شب فرود و شب فراز



شب قدر، شبی است که ملائکه الهی به همراه «روح» به سوی زمینیان تنزل می‌کنند تا به اذن و اراده خداوند مهربان و پروردگار عالمیان، درود و رحمت الهی را به آدمیان خاکنشین هدیه نمایند.

این سلام‌آوران الهی تا سپیده دم از هرچه که در سرنوشت آدمیان نقشی ایفا کند و از هر نعمتی که در برکشیدن خاک نشینان سهمی داشته باشد، به قدر ظرفیت و خواست حقیقیشان به آنان عرضه میکنند ... تا آدمی با این ارمغان الهی بتواند عروج نماید و خود را از این خاکدان تنگ و تاریک رها سازد. فرود آمدن ملائکه، مقدمه‌ای است برای به پرواز درآمدن انسان. از همین روست که این یک شب، از هزار ماه بهتر است که اگر همین یک شب، پاس داشته شود و ارزش آن شناخته گردد، عمر زمینی آدمی را بستر صعود و عروج میسازد وگرنه، قدر آدمی همطراز سایر خاکیان خواهد بود.

اما در میان همه شبهای قدر – از آغاز تا پایان – دو شب قدر است که قدر و ارزش دیگری به شب قدر افزده است: شب قدری که کتاب الهی – قرآن کریم – در آن فرود آمده است. بهترین و بالاترین حقیقتی که میتوانسته است به انسانها هدیه شود: نور، شفا، هدایت، حکمت، آرامش، عرفان، آزادگی و ... بالاخره کتابی که عبد را به رب میرساند و رشته محکم پیوند آسمان و زمین است. ... و شب قدری نیز که نمونه عینی کتاب الهی – قرآن ناطق – در آن به عروج رسیده است ... شب قدر سال چهلم هجری. هجرت پیامبر اکرم (ص) به تربیت محمدی (ص) و سیاست نبوی (ص) در عرصه‌ای گسترده عینیت داد و پایه‌ریزی جامعه‌ای نوین را که نقطه عطفی در سرنوشت بشر بود، سنگِ بنا نهاد. چهل سال پس از پایه‌گذاری این راه نو، باید نمودی عینی، به کمال رسیدن دعوت پیامبر اکرم (ص) را ثابت میکرد و نشان میداد فرایند این دعوت، چگونه به فرجام میرسد ... باید بشریت می‌دید که نزول قرآن کریم، چگونه به صعود قرآن ناطق میانجامد... اگر شب قدری در هر سال وجود دارد، برای همین است که نزول ملائکه الهی به صعود خلیفه خداوند – که مسجود ملائکه شمرده میشود – بیانجامد و اگر کلام وحی خدا در شب قدر نازل شده، بدین سبب است که رشته محکم خداگونگی انسان را در اختیار او قرار دهد تا سیرت درونی و صورت عینی خود را به قرآن تبدیل سازد.

عروج قرآنی ناطق، پاسخ انسان است به نزول قرآن صامت،  که حاصل تخمیر چهل ساله روح انسانی پذیرا و جوینده حقیقت،  در بالاترین مصداق و برترین نمود آن است. چه شگفت انگیز است پیوند این دو شب قدر! و چه اسرار آمیز است رابطه نسخه عینی قرآن و نسخه کتبی آن! و چه درس آموز است سنت شب قدری که یادآور این داد و ستد در میان آسمان و زمین است! اگر در شب مبارکی قرآن نازل شد تا شب تیره زندگی  انسان را به نورانیت خویش روشن سازد، در شب تیره دیگری قرآن ناطق به کامیابی و عروج خویش رسید تا آسمان‌ها را به نور خود جلوه بخشد. این شب، برای ملک نشینان تیره ‌است ولی برای ملکوتیان درخشنده و تابناک! اگر اربعین‌هایی را در مسیر تحولات ملکی یا در مسیر ملکوتی انسان سراغ داشته‌ایم، اما این اربعین‌ها در کنار قدر نخستین اربعین تاریخ اسلام، رنگ و جلوه‌ای ندارد. اربعینی که موسای کلیم‌الله طی کرد تا الواح را دریافت کند، اربعینی که پیامبران الهی سپری می‌کردند تا به دریافت وحی نائل شوند، اربعینی که انسان مخلص می‌تواند به جوشش درونی دست‌یابد ... هیچ‌یک به قدر اربعینی که در آغازین دوران هجرت خاتم پیامبران سپری شد تا کاملترین نسخه تکامل بشری و برجسته ترین شاگرد مکتب وحی - او که پس از مراد و برادر خویش - محمد مصطفی(ص) - در پیشینیان سابقه نداشته و در دوران‌های پسین نیز نمونه‌ای ندارد - عروج تحقق یافته کتاب نازل را به عینیت رساند، ظرفیت اربعین را نتوانسته است نشان دهد! اگر زمینیان همه زمان‌ها - از آغاز تا پایان - پاسخی درخور برای نزول ملائکه و روح در همه شب‌های قدر داشته باشند، همان است که در شب قدر سال چهلم هجری به آسمان و آسمانیان تقدیم شد! در یک شب قدر، ملکوتیان امانتی سنگین و حقیقتی بی‌مانند را به همراه خود برای انسان به ارمغان آوردند، در یک شب قدر هم تجسم کامل آن حقیقت را به همراه خود به آسمان بردند... اگر همه شب‌های قدر فرود ملائکه بزرگ الهی را برای رساندن سلام و رحمت خدا برای زمینیان شاهد بوده است، ولی یک شب قدر، گویا ملائکه را در تب و تاب دیگری مشاهده می‌کرده است.

در آن شب قدر، ملائکه فرود آمدند، اما نه تنها برای رساندن برکات و فیوضات آسمانی که برای عروج مصدر برکات و فیوضات. در آن شب ملائکه به استقبال کسی آمدند که بزرگترین برکت و عظیم‌ترین فیض الهی بود. آمدند که این تجلی تام قدر الهی و این فیض قدر ناشناخته را از میان آدمیان خاک نشین قدرناشناس، به سوی ملکوت اعلای حق بدرقه کنند. شب قدر سال چهلم هجری، شب قدری است است که ملائکه آسمان, منبع سلام و رحمت الهی را تا سپیده دم حیات ابدی انسان،  برای ملکوتیان هدیه برند. اگر در همه شب‌های قدر عرشیان در کار عروج فرشیان‌اند،  در آن شب قدر،  مولای بزرگ ما فرشیان با عروج خود،  عرشیان را به عرش خود رسانید و آنان را به دیدار مسجود خویش, مسرور ساخت. این عروج خونین, اگر چه فرش نشینان را در سوگ و حسرتی همیشگی فرو برد،  ولی عرش نشینان را به حقیقتی بی ‌مانند نائل کرد و پاسخ حضرت حق را که “انی اعلم ما لا تعلمون“ عینیت بخشید. ... و این دو شب قدر – شب نزول قرآن صامت و شب صعود قرآن ناطق – حامل دو یادگار پیام خاتم (ص) است که: انی تارک فیکم الثقلین ... درک لیلة القدر به درک ارزش این دو یادگار ارزشمند است. کمال لیله القدر، در نخستین اربعین هجرت پیامبر اکرم (ص) رقم خورد و تمسک ما زمینیان به این دو رشته بهم تنیده در شبهای قدر است که در ظلمات تیره زندگی خاکی حیات و روشنایی را به ما ارزانی میدارد: الهم انی اسئلک بکتابک المنزل ... بک یا الله ... و بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ... و بالحجه القائم (ع) ... و بزرگترین درخواست ما، اینکه مَظهر و مُظهر این دو شب قدر، با ظهور خود لیلة القدر تاریخ بشر را رقم زند که: « لیلة القدر خیر من الف شهر» ... تا آرزوی همیشگیمان که در هر شب ماه رمضان زمزمه میکنیم، تحقق یابد: الهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و القادة الی سبیلک ... نکته : شب قدر قرآن ملائکه

"این یادداشت پیشتر منتشر شده بود اما به دلیل اهمیت و تناسب موضوع بازنشر میشود"

منبع: باشگاه اندیشه

ارسال نظر

Image CAPTCHA