ارسال نظر

اسلام وارد صدرش شده بود، صدری که بارها ضیق و شرح یافته بود؛ از پوسته‌ی سخت صدر عبور کرد و به شغاف رسید؛ حب خدا شغافش را ربوده بود؛ شغاف را تمام و کمال به حق سپرد و ادامه داد تا به قلب سوخته رسید! از قلب نیز گذشت، با پلک فؤاد برخورد کرد؛ فؤاد، حقیقت را رؤیت کرده بود. ناگهان خود را همچون زینب، اسیر در دستان شقی‌ترین اشقیا دید، که: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیل اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهُم یُرزَقون. به راستی که محسن به آخرین مرحله‌ی ایمان رسیده بود. اسلام- انسان- ایمان- ایقان- ایقاظ- احسان
Image CAPTCHA