ارسال نظر

با سپاسِ فراوان از این کارِ ارزشمندِ سازمانِ پژوهش و برنامه ریزی من سه نکته در این نوشتار دیدم که بسیار پسندیدم 1- تلاش برایِ برابرسازیِ وندهایِ لاتین و توضیحِ آنها برایِ دانش آموزان که می تواند توانِ واژه سازی و زایایی زبانِ فارسی را بالا ببرد. برایِ مثال اگر که واژه یِ نایدیس جا نیفتد همینکه پسوندِ دیس زنده شود راه را برایِ ساختِ درکِ واژه هایی چون ترادیس به جاِ transform و از این دست باز می کند. 2- اینکه برایِ برابرسازیِ وندها و ریشه هایِ علمی از برابرهایِ ایرانی بهره برده اند 3- تلاشِ فرهنگستانِ اول و آن روانشادانِ به اینجا رسیده که امروز ما می توانیم با اشاره به جا افتادنِ واژگانی چون کاسبرگ و گلبرگ دیگران را به جا افتادنِ این نوواژگان امیدوار کنیم. فراموش نکنیم که زبانِ آلمان (زبانِ فلسفه و یکی از توانمندترین زبانهایِ دانشیِ جهان) زمانی نه چندان دور (شاید 200 سالِ پیش) از مهندسی و ترکیبِ چند لهجه یِ بومی که مانندِ لری و لکی و گیلکی خودمان بودند ساخته شد و چه تحقیرها و ریشخندها که از لاتین زبانان و فرانسه زبانان نثارِ دانشمندان و دست اندر کارانِ این کار نگردید. پس خواهش می کنم به کارِ ارزشمندِ خود ادامه دهید نکته یِ بعدی این است که نیاکانِ ما روزی با وارد کردنِ واژگانِ فراوانی از زبانِ عربی تلاش در علمی کردنِ زبانِ فارسی داشتند. غافل از اینکه دستگاهِ واژه سازیِ فارسی را می کشند و روزی زبانِ عربی که دانستنِ واژه هایش مایه یِ مباهات و تفاخر بود از سروری افتاد و جایش را به فرانسه و کمی بعد به انگلیسی داد و انبوهِ واژگانِ ناگوارده یِ آن هنوز بر گرده یِ زبانِ فارسی سنگینی می کند. این رخدادِ نامیمون بارِ دیگر با انگلیسی رخ خواهد داد. تا سالِ2040 جهانِ چینی زبان از نظرِ حجمِ اقتصادی و به دنبالِ آن از نظرِ نظامی و علمی از جهانِ انگلیسی زبان پیش خواهد افتاد. خیلی زود نرم افزارهایِ انگلیسی جایِ خود را به چینی خواهند داد. دور نیست آن روز که دیگر زبانِ اولِ علم زبانِ انگلیسی نباشد و انبوهِ واژگانش سربارِ فارسی شوند. پس بگذارید دستِ کم در یک زمینه به جایِ وارداتِ کمرشکن رویِ پایِ خودمان بایستیم چون در آن صورت اهمیتی ندارد جهانِ علمی بگوید آنتی بیوتیک یا چسنی یا کره ای اش را بگوید چون ما خودمان واژه داریم. پادزیست و به آن ترجمه اش می کنیم. برایِ فرهنگستان و وزارتخانه یِ علمی و آموزشی هم یک پیشنهاد دارم؛ هم اکنون درسی در دانشگاه ارائه می شود با نامِ زبان و ادبیاتِ فارسیِ عمومی که همه یِ رشته ها باید بگذرانند. فرهنگستان هم سندی دارد با نامِ روشِ واژه گزینی . می توان به جایِ درسِ ذکرشده 2 واحد روشِ واژه گزینی و واژه سازیِ دانشی را با همان استادها و همان منابع مالی ارئه کرد. فرض کنید که در هر کلاس درس پنج نفر روحیه یِ پژوهشِ واقعی داشه باشند. و فرض کنید که از هر پنج نفر یکی شیفته یِ روشِ واژه سازیِ فارسی شود. یکی در رشته یِ فیزیک، یکی در زیست شناسی و یکی در مجسمه سازی. پس از چند سال انبوهی افرادِ متخصص در رشته هایِ مختلف در کارخانه ها و بیمارستانها خواهیم داشت که اگر هم به واژه سازی دست نزنند دستکم برایش ارزش قایل خواهند بود. انبوهی از روح هایِ آزاده که در میانِ کمبودِ بودجه ها و نفراتِ فرهنگستان پشتِ این نهادِ ملی را خواهند گرفت. سخن کوتاه دستِ همه یِ این استادانِ میهن دوست و فرزانه را دورادور می بوسم. و من اللّه توفیق.
Image CAPTCHA