چنانچه بیاغراق بگوییم دیگر برای خیلی از مقاطع مختلف نمیتوان به سراغ همان کتابهای سال گذشته رفت چرا که تغییرات زیادی را تجربه کرده اند. البته این به معنای اطلاق صفت بارز خوب یا بد به این موضوع نیست. چرا که طبیعی است با توجه به پیشرفتهای روز دنیا در عرصههای مختلف، آموزش و تحصیل علم دانشآموزان هم باید متحول و در واقع منطبق با شرایط و پیشرفتهای روز دنیا باشد. اما چنانچه پیش از این هم اشاره شد، یکی از ایرادات مهمی که به این تغییرات مداوم وارد است، عقب ماندن دانش گذشتگان از کتابهای درسی جدید است. به این ترتیب که دیگر نه تنها والدین برای حل مشکلات درسی فرزندانشان کمک چندانی نمیتوانند کنند که حتی معلمها و دبیرانی که جلسات آموزشی این کتابها را هم میگذرانند در بسیاری از موارد با مشکلاتی روبهرو هستند. در بخش پایانی گزارش نگاهی داریم به نحوه آموزش و روند آمادگیهای لازم برای آموزش مدرسان کتابهای جدید در مدارس. مهارتی برای زندگی یکی از دغدغهها و نگرانیهایی که در حوزه کتابهای درسی از گذشته تاکنون وجود داشته است، تالیف و تدوین کتابهای جدید است. البته منظور از جدید کتابهایی است که مثلا تا سالها قبل وجود نداشتهاند و بر مبنای نیازسنجیهای صورت گرفته به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است تدوین برخی کتابهایی که تا پیش از این تدریس نمیشده مورد توجه قرار گیرد. یکی از این کتابهای درسی نو پا، کتاب درس آداب و مهارتهای زندگی است. درسی که با وجود نوآوری و تازگی در این سالهای اندک بار زیادی از نگرانی معلمان و والدین در خصوص تدریس آن کاسته شده است. سید امیر رون رئیس گروه آداب و مهارتهای زندگی و بنیان خانواده است. او در خصوص چگونگی تدوین محتوای کتابهای درسی جدید به گزارشگر کیهان میگوید : «مبنای اصلی تالیف کتابهای جدید در حوزه دوره متوسطه اول متناسب با نگاه تحول بنیادی و در واقع همان سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. یادگیری آداب و مهارتهای زندگی و بنیان خانواده به عنوان یک کار نو شروع شد که در حال حاضر محصولات عینی آن کتاب «سبک زندگی» پایه هفت و هشت است که دو سه سال است در مرحله اجرا قرار گرفته است. دانشآموزان پایه هفت، دو سال است که کتاب «سبک زندگی» را مطالعه کردهاند و برای دانشآموزان پایه هشت در واقع یک سال است که در حال اجرا قرار گرفته است. در این حوزه چشمانداز اصلی ما یادگیری آداب و مهارتهای زندگی است. ماموریت اصلی این است که دانشآموز بعد از یادگیری این درس مودب به آداب و توانا به مهارتهای زندگی باشد و برای اینکه شرایط یادگیری را ایجاد کنیم اصلیترین کار این است که چارچوب یادگیری این درس را با توجه به برنامه سند درسی ملی، زمینههای روانشناختی و نیازسنجی در حوزه جامعه درک و فهم کنیم. مثلا در حوزه جامعهشناسی توجه به این موضوع ضروری است مسائلی که در جامعه است، چگونه است؟ چه تلاشهایی در این زمینه وجود دارد؟ و چگونه میتوان چارچوب علایق دانشآموز را با آن حوزه تطبیق داد. بنابراین باید قبل از هر کاری یافتهها و پژوهشهای محتوایی را تهیه کنیم. یافتههای روانشناختی و جامعهشناختی متناسب با شرایط جامعه ارزیابی شود. از سوی دیگر در این درس و برای موفقیت در زمینه آموزش محتوا، آموزش معلمان از اهمیت ویژهای برخوردار است. ما از طرق مختلف آموزشی و کلیپهای آموزشی شرایط یادگیری و نحوه آموزش را برای معلمان فراهم میکنیم. در حال حاضر رویکرد ما در این حوزه مهارتی است.» او همچنین در ادامه با اشاره به اینکه برای تدوین محتوای کتاب این درس به چه موئلفههایی توجه میشود، میگوید :«هدف اصلی ما تطبیق چارچوب مهارتهای زندگی با هویت ملی است. در این زمینه به سه مولفه اصلی اسلامیت، ایرانیت و انقلابیت بسیار زیاد توجه شده است به این دلیل که دانشآموز در شرایط فعلی باید این مهارت و توانایی را داشته باشد که بتواند در همه احوال تمام ارکان زندگی خود را بر مبنای این سه مولفه بنا کند. برای مثال الآن در شرایطی قرار گرفتهایم که روز به روز بیشتر از گذشته در سیطره فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و بمباران اطلاعاتی از طریق رسانههای مختلف قرار میگیریم، خب در چنین شرایطی که درگیر بودن در این فضا اجتنابناپذیر است، دستکم دانشآموز ما باید بداند که چگونه با این پدیدهها مواجه شود و چگونه در جایگاههای مختلف، تصمیمهای درست اتخاذ کند. از سوی دیگر ما باید بتوانیم در چنین درسی، پیامدها و ارزشهای اخلاقی، آگاهی و موقعیت محتوایی تصمیم صحیح را به دانشآموز القا کنیم. رویکرد تدوین این درس کاملا بومی و با نگاه به فرهنگ خودمان است البته برای موفقیت در تهیه محتوا از یافتههای علمی کشورهای دیگر هم بهره گرفتهایم. اما در مجموع باید گفت محتوای بدست آمده تجربی نیست و متناسب با فرهنگ و ارزشهای بومی و ملی تدوین شده است.» کتاب آزمایشی یا معلم آزمایشی؟ تغییرات کتابهای درسی همزمان با تحول در ساختار آموزش و پرورش از 3سال پیش به بهانه همسویی با سند تحول بنیادین آغاز شد. حتی پیش از تصویب این سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر شد همه کتابهای درسی دانشآموزان نیز تا سال تحصیلی 9۷-۹۸ تغییر کند. براساس آن تصمیم، تغییراتی شتابزده در مدارس سراسر کشور اجرا شد و انتقادات بسیاری را به همراه آورد. به اعتقاد کارشناسان، در 3سال اخیر تغییرات وسیعی در محتوای کتابهای درسی بدون رعایت استانداردها و بدون هیچگونه نظارتی اعمال شده است. در پی آن، کتابها بدون طی مراحل آزمایشی و رفع اشکالات محتوایی در فاصله زمانی کوتاهی تألیف و بلافاصله تدریس آنها توسط معلمانی که آموزش ندیده بودند آغاز شده است! از سوی دیگر کارشناسان آموزشی معتقدند برای تألیف کتابهای درسی یا تغییر در محتوای آن باید الزامات و قواعد خاصی را رعایت کرد و نکته مهم این است که کار تألیف بهصورت مرحله به مرحله انجام شود و پس از گذراندن مراحل آزمایشی بهصورت سراسری اجرا و عملیاتی شود. در واقع باید کتابهای جدید در سال اول در تعداد معدودی از مدارس به تدریس گذاشته شود. سپس ایرادها و اشکالات احتمالی آنها رفع و برای سال دوم در تعداد بیشتری از مدارس تدریس شود و در این مرحله نیز پس از بازنگری و رفع اشکالات و ایرادهای احتمالی و لحاظ کردن نظارت کارشناسان و معلمان، در سال سوم در مدارس سراسر کشور تدریس شود. نگرانی خانوادهها برای شیوههای تحصیلی دانشآموزان اما آنچه در این بین نگرانیهای زیادی را ایجاد میکند عدم تسلط و آموزش کافی معلمها برای تدریس کتابهای جدید است. معضل بزرگی که بارها و بارها از جانب اقشار فرهنگی به آن اشاره شده است. این نگرانیها در حالی است که معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش در این خصوص گفته بود که آموزش کتابهای جدیدالتألیف پایههای چهارم و هشتم در دستور کار قرار دارد.به این ترتیب که آموزش معلمان کتابهای جدیدالتألیف به شکل حضوری و نیمهحضوری است، اما آموزش کتابهایی که غنیسازی محتوایی میشوند، حضوری نیست و معلمان میتوانند آموزشها را به صورت غیرحضوری به شیوه مطالعاتی یا آموزشهای مجازی فرا گیرند. یکی از دبیران باتجربه رشته ریاضی در مقطع متوسطه که بیش از 18 سال است در این مقطع به تدریس درس ریاضی پرداخته با اشاره به تغییرات گسترده محتوای کتابهای درسی در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «به نظر من تغییرات کتابهای درسی امری اجتنابناپذیر است و در تمام دنیا هم مرسوم است اما آنچه باعث شده این امر آنچنان که مورد نظر نظام آموزشی بود موفق نباشد، بیتوجهی به آموزش معلمان است. به راستی آموزش معلمان هم در این تغییرات باید بسیار جدی مورد توجه قرار گیرد، ولی به نظر میرسد این چشمانداز در دوره گذشته در آموزش و پرورش زیر پا گذاشته شد و به شدت مورد بیتوجهی قرار گرفت. در این سالها که شاهد ایجاد تغییرات در محتوای کتابهای درسی بودیم، این طور نبود که معلمان پیش و پس از آغاز تغییرات یا همزمان با تدریس کتابهای جدید و اجرای سراسری تغییرات این مباحث، آموزش ببینند و در نهایت مجموع این عوامل باعث شد که مدارس کشور به مثابه آزمایشگاه دیده شوند. حتی همین تغییرات هم در بسیاری از مباحث ریاضی به صورتی مبهم صورت گرفته است مثلا اشتباهات تایپی واقعا آزاردهنده است که گاهی حتی باعث سردرگمی دانشآموز در فهم مسئله میشود، از طرف دیگر حجم مطالب بخصوص در بعضی از فصلهای ریاضی سنگین و به صورت نامناسب طبقهبندی شده و توضیحات آن نیز جامع و کامل نیست.» تکنولوژی آموزشی، شاید وقتی دیگر! به نظر میرسد یکی از مشکلات اصلی که سالهاست نظام آموزش و پرورش ما با آن دست به گریبان است، عدم کاربرد و استفاده مناسب از تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی که هم به دانشآموز و هم به معلم این فرصت را میدهد تا در صورت مواجه شدن با مشکل یا سوال آموزشی بتوانند سوالات خود را برطرف کنند. اما برخلاف محتوایی که به گفته کارشناسان حوزه تالیف کتب درسی، مدام به روز میشوند اما نحوه آموزش و نظام پرسش و پاسخ ما همچنان در آموزش و پرورش سنتی مانده است. اینها بخشی از نظرات دکترابراهیم شکروند است. او که سالهاست در حوزه مدیریت و تکنولوژی، آموزش و پژوهشهای بسیاری انجام داده است، در خصوص نحوه استفاده از این تکنولوژی در آموزش دبیران، به گزارشگر کیهان میگوید: «امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا این امکان فراهم شده است که هم دانشآموز و هم معلمان به صورت آنلاین بتوانند در هر زمانی از آموزش کتاب مورد نظر با تیم مولفین ارتباط برقرار کنند و نه تنها سوالات و ابهامات درسیشان را برطرف کنند که حتی پیشنهادات کاربردی در خصوص تدوین و بازنگری برای سال آینده را مطرح کنند. خب این در واقع یک جورایی به معنای آزمون گام به گام کتاب تازه تالیف است. یعنی مولف این فضا را ایجاد کرده که نه تنها ماه به ماه بلکه لحظه به لحظه واکنش دانشآموز و معلم را در برخورد با محتوای جدید بسنجد و ارزیابی کند اما متاسفانه و برخلاف آنچه بارها و بارها گفته شده است، به نظر میرسد جای معلمان قدیمی و با سابقه و همینطور کارشناسان خبره حوزههای مختلف مثل روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و ... در میان مولفان کتابهای درسی خالی است. هر چند تمام افرادی که در این زمینه تلاش میکنند قطعا از تجربه و دانش مرتبط همان مباحث بهرهمند هستند اما مثلا برای تدوین درسی مثل مطالعات اجتماعی یا زبان و ادبیات فارسی یا ریاضی و فیزیک و ... واقعا به حضور متخصص روانشناسی آموزشی نیاز است تا ارزیابی کند که چه میزان از مثلا فلان مبحث برای یک آموزش یک ساعته دانشآموزی در مقطع ابتدایی کافی است و مانع از فشار و خستگی مضاعف میشود.» او همچنین میافزاید : «همین موضوع یعنی عدم برنامهریزی و آزمایش کافی و ارائه سریع و بدون وقفه کتابهای جدید باعث شکلگیری یک روند موازی شده است. روندی که برای دانشآموز و معلمی که دچار سردرگمی آموزشی شده است، راهی به جز استفاده از کمک آموزشیها و کلاسهای فوقالعاده نمیگذارد و اینگونه است که بازار این کتابها و کلاسهای کمک درسی در این سالها بیش از گذشته داغ شده و رونق گرفته است. من به صورت موردی نام نمیبرم اما بسیاری ازاین کتابهای جدید بسیار سختگیرانه تدوین شده و دانشآموزان یادگرفته و یاد نگرفته از آن میگذرند و معلمها هم راهی به جز اتمام کتاب ندارند، مثلا ساعات درسی بعضی از درسها با حجم مطالب این کتابها هیچ تناسبی ندارد و چون زمان کافی و مفید برای تدریس کامل وجود ندارد، به ناچار خیلی از والدین و دانشآموزان به سراغ معلم خصوصی یا کلاسهای فوقالعاده میروند. وتمام اینها نقاط ضعف این کتابهای تازه تالیف است که نیاز جدی به بازنگری و بررسی مجدد دارد.»
ارسال نظر