودک بهتر است چه در خانه و چه در مدرسه، دور از در، پنجره، نمایشگرها و حتی کلید برق بنشیند. کوچکترین چیزها میتواند حواس او را پرت کند.
استفاده از رنگها و روشهای متنوع:
بهتر است در توضیح درسها و انجام تکالیف، از روشهای مختلف و وسایل متنوع و رنگها استفاده شود. وقتی رنگها تغییر کنند، روش معلم از صحبت به نشان دادن یک عکس، لمس کردن یک مدل واقعی و... تغییر یابد و... توجه کودک بیشتر جلب میشود و بهتر میتواند بیاموزد.

تکهتکه کردن درس و تکلیف:
با تقسیم درسها و نیز تکالیف به قسمتهای کوچک، کودک بیشفعال، کارایی بالاتری از خود نشان میدهد. او میتواند تمرکز و توجه خود را برای چند دقیقه نگهدارد و تکهای از درس را بیاموزد یا تکهای از تکلیفش را انجام دهد. بعد، اندک زمانی برای استراحت خواهد داشت تا دوباره بتواند توجه کند.
آموزش راهکارهای یادگیری:
یادگیری، راهکارهایی دارد. ممکن است اگر در درس خواندن حرفهای شده باشید، دیگر متوجه این راهکارها که به کار میبرید یا در زمان تحصیل به کار میبردهاید، نشوید؛ اما کارهایی همچون مرور سطحی، انتخاب مطالب مهم، مشخص کردن مطالب مهم، یادداشت برداشتن، استفاده از رنگهای مختلف، خط کشیدن، مرور مجدد و... مهارتهایی هستند که شاید لازم باشد یکییکی به کودک مبتلا به بیشفعالی بیاموزید.
مشخص کردن نکات مهم:
گاهی در مواردی که بیشفعالی شدیدتر است، لازم است شما بهجای کودک، مطالب مهم را برایش مشخص کنید. والدین میتوانند در خانه، مطالب مهم کتاب را همراه با کودک مشخص کنند و زیر آنها خط بکشند. معلمین هم میتوانند سر کلاس، با حرکت دست، تأکید کردن با سر و مانند آن، به کودک بفهمانند که کدام نکات، مهمترین نکات درس هستند.
تدریس و تمرین عملی بهجای سخنرانی:
هرچه از عمل، آزمایش، تمرین، بازی و ... بیشتر استفاده شود، کودک بیشفعال، بیشتر میتواند توجه کند و یاد بگیرد.
ایجاد فرصت بیرون رفتن از کلاس یا اتاق درس:
بهتر است گاهی به کودک فرصت داده شود تا از کلاس بیرون برود. میتوان او را به دنبال گرفتن چیزی به دفتر فرستاد، یا به او اجازه داد برود و یک لیوان آب بنوشد. یا اصلاً دوری در حیاط مدرسه بزند و برگردد. در خانه هم، در زمانهایی بین تکالیف، به او اجازه بدهید وقت تلف کند، چرخی بزند و خوراکی بخورد.
ارائه فرصت برای فعالیتهای ورزشی:
گفته میشود که انجام فعالیتهای ورزشی، باعث بهبود عملکرد کودکان مبتلا به بیشفعالی میشود.
آموزش و تمرین یادداشت برداشتن:
هر چه کودک بیشفعال، بیشتر بیاموزد که بهجای تکیه بر حافظه خود، از یادداشت برداشتن استفاده کند، موفقتر خواهد بود. یادداشت برداشتن، باعث میشود که کودک، متوجه آنچه مینویسد بشود و بعد، منبعی برای رجوع و یادآوری داشته باشد؛ مثلاً اینکه چه تکلیفی دارد، چهکاری را باید در هر روز انجام دهد و... .
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: m_hadi47
برگرفته از گروه: کودک
====================================================================================================================
بیش فعالی و انواع آن
بیش فعالی دارای سه نوع است:
در نوع اول کودک فقط مشکل در نگه داری توجه و تمرکز دارد. در نوع دوم فقط پرتحرکی و بیش فعالی دیده می شود و بالاخره نوع ترکیبی که کودک هم پرتحرک بوده وهم مشکل توجه و تمرکز دارد.
این اختلال در 5 درصد دانش آموزان دبستانی دیده می شود و در پسرها سه تا پنج برابر شایع تر از دختران است وبیشتر در پسران اول خانواده دیده می شود
معمولا اختلال از 3 سالگی به بعد تشخیص داده می شود
کودکان مبتلا در دوره شیر خواری اغلب پر تحرک بوده و دست ها و پاهای خود را زیاد حرکت می دهند.
کم خواب و کم غذا بوده و زیاد گریه می کنند و ژس العمل نشان می دهند.
از نظر سبب شناسی عامل اصلی ناشناخته است اما فاکتورهای متعدد ژنتیک ، رشدی، صدمات مغزی ، عوامل عصبی شیمیایی ، فاکتورهای عصبی فیزیولوژیکی و عوامل اجتماعی روانشناختی را موثر می دانند.
قبلا نقش رژیم های غذایی حاوی مواد رنگی خوراکی ، مواد نگهدارنده که به مواد غذایی اضافه می شوند و شکر را موثر می دانستند که در حال حاضر از نظر علمی ثابت نشده است.
اما بطور تجربی دیده می شود دانش آموزانی که از این نوع مواد غذایی به وفور استفاده می کنند پرتحرک تر هستند.
در مورد عوامل ژنتیک ذکر این مورد لازم است که در صورت ابتلا یکی از فرزندان خانواده به این اختلال شانس بروز آن در خواهران و برادران کودک دوبرابر می گردد.
اما اختلال بیش فعالی / کمبود توجه و تمرکز چه علائمی دارد:
دانش آموز غالبا با دستهایش بازی میکند ودر جایش میلولد.
دانش آموز معمولا کلاس را ترک میکند.
غالبا میدود یا میپرد.
غالبا بازی میکند یا فعالیتهایش پر سرو صداست
به نظر میرسد دانش آموز همیشه در حال حرکت است
چنین دانش آموزی معمولا زیاد صحبت میکند
واما علائم مربوط به اختلال توجه و تمرکز :
دانش آموز از توجه به جزئیات ناتوان است
در نگهداری توجه هنگام فعالیت و بازی مشکل دارد
هنگام صحبت مستقیم با او ، به نظر میرسد که گوش نمی دهد
اغلب قادر به پیگیری دستورات و یا اتمام کارها نمی باشد
اغلب وسایل خود را گم می کند (وسایل مدرسه و اسباب بازی)
فراموشکار است
از عوامل دیگر ی چون دخالت در صحبت ها یا کار دیگران ، پراندن جواب قبل از اتمام سوال در کلاس بی صبری برای منتظر نوبت ماندن مثلا در بازی را میتوان نام برد.
به هر حال دانش آموزی که تعداد زیادی از این علائم را دارا است حتما باید از نظر وجود این اختلال مورد بررسی قرار گیرد
این دانش آموز با ورود به مدرسه بیشتر مسئله دار می گردندچون دانش آموزان پرتحرک برای نشستن سر کلاس مشکل دارند.
به عناوین مختلف سرجای خود میلولند و با همکلاسی های خود صحبت می کنند ویا درخواست مکرر برای بیرون رفتن از کلاس دارند.
معلمان هم بیشتر این بچه ها رو بازی گوش خوانده و معتقدند نظم کلاس را برهم می زنند
در حالی که این دانش آموزان بیشتر از یک ساعت تا یک ساعت و نیم تحمل نشستن سر کلاس را ندارند.
وپس از شناخت این دانش آموزان باید به آنان اجازه داد هر پانزده دقیقه الی سی دقیقه چند دقیقه از کلاس خارج شوند.
از مشکلات دیگر این دانش آموزان در مدارس، عدم توجه و تمرکز است و به نظر می رسددانش آموز به صحبت های معلمش گوش نمی دهدکه معلمین تحت عنوان حواس پرتی و بی دقتی ازاون یاد می کنند.
این دانش آموزان معمولا بعلت شلوغی وبرهم زدن نظم کلاس اخراج میشن و هم در مدرسه و هم در منزل مورد تحقیر و سرزنش قرار می گیرند.
در خانه نیز بعلت پر تحرکی، دست زدن به اعمال خطرناک، وتجربه مکرر اعمال خطر آفرین مثل رها کردن دست والدین در وسط خیابان، پریدن از مکان های بلند، بازی با کبریت و آتش افروزی و..... تنبیه می شوند.
والدین با این کودکان بد رفتاری می کنند گاه آنها را تحقیر زیاد ویا کتک می زنند.
و چون معمولا کارها را نیمه کاره رها می کنند مورد مقایسه با خواهران و برادران خود قرار می گیرند
که همه اینها موجب کاهش حس اعتماد به نفس و احترام به خود، در این دانش آموزان می شود که اینها زمینه بروز افسردگی در تعدادی از دانش آموزان می گردد.
از مسایل دیگر ، اختلال یادگیریست که شامل موارد اشکال در روخوانی، اختلال در یادگیری ریاضیات و در نوشتن است.
اختلال یادگیری در درصدی از دانش آموزان به بیش فعالی ِکمبود توجه و تمرکز مشاهده می شود.
از نظر تشخیص باید علائم ذکر شده در حداقل دومحیط خانه و مدرسه وجود داشته باشد.
زیرا اگر این اختلالات فقط در منزل باشداحتمال میرود دانش آموز دچار اختلال رفتاری ناشی از عدم کنترل کافی و موثر والدین می باشند.
بیش فعالی / کمبود توجه و تمرکز- قسمت اول
بیش فعالی / کمبود توجه و تمرکز- قسمت دوم