خلیج فارس در اسناد حقوقی



خلیج فارس یا خلیج پارس: شیاری هلال گونه و آبراهی است که در امتداد دریای عمان ودر میان ایران و شبه جزیره‌ عربستان، که ایران وعربستان دردوسوی خلیج فارس قرارگرفته اند، می باشد. و ازغرب به دلتای‌ رودخانه‌ اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، تاشبه جزیره مسندم درعمان است، ختم می‌شود مساحت آن 233000 کیلومتر مربع است، (به درازای بیش از900 کیلومتروپهنای میانگین 240 کیلومترآن راچین خوردگی های پست وفروافتاده جنوب زاگرس) ودر نقاط مختلف آن امکان پهلوگرفتن کشتی های بزرگ وجود دارد و پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان بشمار می‌آید.

خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و کشورهای پیرامون آن نزدیک به یک نهم ازگستره 44 میلیون کیلومترمربع قاره آسیا رادربر می گیرند. منطقه جغرافیایی سیاسی خلیج فارس که کشور ایران، عراق، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی وعمان را دربر دارد، بخشی ازمنطقه جغرافیایی سیاسی خاورمیانه به شمارمی آید.بیشترین کرانه های خلیج فارس متعلق به ایران و کمترین این کرانه ها ازآن عراق است. عمان، هرچندکه درمقایسه باگستره خاک خود مرزهای آبی گسترده ای دارد، تنها بخش کوچکی از آن درکنار خلیج فارس است. به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، جایگاه مهم و راهبردی بشمار می‌آید.تنها راهی است که ایران را به دریای آزاد متصل می کند و از همین رو برای آن شاهرگی حیاتی به شمارمی آید.

اززمان کشف ذخایر عظیم نفتی درمنطقه خلیج فارس، این حوزه جغرافیایی اهمیت استراتژیک برای دول غربی یافت و قدرتهای غربی در تأمین نظام امنیتی آن نقش اساسی داشته اند. طی هفت دهه اول قرن پیشین، انگلستان چتر امنیتی خودرا براین منطقه افکنده بودولی باخروج بریتانیایی ها، ایالات متحده آمریکا جایگزین آن شد.آمریکا ابتدا کوشید صرفا" با تکیه بر قدرت های متحد و دوست منطقه ای خودامنیت خلیج فارس را تأمین کند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی درایران اولین شکست خودرا درمنطقه تجربه کرد.

قرارگرفتن منابع نفت وگازدرخلیج فارس وسواحل ونیز ویژگی‌های اقلیمی خلیج فارس، آن رابه نقطه استراتژیک درمنطقه تبدیل کرده است. ازطریق تنگه هرمز به دریای  عمان ودریای آزاد راه  یافته ونزدیک به 130 جزیره کوچک و بزرگ در آن واقع شده است جزایر مهم آن عبارت‌اند از: بوته، دارا، قبرناخدا، مینو، ام الکرم، جبرین، حگلو، خارگو، خان، تنب بزرگ، تنب کوچک، هنگام، کیش، هندراب، هنگام، بحری، قشم، بحرین، خارک، پورموسی یا ابوموسی، و لاوان که تمامی آنها به جز بحرین [1]به ایران تعلق دارد.

مهم ترین بندرهای خلیج فارس عبارتند از:خرمشهر، آبادان، امام خمینی، ماه شهر، گناوه، بستانو، لنگه معلم، هندیجان، ریگ، دیلم، طاهری، عسلویه، مقام، نخیلو، چیرویه، گلات، چارک، حسینه، مغویه، شناس، کنگ، خمیر، شهید رجایی، بندرعباس، بصره، کویت، رأس الخیمه دوبی، شارجه، ابوظبی، دوحه، بندرسیراف، بندربوشهر، بندرلنگه، بندرعباس (گمبرون) وبسیاری دیگر که به مرور جای خود را به بندرهای جدید داده اند، در شماراین بندرها هستند.

نام خلیج فارس درسازمان ملل متحد:

دبیرخانه سازمان ملل متحد طی یادداشت شماره AD311/1GEN، مورخ 5 مارس 1971، در پاسخ به یادداشت 23 فوریه 1971دولت ایران، و طی یادداشت شماره LA45.8.2(c)، مورخ10 اوت 1984 دبیرخانه سازمان ملل متحد؛ اذعان کرد:”عرف جاری دردبیرخانه سازمان ملل متحد براین است که دراسنادونقشه های جغرافیایی منطقه آبی بین ایران ازسمت شمال وشرق وتعدادی ازکشورهای عربی ازسمت جنوب وغرب به نام خلیج فارس نامیده شود. و این عمل دبیرخانه سازمان ملل متحد موافق ومطابق بایک عرف قدیمی انتشار اطلسها وفرهنگهای جغرافیایی می باشد".

نام خلیج فارس دراسناد حقوقی:

دلایل و مستندات حقوقی غیر قابل انکاری نیز در تایید اصالت نام خلیج فارس وجود دارد. از 1507تا1560 درکلیه موافقت نامه هایی که پرتغالیها، اسپانیاییها، انگلیسیها، هلندیها، فرانسویها وآلمانیها با دولت ایران ویا هرپدیده سیاسی دیگردرخلیج فارس منعقدکرده اند همه جا نام صحیح خلیج فارس آورده شده است.اولین موافقت نامه چندجانبه ومهمی که شیوخ واعراب سواحل جنوبی خلیج فارس منعقدکرده وضمن آن رسما"تعهداتی برذمه گرفته اند، موافقت نامه مورخ 8 ژانویه 1820 میلادی است.این موافقت نامه، که به امضای ژنرال کایرانگلیسی و11نفرازروسای قبایل عرب سواحل جنوبی خلیج فارس رسیده است، باعنوان "قراردادکلی باقبایل عرب درخلیج فارس" تنظیم گردیده ودرمتن موافقت نامه هرگاه اشاره ای به دریای جنوب ایران شده آن را خلیج فارس نامیده اند.

ازآن به بعدنیزدرکلیه موافقت نامه هایی که اعراب هم شرکت داشتند، حتی درمتن عربی، " الخلیج الفارسی"، ودرمتن انگلیسی Persian Gulf نام برده اند.ازجمله می توان به یادداشتهای متبادل بین امیرکویت و نمایندگان انگلستان درخلیج فارس اشاره کردکه درواقع سند استقلال کویت  به شمار می روند.

دیگر ازدلایل حقوقی که دراین زمینه می توان برشمرد، مکاتبات دیپلماتیک است که درواقع زبان رسمی دیپلماسی دوجانبه درحقوق بین الملل به شمار می رودکه خود مبین طرز تفکر ونحوه عمل دول می باشد. با توجه به این اصل حقوقی،    پرونده های سیاسی کلیه کشورهای جهان، ازجمله ممالک عربی، که مملوازیادداشتهاومکاتبات دیپلماتیک است ودرکلیه آنها دریای جنوب ایران به نام خلیج   فارس نامیده شده است، دلیل متقن دیگری برقطعیت وصحت نام خلیج فارس است.

جغرافیای جزایر مورداختلاف:

جزیره تنب درهفده مایلی جنوب شرقی قشم، درشمال خط منصف خلیج فارس واقع شده است.بیش از46 مایل از امیرنشین رأس الخیمه فاصله دارد.اصطلاح تنب ازگویش تنگستانی(فارسی جنوب)گرفته شده که به معنای تپه است.جیمزموریه دیپلمات مشهور انگلیسی درکتاب سفری در ایران وخلیج فارس می گوید: در20 فوریه مادرنزدیکی دوجزیره ای بودیم که تنب بزرگ و کوچک نامیده می شوند و درطرف ایرانی و دارای نامهای فارسی بوده و پاره سرزمین هایی خشک  هستند. (65) درآوریل 1992، گزارش شدکه مقامات ایرانی گروهی ازافراد غیرتبعه ایران راکه از شارجه به سمت ابوموسی در حرکت بودند از ورود به جزیره ابوموسی منع کرده اند.آنها کارگران ساده و تکنیسین های پاکستانی، مصری و فیلیپینی وهمچنین معلمان مصری بودند.ایران این مطلب را که مقاماتش درابوموسی اتباع امارات را اخراج کرده اند تکذیب کرد و نماینده دایم این کشوردر سازمان ملل درآن زمان اظهار داشت" آنهایی (اتباع کشورهای مختلف) که دراین جزیره زندگی نکرده اند . هرچند حقی برای اقامت درآنجا ندارند. برخی درتفسیراظهارات وی گفته اند منظورآن است که فقط اتباع شارجه که دارای روابط محرز باجزیره هستنداجازه دارنددر آینده درآن  مقیم شوند. وزیرامورخارجه ایران، همزمان اعلام داشت که یادداشت تفاهم 1971فقط به اتباع شارجه حق اقامت دراین جزیره را داده است.

شورای عالی امارات متحده عربی در12می1992 به منظوربحث درباره موضوع جزیره ابوموسی تشکیل جلسه داد ودرپایان ملاقات توافق کردکه تعهدات هریک از اعضای اتحادیه در دوران پیش ازسال1971 به عنوان تعهدات کل اتحادیه تلقی شوند.نماینده امارات متحده عربی که قبل ازاین جلسه ازتهران دیدار می کرد پیشنهاد کرده بودکه برای مطالعه این موضوع باید یک کمیسیون مشترک، از نمایندگان ایران وامارات متحده عربی تشکیل شود، ولی مقامات ایرانی به این دلیل که     مسئله ای به نام مسئله ابوموسی وجود ندارد این پیشنهاد را ردکردند. سیاست ایران درخلیج فارس دشمن تراشی وایجاد درگیری نیست، بلکه دفاع از تمامیت ارضی است وایران برای اجرای این سیاست به طورجدی عمل می کند.

امارات متحده عربی، ایران رابه تجاوز تدریجی درابوموسی یا احداث جاده ها ویک فرودگاه، وتلاش به توسعه حضور نظامی دراین جزیره متهم کرد. خلاصه اینکه ایران به اشغال جزیره متهم شد.تایمز با اشاره به این جریان ادعا کرد" ایران به طوریکجانبه ازآن توافق(یادداشت تفاهم ) تخطی کرده وبسیاری ناظران غربی را متقاعدساخته است که نقشه آن استفاده از این جزیره واقع شده بر روی خطوط کشتیرانی که نیمی ازنفت جهان راحمل می کندبه عنوان پایگاه سه زیردریایی که از روسیه خریداری می شوند، می باشد." این روزنامه اتهامات مطرح شده درابوظبی وقاهره مبنی بر این که ایران حاکمیت کامل خود را برسراسر ابوموسی اعمال کرده است، تکرارکرد.

تهران همه این اتهامات را رد کرد و درراه یافتن راه حلی صلح آمیز برای این مسأله نمایندگانی رابه ابوظبی فرستاد.گزارشات تأیید نشده، حاکی ازآنندکه ایران وشارجه حاضربودند کل مفاد یادداشت تفاهم1971 رامورد تصریح قراردهند، ولی هنگامی که رهبران امارات متحده عربی مداخله کردند و وزیرخارجه امارات به طور غیرمنتظره ای تصمیم گرفت هرتوافقی برسر ابوموسی را به درخواست " بازگرداندن" دوجزیره تنب به حاکمیت امارات متحده عربی موکول کند، گفتگوها به سراشیبی تندی افتاد.

درنوامبر1992 ایرانی ها به کسانی که قراربود ازجزیره دیدن کنند، در صورتی که ثابت می کردند معلم ویا اعضای خانواده یک معلم هستندکه به منظوربرگزاری امتحانات مدرسه به آنجا می روند، سکنه بومی دهکده ابوموسی طبق یادداشت تفاهم 1971 تحت حاکمیت شارجه هستند، اجازه ورود به جزیره را دادند.

پس ازاینکه مقامات ایران به آموزگاران عرب اجازه دادند وارد ابوموسی شوند، عوامل دیگری به کاهش تنش میان دوطرف در اواخرسال1992کمک کرد: شدت یافتن ناگهانی درگیری مرزی میان قطرو عربستان، تبادل نظر صریح دانشگاهیان امارات متحده عربی و ایران در بیان مواضع کشور خود در میزگردی که در18 توامبردرلندن تشکیل شد، شکست جورج بوش (که مدافع ادعای امارات متحده عربی فرض می شد) در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ازجمله این عوامل بود. اما در اواخر دسامبر، بیانیه پایانی سیزدهمین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس، که درابوظبی منتشرشد، ایران رابه "خاتمه اشغال جزایرتنب بزرگ و کوچک" که متعلق به امارات متحده عربی عنوان شده بودند دعوت کرد. ازنظرایران، این برخورد غافلگیرکننده باتوافق هایی که حدود69سال میان ایران وبریتانیای کبیر به نمایندگی ازسوی امارات حاصل شدوامارات متحده ازبدوتأسیس خود(1971) وشورای همکاری خلیج فارس پس از آغاز ایجاد(1981) برآن تأکید ورزیده، مغایرت داشته وتهران را وادارکرد تا واکنش درقالب اعلامیه ای ازرئیس جمهور ایران در 25 دسامبر انجام شد.دراین اعلامیه ادعاهای بیانیه مذکورراکاملا" بی اعتبارعنوان وبه شورای همکاری خلیج فارس هشدار داده شد که"برای رسیدن به این جزایر باید ازدریای خون گذشت"با این وجود شورای همکاری خلیج فارس دربیانیه های پایانی اجلاس های بعدی سران نیز بر همان ادعا پافشاری کردوباعث تداوم اختلاف میان ایران وامارات متحده عربی شد.

ملک فهدپادشاه عربستان درپیام خود خطاب به شرکت کنندگان درمراسم حج سال 1994 ازایران خواست جزایرتنب و ابوموسی را به امارات  متحده بدهد، واین امرمانع بهبود اوضاع شد.این سخن، بی سابقه بود، ولی اتحادیه عرب نیز دراواخرسال 1995 طرف امارات متحده عربی راگرفت. نقشه های متعدد رسمی انگلیس قرون هیجدهم ونوزدهم مالکیت ایران بر جزایر ابوموسی ودوتنب را تصدیق می کنند.

دلایل 3 گانه اعراب در نقض حاکمیت ملی ایران :

دربیستمین اجلاس سران عرب دردمشق که بی شک می توان آن رایکی ازکم فروغ ترین نشست های این اتحادیه از زمان تاسیس آن دانست، با صدور بیانیه ای ضد ایرانی به کار خود پایان داد.در بیانیه‌ای که در پایان این نشست صادر شد، ادعا شده است: تلا‌ش‌های مداوم ایران در جهت ساخت و ساز و اجرای مانورهای جنگی در آب‌هـای سرزمینی، محدوده هوایی و مناطق اقتصادی جزایر، تماماً از جمله اقداماتی است که حاکمیت و تمامیت ارضی امارات متحده عربی را به طور کامل نقض می‌کند این بیانیه از ایران می‌خواهد تا چنین اقدامات تحریک آمیزی متوقف کند، زیرا این اقدامات دخالت در امور داخلی یک کشور مستقل  است بـنـابـرایـن چنین اقداماتی نمی‌تواند به اعتماد سازی کمکی کند بلکه ثبات و امنیت منطقه را به خطرمی‌اندازد. بیانیه نشست اتحادیه عرب همچنین از ایران می‌خواهد در موضع فعلی خود در جهت حل مسأله مذکور ازطریق گفتگوهای مستقیم وجدی ویادآوری بین‌المللی بازنگری کند.کشورهای عضواتحادیه عرب همچنین در اقدامی که حق امارات درقبال جزایرایرانی خوانده شده است، به طرح این موضوع در تماس‌های خود با طرف ایرانی متعهد شدند.کـشورهـای عضو اتـحـادیـه عـرب همچنین تصمیمی را اتخاذ کردند که به موجب آن به دبیر کل سازمان ملل اعلا‌م می شود که مساله جزایر، در دستورکار شورای امنیت قرارگیرد.

در همین حال، عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب نیز گفت:" خواهان گفتگوی فوری درباره جزایرسه گانه با ایران یا ارجاع این موضوع ‌به دادگاه لاهه هستیم" در این بین تفاوت نشست مذکور با نشست های پیشین در آن بود که از یک سو رهبران برجسته دولت های عربی مانند: مصر، عربستان و اردن حاضر به شرکت در آن نشدندوازجانبی دیگر، وزیر امور خارجه ایران علی رغم ناخشنودی ایالات متحده آمریکا وهمچنین برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس درجهت اثبات حسن نیت ایران نسبت به همسایگان جنوبی خلیج فارس در اجلاس حضور یافت.

باتوجه به اینکه اساسا" اتحادیه عرب از بدو تاسیس دچار اختلافاتی بوده وهرگز نتوانسته منافع اعراب را به طور کامل تامین کرده و حقوق آنان را استیفاء کند.

ازسال های گذشته اعراب حاشیه خلیج فارس همیشه ازقدرت ایران وحشت داشته و در صدد برهم زدن ارتباطات موثر ایران با کشورهای اروپایی و غربی با حربه نفت بوده اند در حقیقت می توان طرح بحث جزایر   سه گانه را در اتحادیه اعراب به نوعی دادن چراغ سبز به ایالات متحده آمریکا و باز گشادن دست آن کشور برای اجرای برخی تحرکات ارزیابی کرد.

اما تکرار ادعاهای بی‌اساس درباره جزایر سه گانه دلیل دیگری نیز دارد و می توان آن را به تلاش اعراب برای فرافکنی مشکلات خود و همچنین ناکامی آنان برای رسیدن به اهدافشان پیوند داد.

گفت وگو چاره ی سوءتفاهم:

وزیران امورخارجه عضو شورای همکاری خلیج فارس بطور معمول در همه ی نشست های خود موضوع مالکیت سه جزیره ایرانی درخلیج فارس رامطرح می کنند .عطیه، دبیرشورا ازایران خواست تا به مذاکره درباره آنچه او حق حاکمیت امارات متحده عربی براین جزایرخواند، بپردازد ویاحل موضوع رابه دادگاهی بین المللی بسپارد، این اولین بار نیست که شورای وزیران امورخارجه کشورهای عضو شورای  همکاری خلیج فارس از ادعای امارات عربی در خصوص مالکیت سه جزیره ایرانی حمایت می کند وبه جرات می توان گفت که این شورا ودیگر نهادهای شورای همکاری خلیج فارس درهر نشست و  به هر بهانه ای این ادعای امارات رااستماع ونوعا" ازآن حمایت کرده است.امارات متحده عربی ازبدوحیات سیاسی اش در ابتدای دهه 70 قرن گذشته میلادی، روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر یک ادعای بی اساس قرار داده و همین ادعا موجب آن شده است تابه رغم همه اشتراکات و نزدیکی ها، روابط ابوظبی با تهران، در کمترمقطعی آنچنان گرم باشد که شایسته دو همسایه است. امارات متحده عربی که هدایت امور سیاسی آن برعهده شیخ نشین ابوظبی است در سوء تفاهمی که گرفتار آن شده بر این مدعاست که سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به این شیخ نشین تعلق دارد . ابوظبی با این باور سالها کوشیده است تا از مجاری مختلف از کانالها و مجاری شناخته شده بین المللی با تبلیغات فراوان،  این ادعا را پیش ببرد .ابوظبی دریک  اقدام سیاسی ازسفیر امارات نزد سازمان ملل خواسته بود از دبیرکل این سازمان بخواهد تا به ادعای آن درخصوص مالکیت سه جزیره ایرانی رسیدگی کند واین ادعا را برای طرح در شورای امنیت بفرستد . در آن نامه سفیر ابوظبی به کوفی عنان ادعا شده بود :" از آنجا که راههای مسالمت آمیز، مذاکره مستقیم و ارجاع به دیوان   بین المللی لاهه به نتیجه یی برای حل اختلاف منجر نشده، خواهان آن هستیم که شورای امنیت به این موضوع رسیدگی کند." درآن نامه و نیز موضع گیری  اخیر وزرای امورخارجه شورای همکاری خلیج فارس چند نکته وجود دارد که مروری بر پرونده ادعای امارات و نحوه رفتار ایران با آن نشان می دهد، امارات حتی در طرح موضوع نزد دبیر کل سازمان ملل ونیز در  نشست های سیاسی  به قلب حقایق روی آورده است.

پرونده دیپلماسی دو طرف روی موضوع نشان می دهد این جمهوری اسلامی ایران بوده است که از ابتدا ابوظبی را به نشستن پشت میز مذاکره و رفع سوء تفاهم دعوت کرده و بارها وزیران امور خارجه اش را برای گفت و گو به ابوظبی فرستاده است، حال آنکه امارات نه تنها از این دعوتها استقبال نکرده، بلکه برخلاف سنت ونزاکت دیپلماتیک وزیران خارجه اش را برای پاسخگویی به سفرهای صورت گرفته به تهران نفرستاده است. ازنظرحقوق بین الملل  دو امر سوابق تاریخی و اعمال حاکمیت، مالکیت جمهوری اسلامی ایران را برسه جزیره ایرانی ثابت می کند وجای بحثی در این خصوص باقی نمی گذارد و به همین دلیل بود که شورای امنیت سازمان ملل در سال 1971حتی حاضر به شنیدن شکایت امارات نشد. انتظاری که وجود دارد و ایران بارها بر آن تاکید کرده، این است که" دولت امارات برای تقویت همکاریها و همگرایی منطقه ای برای خدمت به منافع کشورها و مردم آن و تحکیم ثبات و امنیت این منطقه حیاتی حرکت کند و از دامن زدن به مسائل تنش زا در شرایطی که منطقه نیاز به آرامش و صلح برای توسعه و شکوفایی دارد، اجتناب ورزد وبداند که تنها راه حل سوء تفاهم جزیی پیرامون جزیره ابوموسی، تنب بزرگ وتنب کوچک گفت و گوهای دو جانبه در فضایی دوستانه و بدور از جنجال است.

امیرنشین‌های خلیج فارس به علت وابستگی بیش از حدشان به آمریکا، هرگونه کم ‌رنگ شدن حضور امریکا در ترتیبات امنیت منطقه را به منزله تضعیف موقعیت خود  قلمداد می‌کنند، لذا ترجیح می‌دهند که ایالات متحده در این ترتیبات چه به صورت مستقیم و چه  به صورت غیر مستقیم حضور داشته باشند.

آمریکا که بیش از 11هزارکیلومتربا این منطقه فاصله دارد، پایگا ههای نظامی درمناطق جنوبی خلیج فارس به دست آورده است تا با حضور خود در منطقه منافع اقتصادی واستراتژیک خودراحفظ کند.کشورهای دیگرغربی نیز هریک سهمی دارند و نمی توانند ازاین منطقه صرف نظر کنند. این رویارویی وتضاد منافع شرق وغرب آینده این ناحیه را دچار مخاطرات نظامی کرده است.

بازیگران خارجی درصحنه خلیج فارس، از رقابت بایکدیگر نیز دورنبوده وهرکدام بابکارگیری امکانات خاص خودبه دنبال منافع اخص خویش بودنددراین میان آمریکا باداشتن برتری نسبت به متحدان خود، درپی جنگ تحمیلی، منطقه خلیج فارس رامنطقه حیاتی منافع خود قلمداد نموده و بخش عظیمی ازنیروی دریایی خویش رادرآن مستقرکرده اند.این وضعیت برخلاف دوران جنگ سردکه در قالب مقابله بانفوذ روسیه توجیه می شد، این بار بلحاظ تأمین امنیت کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس مطرح گردیده است. اروپا,روسیه وچین، ضمان اجرایی مهمی درخلیج فارس دارند وسیاست ومنافع آنان همیشه با اهداف آمریکا منطبق نخواهد بود، چرا که اروپا، چین ویک درجه کمتر، روسیه وابسته به قدرت آمریکا ورهبریت او در حراست منافع مهم آنان درمنطقه      می باشد. در دهه بعدی ایالات متحده به سادگی اهداف خود را درخلیج فارس با همکاری و مشارکت کشورها عملی خواهد نمود. مواجه شدن با مشکلات غیرقابل حل درزمینه های پیمانهای چند جانبه ای، مستلزم مذاکره ومصالحه، وازهمه مهمتر هزینه هاراکم می کند.شاید مهمتر از همه، سیاست های یک جانبه ایالات متحده نه تنها درواقیتهای جزئی منطقه کم رنگ خواهدشد، بلکه وقتی که روسیه، اروپاوچین درتلاشهایشان درجهت وادار نمودن کاربرد قدرت آمریکا وبی نتیجه گذاشتن دیپلماتیک ایالات متحده هم آهنگ می شوند، درکمرنگ شدن آن تسریع می گردد.

مشکلات منطقه خلیج فارس راه حل منطقه ای دارد و قدرت های فرا منطقه ای تنها به مشکلات می افزایند و ثبات و امنیت در منطقه با پایداری صادقانه کشورهای منطقه بر اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها قابل تحقق است. حل این بحران منطقه ای باید مبتنی بر راهکار منطقه ای باشد. در تعامل با چالش ها در این منطقه و هر منطقه دیگری از جهان، رویکرد منطقه ای برای حل بحران و مشکلات آن منطقه مناسب‌ترین، واقع بینانه‌ترین، درست ترین و طبیعی ترین رویکرد است. امنیت پایدار در منطقه خلیج فارس را تنها از طریق پایبندی واقعی و صادقانه به اصول عدم مداخله در امور داخلی کشورها قابل تحقق است.

ایران آمادگی دارد تا با کمک سایر کشورهای همسایه در خلیج فارس برای ایجاد یک بنای مستحکم امنیتی و اقتصادی در خدمت صلح و رفاه ملت‌های منطقه تلاش کند.

منابع: 

- سند شمارهTR/2710/2000 سازمان ملل متحد.

- مجتهدزاده، پیروز، هجدهمین همایش بین المللی خلیج فارس، 27خرداد 1387.

-  عجم، محمد، خلیج فارس نامی کهن ترازتاریخ ومیراث فرهنگی انتشارات پارت، 1383.

- افشار(سیستانی)، ایرج، نام خلیج فارس برپایه اسنادتاریخی ونقشه های جغرافیایی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت امورخارجه، چاپ دوم، بهار 1384 .

- The United States and the Persian Gulf.Edited by Richard D.Sokolsky


1- جزیره بحرین تا سالهای قبل از خروج بریتانیا 1971 میلادی متعلق به ایران بود واستان 14 ایران محسوب می شد.اما بریتانیا طبق عادات دیرینه "تفرقه بیانداز وحکومت کن" خود، بحرین را از ایران جدا نمود با کمک ایالات متحده آمریکا وهمکاری متحدین طی یک نظرخواهی از پیش طراحی شده موضوع استقلال ویا پیوستن به ایران، بحرین را به آراء عمومی  گذاشتند و این سرزمین را ازخاک ایران جدا کردند. 

ارسال نظر

Image CAPTCHA