دکتر محمدحسن حسنی
سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی از ظرفیتهای مکملی برخوردار هستند که حرکت هماهنگ آنها در کنار یکدیگر، تحول در نظام آموزش و پرورش را ممکن میسازند. این اسناد به مثابه دو چرخ با یکدیگر دارای رابطه متقابل هستند و تغییر یکی نیازمند تغییر متناسب در دیگری است. از سوی دیگر حرکتی با این میزان حساسیت و اهمیت، نیازمند تلاش همه جانبه از سوی دستگاهها و نهادهای مرتبط در داخل و خارج از آموزش و پرورش است. در رابطه با ارتباط نهادهای مرتبط با اسناد تحولی، نیاز اساسی وجود دارد تا ریلگذاری در تسهیل حرکت اجرایی شدن سند تحول بنیادین انجام شود. اگرچه توسعه کمی قابل تحسینی در اجرای سند تحول صورت گرفته اما مانع اساسی در ریلگذاری سند تحول بنیادین، سردرگمی و نابسامانی تئوری و نظری است که نظام آموزش و پرورش کشور را رنج میدهد. رفع این مانع در ریلگذاری، وظیفه تمام نهادهایی است که به نحوی در رشد و توسعه علم نافع کشور بایستی نقش ایفا کنند.
طرح"مدرسه زندگی" فراتر از یک شعار و برخوردار از پشتوانه نظری عمیق و برخاسته از بنیادیترین مفاهیم و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، قابلیت تبدیل شدن به نظریه را دارد و میتواند به عنوان یک نظریهای برآمده و اصیل، رسالت فضای آموزشی و نهاد تربیتی را به فلسفه حیات از منظر اسلام مرتبط سازد(1). ریلگذاری و حرکت هماهنگ سند تحول بنیادین با سند برنامه درسی ملی، امکان اثربخشی آنها را برای رسیدن به اهداف متعالی"مدرسه زندگی" فراهم میسازد. همینطور میتواند نگاه متولیان تعلیم و تربیت و آحاد جامعه را نسبت به مدرسه اصلاح کند و ارتقا بخشد. اما رسیدن به این مقصود مستلزم این است که دستاوردهای این طرح به شکلی مدون و منظم در مدارس سازماندهی شده و بهطور پیوسته مورد نظریهآزمایی قرار گیرد و قاعدمندی آن در کف مدرسه احصاء و استخراج شود تا در چرخه نظریهپردازی، تبیینکننده نظریهای جامع مبتنی بر ضوابط و معیارهای اسلامی برای مدارس قرار گیرد.
چنین نگاهی به مدرسه و اصلاح ساختار و محتوای آن نیازمند برنامهریزی جامع و حرکت همه جانبه عوامل اثرگذار بر مدرسه است. بدین منظور اجرای سند تحول بنیادین منوط به اجرای سند برنامه درسی ملی است که بوسیله سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی کشور در حال اجرا است. از سوی دیگر اجرای سند برنامه درسی ملی نیز متقابلاً نیازمند ترسیم ساختار مناسب است تا مظروف محتوایی سند برنامه درسی ملی بتواند در ظرف ساختاری سند تحول بنیادین بهطور اثربخشی قابلیت خود را نشان دهد.
در طول قرن گذشته نظام آموزش و پرورش کشور، مبتلا به تحجری نهادینه شده است که ناشی از خودباختگی فرهنگی(2) میباشد. این تحجر منجر به این شده که دو مقوله علم و عمل از یکدیگر جدا شوند. دلیل آن نیز چیرگی ترجمهای تئوریهای غربی بر نظام تعلیم و تربیت کشور است که سنخیتی با بومشناسی و آمایش سرزمینی کشور نداشتهاند. تبعات آن منجر به تصمیمات نسنجیده برای نظام آموزش و پرورش کشور و مدارس شده است. بطوریکه نسخههای حتی آزمایشی مشاهده شده در یک مدرسه از کشور الگوی خود را برای تمامی مدارس کشور تجویز مینمایند. برای جدا شدن از این تحجر تحمیل شده و ایجاد انعطاف در نظام تعلیم و تربیت نیازمند اقدام و عمل در همه عناصری است که بر تحول در آموزش و پرورش تاثیر میگذارد. متاسفانه از آغاز ابلاغ سند تحول بنیادین تاکنون اقدامی مدون در اجرای سندتحول بنیادین انجام نشده است. بطوریکه حتی سردرگمی در چگونگی آغاز سند توسط بعضی از متولیان تعلیم و تربیت کشور(اعم از دانشگاهی و مجریان آموزش و پرورش) شنیده میشود!! و براین اساس سند تحول بنیادین را آگاهانه یا ناآگاهانه ناکارآمد معرفی مینمایند. در حالیکه اجرایی شدن سند، نیازمند حرکت همزمان و برنامهریزی جامع و هماهنگ تمامی عناصر آن با یکدیگر است.
اقدام و عمل همزمان و متوازن عناصر پنجگانه علم، عمل، عقل، ایمان و اخلاق؛ ویژگی منحصربفردی را در برنامه درسی دانش آموزان بوجود میآورد و تحقق آن نیازمند برنامهریزی آموزشی متناسب با این عناصر پنجگانه است. بهمنظور طراحی برنامهریزی آموزشی همگام با اقدام و عمل مبتنی بر عناصر پنجگانه یاد شده لازم است برنامهریزی در ابعاد محتوایی و ساختاری مدارس جهت ایجاد تحول همه جانبه، حرکت خود را بهطور متناسب با یکدیگر آغاز نمایند.
تغییرات ترسیم شده برای سند برنامه درسی ملی و تفکیک حوزههای یازدهگانه از دورهها در سازمان پژوهش و برنامهریزی کشور نقطه عزیمتی در ایجاد تحول در آموزش و پرورش است. اما آنچه این اقدام را موثر مینمایاند این است که تحول و اقدام و عمل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور در بعد محتوایی یعنی اجرای حوزهها و دورهها در سند برنامه درسی ملی منوط به اجرایی شدن همزمان بعد ساختاری سند تحول بنیادین در مدارس باشد.
بعد ساختاری تحول در آموزش و پرورش معرف استانداردها برای مجموعه آموزش و پرورش است. با استفاده از این بعد میتوان پیشرفت آموزش و پرورش را در هر مرحله از حرکت و برنامه ریزی تحولی خود مورد ارزیابی و مقایسه قرار داد. ایجاد استانداردها برای طرح مدرسه زندگی و تصویب آن با نظارت شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند چتر حمایتی حاکمیتی را بر مدارس ایجاد نماید و با پایش سالیانه بر میزان دستیابی به استانداردهای کمی و کیفی، میزان موفقیت سندتحول بنیادین را در دسترسی به مدرسه زندگی مورد ارزیابی و بازخورد قرار دهد.
بعد محتوایی تحول در آموزش و پرورش معرف آنچیزی است که آموزش و پرورش بدنبال آن است و بر بعد ساختاری اثر میگذارد. مواردی مانند اهداف و راهبرد، فناوری و تکنولوژی، عوامل محیطی مدرسه، فرهنگ سازمانی حاکم بر مدرسه( مجموعه ای از ارزش ها، باورها، هنجارها و تفاهمها) دربرگیرنده بعد محتوایی آموزش و پرورش میباشد. در واقع تغییرات ترسیم شده برای سند برنامهدرسی و تفکیک حوزههای یازدهگانه از دورهها در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نقش تغییر محتوایی تحول در آموزش و پرورش را ایفا میکند. پایش و ارزشیابی پژوهشی حوزههای یازدهگانه، میزان موفقیت سند برنامه درسی را در میزان تحقق اهداف و راهبردهای نظام آموزش و پرورش مشخص خواهد کرد.
رسیدن به اهداف و راهبردهای سند برنامهدرسی ملی در راستای اجرایی کردن گام دوم انقلاب مستلزم ریلگذاری برای متناسب نمودن حرکت سند برنامه درسی است که نیازمند پژوهش و برنامهریزی میباشد. برای شتاب دادن به رستاخیز علمی تاکید شده در گام دوم انقلاب و جوشاندن چشمه دانش در کف مدارس و محیطهای آموزشی نیازمند تغییر باورها از خودباختگی فرهنگی به رفتار جهادی علمی است که این مهم در بعد محتوایی تحول و اجرایی شدن سند برنامه درسی ملی با تزریق تفکر پژوهشی در مدارس و برنامهریزی آموزشی برای آن بدست میآید.
بدین منظور و در راستای اجرایی شدن گام دوم انقلاب و توصیه هفتگانه رهبر معظمانقلاب(مدظلهالعالی) با تأکید بر پژوهش به عنوان اولین توصیه؛ بازآرایی تشکیلات سازمان براساس دو دفتر "طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی" و "دفتر پژوهش و برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری" به عنوان حلقههای پژوهشی متعدد اما وحدت بخش موجب به حرکت درآوردن دو چرخ سندتحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی برروی ریل صحیح تحول در آموزش و پرورش خواهد شد.
ماموریت دفتر طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی، ناظر به میدان عمل تربیت است و آموزش و بازخوردها را از بیرون سازمان پژوهش احصاء و آنرا با اقتضائات دانشآموزان و محیط مدارس ارزیابی میکند و به طراحی و هماهنگی دورههای تحصیلی میپردازد. این دفتر وظیفه دارد تا با مطالعات و حضور میدانی و تهیه گزارشها و ارزیابیهای لازم از صحنه عمل تربیت و آموزش و نیازها و امکانات موجود و آینده، به دفتر برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری، سفارش تولید محتوای مطلوب در راستای تحقق اهداف نظام آموزشی و تقویت هویت اسلامی، ایرانی و انقلابی دهد. بهعنوان مثال این دفتر وظیفه دارد تا مشخص کند که دانش آموزان ما در هر دوره تحصیلی و در هر کدام از حوزه های تربیت و یادگیری به چه مطالبی نیاز دارند.
اما ماموریت دفتر پژوهش و برنامهریزی حوزههای تربیت و یادگیری که متشکل از یازده حوزه تربیت و یادگیری منطبق با سند برنامه درسی ملی است، ضمن حفظ ساختار هر حوزه و دریافت ارزیابی مطالعات میدانی دفتر طراحی و هماهنگی دورهها، وظیفه دارد شبکه دانشی و پژوهشی را ترسیم نماید تا در قالب آن حوزههای یادگیری با یکدیگر مرتبط شوند. بهعبارتی این دفتر با نگاه به اسناد بالادستی و انطباق آن، اتاق فکر محتوایی سازمان محسوب می شود.
آنچه ماموریت این دو دفتر را اثربخش میکند گام هماهنگ راهکارهای سند تحول بنیادین با ماموریت ترسیم شده در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است بطوریکه تلاش همه جانبه تمامی دستگاهها و نهادهای مرتبط را میطلبد. در این رابطه آنچه در تحقق اثربخش سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی باید به آن توجه نمود و نیاز است بارها مورد بازبینی قرار گیرد، اجرایی شدن بیانات عالمانه رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور در تاریخ 18/2/1392 است که فرمودند:
"تحول یک متنی است که باید عملیاتی شود، منتها بههیچوجه نباید در آن شتابزدگی باشد؛ با تدبر، با تأمل، با ملاحظهی صحیح جوانب باید پیش رفت. کار، کار عمیقی است. کارهای عمیق، کوتاهمدت نیست؛ زودبازده نیست؛ بلندمدت است؛ دیربازده است؛ اگر درست صورت بگیرد، ماندگار خواهد شد، مثمر خواهد شد؛ اگر سرهمبندی شد، شتابزده شد، آن وقت نتیجهی لازم را نخواهد داد. فرمود: «و مجتنی الثّمرة لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه»؛ اگر چنانچه میوه را قبل از اینکه برسد، چیدید، در واقع چیزی به دست نیاوردهاید و زحمتتان هدر رفته است. بگذارید میوه برسد، بعد بچینید تا از همهی منافع آن بهره ببرید. اگر چنانچه میوه را قبل از اینکه برسد، چیدید، در واقع چیزی به دست نیاوردهاید و زحمتتان هدر رفته است. بگذارید میوه برسد، بعد بچینید تا از همهی منافع آن بهره ببرید. شاید حلقههای تحقیقاتیِ متعددی لازم است که برای بخشهای این سند تحول، راهکارهای اجرائی و عملیاتی پیدا کند، تا حقیقتاً این ریل، صحیح گذاشته شود؛ آنوقت این قطار بر روی ریل حرکت کند. البته لازم است هم دولت، هم مجلس، برای پشتیبانی مالی آموزش و پرورش، برای پیشرفت در این کار، به طور جدی تأمل کنند، تدبر کنند. آموزش و پرورش را نمیشود به حال خود رها کرد و پشتیبانی لازم از آن به عمل نیاورد، بعد هم توقع داشت که پیش برود."
منابع:
- ذوعلم، علی؛ برنامه درسی ملی گامی به سوی مدرسه زندگی – مدرسه زندگی از شعار تا نظریه، انتشارات مدارس کارآمد88-87
- خودباختگی فرهنگی در اصل نوعی خودباختگی است که فرد نسبت به فرهنگ و جامعهی خود، در اثر القائات منفی که به او میشود، به آن دچار میگردد و همواره حالتی سرزنشگونه نسبت به جامعهی خود و دیدی آرمانی نسبت به فرهنگ و تمدن جامعهی الگو گرفته دارد. برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی باید این احساس را همواره در خود زنده نگاه داریم و از خودباختگی و احساس خودکمبینی در مقابل مکاتب بیگانه بپرهیزیم. انقلاب مشروطه از همین نقطه آسیب دید.
- دفت، ریچارد ال(1384).تئوری و طراحی سازمانی، ترجمه علی پارساییان و سید محمد اعرابی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
ارسال نظر