خلاقیت و راه­ های پرورش آن در دانش­ آموزان



خلاقیت و راه­ های پرورش آن در دانش­ آموزان

پژوهشگر: سیدمحمد موسوی

دانشجوی دوره دکتری روانشناسی

خلاقیت، از مفاهیمی است که در علم روان­شناسی درمورد آن بحث­ های فراوانی به میان آمده است؛در خصوص چیستی و چگونگی آن در بین روان­ شناسان، اتفاق نظر وجود ندارد. هرچند در تعاریف روان شناسان از خلاقیت، اشتراکات زیادی به چشم می ­خورد اما ارائه ­ی تعریفی جامع و مانع که مورد اتفاق نظر همگان باشد دشوار و یا شاید غیر ممکن می باشد. ولی در اکثر تعاریف از خلاقیت و شخص خلاق به ویژگی­ های مشترکی اشاره شده است. "گیلفورد"، معتقد است خلاقیت مجموعه­ ای از توانایی­ ها و خصیصه­ هایی است که موجب تفکر خلاق می شود. "تایلور"، خلاقیت را شکل دادن تجربه­ ها در سازمان­ بندی­ های جدید می­ داند. بسیاری دیگر از روان­شناسان، خلاقیت را به کارگیری توانایی­ های ذهنی برای به وجود آوردن اندیشه، مفهوم یا روابط و مناسبات جدید می ­دانند و معتقدند که خلاقیت مخصوص فرد خاصی نیست؛ همه قادرند در سطحی از علم و تحت هر شرایط اجتماعی و اقتصادی از توان خلاقیت ذهن خویش بهره ببرند. شخص خلاق می­تواند با به کارگیری مفاهیم، اندیشه­ ها یا مناسبات جدید به نوآوری برسد؛ در حقیقت نوآوری فرآیندی است که مفهوم جدید یا اندیشه­ ی تازه تولید شده به وسیله ی خلاقیت را، به عمل تبدیل می­ کند.

در جهان امروز تکیه بر محفوظات و اندوخته های قبلی نمی تواند جوابگوی ضرورت های عصر حاضر باشد و آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته به سمت فعالیت های پژوهش محور سوق داده می شود؛ خلاقیت و پرورش دانش آموزان خلاق از اولویت های آن هاست.ما نیز جهت عقب نماندن از قافله تمدن بشری و سرآمد بودن و نیل به شکوفایی و پیشرفت ناچاریم در جهت شناسایی و پرورش دانش آموزان خلاق گام برداریم.

گزارش پژوهشی حاضر به بررسی میزان خلاقیت و راه­ های پرورش آن در بین دانش­آموزان دختر و پسر مدارس در دوره متوسطه استان ایلام پرداخته است. گروه تحقیق و پژوهش اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام، در راستای اجرای راهبردهای کلان سند تحول بنیادین مندرج در فصل پنجم(هدف ­های کلان 1-2-3-5-6و8) و راهکارهای (3/17، 1/18، 5/18 )،مبنی بر اصلاح و به­روزآوری روش­ های تعلیم و تربیت با تاکید بر روش­ های فعال، گروهی و خلاق، تاکید بر خلاقیت و آموزش مستمر جهت مناسب­ سازی فرهنگ سازمانی و استقرار نظام خلاقیت و نوآوری در آموزش و پرورش،  اقدام به انتشار این گزارش نموده است. امید است این نوشتار به تربیت نسلی خلاق و نوآور در نظام آموزش و پرورش کشور کمک نماید.

چکیده:

پژوهش حاضر به بررسی میزان خلاقیت و شیوه ­های پرورش آن در دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام می پردازد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس روزانه دوره متوسطه استان ایلام که در سال تحصیلی 90-89  به تحصیل اشتغال داشته ­اند، تشکیل می­ دهند. نمونه اولیه این تحقیق شامل تعداد 800 نفر از دانش ­آموزان مذکور می­ باشد که از بین جامعه مورد نظر با استفاده از روش نمونه­ گیری تصادفی مرحله­ ای انتخاب شده اند. نمونه مورد مقایسه شامل 160 نفر از نمونه اولیه( 10درصد بالا و پایین نمونه اولیه) می­ باشد که در دو گروه 80 نفری شامل دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا، تقسیم شده­ اند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه خلاقیت عابدی، شخصیت پنج عاملی نئو، نظام ارزشی آلپورت، لیندزی و ورنون و جو عاطفی خانواده برن بوده و پژوهش توصیفی از نوع علّی پس از وقوع است.

نتایج این پژوهش نشان می دهد که: دانش ­آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام از میزان خلاقیت متوسطی برخوردارند. بین دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ میزان خلاقیت تفاوت معنی ­داری وجود ندارد، اما از لحاظ ویژگی­ های شخصیتی، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده تفاوت معنی­ داری وجود دارد.

کلیدواژگان: خلاقیت، شخصیت، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده

مقدمه

تعاریف متعددی از خلاقیت ارائه شده، ولی از این تعاریف نمی­توان وضوح و صراحت لازم را در مورد خلاقیت برداشت کرد، زیرا این تعاریف در هیچ مورد، خلاقیت را در چهارچوب توانایی­ های هوشی در جای صحیح خودش قرار نمی­ دهند(به نقل از بهروزی، 1382). به علاوه این تعاریف به طور واقعی مبتنی بر تحقیقات روان شناسی تجربی نیست.

این حقیقت که برخی از دانش ­آموزان دارای بهره هوشی بالا در مدرسه عملکرد تحصیلی پایین داشته و بعضی از آن­ها با بهره هوشی پایین عملکرد نسبتاً خوبی داشته ­اند نشان دهنده­ی این است که هوش، آن گونه که به طور قراردادی ارزیابی شده است تنها عامل موفقیت تحصیلی نیست. با وجود این به جای این که کودکان خلاق بدون بهره هوشی بالا را «با استعداد» نامند بیش موفق خوانده‌اند چرا که موفقیت آن ها را نتیجه‌ی انگیزش و نه توانایی‌های هوشی آن­ها، دانسته‌اند. همان طور که می‌دانیم آزمون­ های هوشی صرفاً تفکر همگرا را اندازه­گیری می­کنند لذا دانش ­آموزان باهوش خلاق، نمرات پایینی را در این گونه آزمون ­ها کسب می­ کنند. از آن جایی که شیوه­ ی برخورد این دانش‌آموزان با مسائل موجود کاملاً متفاوت است معمولاً آموزگاران در برآورد توانمندی ­های شناختی این دانش­آموزان دچار خطا می ­شوند. به عبارت دیگر، دانش‌آموزان با توانمند ی­های متفاوت هوشی و خلاقیت دارای ویژگی­ های مختلفی هستند. این ویژگی های گوناگون بر شیوه ی برداشت و طرز برخورد آن­ها با موقعیت­ ها و نوع سازگاری آن­ها اثر می­ گذارد. از طرف دیگر نتایج تحقیقات تورنس نشان داده است که بایستی رابطه بین هوش و خلاقیت را براساس یک «نظریه آستانه ای» تبیین کرد. این نظریه چنین عنوان می­کند که «وقتی بهره هوش پایین‌تر از حد معینی است خلاقیت نیز محدود است در حالی که فراتر از این حد (بهره هوش=120-115)، خلاقیت به منزله بعدی تقریباً مستقل در می‌آید». به عبارت دیگر این گفته بدین معناست که حدی از تراز عقلی به منزله یک شرط لازم(اما نه کافی) رای تحول خلاقیت محسوب  می­ شود (استرنبرگ، 1985).

 بنابراین با توجه به این که پژوهش­ های زیادی به رابطه بین هوش و خلاقیت پرداخته­ اند، پژوهش حاضر بر آن است تا به جای بررسی این رابطه به بررسی میزان خلاقیت دانش‌آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام پرداخته و با مقایسه ویژگی­ های شخصیتی، نظام ارزشی و جوعاطفی خانواده در دانش­ آموزان با خلاقیت پایین و بالا در صورت وجود تفاوت بین آن­ها، راه­ های پرورش خلاقیت را تبیین نماید.

بیان مسئله

فعالیت ­های خلاق در مقایسه با فعالیت ­های هوشی مستلزم سطح توانایی­ های ذهنی بالاتری است. تفاوت توانایی­ های خلاق در این واقعیت نهفته است که این استعداد نه تنها به آسانی با مسایل جدید، انتخاب راه‌حل برای آن­ها، انتقال دانستنی ­ها و راه‌حل­ها از یک موقعیت به موقعیت دیگر، کاربرد تجربیات قبلی در موقعیت جدید، مواجه می شوند بلکه اصولاً در ارتباط با اختراع جدید، راه‌حل­ها ابتکاری و غیرعادی بوده و از همه مهم­تر این که به طرح مسائل جدید می پردازند. این موارد نشان دهنده روش تفکر واگرا است که به وسیله آزمون­ های خلاقیت قابل اندازه‌گیری می ­باشد و امروزه خلاقیت به دلیل ویژگی ابتکاری و نوآوری آن مورد توجه قرارگرفته است. هوش نیز به وسیله آزمون­ های هوش اندازه‌گیری می­شود و برخلاف خلاقیت- یعنی دادن پاسخ مشخص که حاصل همه محتویات ذهن فرد برای حل صحیح مسائل است،- عمل می­ کند. در آزمون­ های اولیه ­ی هوش، جایگاهی برای ابتکار، درک و فهمیدن مسائل با روش جدید، مشاهده مستقل مسایل و ایجاد موقعیت‌های مسأله‌دار جدید وجود نداشت. آزمون­ هایی که به سنجش سطح خلاقیت می ­پردازند از آزمون­ های هوش کاملاً متفاوت هستند. آزمون­های خلاقیت با این هدف تنظیم شده‌اند که سبب برانگیختن تفکر واگرای گروه­ ها شوند(هاشمیان ­نژاد، 1376).

پژوهش حاضر به این مسئله اساسی می ­پردازد که میزان خلاقیت دانش­ آموزان مقطع متوسطه استان ایلام چگونه است و آیا بین میزان خلاقیت دانش­ آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد؟ از طرف دیگر برای پاسخ به این سؤال که راه­ های پرورش خلاقیت کدامند، به مقایسه دانش­ آموزان با خلاقیت بالا و پایین از لحاظ ویژگی­ های شخصیتی، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده می پردازد تا از این طریق راه­ های پرورش خلاقیت را تبیین نماید.

اهداف تحقیق

پژوهش حاضر دارای یک هدف کلی با خرده هدف هایش به شرح زیر می باشد:

1-  بررسی میزان خلاقیت و راه­ های پرورش آن در دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

1-1 بررسی میزان خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

2-1 مقایسه میزان خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

3-1 مقایسه ویژگی­ های شخصیتی در دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

4-1 مقایسه نظام ارزشی در دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

5-1 مقایسه جو عاطفی خانواده در دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

6-1 تبیین راه­ های پرورش خلاقیت در دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام.

با در نظر گرفتن اهداف این پژوهش، سؤالات و فرضیه­ های پژوهش به شرح زیرند:

سؤالات تحقیق

1-  میزان خلاقیت دانش­ آموزان دختر و پسر دوره متوسطه استان ایلام چگونه است؟

2- راه­ های پرورش خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام کدامند؟

فرضیه های تحقیق

1-بین دانش­ آموزان دختر و پسر دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ میزان خلاقیت تفاوت وجود دارد.

2- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی روان­ نژندی تفاوت وجود دارد.

3- بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی برون­گرایی تفاوت وجود دارد.

4- بین دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی انعطاف­ پذیری تفاوت وجود دارد.

5- بین دانش ­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی دلپذیر بودن تفاوت وجود دارد.

6- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی مسئولیت پذیری و با وجدان بودن تفاوت وجود دارد.

7- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ جو عاطفی خانواده تفاوت وجود دارد.

8- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در  مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش نظری تفاوت وجود دارد.

9- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش اقتصادی تفاوت وجود دارد.

10- بین دانش ­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش زیبایی شناختی تفاوت وجود دارد.

11- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش اجتماعی تفاوت وجود دارد.

12- بین دانش ­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش سیاسی تفاوت وجود دارد.

13- بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش مذهبی تفاوت وجود دارد.

روش ­شناسی پژوهش

این پژوهش یک تحقیق توصیفی از نوع علّی پس از وقوع می باشد. پژوهش حاضر از نظر نحوه­ی گردآوری داده ­ها یک مطالعه توصیفی(غیرآزمایشی) است که هدف آن توصیف کردن شرایط، یا پدیده­ های مورد بررسی است(سرمد، بازرگان و حجازی، 1382). اما ماهیت تحقیق ایجاب می­کند که از روش علّی – مقایسه­ ای استفاده شود. هدف از این طرح یافتن علت­ های احتمالی یک الگوی رفتاری است. این روش را غالباً پس­ رویدادی نیز می­نامند، زیرا اشاره به مواردی دارد که در آن­ها علت از پیش رخ داده است و مطالعه آن در حال حاضر از طریق اثری که بر متغیر دیگر گذاشـته، صورت می گیرد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش ­آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس روزانه استان ایلام می­ باشد. برای انتخاب نمونه مورد نظر از روش نمونه­ گیری چندمرحله ­ای استفاده گردید. با توجه به حجم جامعه بر اساس جدول کرجسی و مورگان دو گروه 375 نفری انتخاب گردید. اما برای کنترل افت نمونه، دو گروه 400 نفری پسر و دختر انتخاب شد.  به این صورت که ابتدا از بین کلیه شهرستان ها و مناطق استان ایلام 6 شهرستان/ منطقه به طور تصادفی انتخاب گردید. سپس با توجه به سهم مناطق و شهرستان های استان از جمعیت دانش آموزی در دوره متوسطه تعدادی دبیرستان و از هر دبیرستان یک کلاس یا بیشتر انتخاب و از هر کلاس به صورت تصادفی 20 نفر انتخاب گردید. پس از تعیین میزان خلاقیت کل دانش­ آموزان استان ایلام و به تفکیک شهرستان­ های منتخب،10درصد پایین و بالای نمونه کلی مشتمل بر160 نفر(80 نفر دانش ­آموزان با خلاقیت پایین شامل 40 نفر دختر و 40 نفر پسر و 80 نفر دانش ­آموزان با خلاقیت بالا شامل 40 نفر دختر و 40 نفر پسر) به عنوان نمونه مورد مقایسه انتخاب گردید و  به بررسی سایر متغیرهای پژوهش در رابطه با آن ها پرداخته شد.در این پژوهش برای ارزیابی آزمودنی­ های تحقیق از چندین آزمون استفاده شد که عبارتند از:

1- آزمون مداد کاغذی چندجوابی برای سنجش خلاقیت عابدی (MPPT)

2- آزمون شخصیتی 5 عاملی نئو

3- آزمون بررسی ارزش ها آلپورت ورنون و لیندزی

جهت توصیف داده­ ها ازشاخص ­های مرکزی و پراکندگی استفاده گردید. در تحلیل فرضیه­ های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری(MANOVA)، تحلیل واریانس یک­راهه(ANOVA) و آزمون T و آزمون تعقیبی شفه استفاده گردید. در تحلیل یافته ­های جانبی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین از روش ­های تنصیف و آلفای کرونباخ جهت محاسبه ضرایب پایایی استفاده شد. ضمناٌ تجزیه و تحلیل داده­ ها با استفاده از نرم­ افزار  SPSS انجام گرفت،  همچنین سطح معنی­داری در این پژوهش 05/0 در نظر گرفته شد.

بحث و نتیجه­ گیری

یافته ­های این پژوهش تفاوت معنی­ داری را بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ متغیرهای ویژگی­ های شخصیتی، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده نشان می­ دهد. در این پژوهش برای بررسی سوالات و فرضیه­ های تحقیق علاوه بر روش های آمار توصیفی از روش­ های آمار استنباطی شامل آزمون t برای گروه­ های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری(مانوا) و یک متغیری(آنوا) استفاده شده است.

یافته­ های این پژوهش نشان می­ دهد که دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام از میزان خلاقیت متوسطی برخوردار هستند. نتایج به دست آمده به تفکیک در زیر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

سوال 1- میزان خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه استان ایلام چگونه است؟

تجزیه و تحلیل یافته­ های این پژوهش نشان می­ دهد که میزان خلاقیت دانش ­آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام(با میانگین73/77) در دامنه متوسط قرار دارد. اگر بخواهیم دامنه خلاقیت متوسط را به شکلی دقیق­ تر به متوسط پایین، متوسط میانی و متوسط بالا تقسیم ­بندی نماییم می­ توان گفت میزان خلاقیت دانش­ آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام در دامنه متوسط پایین قرار دارد. چرا که دامنه نمرات آزمون خلاقیت عابدی از 0 تا 120 نمره می باشد و به ترتیب نمره زیر 50 خلاقیت بسیار کم، نمره بین 50 تا 75 خلاقیت کم، نمره بین 75 تا 85 خلاقیت متوسط، نمره بین 85 تا 100 خلاقیت زیاد و نمره بین 100 تا 120 خلاقیت بسیار زیاد را نشان می­دهد.  همچنین نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بالاترین میانگین نمره خلاقیت مربوط به شهرستان دره­شهر با میانگین (19/83 ) و پایین­ترین نمره مربوط به شهرستان ایلام با میانگین(50/72 ) می­باشد. نکته قابل توجه این که شهرستان دره­شهر با بالاترین میانگین و شهرستان ایلام با پایین­ترین میانگین نمره و نیز شهرستان­ های دهلران با میانگین(73/80 )، ملکشاهی با میانگین (68/73 )، سیروان با میانگین (38/82 ) و مهران با میانگین (94/73 ) همه در دامنه خلاقیت متوسط قرار دارند.

تجزیه و تحلیل یافته­ های مربوط به این پژوهش نشانگر آن است که بین دانش ­آموزان دختر و پسر دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ میزان خلاقیت تفاوت معنی­ داری وجود ندارد (05/0 p>و 11/1- =F)، بنابراین فرضیه اول تأیید نمی گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ های بدست آمده برای دانش­ آموزان دختر( 02/74) و پسر (65/78)، دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام از میزان خلاقیت تقریباً یکسانی برخوردارند.

 نتایج این تحقیق نشان می­دهد که بین دانش­ آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته (ویژگی­ های شخصیتی و جو عاطفی خانواده) تفاوت معنی ­داری وجود دارد (0001/0 p<و 34/7=F). برای پی بردن به این تفاوت، شش تحلیل واریانس یک متغیری در متن مانوا انجام گردید که نتایج آن ارائه می­ شود.

بین دانش ­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی روان­نژندی تفاوت معنی­داری مشاهده می­شود (013/0 p<و 30/6=F)، در نتیجه فرضیه 2 تأیید می­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین نسبت به دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا از ویژگی روان­نژندی بالاتری برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی برون­گرایی تفاوت معنی­داری وجود ندارد (05/0 p>و 83/1=F)، بنابراین فرضیه 3 تأیید نمی­گردد. به عبارت دیگر، با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ویژگی برون گرایی تقریباً یکسانی برخوردارند.

همچنین بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی انعطاف­پذیری تفاوت معنی­داری وجود دارد (0001/0 p<و 49/22=F)، بنابراین فرضیه 4 تأیید می­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا نسبت به دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین از ویژگی انعطاف پذیری بالاتری برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی دلپذیربودن تفاوت معنی­داری وجود ندارد (05/0 p>و 21/3=F)، بنابراین فرضیه 5 تأیید نمی­گردد. به عبارت دیگر، با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ویژگی دلپذیربودن تقریباً یکسانی برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ویژگی مسئولیت پذیری و با وجدان بودن تفاوت معنی­داری مشاهده می­شود(002/0 p<و 38/10=F)، در نتیجه فرضیه 6 تأیید می­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا نسبت به دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین از ویژگی مسئولیت­پذیری و با وجدان بودن بالاتری برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ جو عاطفی خانواده تفاوت معنی­داری وجود دارد (0001/0 p<و 72/16=F)، بنابراین فرضیه 7 تأیید می­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا نسبت به دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین از جو عاطفی خانواده مطلوب­تری برخوردارند.

نتایج این پژوهش و آزمون فرضیه­های 2 تا 7 نشان می­دهد که بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از لحاظ ویژگی­های شخصیتی و جو عاطفی خانواده تفاوت معنی­داری وجود دارد. به عبارت دیگر در کل می­توان گفت که دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا نسبت به دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین از ویژگی­های روان نژندی کمتری برخوردارند و از طرفی انعطاف­پذیرتر، مسئولیت­پذیرتر و با وجدان­تر هستند و نیز از جو عاطفی خانواده مطلوب­تری برخوردارند. این یافته­ها نشان می­دهند که ویژگی­های شخصیتی مانند انعطاف­پذیری، مسئولیت­پذیری و با وجدان بودن و نیز جوعاطفی خانواده(محبت، نوازش، تأییدکردن، تجربه­های مشترک، هدیه دادن، تشویق، اعتماد کردن و احساس امنیت) در خلاقیت فرزندان تأثیرگذار و قابل توجه است. بنابراین پرورش چنین ویژگی­هایی بایستی از اصول اساسی فرزندپروری والدین در خانواده باشد.

نتایج حاصل از آزمون فرضیه­های 2 تا 7 ( به استثنای فرضیه های شماره 3، 5،) با نتایج پژوهش های انجام شده توسط تورنس (1998)، بارون (1963)، استاین (1974)، استرنبرگ (1989)، دیویس،پترسون و فارلی (1973)، گردن (1961)، موسوی شوشتری (1376)، تمیمی پور (1379) و بهروزی (1375) به نوعی مطابقت دارد.

یافته­های پژوهش نشان می­دهد سطوح معنی­داری همه آزمون­ها، بیانگر آن هستند که بین دانش­آموزان با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته(نظام ارزشی)تفاوت معنی داری وجود دارد (0001/0 p<و 22/6=F). برای پی بردن به این تفاوت، شش تحلیل واریانس یک متغیری در متن مانوا انجام گردید که نتایج آن ارائه می­شود.

یافته­های پژوهش نشان می­دهد بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش نظری تفاوت معنی­داری مشاهده می­شود (0001/0 p< و 06/18=F)، بنابراین فرضیه 8 تأیید می گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا نسبت به دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین از ارزش نظری بالاتری برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش اقتصادی تفاوت معنی­داری وجود دارد (004/0 p< و 56/8=F)، در نتیجه فرضیه 9 تأیید می­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین نسبت به دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا از ارزش اقتصادی بالاتری برخوردارند.

همچنین بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش زیبایی­شناختی تفاوت معنی­داری وجود ندارد (05/0 p>و 296/0=F)، بنابراین فرضیه 10 تأیید نمی­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ارزش زیبایی­شناختی تقریباً یکسانی برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش اجتماعی تفاوت معنی­داری مشاهده نمی­شود (05/0 p>و 09/3=F)، در نتیجه فرضیه 11 تأیید نمی­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ارزش اجتماعی تقریباً یکسانی برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش سیاسی تفاوت معنی­داری وجود ندارد (05/0 p>و 107/0=F)،بنابراین فرضیه 12 تأیید نمی­گردد.به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ارزش سیاسی تقریباً یکسانی برخوردارند.

بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا در مدارس دوره متوسطه استان ایلام از لحاظ ارزش مذهبی تفاوت معنی­داری مشاهده نمی­شود (05/0 p>و 17/2=F)، در نتیجه فرضیه 13 تأیید نمی­گردد. به عبارت دیگر با توجه به میانگین­ها، دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از ارزش مذهبی تقریباً یکسانی برخوردارند.

نتایج حاصل از آزمون فرضیه­ها 8 تا 13 و کلیه خرده­فرضیه­هایشان نشان می­دهد که تنها فرضیه­های 8 و 9 با نتایج پژوهش­های انجام شده توسط راکیچ (1973)، استاین (1974)، تورنس (1975)، گتزلز و جکسون (1962)، تورنس (1998)، گیلد (1997)، فروش (1996)، حقیقی (1376) و بهروزی(1382) به نوعی مطابقت دارد. نتایج سایر فرضیه­ها با این یافته­ها مطابقت ندارد.

این یافته­ها مبین آن است که نظام ارزشی از عوامل بسیار مهم در خلاقیت به شمار می­آید، البته با توجه به نتایج، این گفته بدان معنا نیست که کلیه­ی ارزش­ها کمک‌کننده به فرآیند خلاقیت هستند. به عبارت دیگر، از آن جایی که افراد خلاق به دنبال اصالت و نوآوری هستند، امکان دارد برخی از اوقات در تضاد با بعضی از ارزش­ها عمل نمایند و نتایج به دست آمده شاهدی بر این ادعاست. به عبارت دیگر لازم است افراد به قدری در ذهن خود انعطاف­پذیر باشند تا بتوانند به راحتی از بُعدی به بُعد دیگر سیلان کنند تا بتوانند فکری نو و خلاق داشته و اندیشه جدید ایجاد کنند. پس اغلب افراد خلاق از ارزش­های سنتی پا را فراتر گذاشته و به ارزش­های نو می­اندیشند. از طرف دیگر افراد با توانمندی­های شناختی مختلف، فرهنگ­های گوناگون و شیوه های تربیتی مختلف دارای ارزش­های متفاوت هستند.

نتایج نیز نشان می­دهد افراد دانش­آموزان با خلاقیت پایین و بالا از لحاظ ارزش­های نظری که نشان دهنده­ی علاقه شدید به کشف حقیقت از نظرگاه تجربی، انتقادی، خرد‌گرایانه و روشنفکرانه است و نیز ارزش­های اقتصادی با یکدیگر متفاوتند. افراد خلاق دارای تفکرهای انتقادی و به دنبال کشف واقعیت ها و تجربیات جدید هستند. بنابراین این که در پژوهش حاضر دانش آموزان با خلاقیت پایین و بالا از لحاظ ارزش­های نظری و اقتصادی با یکدیگر متفاوتند با تحقیقات و نظریات گذشته همسو می باشد.

پس از استخراج نتایج بخش اول پژوهش که عمدتاً در رابطه با میزان خلاقیت و جزئیات آن بود، دانش­آموزان با خلاقیت بالا و پایین از لحاظ ویژگی­های شخصیتی، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده مورد مقایسه قرار گرفتند.

نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بین دانش­آموزان دختر و پسر از لحاظ میزان خلاقیت تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر می­توان گفت که خلاقیت در دو جنس نسبتاً یکسان است و فاقد یا واجد بودن آن؛ ارتباطی با جنسیت ندارد. این بدان معنا است که یکی دیگر از راه­های پرورش خلاقیت نگاه مساوی پدران و مادران به توانایی­های ذهنی و عملی فرزندانشان و پرهیز از تبعیض جنسیتی و فراهم نمودن بستر رشد و ارتقاء همه فرزندان دختر و پسرشان است. لازم است اولیاء و مربیان نگاه سنتی خود را مبنی بر تفاوت توانایی ذهنی و عملی دختران و پسران و به طور کل زن و مرد- که متأسفانه بخشی از آن مربوط به نگرش فرهنگی برخی از جوامع انسانی می باشد- اصلاح نمایند.

نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت پایین و بالا از لحاظ ویژگی­های شخصیتی مانند انعطاف­پذیری، دلپذیربودن، مسئولیت­پذیری و با وجدان بودن و نیز جو عاطفی خانواده(محبت، نوازش، تأیید کردن، تجربه­های مشترک، هدیه دادن، تشویق، اعتماد کردن و احساس امنیت) تفاوت معنی­داری وجود دارد. بنابراین ویژگی­های مطرح شده در خلاقیت فرزندان تأثیرگذار و قابل توجه است. و پرورش چنین ویژگی­هایی بایستی از اصول اساسی فرزندپروری والدین در خانواده باشد.

چنانچه اولیاء و مربیان جامعه ما به دنبال پرورش نسلی خلاق هستند باید ویژگی انعطاف­پذیری را در دانش­آموزان و فرزندان خود پرورش دهند. برای انجام چنین کاری لازم است که اجازه کنجکاوی­های مثبت به آن ها داده شود زیرا شخص منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو است و زندگی او بایستی از لحاظ تجربه غنی باشد. به آن­ها اجازه بدهیم که عقاید جدید و ارزش­های غیرمتعارف را بپذیرند و به چالش بکشند. همچنین شرایطی برای آن ها فراهم گردد تا هیجان های مثبت و منفی(کم ضرر) را تجربه  کنند. به آن ها اجازه بروز پاسخ­ها و واکنش­های عاطفی متفاوت را بدهیم. سوال پرسیدن و پاسخ دادن را به عنوان یک ارزش در خانواده­هایمان جاری نماییم و اجازه دهیم تمایل آن­ها به پذیرش عقاید سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جدید رشد نماید. این تمایلات نباید چنین تلقی شود که آن­ها افرادی غیراصولی هستند.

برای تربیت فرزندانی خلاق لازم است که ویژگی دلپذیربودن را در آن­ها تقویت نماییم. یک فرد دلپذیر اساساً نوع دوست است. او نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلاً کمک کننده هستند. در مقابل فرد غیردلپذیر ستیزه­جو، خودمدار و شکاک نسبت به دیگران بوده و رقابت­جو است تا همکاری کننده. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که یکی دیگر از راه­های پرورش خلاقیت آموزش مهارت همدلی است. این که به فرزندانمان بیاموزیم که دیگران را دوست داشته باشند، با سایر اعضای جامعه مشارکت و همکاری داشته باشند، با دیگران همدردی کنند، شادی ها و ناراحتی­هایشان را با آن­ها تقسیم کنند به آن­ها کمک کنند و در صورت نیاز از آن­ها کمک بخواهند به فرزندانمان بیاموزیم به دیگر افراد جامعه به چشم عضوی از خانواده و یک رفیق نگاه کنند نه یک رقیب.

نتایج این پژوهش نشان می­دهد که مسئولیت­پذیری و با وجدان بودن یکی از ویژگی­های تأثیرگذار بر رشد خلاقیت است. وظیفه­شناسی و مسئولیت­پذیری­(با وجدان بودن) توصیف کننده قدرت کنترل تکانه­ها و تسهیل کننده رفتار تکلیف­محور و هدف­محور است. پس لازم است که اولیاء و مربیان ویژگی­هایی همانند وظیفه­شناسی، تفکر قبل از عمل، به تأخیر انداختن ارضاء خواسته­ها، رعایت قوانین و هنجارها و سازماندهی و اولویت­بندی تکالیف را به نسل تحت تعلیم و تربیتشان آموزش دهند. برای تربیت نسلی خلاق بایستی قدرت طرح­ریزی خیلی­فعال، سازماندهی و انجام وظایف محوله به نحو مطلوب آموزش داده شود. تا افراد با وجدان بار بیایند. زیرا فرد با وجدان هدفمند، با اراده و مصمم است. همچنین دقت، خوش­قولی، پاکیزگی و اعتماد به نفس را بایستی در فرزندان تقویت نمود.

به نظر می­رسد افرادی که فکر کردن و مهارت حل مسأله را خوب یادگرفته اند، منظم و هنجارپذیر هستند و نیز افرادی که به نوعی با سختی­ها و کمبودهایی در زندگی خود مواجه هستند(منظور فقر مطلق نیست)- در مقابل افرادی که همه خواسته­هایشان بی­کم و کاست توسط اولیاء و مربیان تأمین می­شود، از خلاقیت بالاتری برخوردارند. بنابراین لازم است که اولیاء و مربیان این یافته ها را در شیوه­های تربیتی خود مد نظر قرار دهند.

یکی دیگر از راه­های پرورش خلاقیت بر اساس یافته­های این پژوهش توجه جدی به جو عاطفی خانواده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا و پایین از لحاظ جو عاطفی خانواده(محبت، نوازش، تأییدکردن، تجربه­های مشترک، هدیه دادن، تشویق، اعتماد کردن و احساس امنیت) تفاوت معنی­داری به نفع گروه با خلاقیت بالا وجود دارد. مفهوم یافته­ها این است که برای داشتن فرزندانی خلاق باید جو عاطفی مطلوبی در خانواده و مدرسه ایجاد نمود. اولیاء و مربیان – به ویژه اولیاء- بایستی همواره به فرزندان و دانش­آموزان خود محبت داشته باشند و بین آن ها رابطه­ای دوستانه و صمیمی برقرار باشد و همواره فرزندان یا دانش­آموزان خود را به صورت فیزیکی یا کلامی مورد نوازش و دلجویی قرار دهند. موفقیت­ها و کارهای منطقی و درست آن­ها را تأیید کنند تا مایه اطمینان و اعتماد به نفس آن­ها شوند.

با توجه به یافته­های این پژوهش یکی دیگر از راه­های پرورش خلاقیت، تقویت نظام ارزشی به ویژه ارزش­های نظری و اقتصادی در دانش­آموزان است. بهتر است که اولیاء و مربیان به ارزش­های نظری دانش­آموزان که نشان دهنده­ی علاقه شدید به کشف حقیقت از نظرگاه تجربی، انتقادی، خرد‌گرایانه و روشنفکرانه است و نیز ارزش­های اقتصادی که نشان دهنده نیاز روز و تأمین نیازهای افراد است احترام بگذارند و سعی کنند که تفکر انتقادی و تلاش برای کشف واقعیت ها و تجربیات جدید را پذیرا باشند و خوشایند تلقی کنند. همچنین یافته­های توصیفی این پژوهش گویای این واقعیت است که بین دانش­آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا و پایین از لحاظ میزان درآمد خانواده تفاوت وجود دارد. بدین معنی که خانواده های دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا از وضعیت اقتصادی مناسب تری برخوردارند و نیز پدران با مشاغل کارمندی در گروه دانش آموزان دختر و پسر با خلاقیت بالا درصد بالاتری را به خود اختصاص داده اند. که اگر چه نمی توان گفت نوع شغل آن ها به منزله وضعیت اقتصادی مناسب تر است، بلکه می توان گفت امنیت اقتصادی و تأمین حداقلی در این خانواده ها و نیز سطح سواد والدین و زمان بیشتری که در کنار فرزندانشان و تلاش برای تأمین نیازهای آن ها هستند، در خلاقیت فرزندانشان بی تأثیر نیست. نتیجه یافته ها این است که تفاوت موجود از دیدگاه ارزش های اقتصادی و تأثیر آن بر خلاقیت دانش آموزان قابل بررسی است و بر دولتمردان است که در جهت تأمین اقتصادی و ایجاد عدالت اقتصادی برای داشتن جامعه ای خلاق و پویا و تربیت نسلی با خلاقیت بالا تلاش نمایند. 

خلاصه این که اولیاء و مربیان می­توانند شیوه­های فرزندپروری و تعلیم و تربیت خود را به گونه­ای انتخاب کنند که ویژگی­های شخصیتی، نظام ارزشی و جو عاطفی خانواده تأثیرگذار بر خلاقیت را در قالب آن پرورش دهند. به عنوان مثال پرورش ویژگی­های انعطاف­پذیری، دلپذیربودن و مسئولیت­پذیری و با وجدان بودن و نیز ارزش­های نظری و اقتصادی موجود در جامعه و جو عاطفی خانواده شامل(محبت، نوازش، تأییدکردن، تجربه­های مشترک، هدیه دادن، تشویق، اعتماد کردن و احساس امنیت) از جمله ویژگی­هایی هستند که می توانند در روند پرورش خلاقیت و ایجاد فرآیند فکر خلاق بسیار یاری­دهنده باشند.

 

پیشنهادها

الف: پژوهشی

 ـ با توجه به جوان بودن جمعیت کشور و این که پیشرفت کشور ما در گرو شناسایی و پرورش استعدادهای خلاق است، انجام پژوهش های بیشتری که باعث کشف سایر راه­های پرورش خلاقیت و شناسایی استعدادهای درخشان و خلاق شوند؛ پیشنهاد می­گردد.

2- پیشنهاد می­شود سایر متغیر های تأثیرگذار بر خلاقیت دانش­آموزان نیز مورد بررسی پژوهشی قرار گیرند.

3 ـ پیشنهاد می­شود موضوع پژوهش حاضر در ارتباط با دیگر مقاطع تحصیلی نیز مورد تحقیق قرار گیرد، تا بتوان به بینش گسترده­تری از میزان خلاقیت و راه­های پرورش آن در دانش آموزان دست یافت.

4 - گستردگی پژوهش از لحاظ تعداد دفعات اجرا، آزمودنی­ها و نیز متغیرها علیرغم نتایج مثبت،می­تواند محدویت هایی برای پژوهش ایجاد کند.بنابراین برای ارتقای سطح کیفی پژوهش­های بعدی پیشنهاد می­شود که عناوین پژوهشی به گونه­ای تنظیم گردد که از لحاظ ماهیت پژوهشی(موضوع پژوهش) حجم نمونه و متغیرهای مورد مطالعه صرفاً روی یک موضوع تمرکز نمایند.

ب: کاربردی

1 ـ وزارتخانه­ها، سازمان­ها، دانشگاه­ها، بنیاد ملی نخبگان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدارس، نهادها و مؤسسات دولتی و غیردولتی که به نوعی با تعلیم و تربیت، آموزش و تقویت و پرورش خلاقیت در  دانش­آموزان و دانشجویان سروکار دارند، با لحاظ زمان مناسب برای اجرای کارگاه و بهره­گیری از اساتید مجرب و آموزش دیده از طریق برگزاری کارگاه­های آموزش خلاقیت به پرورش این توانایی ارزشمند انسانی و افزایش مهارت های مربوط به آن در کودکان، نوجوانان و جوانان کمک نمایند.

2 ـ مهارت­های مربوط به تفکر خلاق در قالب درس آموزش مهارت­های زندگی به طور مستمر به دانش­آموزان ارائه گردد.  

3 ـ از طریق رسانه­های گروهی و با بهره­گیری از کارشناسان مجرب، به ضرورت و اهمیت پرورش خلاقیت و تفکر خلاق، ویژگی­های شخصیتی مطلوب و نظام ارزشی مناسب به ویژه در دوره کودکی پرداخته شود و با تأکید بر اهمیت فراهم نمودن جو عاطفی خانوادگی مطلوب و ارائه ارزش­های تأثیر گذار بر خلاقیت و نیز تبیین ویژگی­های شخصیتی موثر بر خلاقیت مطابق با نتایج پژوهش حاضر، به اولیاء و مربیان در تربیت نسلی خلاق کمک شود.

4- پیشنهاد می­شود در قالب کلاس­های آموزش خانواده شیوه­های صحیح فرزندپروری، جو عاطفی خانواده مطلوب، ویژگی­های شخصیتی مناسب و نظام ارزشی تأثیرگذار بر رشد و پرورش خلاقیت، توسط مربیان مجرب و بر اساس یافته­های پژوهش حاضر و دیگر پژوهش­های مشابه در اختیار والدین قرار گیرد.

5- پیشنهاد می­شود شرایطی فراهم گردد تا تکنیک­ ها و روش­های آموزش خلاقیت به شیوه­ای کاربردی با مثال­ها و مصداق­ های فراوان و متناسب با هر دوره تحصیلی به همراه ابزار اندازه­ گیری خلاقیت و نیز شیوه­ های شناسایی افراد خلاق و ویژگی­های بارز آن­ها در قالب یک بسته آموزشی در اختیار اولیاء و مربیان و مشاوران مدارس قرار گیرد تا زمینه استفاده کاربردی از نتایج پژوهش­های مربوط به خلاقیت و روش­های پرورش خلاقیت برای آحاد جامعه به ویژه اولیاء و مربیان فراهم گردد.

6- پیشنهاد می­شود در قالب یک کارگاه آموزشی تکنیک­ها و روش­های آموزش خلاقیت به شیوه­ای کاربردی به مشاوران مدارس جهت انتقال به اولیاء و دانش­آموزان آموزش داده شود.

7- پیشنهاد می­شود در صورت تهیه و ارسال بسته آموزشی در رابطه با خلاقیت، یک سال پس از اجرا در گزارشی پژوهشی، میزان خلاقیت مجدداً سنجیده شود تا اثربخشی آن مورد بررسی قرار گیرد.

منابع فارسی

- افروز، غلام علی(1371). نقش اعتماد بنفس در خلاقیت نوجوانان و جوانان. نشریه پیوند، شماره 189، انجمن اولیاء و مربیان.

- بهروزی، ناصر(1375). بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با خلاقیت و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی در دانشجو معلمان مرد مرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز.

- بهروزی، ناصر(1382). مقایسه ی ترکیب های مختلف هوش و خلاقیت از لحاظ ویژگی های شخصیتی، نظام ارزشی، نوع هویت و رغبت های شغلی در دانش آموزان سال اول دبیرستان های اهواز. پایان‌نامه دکتری روان شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز.

- تمیمی­پور، حمید(1379). مقایسه جو عاطفی خانواده و عملکرد تحصیلی فرزندان پسر دارای پدران معتاد و غیر معتاد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.

- حقیقی، ناصرالدین کاظمی(1376). روان شناسی کودکان تیزهوش و روش های آموزش به  آن ها. انتشارات سایه‌نما.

- سرمد، زهره، بازرگان، عباس و حجازی، الهه(1382). روش های تحقیق در علوم رفتاری. انتشارات آگه. 

- موسوی شوشتری، مژگان(1376). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با سازگاری فردی - اجتماعی و عملکرد تحصیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز.

- هاشمیان نژاد، فریده(1376). جنبه‌های روانی رشد تفکر خلاق در دانش‌آموزان. مجله تربیت، سال سیزدهم، شماره چهارم.

منابع لاتین

- Barron, F., & Harrington, D. M. (1981). Creativity, Intelligence And Personality. Rev. psychology.

- Davis, G. A., peterson, J. M., & Farley, F. H. (1973). Attitudes, Motivation, sensation seeking, and belief in Esp as predictors of real creative behavior. Journal of creative behavior, 7, 31-39.

- Frosch, wiliam (1996). Creativity: is there a warm in the apple? Journal of the royal society of medicine volume 89: 506-508.

- Gelade, Ga. (1997). Creativity inconflict: The personality of the commercial creative j. Gent. Psychol. 158, 67-68.

- Getzels, J, & Jackson , P. W. (1962).Creativity and intelligence., John Wilely .

- Gordon, W. J. J. (1961). Synectics: the development of creative capacity. New York: Harper & Row.

- Rokeach, M. (1973). The Nature of Human values. New York: Free Press, P.5

- Stein, Morris; (1974) , (1953).  Creativity As An Intra- personal process in, Parness. Sidney, J’ A Source book for creative thinking charles, Scribner; sons,      New York

- Sternberg R. J. (1989). Cognitive approach to intelligence in B. B Wolman. Hand book of intelligence theories measurement and application (pp: 59-118). U. S. A John Willoy and Sons.

- Sternberg. R, J., (1989). A Theree fact model of creativity. in Sternberg, R, J., The nature of creativity contemporary psychological perspectives Cambridge University Press.

- Torrance, E. P. (1998). An interview with E. Paul Torrance: About creativity. Educational psychology review, 10, 441-452.

نکته­ ای از پژوهش

میزان خلاقیت دانش­آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام(با میانگین73/77) در دامنه متوسط قرار دارد. اگر بخواهیم دامنه خلاقیت متوسط را به شکلی دقیق­تر، به متوسط پایین، متوسط میانی و متوسط بالا تقسیم بندی نماییم؛ می­توان گفت میزان خلاقیت دانش­آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه استان ایلام در دامنه متوسط پایین قرار دارد. چرا که دامنه نمرات آزمون خلاقیت از 0 تا 120 نمره می­باشد و به ترتیب نمره زیر 50 خلاقیت بسیار کم، نمره بین 50 تا 75 خلاقیت کم، نمره بین 75 تا 85 خلاقیت متوسط، نمره بین 85 تا 100 خلاقیت زیاد و نمره بین 100 تا 120 خلاقیت بسیار زیاد را نشان می­دهد.  همچنین نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بالاترین میانگین نمره خلاقیت مربوط به شهرستان دره­شهر با میانگین(19/83 ) و پایین­ترین میانگین نمره خلاقیت مربوط به شهرستان ایلام با میانگین(50/72 ) می باشد.

نکته قابل توجه این که، شهرستان دره شهر با بالاترین میانگین و شهرستان ایلام با پایین­ترین میانگین نمره خلاقیت و نیز شهرستان­های دهلران با میانگین خلاقیت(73/80 )، ملکشاهی با میانگین خلاقیت(68/73 )، شیروان با میانگین خلاقیت(38/82 ) و مهران با میانگین خلاقیت(94/73 ) که نمونه این پژوهش بودند، همه در دامنه خلاقیت متوسط قرار دارند.

پژوهشگر/ان: 
مرجع پژوهش: 
سازمان