تغییر در نظام آموزشی
تاریخ 22 دى, 1397 - 14:29.
در مباحث مربوط به نقد نظام آموزشی کشور، باید آموزش عمومی را از آموزش عالی تفکیک کرد چرا که هماکنون مسئولیت هر کدام از آنها بهعهده وزارتخانهای جداست و برنامههای آنها نیز براساس سطح آموزش متفاوت است، اما پرسشی که درخصوص آموزش و پرورش مطرح میشود این است که چه میزان زیرساختهای نظام آموزش عمومی زمینهساز رشد انسانهای خلاق، پویا، اندیشمند و بااخلاق است؟ آن نظام آموزشی که خروجیاش اساتید و بزرگانی مانند سیدجعفر شهیدی، غلامحسین ابراهیمیدینانی، محمدرضا شفیعیکدکنی، محمدعلی موحد و نمونههای دیگر بود یک نظام کاملا سنتی و حافظهمحور و انتقالمحور بود که انتقاد زیادی بر آن وارد است و باید آن روش تغییر پیدا میکرد و روحیه مطالبهگری و پرسشگری باید در آن زنده میشد. برای رسیدن به جایگاه جدید در نظام آموزشی، روشهای تعلیم و تربیت باید تغییر پیدا کند، نقش معلم و دانشآموز باید متحول شود، همچنین این پذیرش ایجاد شود که دیگر معلم، همهچیزدان و عالم به همه موضوعات نیست و حالا وظیفه دارد بهعنوان نیرو و قدرت تحریک و هدایت دانشآموزان به سمت پرسشگری عمل کند و روشهای درست در اینباره را به آنها بیاموزد. نقش دانشآموز هم باید در این نظام تغییر کند، او دیگر نباید یک فرد منفعل و صرفا شنونده باشد که در برگه امتحانی آموزههای خود را پس بدهد. او باید اکتشاف، پژوهش، تفکر و چالش کردن را فرا بگیرد و از معلم در این زمینهها کمک بخواهد. کتاب و محتوای آموزشی نیز باید متحول شود و از مطالب آموزشی خام به نقشه راه یاددهی و یادگیری تبدیل شود که شما اگر به اسناد بالادستی آموزش و پرورش نگاهی بیندازید میبینید که به تمام این نکات توجه شده و درنظر دارد نظام جدید را به این سمت حرکت دهد، اما چون سیستم آموزشی کشور سالهای سال با جریان قبلی خو گرفته تغییرات با دشواری و به سختی صورت میگیرد. کنکور یکی از همین سنتهای غلط است که حذف آن با دشواری روبهرو شده، این روش گزینش دانشجو سالهای دراز عواقب بسیار بد و سهمگینی را به نظام آموزشی عمومی کشور وارد کرده و توانایی استدلالورزی، نقد و ارزیابی و سایر تواناییهای ذهنی را از دانشآموز گرفته است؛ گزینهای که خودش را تحمیل کرده و کسی به آن وقعی نمینهد. فقط یک دقیقه به این فکر کنید که 65درصد از نشر کل کشور را کتابهای کمک آموزشی تشکیل میدهند. این یک فاجعه بزرگ است که در کنار سیستم آموزشی ناکارآمد - که از قضا قصد اصلاح دارد- خانوادهها و جامعه نیز در بال و پر گرفتن آن نقش دارند؛ والدینی که حاضرند هزینه گزاف این ناشران و مؤسسات را فقط برای انباشتن مطالب بیهوده در ذهن فرزندانشان پرداخت کنند. همانطور که گفتم تلاشهایی برای تغییر و تحول در آموزش و پرورش شکل گرفته است و هماکنون درسهایی مانند تفکر و پژوهش و تفکر و رسانه در مدارس آموزش داده میشود که البته کافی نیست ولی اقداماتی است که قدم به قدم برای رسیدن به یک نظام آموزشی مطلوب برداشته شده است.