
*تاریخچه آموزش هنر در ایران
حسین تحویلیان مدرس دانشگاه فرهنگیان
آموزش عمومی در ایران از سال 1288 شروع گردید اما تا سال 1316 هنر به عنوان درس تدریس نمیشد. از این تاریخ درس هنر با زیر مجموعهای شامل سرود، خوشنویسی، نقاشی و رسم در پایههای مختلف ابتدایی به سایر دروس اضافه شد که برای پایه اول و دوم یک ساعت و پایه سوم، پنجم و ششم سه ساعت و پایه چهارم، چهار ساعت به این درس اختصاص داده شد. در سال 1319 این ساعات افزایش پیدا کرد و پایههای پنجم و ششم، شش ساعت، پایههای دوم تا چهارم، چهار ساعت و در پایه اول یک ساعت به این درس اختصاص داده شد.
در سال 1328 رسم را از سرفصل هنر حذف و کاردستی را اضافه نمودند و در سال 1342 سرود نیز از سرفصل هنر حذف شد. اما ساعات هنر از پایه اول تا چهارم به پنج ساعت افزایش یافت و در پایههای پنجم و ششم هشت ساعت به هنر اختصاص داده شد. این ساعات حداکثر ساعتی است که در تاریخ آموزشی در دوره ابتدایی به هنر اختصاص داده شده است.
از سال 1345 ساعات هنر کاهش یافت و در پایههای اول و دوم پنج ساعت، پایۀ سوم، چهارم و پنجم ، چهار ساعت به فعالیتهای هنری پرداخته میشد و از سال 1375 هنر پایههای سوم، چهارم و پنجم به یکونیم ساعت کاهش یافت.
با تغییر نظام آموزشی، مقاطع تحصیلی تبدیل به سه دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شد. در دورۀ راهنمایی در ابتدا هنر یک ساعت و سی دقیقه در هر پایه کار میشد و سپس از 1375 پایه دوم و سوم به 45 دقیقه کاهش داده شد. با این کاهش ساعات تدریس هنر، نیاز به معلم تخصصی هنر نیز کاهش یافت و با کاهش معلم متخصص، کلاسهای هنر به سایر معلمین واگذار شد که همین حرکت موجب شد دروس دیگر جای درس هنر را بگیرد و باالطبع نیازی برای تربیت معلم هنر احساس نشود. گرچه ساعت هنر ابتدایی از سال 1392 به 2 ساعت افزایش یافت؛ اما همچنان به درس هنر در مدارس توجه زیادی نمیشود.
*تربیت معلم هنر در بعد از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی، مراکز تربیت معلم برای آموزش معلمان در رشتههای مختلف از نظر محتوای درسی بازسازی شد و فعال گردید. . رشته هنر؛ ابتدا در سال 1361 در مرکز شهید مطهری تهران آغاز به کار کرد و سپس این رشته در شهر اصفهان دایر شد. شهرهای مشهد، تبریز، شیراز نیز در ادامه به پرورش معلمان هنر در مقطع کاردانی و سپس کارشناسی پرداختند.
اما با کاهش جمعیت دانشآموزان، نقش مراکز تربیت معلم نیز کمرنگتر شد. افزایش دانشگاهها و افزایش فارغالتحصیلان بیکار، تردید در نگهداری و فعالیت مراکز تربیت معلم را افزایش داد و در این رهگذر، رشته هنر از نخستین رشتههایی بود که با بی مهری مسئولان وقت تأمین نیروی انسانی آموزش و پروش روبهرو شد و از مراکز مختلف شهرستانها حذف شد.
در سال 1386 آخرین دانشجویان کاردانی هنر از مراکز تهران، اصفهان و مشهد فارغالتحصیل شدند و به این ترتیب رشته هنرهای تجسمی از مراکز تربیت معلم (که در آن زمان با عنوان مجتمع پیامبر اعظم(ص) شناخته میشد) رخت بست. با این وجود هنوز تعداد معدودی در کنکور کاردانی به کارشناسی پذیرفته می شوند که آن هم به دلیل قلت در تعداد تجمیع میشوند که اگر تعدادشان به حد نصاب یک کلاس برسد بتوانند ادامه تحصیل دهند. قابل ذکر است دوره کارشناسی ناپیوستۀ این رشته در تهران تا سال 1394 همچنان به جذب دانشجو مشغول است که احتمالا با به پایان رسیدن ظرفیت معلمان داوطلب در این رشته، شاهد حذف کامل رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه فرهنگیان خواهیم بود.قابل ذکر است رشته هنرهای تجسمی در تعدادی از دانشگاههای غیر انتفاعی همچنان برای علاقه مندان این رشته فعال است.
اما چه نیازی به معلم متخصص هنر داریم؟ پاسخ به این سوال را میتوان با دو رویکرد داد. اول: به ضروت و اهمیت آموزش هنر برای کودکان و نوجوان اشاره نمود و علت گرایش به آموزش هنر را در کشورهای توسعه یافته مطالعه کرد که این نگاه خود نیازمند نوشتن مقالهای دیگر است و خوشبختانه پژوهشهای خوبی در این زمینه موجود است، و اما رویکرد دوم، که در بردارندۀ ضرورت قانونی و تکلیف مشخص دستگاههای اجرایی است.
به نظر میرسد بررسی «سند راهبردی تحول نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران» و توجه به برنامه درسی ملی میتواند در شناخت جایگاه و اهمیت برنامه آموزش و تربیت هنری در آموزش و پرورش راهگشا باشد.
جایگاه هنر در سند راهبردی تحول نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران
الف - درک زیبایی و تأثیر آن در خلق آثار هنری:
در سند راهبردی تحول نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران به طور مستقیم به لزوم تربیت درک زیبایی و تأثیر آن در خلق آثار هنری در دانشآموزان برای حفظ و تعالی میراث فرهنگی اشاره شده است. در بخشی از این سند مینویسد: "دانشآموزان قدر شناسی و درک زیباشناسانه آفرینش الهی و مصنوعات هنرمندانه بشری، درک مفاهیم فرهنگی و میانفرهنگی و بهرهگیری از قدرت تخیل، توانمندیهای لازم در خلق آثار فرهنگی و هنری را به دست میآورند و برای حفظ و تعالی میراث فرهنگی، تمدنی و هنری در سطح ملی و جهانی بر اساس نظام معیار اسلامی میکوشند (هدف کلان 1، 4، 5 ، 2 و 8)."
آموزش هنر در برنامه درسی ملی نیز انعکاس خوبی داشته آنچنانکه در بند" 4/6/3- حوزه یادگیری فرهنگ و هنر" اهداف و روشهای آموزش هنر برای دانشآموزان" آمده است: فرهنگ مهمترین و غنیترین منبع دستیابی به هویت است و از طریق جهت دادن به شیوه زندگی امکان هویتیابی را به صورت فردی و جمعی فراهم میکند. فرهنگ شامل: باورها و ارزشها، تاریخ گذشته، مفاخر ملی، آداب و سنتها، قوانین، آثار باستانی، هنر و ادبیات گذشته و معاصر است. حوزه یادگیری فرهنگ و هنر ناظر به درک معنا و روابط میان پدیدهها (آیه بینی و آیه خوانی)، زیباییشناسی و قدرشناسی نسبت به نشانههای جمال الهی و زیباییها در پیشینه فرهنگی جامعه (نمادها، آداب و رسوم، ارزشها، اسوهها و اسطورهها) و حفظ و تعالی آن است. در این برنامه تأکید شده است که "هنر به عنوان تجلّی باورهای جامعه از وجوه تمایز انسان با سایر موجودات است و میتواند به عنوان یکی از بارزههای هویت و به ویژه هویت فرهنگی و معنوی، موجب رشد و ارتقاء تمدن و فرهنگ جوامع باشد."
ب - تربیت فرهنگی و هنری:
از دیگر مواردی که در برنامه درسی ملی به آن اشاره شده تربیت فرهنگی و هنری است که باعث شناخت پیشینه فرهنگی و تواناییهای فردی و توسعه ظرفیتهای وجودی و کسب بخشی از شایستگیهای مورد نیاز برای زندگی میشود. دستیابی به کمال در اخلاقیات، ارزیابی فرهنگ بشری بر اساس نظام معیار، در گروی دستیابی متربیان به ابزار و رسانههایی با توان بازنمایی دامنه و عمق ارزشهاست. استفاده از هنر و قالبهای هنری مناسبترین طریق بازنمایی تجربیات غنی از احساس و عواطف انسانی است. شناختی که در اثر آشنایی با هنرها و میراث فرهنگی ایجاد میشود، زمینهساز حفظ، احیا و اشاعه هنرهای ایرانی - اسلامی، هویت بخشی به فرد و جامعه و مقابله با تهاجم فرهنگی است.
مهمترین کارکرد این حوزه را میتوان سواد فرهنگی و هویت بخشی، ایجاد شوق و نشاط، تأمین بهداشت روانی، درک و بیان احساسات و معانی و ابراز وجود به زبان هنرها، پرورش حواس، ذوق زیباشناسی، قدرت تخیل، پرورش هوشهای چندگانه، خلاقیت، سواد هنری، قدرت تمرکز، تفکر، دقت، نظم ذهنی، استدلال و حل مسئله و ارزشیابی، قدرشناسی از زیباییها و میراث فرهنگی، توسعه مهارتهای اجتماعی- ارتباطی و تمایل به برقراری ارتباط با دیگران و تبادل احساسات، عواطف و ارزشها، علاقه به مشارکت و همیاری در فعالیتهای گروهی، آمادگی برای ارائه و دریافت اطلاعات در اشکال مختلف عنوان کرد.
ج - قلمرو حوزه هنر:
قلمرو حوزه فرهنگ و هنر شامل درک ایدههای هنری، فرایندها و مهارتهای هنری، ابراز هنری و میراث فرهنگی در دو عرصه عملی (تولید اثر بر پایه الفبا و قواعد ترکیب) و نظری (درک اثر بر پایهزیباشناسی، تاریخ فرهنگ و هنر، تجزیه و تحلیل و نقد آثار فرهنگی و هنری) است. رمزگشایی و رمزگذاری پدیدهها در قالبهای هنری شامل دو فرایند کشف معنا (درک و دریافت اثر) و خلق معنا (تولید اثر) است. دستیابی به سواد فرهنگی و میان فرهنگی برای درک ارتباط فرهنگها، اقوم و ملیتها در سطح ملی و جهانی، و ارتباط خرده فرهنگها با فرهنگ غالب، تمایز فرهنگ مدرن و سنتی، بخشی از قلمرو محتوایی این حوزه یادگیری است.
شایان ذکر است که عناوین دروس و موضوعات زیر مجموعه این حوزه یادگیری از میان عناوینی از قبیل میراث فرهنگی، زیباییشناسی، نقاشی، کاردستی و صنایع دستی، نمایش، قصهگویی، سرودخوانی، نقد فیلم و … بر حسب دوره تحصیلی، تفاوتهای فردی متربیان از جمله جنسیت، تفاوتهای محیطی و …در راهنمای برنامه درسی این حوزه انتخاب و تعیین میگردد.
د - جهتگیریهای کلی در سازماندهی محتوا و آموزش هنر:
جهتگیری کلی این حوزه در سازماندهی محتوا و آموزش، "تربیت هنری" با تأکید بر دستیابی به بصیرت فرهنگی است. تربیت هنری زمینه درک زیباییها و نظم هستی که یکی از راههای شناخت خداوند و قدرشناسی نسبت زیباییها و خالق آنهاست را فراهم میکند. سازماندهی فعالیتها در قالب رویکرد تربیت هنری موجب درک زیباییهای طبیعت، محیط زندگی وآثار فرهنگی هنری، تقویت حواس، تخیل، تفکر، توان درک معانی آشکار و پنهان و غنا بخشیدن به ادراک حسی و عاطفی میشود. در فعالیتهای هنری متربیان باید برای اظهار و ابراز احساسات و افکار خود، آزادی عمل داشته و زمینه پاسخگویی به نیازهای درونی آنها فراهم شود.
سازماندهی محتوا در این حوزه تا پایان سطح سوم تربیت هنری، و در سطح چهارم موضوع محور (دیسیپلین محور) است. همچنین سازماندهی محتوا به صورت چند رشتهای و متناسب با نیازهای فردی و اجتماعی متربیان انجام میشود. تربیت فرهنگی و هنری در سالهای آغازین تحصیل به صورت آموزش غیرمستقیم انجام میگیرد و به تدریج متناسب با سطح تحصیلی و رشتههای هنری از روشهای آموزش مستقیم بهرهگیری میشود. در فرایند فعالیتهای یادگیری و تولید اثرهنری، با ایجاد شرایط تصمیمگیری و حل مسئله، مهارت رویارویی با مسائل و مشکلات، درک صحیح رویدادها و پدیدهها با تکیه بر عواطف، امکان ابراز احساسات، افکار، ایدهها، دریافتهای شخصی؛ و پرورش قوهّ خیال (تخیل)، خلاقیت و هوشهای چندگانه و وجه فردی متربی، از طریق به کارگیری حواس مختلف در قالبهای متنوع هنری فراهم میشود.
ه - نسبت حوزه هنر با یادگیریهای مشترک و سایر حوزه های یادگیری:
کلیه صلاحیتها و یادگیریهای مشترک برنامه، به ویژه مهارتهای ارتباطی و ذهنی به طور مستقیم از طریق حوزه یادگیری فرهنگ و هنر و تجربیات تأثیرگذار احساسی ایجاد میشود. ادراک حسی و قوهّ تخیل متربیان در حین فعالیتهای هنری فردی و گروهی پرورش مییابد و به تدریج عمق و غنا مییابد و دستیابی به رشد شناختی و ارزشهای اخلاقی میسر میشود.
بصیرت فرهنگی و تربیت هنری، فرابرنامه درسی و روح حاکم بر کل نظام آموزشی است و استفاده از ظرفیت همه حوزههای یادگیری، خصوصاً علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و زبان و ادبیات را طلب مینماید. همچنین کارکردهای ثانویه این حوزه از طرق مختلف به تحقق اهداف سایر حوزههای یادگیری یاری میرساند.
هدفگذاری های ذکر شده در دو سند مهم آموزشی ایران جهت های مسیری که باید طی شود را نشان میدهد. برای پیدا کردن مسیرهایی که به سمت و سوی این اهداف جهت دهی شود به چند مهم باید اشاره کرد.
*تدوین برنامه های درسی هنر سازگار با برنامه درسی ملی
در این جهت اقداماتی مفید اما ناکافی انجام شده است. سرفصل های آموزشی مشخص شده و کتاب های راهنمای معلمان و دبیران منتشر شده همچنین کتابهای فرهنگ و هنر برای دانشآموزان متوسطه اول توزیع شده است. روش آموزشی که در تدوین سرفصلها به عنوان زیر ساخت مد نظر بوده که بسیار نزدیک به رویکرد دیسیپلین محور می باشد.
در حوزۀ تربیت معلم هنر دو دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی هم اکنون دانشجوی دبیری در رشته گرافیک را آموزش می دهند که این رشته نیز جوابگوی نیازهای معلمین هنر و منویات سند تحول آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی نیست ، چرا که یک معلم هنر محتاج داشتن مهارتهایی بیش از گرافیک برای تربیت دانشآموزانی هنرمند بر مبنای مؤلفههای سند تحول ملی نظام تعلیم و تربیت میباشد. لذا تدوین برنامه درسی هنر در حوزۀ تربیت معلمانی در خور این نظام آموزشی؛ نیاز به طراحی رشتهای مختص آموزش هنر در آموزش و پرورش است تا برآورندۀ طیف گستردهای از مهارتهای متنوع در آموزش هنر باشد.
*ایجاد امکان لازم برای آموزش هنر
در سند تحول و برنامه درسی ملی نظریات و ادبیات آموزش و تربیت هنری تعاریف، توصیفات و مفاهیم جذاب و راضی کنندهای دیده میشود اما به نظر میرسد آن چیزی که نبودش بیش از همه به چشم میآید، عمل نکردن به برنامهها و مصوبات است. چون آنچه مشاهده میشود این است که وزارت آموزش و پرورش هیچ امکانی را برای آموزش هنر در مدارس برنامه ریزی نکرده است و ظاهراً قصد ساخت و یا آماده سازی محیط های مناسب برای آموزش هنر را ندارد.
همچنان که درس تربیتبدنی نیازمند تدارک امکانات مکانی و تجهیزاتی است. آموزش هنر نیز به فضای کارگاهی نیاز دارد. تجهیزاتی که دانشآموزان بتوانند با درک زیباشناسانه آفرینش الهی و مصنوعات هنرمندانه بشری، مفاهیم فرهنگی و میانفرهنگی را درک کنند و با بهرهگیری از قدرت تخیل، توانمندیهای لازم را در خلق آثار فرهنگی و هنری به دست آورند و برای حفظ و تعالی میراث فرهنگی، تمدنی و هنری در سطح ملی و جهانی بر اساس نظام معیار اسلامی بکوشند و به ایده پردازی و تولید محصول هنری دست یابند. آیا برای حصول به چنین اهدافی تدارک لازم دیده شده است!؟
تأمین نیروی متخصص آموزش هنر:
تربیت آموزگاران فرهیخته و با درک هنری برای دوره ابتدایی و دبیران متخصص با مهارتهای هنری برای دوره متوسطه اول
شاید مهمترین و کارآمدترین و قابل دسترسترین گزینه برای رسیدن به هدفهای شرح داده شده در برنامه درسی ملی پرورش معلمان متخصص باشد. خلاقیت نیروی انسانی اغلب تمام موانع را از سر راه بر میدارد.
همچنان که پیش از این ذکر شد آموزش دبیران هنر برای دورۀ متوسطه اول متوقف شده است. آمار رسمی از کمبود دبیران متخصص هنر وجود ندارد. آمارهای غیر رسمی که توسط همکاران تهیه شده نشان میدهد کمبود معلم هنر در مناطق شهری و روستایی بسیار شدید است. با این وجود تامین نیروی انسانی آموزش و پروش اولویتی برای تأمین نیروی متخصص هنر ارائه نمیدهد.
رصد آینده با آنچه ذکر شد بسیار آسان است. دانشآموزان سرزمین حافظ ، سعدی، جامی، مولوی، جنید و بهزاد، رضاعباسی و کمال الملک هر روز بیشتر و بیشتر از هنر بومی خود دور میشوند. شاید این اتفاق برای مسئولان آموزش و پروش مهم نباشد. اما آنچه هویت ایران اسلامی خوانده میشود در همین ریشهگاههای هنری و فرهنگی نهفته است. در حالی که همۀ کشورهای شرق و غرب، آموزش فرهنگ و هنر ملی خود را برای تقویت پایههای هویت ملی مورد نظر قرار می دهند. در کشور ما این مهم نادیده انگاشته میشود.
منابع:
برنامه درسی ملی
گودالیوس، ایوان و اسپیرز،پک.(1390)رویکردهای معاصر در آموزش هنر. ترجمه فرشته صاحب قلم. تهران. نشر نظر
سند راهبردی تحول نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران
مهرمحمدی،محمود ( 1383 ). آموزش عمومی هنر: چیستی،چرایی،چگونگی. تهران:انتشارات مدرسه.
انتهای پیام/
ارسال نظر