
فساد مؤسسات کنکوری از منظر دولتمردان، فساد و تباهی مالی است؛ اما برای دانش آموزان فساد و تباهی زندگی است
این مطلب در پنجمین شماره نشریه «تأملات رشد» (شماره بهار 1399) متعلق به مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام منتشر شده است.
وقتی عنوان «فساد» در حوزه آموزشوپرورش مطرح میشود، شاید بیش از هر چیز مسئله کنکور و مافیای کنکور به ذهن برسد. در زمینه اعداد و ارقام نجومی و معافیت مالیاتی این مراکز آموزشی و انتشاراتی و اینکه مافیای کنکور را چه کسی مافیا کرده و بستر را برای فسادش فراهم نموده، این روزها مباحث زیادی به میان میآید، اما نباید فراموش کرد که این ماجرا، از سطح خرد و زندگی یک دانشآموز و والدینش، یا معلم و کلاس درسش آغازشده و با به هم پیوستن این قطرات و خراب کردن بهترین سالهای عمر این دانش آموزان، به آن اعداد و ارقام نجومی ختم میشود. من هم تا امسال که بهعنوان مشاور پایه دهم در مدرسه مشغول به کار شدم، اطلاعاتی کلی در این زمینه شنیده بودم و هرگز تصویری اینچنین از سطح خرد ماجرا نداشتم.
وقتی در ابتدای سال، معاون آموزشی مدرسه از من خواست از میان آزمونهای 15 روز یکبار طراحی شده در یک مؤسسه کنکوری، چند آزمون را برای پایه دهم انتخاب کنم، فقط همینقدر از آن مؤسسه به خاطر داشتم: «آزمونهایی تستی که دانش آموزان برای تمرین تستی و آمادگی برای کنکور در آن شرکت میکنند». اما اگر این مؤسسه همین است، چرا این آزمون؟ چرا آزمونهای مؤسسات دیگر فعال در کشور نه؟ ! بههرحال هر یک از این آزمونها مزیتهایی برای خود ایجاد کردهاند که گروه خاصی را جذب میکند و من امسال فقط توفیق آشنایی با شعبدههای این مؤسسه را داشتم که در آزمونهای غیرحضوری، تستهای گواه، تستهای موازی و کانالهای تلگرامی مرتبط با آزمون برایم حاصل شد.
آزمون این مؤسسه، در سطح آمار و ارقام فقط یک آزمونِ شبیهسازِ کنکور است، اما در سطح خردْ مجموعهای از فنون اقناع مشتری برای پایبندی به این سازمان اقتصادی و آماده شدن برای کنکوری است که خود بلای جان مدرسه شده است. دوست دارم قدری درباره فنون خاص این مؤسسه کنکوری که طی سالهای اخیر به کار گرفته بحث کنم؛ اما باید در نظر داشت که هر آزمون دیگری هم با توجه به مخاطب خاص خودش، از فنون دیگری استفاده میکند که درنهایت نتیجه همه اینها نهفقط آن آمار عجیبوغریب چند هزارمیلیاردی، بلکه فاسد کردن زندگی نوجوانی است که قرار بود در این دوره علاوه بر درک معنای زندگی، پایههای اساسی آن را فراهم آورد. از به هم پیوستن این قطرات و به همت مسئولینی که این بستر را برای غولهای کنکوری و اعوانوانصارشان فراهم کردند، نسلی را تربیت میکنیم که مهمترین دغدغهاش تا رسیدن به سن قانونی، یادگیری مهارت تستزنی است!
بحث را از آزمون غیرحضوری آغاز کنیم. آزمون غیرحضوری، «شبیهساز» آزمون مؤسسه است که خود شبیهساز کنکور است! این مؤسسه کنکوری برای خود چنین اعتباری قائل است – البته با توجه به سایه بلند کنکور بر سر مدارس بهواقع هم جای ایجاد چنین توهمی وجود داشت- که دانشآموز همانطور که برای یادگیری کنترل استرس در کنکور باید در آزمون این مؤسسه شرکت کند، برای یادگیری کنترل استرس در آزمون این مؤسسه هم باید یکی دو روز پیش از آزمون اصلی، آزمون شبیهساز غیرحضوری را در خانه یا مدرسه برگزار کند. آزمون غیرحضوری با سرفصلهای دقیق هر آزمون این مؤسسه، تنظیمشده و دانشآموز با دیدن سؤالات هر درس متوجه میشود سر جلسه آزمون اصلی چه سؤالاتی را خواهد دید. سایه کنکور بر سر مدرسه و دانشآموز آنقدر بلند شده که دیگرانی میتوانند زیر این سایه و در میانه مدرسه و کنکور بایستند و نقش کنکور را با همان هیبت و رعب و وحشت بازی کنند. اینها توهم نیست، واقعیت امروز مدرسه و نوجوانی ست که در قالب «آزمونهای شبیهساز» ِ«آزمون شبیهساز» بروز یافته است.
تکنیک دوم سؤالهای موازی است که برای برگزاری آزمون هر دو هفته یکبار ضروری به نظر میرسد. وقتی آزمون به تعداد محدود و فقط در میانترمها برگزار شود، عموم معلمین به سرفصلهای تعیینشده خواهند رسید اما وقتی بخواهیم تعداد آزمونها را در سال بالا ببریم، که زمان معین در تقویم تعریفشده آموزشوپرورشی ندارد، قاعدتاً برخی از معلمین به سرفصل تعیینشده خواهند رسید و برخی دیگر عقب میمانند. بنابراین لازم است برای این دسته از معلمین و دانش آموزان هم راهکاری اندیشید تا در رقابت و تعیین تراز باقی بمانند. سؤالات موازی در هر درس، سؤالاتی است که از سرفصلهای تعیین آزمون عقبتر است و دانش آموزان را در رقابت حفظ میکند.
اما برای توضیح تستهای گواه، هیچ توضیحی بهتر از اطلاعات سایت این مؤسسه نیست: «امسال (1394) در برنامهی راهبردی آزمونهای مؤسسه، بخش مهم و جدیدی با عنوان آزمون گواه یا آزمون شاهد اضافه کردهایم. در هر آزمون در دو درس آزمون گواه یا شاهد وجود خواهد داشت. آزمونهای گواه (شاهد) همگی ده سؤالی هستند و بهعنوان یک بستهی جدا و مکمل در کنار بستهی طراحیشده ارائه میشوند. بستهی سؤالهای طراحیشده ممکن است ده سؤالی، بیستسؤالی یا سی سؤالی باشند. با آزمون گواه (شاهد) شما دو نمرهی جداگانه (دو درصد جداگانه) و دو نمرهی تراز جداگانه خواهید گرفت. یکی از سؤالهای طراحیشده و یکی از سؤالهای آزمون گواه (شاهد). سؤالهای آزمونهای گواه دو ویژگی مهم دارند: اول اینکه سؤالها استاندارد هستند و دوم اینکه شما از قبل میتوانید آنها را مطالعه کنید؛ زیرا مرجع سؤالها رامی شناسید. این سؤالها یا سؤالهای کنکورهای سراسری سالهای گذشته هستند یا سؤالهای آزمونهای گذشتهی مؤسسه در سالهای قبل. مرجع سؤالهای شاهد (گواه)، کتابهای آبی هستند. بنابراین شما میتوانید قبل از آزمون یکصد تا دویست سؤال را تمرین کنید و مطمئن باشید که از میان آنها، ده سؤال عیناً و بدون تغییر بهعنوان آزمون گواه در کنار سؤالهای طراحیشده ارائه خواهد شد».
یکبار دیگر به این تعبیر توجه کنیم :«سؤالهای آزمونهای گواه در کتاب آبی دو ویژگی مهم دارند: اول اینکه سؤالها استاندارد هستند و دوم اینکه شما از قبل میتوانید آنها را مطالعه کنید؛ زیرا مرجع سؤالها را میشناسید...». هرچند فساد، ریشه دور و دراز در بازار کار و نظام دانشگاهی و این دست مسائل دارد؛ اما بخشی از فساد کنکور که در قالب انواع مؤسسات کنکوری رقم خورده، دقیقاً به همین سؤالات استاندارد و قابل پیشبینی بازمیگردد که سازمان سنجش و اساتید «سنجش و اندازهگیری» مبنای کنکور قرار دادند و اساتید دیگری بر همان مبانی از پیش مشخص و فرسوده، به طراحی آزمونهای شبیهساز و تدوین کتابهای آبی و خیلی سبز پرداختند.
آخرین و عجیبترین تردستی این مؤسسه برای من، فروش سیستماتیک پاسخنامهها قبل از آزمونها بود. مسئله به این صورت است: «کانالی در تلگرام وجود دارد که چند سالی است پیش از هر آزمون، با قیمت مناسب یا به بهای خرید چند شارژ ایرانسل و ارسال کد شارژ، سؤالها و پاسخنامه را در اختیار شرکتکنندگان قرار میدهد. کانال دیگری هم هست که همان فرآیند قبلی را با این تبلیغات انجام میدهد: «سؤالات مؤسسه کنکوری به همراه کلید با تراز بالای 7000 با قیمت مناسب در رشتههای ریاضی و تجربی و دیگر پایهها». ازقضا نام شما هم به نام مؤسسه خیلی شبیه است!!! شما با ادمین این کانالها چه میکنید؟ !»
یا انتهای مسئله را اینگونه اصلاح کنیم : « ...ازقضا شما پدر و مادر فرزندی هستید که امسال پایه یازدهم یا دوازدهم تجربی را میگذراند و قرار است در کنکوری با بیش از 600 هزار نفر جمعیت شرکت کند؛ ابتدای سال چند میلیون هزینه ثبتنام مدرسه فرزندتان گرفتن وام پرداخت کردید. حدود 1 میلیون هم برای ثبتنام آزمونهای این مؤسسه دادید. همان موقع حدود 2 تا 3 میلیون هم هزینه کتابهای تست و کمکآموزشی کردید و تنها هزینهای که از آن خبر نداشتید، هزینه خرید شارژهای ایرانسلی بود که فرزندتان هر دو هفته یکبار برای ادمین کانال مورداشاره ارسال میکند! وقتی از هزینه آخر باخبر شوید، چه حسی دارید؟ !»
اما این مؤسسه و آزمونهایش چیست؟ آزمونی شبیهساز کنکور که دانش آموزان برای تمرین تست و غلبه بر استرس در آن شرکت میکنند؟ نه! با این توضیحات مشخص شد که این مؤسسات کنکوری به شبیهسازی رضایت ندادهاند و عامل آن هم جایی است که بستر رشد آنها را فراهم نموده. اما اگر بخواهیم از چیستی این آزمونها و مؤسسات عامالمنفعهی وقفِ عام و معافِ از مالیات بگذریم و به آثار اصلاحی یا افسادی آنها بنگریم و ببینم بهواقع چرا این مؤسسات را از مالیات معاف کردهایم، باید علاوه بر سطح کلان، از سطح خرد یعنی از منظر معلمی که به کلاس درس میرود و به کارگر کنکور که هیچ، به کارگر این مؤسسات تبدیلشده یا از منظر پدر و مادری که دلنگران آینده فرزندش است و یا از منظر نوجوانی که تازه با هزار و یک سؤال مردافکن از معنای زندگی، وجود خدا و چیستی جهان روبرو شده اما مجبور است برای کسب تراز 7000 این مؤسسه روزی 200 تست کتاب آبی را بزند و بهای کسب درآمد بنگاههای کنکوری را با تباه کردن بهترین روزها و لحظات نوجوانی خود بدهد نیز بنگریم. فساد مؤسسات کنکوری از منظر دولتمردان، فساد و تباهی مالی است؛ اما برای دانشآموزان فساد و تباهی زندگی است.
جهت دریافت متن مقاله می توانید از لینک زیر اقدام نمایید.
ارسال نظر