مدرسه قلب آموزش و پرورش است اگر خوب، سالم و با نشاط باشد، اوضاع این نهاد هم خوب خواهد بود.
خوب بودن مدرسه در گرو توجه و رسیدگی و رفع موانع است. موانع پیش روی مدرسه لزوما مسائل سخت و سنگین نیست، بلکه شمار زیادی از آنها به اراده و همت مدیریتی نیازمند است.
در خلال سالهای گذشته اگر موضوع بحث یکی از صدها همایش و سمیناری که همه ساله در کشور برگزار میشود، « مدرسه» و مسائل آن بود مشخص می شد که مسائل مدرسه زیاد هم پیچیده و لاینحل نیست.
تا وقتی حال مدرسه که قلب آموزش و پرورش است خوب و خوش نباشد اوضاع آموزش و پرورش که قلب دولت بلکه نظام است خوب نخواهد بود.
ازاینرو نباید هیچ مسئلهای در نظام تعلیم و تربیت همسنگ مدرسه باشد و نباید هیچ شعار و طرح و برنامهای خارج از خاستگاه آن زده شود.
امروز بازگشت به مدرسه و احیاء شوکت و عظمت آن علاج بسیاری از نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و حتی خانواد ه گی در کشور است.
واقعیت اینست که « مدرسه» به هر دلیل از آن جایگاه پیشین خود برخوردار نیست واین مکان مقدس جایگاه خودرا درخانه دوم بودن از دست داده است ودرشکل خوشبینانه رقبای جدی مجالی برای نقش افرینی به نهاد نمی دهندو.. واین بهانه ای است تا بررسی شود که چرا معلم و دانشآموز از بودن و ماندن در مدرسه آنگونه که باید لذت نمی برند؟ فرصت های طلائی فراغت ضمن تحصیل جرا در فضائی که خانه دوم را یدک می کشد گذران نمی شود واین مکان با همه ظرفیت ها وامکانات جز نیم روزی فشرده وگذرا در خدمت دانش اموزان نیست؟
راستی چرا مدرسه که خاستگاه تربیت و تغییر رفتار است با دهها مسئله پیش پا افتاده که بیشتر ناشی از ضعف مدیریت است دست و پنجه نرم میکند وازمسائل بنیادین خود باز می ماند؟
گوئی در مدرسه هم مثل خیلی از نهادهای تولید فرهنگ و دانش؛ مسائل اداری و اجرایی و ... بر مسائل مأموریتی و اصلی سایه افکنده است.
مدارس امروز باید تجلی گاه نشاط، شادابی و امید باشد و چتر رشد و تعالی و فرزانگی را برای عموم بگستراند.
باید خیلی زود به داد مدارس رسید و روح مدارس را با تعالی بخشی و تغییر و تحول شاداب و با نشاط نمود.
نهاد مدرسه باید مؤثرترین نهاد فرهنگی و تربیتی باشد و همه تحولات و اتفاقات فرهنگی و اجتماعی بر محور آن رقم بخورد
مدرسه باید هویت و شناسنامه محله و مرجعیت محیطی و فرهنگی آن باشد و مدیر مدرسه مؤثرترین، محبوبترین و کارآمدترین چهره در محله بهشمار برود.
باید مدیر در کنار دانش، تجربه و اختیارات و ظرفیتهای مدیریتی مدرسه؛ گرهگشا و حلالمسائل فرهنگی و اجتماعی محله باشد.
شکی نیست که مدیریت؛ مسئول بلامنازع موفقیت و ناکامی مدرسه دررسیدن به اهداف ویا باز ماندن از ان است و می طلبد فرایند انتخاب مدیر مدرسه از انتخاب مدیر منطقه هم سخت وحساس تر باشد .
بنظر می رسد مدرسه باید متشکل ازشورایی همانند مدارس خاص تربیت محور و براساس هزینه فایده تربیتی، فرهنگی، آموزش و حتی ملاحظات سرمایه ای و مشارکت جمعی باشد.
به نظر نگارنده مدرسه هیچ توجیهی برای تک شیفتی آموزشی ندارد و شاید فشردهسازی آموزش؛ ضمن تغییر ذائقه مردم جذابیت و کشش را از مدرسه گرفته و از این مکان مقدس و دوست داشتنی جز آموزش و رقابتهای خشک و سرد آموزش و ... چیزی بر جای نمانده است و این اصلیترین اسیب در مدارس دولتی امروز ماست.
مصادره کردن مدرسه به آموزش و چشم و همچشمیهای ماراتن نفسگیر نمره، معدل و ... که امان را از مدیر، معلم، خانواده و ... بریده و همه چیز را قربانی کمیت نگری ساخته است باید در جایی به پایان برسد.
وقتی قرار است مدرسه نهاد فرهنگی و تربیتی باشد دیگر دلیلی بر تکتازیهای آموزشی نبوده و الزامی بر ارائه فشرده آموزش نیست. این روند تربیت را در مدرسه خفه میکند و دانشآموز را از هرآنچه دانش و توسعه و استعداد است زده خواهد کرد.
چه اشکالی دارد درمدارس ما بهجای 6 ساعت اموزش فشرده 10 ساعت فعالیت صورت بگیرد؟
باور کنید این تغییر رویکرد افزون برتوسعه مشارکتهای عمومی بار مالی چندانی بر مدارس تحمیل نخواهد کرد
چرا نباید حداقل یک سوم فعالیتهای مدارس ما فعالیتهای تربیتی درون آموزشگاهی باشد؟
چرا باید دانشآموزان از صدها برنامه و فعالیت تربیتی نشاطآور و رفتار ساز و .... محروم شوند؟
چرا امور تربیتی، معاون و مربی تربیتی با ظرفیت لایزال شوراهای دانشآموزی به جای مدیریت فعالیتهای شوق انگیز تربیتی به عادت معلم ها، بدنبال کلاس تراشی باشند
ایا فقط کلاس رفتن وبا دانش اموز، تخته وتمرین وتکلیف مرتبط بودن کار است ؟
امور تربیتی به جای کارگردانی دبیران و معلمان دینی و قرآن، جغرافیا، تاریخ، علوم اجتماعی، هنر، ادبیات و ... توسعه نفوذ و حضور خود ؛ اندک ظرفیت خود را به نفع آموزش از دست داده است.
امور تربیتی بهجای سهم خواهی از مدرسه و نهادسازی درون دستگاهی عملاً به بیرون مدرسه و به چند برنامه روتین، نخ نما و تاریخ گذشته جشنوارههای تابستانی هدایت شده است. اگر از من سؤال کنند چرا حال مدرسه خوب نیست خواهم گفت چون وظایف و مأموریتها خلط شده و امور تربیتی جایگاه خود را در مدرسه از دست داده است و این قصه امروزیا دیروز نیست اگر امور تربیتی چراغ تبلیغات رسانهای را خاموش و به مدرسه باز گردد و سهم خود را از زمان و فضای مدرسه و ظرفیتهای اداری و ساختاری باز یابد ما در ساحت مدرسه به یک تحولی معجزهآسای دست خواهیم یافت.
به یقین حضور قدرتمندانه تربیتی چراغ امید و نشاط را در مدرسه و ساحت تربیت نسل جدید فروزان ساخته و مرجعیت را از مدرسه آموزش محور باز خواهد ستاند.
هنوز هم بازگشت به تربیت و توسعه فعالیتهای تربیتی مدرسه با هندسه جدید تربیتی مدرسه و نظام و تعلیم و تربیت را به جایگاه اصلی خویش باز خواهد گرداند.
به امید انروز
ارسال نظر