گفتمان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش



گفتمان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

برنامه ریزی برای توسعه پایدار و همه جانبه، چشم اندازهای ده ساله، بیست ساله و...، همه و همه در راستای خدمت، تعالی و سعادت انسانی است.

«تربیت انسانی موحد، مومن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود،دیگران و طبیعت، حقیقت جو و عاقل، ...» (فصل پنجم سند تحول بنیادین آموزش و پرروش هدف های کلان شماره1) از جمله انتظاراتی است که سعادت انسان و جامعه انسانی در گرو آنست، انسان عاقلی که بدنبال حقیقت است و خود را در برابر دیگران مسئول می داند، انسانی مقتصد و کارآفرین، سالم و بانشاط، و...

آیا جز این است سعادت انسان؟...

اگر بین عوامل انسانی در تحول بنیادین( برنامه ریزان، مجریان، معلمان، مدیران، اولیا، دانش آموزان و ...)، با وجود پارادایمهای مختلف در دیدگاه ها، درک مشترکی از هدف و فرایند نباشد یا تنها در مقام حرف این درک مشترک صورت پذیرد چون دستگاه موسیقی نتیجه ای جز همهمه و  آوایی ناموزون به گوش نخواهد رسید و ای بسا که جز نامی از دستگاه چیزی از آن نخواهد ماند،  مگر آزار گوش.

گفتمان تحول بنیادین در آموزش و پرورش باید از دایره نظریه، سخن و سخنوری بیرون آمده و در بستری علمی پژوهشی با پرهیز از موازی کاری به واژه ها «عینیت» بخشید.

آموزش و پرورش مهمترین نهاد آینده ساز اجتماعی است که در تعامل با جامعه و نهادهای اجتماعی دیگر تاثیر گذاشته و تاثیر می پذیرد، این تعامل در کشور ما  با تاسیس دارالفنون آغاز، با تاسیس مدارس خارجی، مدارس خصوصی، تاسیس انجمن معارف و در نهایت تاسیس وزارت آموزش و پرورش و گسترش مدارس دولتی ادامه یافته است. تاریخ آموزش و پرورش نشان می دهد که مهمترین، بلکه منشا تحولات، اُفت و خیز و شکست ها و موفقیت ها در گرو انسانی هایی بوده است که به عنوان مهمترین سرمایه مدیریت و برنامه ریز  در راس هرم مدیریتی این نهاد قرار گرفته اند. آنجا که برنامه ریزی های علمی، تحقیقی به دور از گرایش های حزبی و جناحی در تعامل واقعی با سایر نهادهای مرتبط به خدمت گرفته شده است، این نهاد موفقیت و رشد و تعالی را در آغوش کشیده و آنجا که تنها حرف در میان بوده و اهداف حزبی، جناحی و ...، بر هرم یاد شده سایه افکنده است نتیجه ای جز رکود و درجازدن در پی نداشته است.

گفت و گوهای معلمان در زنگ تفریح، کارشناسان مناطق آموزشی، و ...، و هرآن جا که معلمی حضور داشته و گفتاری از آموزش و پرورش، کلاس درس، کتاب درسی، مدیریت مدرسه و ....، در میان است را می توان به عنوان منبعی از تولید یا مانعی (حتی) از تسهیل در تحقق اهداف سند تحول بنیادین در نظر گرفت.

«گفتمان در عمل» نه گفتار، گزاره ای است که از اولین روز کاری، مسئولان آموزش و پرورش  باید مورد توجه قرار داده و همه امکانات قانونی از مدرسه تا ستاد را در مسیر «شدن» و تحقق هر یک از یکصد و سی و یک راهکار سند تحول بنیادین قرار دهند .

اصلاح و توسعه نظام آموزشی در هر جامعه ای در گرو تعیین اهداف، ترسیم چشم انداز و تدوین برنامه است و باید فضای بین اهداف، چشم انداز و برنامه از صدر تا ذیل را گفتمان با عمل جاری ساخت و سند تحول بنیادین را تجلی گاه و نقطه ثقل آن که توسعه در آموزش و پرورش را بدنبال خواهد داشت ، قرارداد. سندی که نقدهای احتمالی اش در سایه همین گفتمان شنیده می شود .

ارسال نظر

Image CAPTCHA