بازخوانی قرائت دویستساله از تطبیق ذوالقرنین بر کوروش
گروه اندیشه: دیدگاهی که «ذوالقرنین» قرآن را کوروش هخامنشی معرفی میکند کمتر از دویست سال پیش در آثار سید احمدخان، مفسر اصلاحگر هندی پیدا شد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) هفتم آبانماه روزی است که به نام کوروش کبیر بنیانگذار سلسله هخامنشی معروف است. مطابق برخی اقوال، امروز سالروز ورود کوروش به بابل میباشد. شخصیت کوروش همواره محل گمانهزنیهای متفاوتی بوده است و از زوایای مختلفی مورد تحلیل قرار گرفته است. یکی از این موضوعات بحثبرانگیز، تطابق تاریخی کوروش با شخصیت «ذوالقرنین» در قرآن کریم است. مهدی فردوسی مشهدی به مناسبت فرارسیدن این رویداد تاریخی به ارائه گزارش مختصر از تمام نظرات موجود پیرامون شخصیت ذوالقرنین پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرد:
کورش بنیانگذار سلسله هخامنشیان ایران بود که به گفته کسانی، قرآن او را «ذوالقرنین» خوانده است: «یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ. قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً؛ از تو درباره ذوالقرنین میپرسند. بگو: به زودی چیزهایی دربارهاش خواهم گفت» (کهف، آیه ۸۳). چیزهایی که قرآن درباره او گفته، به اندازهای مبهم بوده که مفسران را به انواع گمانزنیها واداشته است؛ چنانکه ذو القرنین قرآنی را کمابیش بر ۲۲ شخصیت تاریخی تطبیق کردهاند و هر مفسری، کسی را مصداق اصلی آیات اندک قرآن درباره ذیالقرنین دانسته است. سه دیدگاه در این میان از آوازه بیشتری برخوردارند:
۱. کسانی بر این باورند که ذوالقرنین قرآن، اسکندر مقدونی یونان است؛ زیرا قرآن قلمرو جغرافیایی حکومت ذوالقرنین را بسیار گسترده (مغرب و مشرق) دانسته و کسی جز اسکندر مقدونی، بر چنین قلمرو گستردهای فرمان نرانده و چنین حکومت فراخی نداشته است. شاید این دیدگاه، نخستین و کهنترین و فراگیرترین تطبیق در این زمینه بوده باشد؛ چنانکه حتی شاعران فارسی و عربیزبان به جای نسبت دادن «سدّ» به ذوالقرنین (آیه ۹۴ سوره کهف)، آنرا به اسکندر نسبت داده و ترکیب «سد اسکندر» را بسیار به کار بردهاند. برای نمونه، مجدود بن آدم سنایی غزنوی سروده است: پیش یأجوج هوا، سد سکندروار باش/ور جنان جویی، غلو اندر جهانبانی مکن. همچنین محمدعلی صائب تبریزی گفته است: اهل همت رخنه در سد سکندر میکنند/ این سبکدَستان کلید فتح را دندانهاند.
۲. دیدگاه دوم، کمتر از دویست سال پیش در آثار سید احمدخان، مفسر اصلاحگر هندی پیدا شد. از دید او، ذوالقرنین قرآن، کورش پادشاه کبیر ایران است. پس از او، احمد فیروزبخت معروف به ابوالکلام آزاد، شاعر و مفسر و سیاستمدار و نخستین وزیر فرهنگ هند، مستنداتی برای دیدگاه احمدخان در اینباره جُست و آنها را در کتابی با عنوان «ذو القرنین یا کورش کبیر» عرضه کرد. همراهی و همسویی مرحوم محمدحسین طباطبایی مفسر شیعی قرآن با این دیدگاه، در فراگیری و پذیرش نسبی این نظر (دستکم نزد ایرانیان معاصر)، بسیار مؤثر افتاد.
ابو الکلام آزاد برای رد دیدگاه نخست دلایلی برمیشمرد: اول، اسکندر سدی بنیاد نگذارد، اما ذوالقرنین به گفته قرآن سد ساخت؛ دوم، اسکندر با مردمانش مهربان نبود، اما ذوالقرنین به گفته قرآن پادشاه خوبی بود. او همچنین برای اثبات دیدگاه خودش دلایلی آورد: اول، عهد عتیق به شخصیتی تاریخی و کشورگشا دارای دو شاخ اشاره کرده است (برای نمونه، کتاب دانیال، ۸: ۱-۲۰) و میدانیم که شاهان فارس در تاج خود دو شاخ همچون شاخهای قوچ تعبیه میکردند. سرستونهای بازمانده در پاسارگاد هم این نکته را تأیید میکنند. از سوی دیگر، ذوالقرنین به معنای کسی دارای دو شاخ است.
دوم، لشکرکشی ذوالقرنین به مغرب با حمله کورش به سرزمین لیدیه تطبیقپذیر است؛ سوم، غروب خورشید در چشمه گلآلود با رسیدن کورش به دریای اِژه و دیدن تصویر غروب آفتاب در آن دریا منطبق است؛ چهارم، لشکرکشی ذوالقرنین به مشرق را با روی آوردن کورش به سرکوب قبایل کوچنشین بلخ میتوان تطبیق کرد؛ پنجم، واژههای یأجوج و مأجوج (دشمنان ذوالقرنین) شکل عِبری واژههای «منگوک» یا «منچوک»اَند که خود شکل کهن کلمه «مغول» به شمار میروند؛ ششم، بازماندههای باستانی سد معبر داریال در منطقه قفقاز مؤید این دیدگاه است؛ زیرا تنها کوروش بود که به سرکوبی قبایل تاتار (مغول) بدانجا رفت و سدی از مس و آهن ساخت.
۳. دیدگاه سوم را محمد راغب طباخ مفسر سوری در کتابی به نام «ذوالقرنین و سد الصین» عرضه کرد و گفت: مقصود از سد ذوالقرنین، دیوار چین و مقصود از ذوالقرنین قرآن شخصیت تاریخی تِسان. چی هوانگ امپراطو چین است که سه قرن پیش از میلاد میزیست.
به گفته علامه طباطبایی مجموع روایات وارده درباره کیستی ذوالقرنین، به جعل و دستبُرد و اغراق دچارَند. بنابراین، در اینباره باید شواهد تاریخی را در کار آورد و بنابر شواهد تاریخی، نظریه دوم دفاعپذیرتر مینماید.
ارسال نظر