اگر معلم قلب آموزش و پرورش بود
تاریخ 10 ارديبهشت, 1398 - 12:40.
نگاه به منزلت معلمی و احیای کارکردهای بی نظیر آنها در اصلاح و بسامان شدن آموزش و پرورش یک واقعیت انکار ناپذیر است از این رو تحولاتی اگر در سال های گذشته و در تجربه مدارس موفق بوده ییش از هر چیز وامدار معلم است.
دور نباشد اگر بگوییم سخن گفتن از محتوا و برنامه درسی، فضا و امکانات فرع بر معلم است و آسیب های بزرگ و بهتر بگویم تجربه تلخ سال های اخیر بی ارتباط با فقدان نگاه استراتژیک به معلم نبوده است.
هرچند اسناد بالادستی خوب است و برنامه ریزی های درسی در جای خود ضرورت دارد و نیز تولید محتوای درسی و بسته آموزشی یک نیاز انکار ناپذیر است وحتی مدرسه سازی و توسعه فضاهای آموزشی و تربیتی نیاز مسلم است اما هیچ کدام به پای توسعه منابع انسانی و مشخصا معلم نمی رسد.
توسعه تاسیسات و گسترش مطالعات بی معلم؛ مجموعه را بی هویت و تلاش های مطالعاتی و ترویجی عناصر را بی خاصیت و خنثی می کند اما با معلم همه این داشته ها ارزش و آموزش ها موثر و یاددهی و یادگیری ها روان می شود.معلم همانگونه که در ادبیات رسانه ای مدیران بالادستی به خصوص در مناسبت های خاص خود مکررا گفته می شود! قلب مدرسه و بهتر بگویم آموزش و پرورش است.
حق این است که مشکلات امروز و البته فردای ما بی ارتباطی با ضعف مرجعیت تربیتی معلم نیست و مشکلات جامعه به خصوص در حوزه اجتماعی بی ارتباط با در حاشیه ماندن معلم و نگاه جانبی به آنها نمی تواند باشد. همه مولفه ها در موضوع آموزش و پرورش مهم است اما هیچکدام به پای معلم نمی رسد.برپایی همایش های مختلف در زمینه مسایل تعلیم و تربیت بدون حق شناسی از معلم جز غبار بر چهره معلم؛ جایگزینی بر نقش معلم نمی تواند باشد من اگر جای وزیر بودم همه تمرکزم را معطوف به معلم می کردم مرجعیت معلم را با ارتقای جایگاه تکریمی و علمی احیا می کردم
و بزرگترین نهضت را در آموزش و پرورش ایران بازگشت به هویت واقعی معلم می دانستم.ما در کشور سالیانه ده ها همایش علمی برگزار می کنیم صدها نفر را به هر دلیلی تقدیر می کنیم اما دریغ از یک همایش علمی که ناظر به بازیابی مقام و جایگاه معلم و آسیب شناسی جایگاه تربیتی و موقعیت اجتماعی آنها باشد حال آنکه باید فارغ از شعار؛ مسئله معلم بلامنازع ترین، مهم ترین و نخستین مسئله آموزش و پرورش باشد.
باید وزارت آموزش و پرورش از دستگاه های درجه چندمی دولت در جایگاه نخست نشانده شود و همه وزارتخانه ها با پیوست آموزش و پرورش دست به کاربرنامه ریزی و فعالیت شوند، باید معلم در مقام و جایگاهی باشد که وزیر و مقامات؛ معلمی را بر وزارت ترجیح دهند و برای معلم شدن و معلم ماندن از هم سبقت بگیرند.باید وزیر و مقامات مسئول در نهاد تعلیم و تربیت خود را ملزم به کلاس رفتن و معلمی ولو در حد دو واحد در هفته کنند و شوق معلمی بر همه انگیزه های مدیریتی و کارهای ستادی و کارشناسی غالب شود، اگر همه راه ها به فهم و دریافت معلمی انجام گرفت آن روز آغاز تحول در آموزش و پرورش است و معلمی جذاب ترین شغل می شود و صف معلم شدن بس طولانی وسوسه آمیز خواهد شد و هزینه های حاکمیت در حوزه های قضایی، دادگاه، اختلاس، بازداشت و حبس به شکل چشمگیری کاهش خواهد یافت.
انقلاب دوم را من در بازگشت به جوانان و آموزش و پرورش می دانم، باید زمانی برسد و ما در حوزه تربیت های فردی و اجتماعی مثل صنایع نظامی سرآمد و آسیب ناپذیر شویم و این زمان، دور نیست، وقتی معلم درصدر باشد و تربیت در اولویت نخست آموزش و پرورش و همه برای معلم شدن و تربیت نسل جهادی پا به میدان مدرسه بگذارنداین ترجمان شعار کهنه اما درست آموزش و پرورش است.
منبع: ایرنا