تفکر سیستمی، حلقه مفقوده نظام آموزشی
محمودرضا بهشتی، مدرس کالج جورج براون کانادا و پژوهشگر تفکر سیستمی در یادداشت زیر، آموزش درست فکر کردن و تفکر سیستمی را حلقه مفقوده نظام آموزشی برشمرده که منجر به تلف شدن عمر مفید دانش آموزان می شود و در عصر ایران، منتشر کرده است:
سالها تلاش، هزینههای گزاف مادی و معنوی، فراگیری تلنباری از اطلاعات و معلومات تئوریک، استرسها و فشارهای روانی، بازماندن از فراگیری مهارتهای اساسی زندگی، نگرانیهای بیپایان خانوادهها و نهایتا سردرگمیهای مختلف در انتخاب رشته و دانشگاه و شغل، همه و همه دغدغه فراگیر اکثر قریب به اتفاق دانشآموزان و خانوادههای آنان به خصوص در دوره دبیرستان و در آخر رو به رویی با غولی به نام «کنکور» است .
و فاجعه بارتر عاقبت کسانی است که تازه از پس این غول برآمده، به رویای خود رسیده، وارد دانشگاه شده و چند سال بعد، به پایان دوره تحصیل خود میرسند و چه بسا بیعلاقگی و بیانگیزگی به رشته انتخابی، احساس بیگانگی میان استعداد و توانمندیها با انبوه دروس رشته تحصیلی، احساس سرخوردگی و انتظار به پایان رسیدن رویای دانشگاه و نهایتاً عمری تلف شده برای حفظ و یادگیری سطحی انبوه مطالبی که معمولا بهرهای برای آینده کاری و حرفهای دانشجو ندارند را در آن دوران تجربه کردهاند.
در مدارس ما انواع و اقسام دروس تئوریک گاه در بالاترین و سختترین سطوح آن تدریس میشوند ولی حتی یک واحد درسی به آموزش اصول تفکر صحیح و مطالب مرتبط با آن مانند خلاقیت وجود ندارد و در آخر جوانی از بند دانشگاه رهیده که برای ورود به جامعه و بازار کار با انبوهی از اطلاعات تئوریک و پراکنده، هیچ خریداری ندارد و لاجرم مجبور به ترک همه آنها و ورود به بازار کاری کاملا متفاوت است، یا مجبور به تغییر رشته یا محکوم به انتخاب شغلی به ظاهر مرتبط با رشته خود که به آن نه علاقهای دارد و نه در آن مهارت و توانایی.
و چقدر این داستان تلخ و در عین حال آشناست.
این داستان زندگی بسیاری از ما و فرزندان ماست و عجب آنکه همچنان بدون توجه به دلایل و عواقب آن به همین راه ناکجا آباد چندساله ادامه میدهیم و فرزندانمان به همین سرنوشت دچار میشوند.
«وارن بافت» معتقد است هر شکست و ناکامی، حاصل یک عملکرد اشتباه و هر عملکرد اشتباه، ناشی از یک تصمیمگیری غلط و هر تصمیمگیری غلط به دلیل یک درک نادرست و نهایتا هر درک نادرست، نتیجه یک طرز فکر اشتباه بوده است.
ریشه تمامی ناکامیهای ما و فرزندان ما در تمامی عرصهها به ویژه در نظام آموزشی ما ناشی از همین یک دلیل بنیادین است:
«طرز فکر اشتباه».
چالش های نظام آموزشی ایران و فقدان تفکر سیستمی
بر سیستم آموزشی ما ایرادات فراوانی وارد است ولی از نظر من به واسطه چندین سال حضور و مشاهده سیستم آموزشی کشورهای پیشرفته، اطمینان دارم که یکی از بزرگترین خلاءهای موجود، فقدان آموزش «تفکر صحیح» به عنوان اصل و بنیاد هر آموزشی است.
در مدارس ما انواع و اقسام دروس تئوریک گاه در بالاترین و سختترین سطوح آن تدریس میشوند ولی حتی یک واحد درسی به آموزش اصول تفکر صحیح و مطالب مرتبط با آن مانند خلاقیت وجود ندارد و همین جاست که دانشآموزان ما بدون درک و اطلاع صحیح از آنچه متناسب و موافق با نیاز و علاقه و توانمندیهای آنهاست، صرفاً به درس خواندن و نهایتا انتخاب رشته و ورود کورکورانه به دانشگاه میپردازند و متأسفانه نتیجه همان میشود که در ابتدای قصه گفته شد.
همان طور که در سیستم آموزشی کشوری مانند کانادا به عنوان یکی از پیشروان عرصه آموزش در دنیا، آموزش مستقیم و غیر مستقیم اصول تفکر صحیح به عنوان شالوده تصمیمگیری صحیح به دانشآموزان، حتی از دوره راهنمایی در برنامهها گنجانده شده است، ما نیز باید در این زمینه برای دانشآموزان خود اقدامی اساسی صورت دهیم.
این آموزشها که شامل مباحثی چون استراتژی و تفکر استراتژیک، خلاقیت، شناخت و رفع گرههای ذهنی و در مجموع بازسازی و معماری ذهن در قالب «اصول تفکر سیستمی» میشوند، کلید حل بسیاری از مشکلات ذکر شده است که حلقه مفقوده ماست و من آن را در یک کلام «تحول فکر» مینامم.
ارسال نظر