ارسال نظر



مفهوم مالکیت در کودکان

مفهوم مالکیت
برای اینکه کودکی بتواند وسایل و اسباب بازی هایش را به اشتراک گذاشته و به دوستانش اجازه بدهد که از آن استفاده کنند، این است که درک درستی از مفهوم مالکیت پیدا کرده باشد. جا افتادن مفهوم مالکیت در ذهن کودک، این احساس را برمی انگیزد که به اشتراک گذاشتن تحت کنترل او است و کار خوبی است که وسایلش را به دیگران بدهد؛ نه صرفا دستوری که باید اطاعت شود. درک مفهوم مالکیت مانند سایر مراحل رشد کودک به تدریج شکل می گیرد.
- اگر کودک دو ساله ای از دادن اسباب بازی هایش به دیگران خودداری کند، رفتاری طبیعی و مناسب سن خود انجام داده است. او با بزرگ شدن، نسبت به کودکان دیگر علاقمند شده، از بازی با آنها لذت می برد؛ و به نحوی بسیار تدریجی، احساس بخشش و انسان دوستی در او شکل می گیرد.
- وقتی کودک به سه سالگی رسید، از بازی با کودکان دیگر بیشتر لذت می برد، بنابراین می توان بازی های جمعی، به اشتراک گذاشتن و رعایت نوبت را به او آموزش داد. البته کودکان در این سن هنوز مفهوم نوبت را به خوبی درک نمی کنند، بنابراین در مواقعی مانند توپ بازی باید رعایت نوبت را به آنها یاد داد.
- کودکان چهار ساله هنوز به آن اندازه دست و دل باز نشده اند که اسباب بازی موردعلاقه خود را برای بازی به کودک دیگر واگذار کنند؛ ولی ممکن است چیز دیگری را که فعلا به آن احتیاج ندارند در اختیار دیگری قرار دهند. در هر حال هنوز زود است که این قبیل کودکان را به حال خود رها کنیم وباید همیشه یک نفر دورادور مراقب آنان باشد تا نوبت را رعایت کرده و با اسباب بازی های خود به صورت مشترک بازی کنند.
- کودکان پنج ساله نوبت گرفتن در بازی را زود یا می گیرندو به آنچه به دیگران تعلق دارد، احترام می گذارند؛ دیگر اسباب بازی های دیگران را از دست آنان نمی قاپند و به زور از دست شان نمی رباید. البته ممکن است هنوز نزاع و دعوا بین این کودکان دیده شود ولی نه به آن حد که مراقبت دائم لازم باشد.
- هنگام ورود به مدرسه، کودکان به این حد از توانایی رسیده اندکه بین «مال من» و «مال دیگری» تفاوت قائل شوند. در این سن کودکان باید مالک چیزی باشند؛ مثلا در منزل حتی الامکان اتاق جداگانه ای داشته باشند و اگر امکان ندارد یک کمد مخصوص یا طاقچه ای از اتاق، جعبه، کارتن و ... به آنها اختصاص داشته باشد تا وسایل شان را دور از دسترس دیگران نگهداری کنند.از این طریق حس مالکیت و مراقبت از وسایل خود را یاد می گیرند.

آموزش به اشتراک گذاشتن اسباب‌بازی‌ها

تا به حال شده کودکتان در یک جمع یا میهمانی، اسباب بازی یا وسیله ای را از کودک دیگری به زور بگیرد؟ احتمالا خیلی زیاد! در این مواقع ممکن است احساس ناراحتی کرده و با خود بگویید دیگران چنین قضاوت خواهند کرد که در تربیت کودکتان کوتاهی کرده اید؛ یا خوشحال شوید از اینکه کودکتان می تواند از عهده کارهای خودش بربیاید و جای خود را در جمع باز کند؛ شاید هم نسبت به اینگونه رفتارهایی بی تفاوت هستید و اهمیت چندانی برایتان ندارد.
صرف نظر از احساس شما، جنگ و جدال به خاطر اسباب بازی بین بچه ها، یک جنگ تمام نشدنی و همیشگی است که هیچ راهی هم ندارد. کودکان نسبت به وسایل خود احساس مالکیت داشته و چشم ندارند کودک دیگری به آنها حتی نگاه بکند، چه برسد به اینکه از آنها استفاده کند. با وجود این روانشناسان از والدین می خواهند تا نحوه تقسیم کردن وسایل و شریک شدن در اسباب بازی را از همان کودکی به فرزندان خود آموزش بدهند، تا فرزندان بتوانند در آینده مشارکت بهتری با دیگران داشته باشند.
علاوه بر این، هنگامی که کودک بتواند اسباب بازی مورد علاقه و ارزشمند خود را با دیگران سهیم شود و اجازه بدهد دوستانش نیز با آن بازی کنند، آینده بهتری داشته؛ بخشنده تر، مودب تر و مهربان تر هم خواهد بود.

آموزش به اشتراک گذاشتن
با توجه به آنچه در مورد رشد مفهوم مالکیت در کودکان گفته شد، کارشناسان معتقدند کودکان در سنین 5-4 سالگی در مرحله ای هستند که می توانند مفهوم «به اشتراک گذاشتن» اسباب بازی یا هر وسیله دیگری با دوستانشان را یاد بگیرند و از آن لذت ببرند. برای آموزش این مفهوم می توانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید.
1-استفاده مشترک از اسباب بازی و وسایل را مفرح و سرگرم کننده کنید.
به کودک خود بازی های گروهی را که در آن همه برای یک هدف بازی می کنند، آموزش دهید. مثلا با یکدیگر پازل درست کنید و برای گذاشتن تکه های آن نوبت بگیرید. همچنین می توانید کارها را تقسیم کرده و آنها را با مشارکت هم انجام داده؛ و در انجام آنها همکاری، رعایت نوبت و دوری از خودخواهی را تمرین کنید.
2-هرگز خساست وی را ملامت نکنید.
اگر شما فرزندتان را خسیس یا خودخواه خطاب کنید، در واقع این ویژگی را در مورد او پذیرفته اید. وقتی کودک هنوز معنی سخاوت را نمی داند و برای آن آمادگی ندارد این سرزنش جز تحقیر کودک و در هم شکستن اعتماد به نفس او سودی به دنبال ندارد. همچنین اگر فرزند خودر ا مجبور کنید که از هر آنچه در اختیار دارد ببخشد، این روش اجباری از او یک انسان سخاوتمند نمی سازد بلکه باعث رنجش خاطر وی می شود.
3-با کودک خود در این مورد گفتگو کنید.
وقتی کودک برای حفظ اسباب بازی هایش نزد خویش، مشاجره می کند، به او کمک کنیدتا هر آنچه که اتفاق می افتد به درستی درک کند. اگر کودکی چیزی را پشتش گرفته و به کسی نمی دهد، برایش شرح دهید که با این کار دوستانش در مورد او ممکن است چه فکری کنند. ضمن اینکه به کودک کمک کنید تا احساسش را بیان کند. وقتی کودک از خود خست نشان می دهد در مورد علت این کار از او سوال کنید زیرا با توضیحاتی که کودک می دهد بهتر می توانید متوجه شوید که اشکال در کجای کار است.
4-به کودک خود برای حل مشکلات آموزش دهید.
اگر کودک شما به اسباب بازی که همبازی او هم می خواهد، محکم چسبیده و حاضر نیست آن را به کسی بدهد، فرصت فکر کردن به او بدهید. و با روشن کردن مفهوم تقسیم اسباب بازی و وسایل، به او بگویید اگر کودکی هم در مورد این کار را بکند می تواند چقدر ناخوشایند باشد. او را تشویق کنید که نوبتی با آن وسیله بازی کنند و در تعیین زمان بازی هر کدام از کودکان نیز به آنها کمک کنید. کودکان کم سن و سال درک درستی از شراکت ندارند و تصور می کنند وقتی وسیله ای را به کسی بدهند، برای همیشه آن را از دست خواهند داد. به او توضیح دهید که به اشتراک گذاشتن اسباب بازی به معنی از دست دادن آن نیست و وقتی یکی از اسباب بازی هایش را به دوستی می دهد، دوستش از بازی کردن با آن خشنود و خوشحال می شود و بعدا آن را به او بازمی گرداند. همچنین اگر او اسباب بازی هایش را در اختیار دوستانش قرار دهد امکان استفاده از اسباب بازی های دوستان خویش را نیز به دست خواهد آورد.
5-فضای بازی را آماده کنید.
پیش از ساعت بازی اگر وسیله ای وجود دارد که کودک ترجیح می دهد با کسی تقسیم نکند به او کمک کنید تا جایی مناسب برای پنهان کردن آن پیدا کند. همچنین از او بخواهید لوازمی را که می تواند در بازی گروهی وارد کند با خود بردارد. با این کار کودک از لحاظ ذهنی در فضایی قرار می گیرد که آمادگی به اشتراک گذاشتن لوازمش را دارد. از همبازی کودک هم بخواهید چند اسباب بازی با خود بیاورد. وقتی کودک ببیند که تنها او نیست که باید اسباب بازیش را در اختیار دیگری قرار دهد، بیشتر تشویق به این کار می شود.
6-از وسایل کودک خوب استفاده کنید.
اگر کودک ببیند از وسایلش به خوبی استفاده نمی شود، حاضر نیست آنها را حتی برای مدت زمان کوتاه هم به کسی بدهد. مراقبت کنید خواهر و برادر کودک یا دوستان وی از لوازمی که از کودک امانت می گیرند به خوبی مراقبت کنند.
7-کودک را با مثال راهنمایی کنید.
بهترین شیوه برای اینکه کودک شما بخشندگی را بیاموزد، مشاهده آن است. برای این منظور می توانید مثلا بستنی خود را با او شریک شوید یا روسری خود را به او بدهید تا از آن به عنوان شنل زور و استفاده کند. هر کدام از این کارها را که انجام می دهید به موضوع استفاده مشترک از یک وسیله اشاره کنید.
- نکته پایانی:
توجه داشته باشیدکه به وی بیاموزید علاوه بر اسباب بازی و لوازم، احساسات و عواطف نیز قابل تقسیم کردن و به اشتراک گذاشتن هستند. موقعیتی را فراهم آورید تا بده بستان های شما، مصالحه کردن های شما و بخشندگی شما را مشاهده کند.
منبع:مجله سپیده دانایی

تنبیه مثبت چیست و چه تاثیری دارد؟

تهدید و تنبیه کودکتنبیه مثبت نوعی روش انضباطی است که بر کاهش رفتار غیر مطلبوب در کودکان تمرکز دارد
تنبیه مثبت چیست؟
تنبیه مثبت نوعی روش انضباطی است که بر کاهش رفتار غیر مطلبوب در کودکان تمرکز دارد.
مثال: کودک شما هر روز خانه شما را به هم می زند، برای همین برایش مداد رنگی نمی خرید.
روش تنبیه مثبت اینگونه است: دو منفی یک مثبت را می سازند. وقتی رفتار منفی به دنبال یک نتیجه منفی اتفاق می افتد، باعث یک رفتار مثبت می شود.
تنبیه مثبت چه تاثیری دارد؟
هدف از هر گونه تنبیهی، متوقف کردن هر گونه رفتار منفی است.تنبیه مثبت بر طبق شرطی سازی عامل تاثیر می گذارد. این مفهوم برای اولین بار توسط بی اف اسکینر یک روانشناس آمریکایی در نظریه “شرطی سازی اسکینر” مطرح شده بود.
شرطی سازی عامل نوعی روش یادگیری است که در آن رفتار توسط پیامدهای پاداش یا تنبیه کنترل می شود. همچنین، “یادگیری به وسیله پیامدها” نیز نامیده می شود. ما همواره نتایج رفتارهای خود را مشاهده می کنیم، و این روش بر رفتار بعدی ما در همان شرایط تاثیر می گذارد.
مفهوم اصلی شرطی سازی عامل عبارتند از تقویت و تنبیه
تقویت یعنی تشویق یک رفتار خوب، در حالیکه تنبیه یعنی منع یک رفتار غیر مطلبوب.
در تقویت رفتار از چیزهای مثبتی برای تشویق یک رفتار مثبت استفاده می کنیم. پاداش برای تحریک یک رفتار مثبت مورد استفاده قرار می گیرد.
تنبیه به معنای نتیجه غیر مطلوب به خاطر رفتاری غیر مطلبوب است. تنبیه هم می تواند مثبت باشد و هم منفی.
تنبیه مثبت در مقابل تنبیه منفی :
تنبیه مثبت به وسیله ارائه پیامدی غیر مطلوب بعد از رفتاری منفی عمل می کند.
تنبیه مثبت نوعی تحریک مطلوب است که در این تنبیه یک چیز مثبت را از زندگی کودک حذف می کنید.
مثال هایی از تنبه مثبت:
در اینجا چند مثال از تنبیه مثبت را برای شما ارائه می کنیم:
1-پسرم بدون اینکه تکالیف مدرسه اش را تمام کند، برای بازی به بیرون از خانه میرود، برای همین مجبور می شویم یک ساعت دیرتر بخوابیم تا او تکالیفش را انجام دهد. در این جا، یک ساعت دیرتر خوابیدن یک تنبیه مثبت محسوب می شود (کاری که کودک از آن متفر است). دفعه بعدی او ابتدا تکالیفش را انجام می دهد و سپس برای بازی به بیرون از خانه می رود تا مجبور نباشد یک ساعت دیرتر بخوابد.
2-دانش آموزی تکالیفش را انجام نمی دهد، معلم از او می خواهد به بیرون از کلاس برود، دفعه بعدی برای اینکه از کلاس بیرون نرود، تکالیفش را انجام می دهد.
3-دو دانش آموز با یکدیگر در کلاس درسی دعوا می کند، معلم آنها را به پیش ناظم می فرستد، ناظم آنها را به مدت یک هفته از فعالیت ها و بازی ها محروم می کند.
4-پسرم دم سگ را می گیرد و سگ هم او را گاز می گیرد (تنبیه مثبت چون دیگر کودک دم سگ را نمی گیرد).
5-با کودک خود به مغازه ای رفته ایم و کودک من همه جای مغازه را به هم زده است. دست او را می گیرم و به خانه برمیگردم (تنبیه مثبت)
در همه این مثال ها، یک محرک ناخوشایندی به کار می رود تا آن رفتار ناخواسته متوقف شود. تنبیه مثبت نیز به عنوان نتیجه ای از پیامد طبیعی یک رفتار اتفاق می افتد. برای مثال، وقتی کودکی دستش را به چیز داغی می زند، دستش که می سوزد و فورا دستش را از آن می کشد. این نتیجه به او می گوید که دیگر به ظرفی که داغ است دست نزند.
آیا تنبیه مثبت تاثیری دارد؟
تنبیه باید با هدف حذف رفتاری ناخواسته در طی یک دوره مورد استفاده قرار گیرد.
روش به دست آوردن این هدف، ثبات و پایداری است. تنبیه به شرطی تاثیر گذار است که پیامد منفی فورا بعد از رفتاری نامطلبوب اتفاق بیفتد.
رابرت لارزلره، محققی در دانشگاه ایالت Oklahoma می گوید که تنبیه مانند حذف یک چیز مثبت از زندگی کودک برای یک دوره ای، اثر بخش است.
با این وجود، در برخی موارد هم تنبیه مثبت ممکن است تاثیر گذار نباشد
– تیم لارزلره دریافته اند که تنبیه در کودکانی که میل دارند بحث و مذاکره کنند، تاثیری ندارد. علت یابی بهترین ابزار برای مداخله با آنهاست.
-کارشناسان بر این باورند که تنبیه نباید کودک را ضرورتا از انجام فعالیتی غیر مطلوب بازبدارد. او ممکن است وقتی شما نیستیدآن عمل غیر مطلوب را انجام دهد. این کار به ضرر خودتان نیز تمام می شود. برای مثال، پدری فرزند نوجوان خود را می بیند که در حال کشیدن سیگار استاو از روش تنبیه مثبت استفاده می کند و فکر می کند که فرزند او دیگر سیگار نخواهد کشید. اما این نوجوان بدون اینکه پدرش بفهمد به سیگار کشیدن ادامه خواهد داد.
– وقتی می خواهید کودک خود را تنبیه کنید، باید به این فکر کنید که آیا کودک را به خاطر انجام رفتاری غیر مطلوب تنبیه می کنید و یا فقط به خاطر اینکه از دست او عصبانی هستید، تنبیه می کنید. در حقیقت، چند دقیقه منتظر بمانید، کمی فکر کنید و بعد تنبیه کنید.
منبع: nemoneha.com
 

کودکان-باهوش‌تر-می‌خواهید؟-به-آن‌ها-فیزیک-بیاموزید

ذهن فعال‌تر کودکان با آموزش فیزیک

کودکان باهوش‌تر می‌خواهید؟ به آن‌ها فیزیک بیاموزید

تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان می‌دهند که آموزش مسائل فیزیک و استفاده از ابزارهای کاربردی و غیرکاربردی در آن، می‌تواند ذهن کودکان را فعال‌تر و انعطاف‌پذیرتر سازد.

اگر به کودکان فیزیک بیاموزید، این آموزش به آن‌ها کمک می‌کند تا کارایی و استفاده صحیح ابزارها را به بهترین نحو یاد بگیرند. پژوهشگران در بررسی‌های خود، کودکان بین 4 تا 11 ساله را با در دست داشتن ابزار مناسب و انجام یک تکلیف مشخص موردبررسی قراردادند تا دریابند که آن‌ها چگونه می‌توانند با انتخاب ابزار درست و روش مطمئن به نتیجه رسیده و جایزه دریافت کنند.

در این تحقیقات مشخص می‌شود که اطلاعات مربوط به کسب جایزه هرگز پیش‌بینی قابل‌اعتمادی از انتخاب کودکان محسوب نمی‌شود. در عوض استفاده از اطلاعات کاربردی و قابل‌اطمینان با افزایش سن بیشتر می‌شود به‌طوری‌که از سن هفت‌سالگی این تأثیر در تصمیم‌گیری آن‌ها غالب است.

درصورتی‌که این کودکان یک نشانه شناور را که در ظرف آبی قرار دارد، دو بار به دست آورند به‌عنوان جایزه یک برچسب تصویری دریافت خواهند کرد. در این آزمون، هر بار کودکان یک ظرف حاوی آب و ابزار لازم را برای استفاده تحویل می‌گیرند. برخی از ابزارها کاربردی و برخی دیگر غیرکاربردی هستند.  

ابزار کاربردی ابزاری هستند که اگر در یک ظرف استاندارد قرار گیرند، سطح آب را افزایش می‌دهند و نشانه را در دسترس کاربر قرار می‌دهند درحالی‌که ابزار غیرکاربردی چنین کاری انجام نمی‌دهند چراکه آن‌ها نیز به‌نوبه خود شناور می‌شوند.

در این آزمون مشخص می‌شود که گاهی کودکان از ابزارهای کاربردی استفاده می‌کنند تا تلاش کنند سطح آب را در یک ظرف که سوراخ بوده و آب از آن نشت می‌کند، بالا ببرند. در این حالت، آب هرگز به‌اندازه کافی بالا نخواهد آمد تا نشانه را در دسترس قرار دهد. البته مهم نیست که از ابزار کاربردی استفاده‌شده و نتیجه لازم به دست نیامده است. در برخی موارد نیز کودکان بااینکه از ابزار غیرکاربردی استفاده می‌کنند، نتیجه درست را به دست آورده و جایزه موردنظر را کسب می‌کنند.

پس‌ازاین مرحله که مرحله یادگیری استفاده از ابزارها بوده، محققان یک ظرف آب استاندارد و مجموعه‌ای از ابزار کاربردی و غیرکاربردی را در اختیار کودکان قرار می‌دهند. در ادامه و با استفاده از الگوی انتخاب آن‌ها، پژوهشگران می‌توانند محاسبه کنند که چه نوع اطلاعاتی اعم از پاداش یا عملکرد در تصمیم‌گیری کودکان تأثیرگذار است.

در این تحقیقات مشخص می‌شود که اطلاعات مربوط به کسب جایزه هرگز پیش‌بینی قابل‌اعتمادی از انتخاب کودکان محسوب نمی‌شود. در عوض استفاده از اطلاعات کاربردی قابل‌اطمینان با افزایش سن بیشتر می‌شود به‌طوری‌که از سن هفت‌سالگی این تأثیر در تصمیم‌گیری آن‌ها غالب است.

به‌طورکلی می‌توان گفت اگر کودکان تحت آموزش‌های مسائل فیزیک قرار گیرند، ذهن فعال‌تر و قابل‌انعطاف‌تری را به دست خواهند آورد و در مراحل مختلف زندگی تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های بهتری را خواهند داشت.  

شرح کامل این تحقیقات و نتایج حاصل از آن در آخرین شماره مجله پلاس وان (PLOS ONE)به چاپ رسیده و قابل‌دسترس است.

منبع: thehealthsite

سال عرضه: 
1396
محل چاپ: 
سایت سلامت
2
امتیاز: 2 (1 رای)
Image CAPTCHA