در آستانه چهلمین سال انقلاب اسلامی، جا دارد نسل دهههای انقلاب در خلوت خویش به انقلاب، اهدف و برنامههای آن فکر کنند.
همه و بهخصوص انقلابیها و نسلی که بیادعا و خالصانه برای به ثمر نشستن آن کوشیدند باید اندیشه کنند که از انقلاب چه میخواستیم و چه شد؟ اهداف انقلاب چه بود؟ و مهمتر از همه، ما امروز در کجای انقلاب هستیم و نقش ما در حفظ ارزشهایی که روزگاری برای آن جنگیدیم چیست؟
انقلاب اسلامی ایران که در تاریخ کمنظیر است، نقش و تأثیر کمنظیری در معادلات منطقه و جهان داشته و گفتمان خاصی را در ادبیات سیاسی جهان پدید آورده اس، بیش از هر حادثه تاریخی دیگر نیازمند کاوش، مرور و بازاندیشی است.
چهلسالگی شجره طیبه انقلاب فرصتی غنیمت است تا صاحبنظران و انقلابیهایمان در پیرامون اهداف و آرمانهای انقلاب تبیینی دوباره داشته، متناسب با فهم ودریافت نسل پرسشگر امروز که میراثدار انقلاب و ارزشهای آن هستند به مفاهمه بپردازند. مفاهمه بین نسلی و تبیین و انتقال عالمانه این میراث از حلقههای مفقوده در گفتمان انقلاب است.
برخی اتفاقات ناگوار سالهای اخیر، بهویژه اعتراضات دیماه جاری، که عمدتاً لایههای پایین سِنی جامعه را درگیر کرده بود، حاکی از همین ضعف در مفاهمه و انتقال گفتمان انقلاب به نسلهای بعد بوده است.
این اغتشاشات که البته ناشی از مطالبات مالی و پارهای نارساییهای اقتصادی و معیشتی بود، جوانانی را بازیچه بدخواهان قرار داد که تفاوتی بین پس و پیش از انقلاب نمیشناختند بنابراین شعارهایی را به ایشان دیکته و صحنههایی کارگردانی کردند که روح تاریخ و بشریت از آن آزرده میشود!
تطهیرسازی دوره پهلوی با همه شکنجهخانهها، محرومیتها و سرسپردگیهایی که به مردم ما تحمیل کرده بود و بهویژه مطرحشدن برخی عناصر منفور و ننگین دورههای پیش از انقلاب نشان از چند واقعیت تلخ دارد:
نخست: همانگونه که پیشتر گفته شد انقلابیها در انتقال پیام، اهداف و برنامههای انقلاب و مهمتر از همه در بیان چرایی و اهمیت انقلاب و بازنمایی واقعبینانه دوره ستمشاهی خصوصا پهلویها کوتاهی کردند.
گفتمان انقلاب در قالب بستههای مفاهمهپذیر قرار نگرفته و زبان مشترک و بیننسلی برای انتقال این رویداد بزرگ تعریف نشده است.
این کمگذاریها یا کمتوجهیها به گفتمانسازی انقلاب موجب شده تا عدهای ضمن تخریب چهره نظام و انقلاب و سیاهنمایی میراث و دستاوردهای آن، درصدد خوبنمایی و پیرایش چهره ستمشاهی برآیند.
این اتفاق ناگوار، که بهشکل خزنده در محافل و اتاق فکرهای گروههای مخالف مرتبط با بازماندههای ستمشاهی دنبال میشد، نسل جوان و پرسشگر امروز را، که دورههای پیش از انقلاب را نمیشناسد و از اهداف و آرمانهای انقلاب آگاهی کافی ندارد، دچار تردید میکند.
برای جبران این ضعف و کمگذاریها، لازم است آموزشوپرورش، صداوسیما، ارشاد و ... با تغییر رویکرد به گفتمانسازی متناسب اقدام کنند.
دوم: انقلاب در رفتار و گفتمان انقلابیها و تابعان آنها نمود دارد. نسل امروز و فردا که آگاهی سطحی و گذرایی از انقلاب دارند، ردپای انقلاب را در رفتار این بازماندگان میجویند.
روح انقلاب با اشرافیگری، تبعیض، بیعدالتی و ویژهخواری سازگاری ندارد؛ انقلابیون و مدیران و کارگزاران و هر آنکه در این نظام پست و مسئولیتی پذیرفته است، باید مردمی بودن را در رفتار عمومی و اجتماعی خود بروز دهد.
دلیلی ندارد یک مدیر در قامت وزیر، معاون وزیر و ... که از صدقه سر انقلاب و خونهای پاک بهناحق ریخته شده به پُست و جایگاه خدمتی رسیده است با هر توجیهی ویژهخواری کند و خود را برتر از مردم دانسته، ژست ریاست بگیرد. ماشین ویژه، گارد و خط ویژه و امکانات ویژه در ادبیات انقلاب و گفتمان انقلابیگری، که کلیدواژههای ریاست آن به خدمت تغییر کرده، جایگاهی ندارد. باید بین مدیران و کارگزاران پیش از انقلاب و پس از آن در زمینههای فردی و اجتماعی و برخورداریها و .... تفاوت چشمگیر احساس شود.
اگر قرار بر این باشد که وزیر و معاونان ایشان و ... با مترو و اتوبوس و انتظار تاکسی و دهها امور عمومی بیگانه باشند پس چه تفاوتی خواهد بود بین مدیر انقلابی و غیرانقلابی؟ ! به دیگر سخن باید بین مدیران انقلابی که پُست و میز را وسیلهای برای خدمت می دانند تا مدیران قلابی که این دستیازیها را فرصتی برای ارضای شهوت ریاست طلبی و چپاول و غارت ثروت ملی قرار دادهاند تفاوت باشد.
سوم: تفاوت یک نظام انقلابی با غیرانقلابی در این است که اعتبار نظام انقلابی از اعتماد مردم و ارزشهای مشترک و شخصیتهایی که شناسنامه آن هستند ریشه میگیرد در حالیکه نظام غیرانقلابی به زور نظام و ارتش و ... استوار است.
باید انقلابیون و تابعین آن، که مدیران و کارگزاران هستند، با ارتباط پیوسته و گفتوگوی صمیمی و صادقانه با مردم این اعتماد را تقویت کنند. گسست ارتباط و کممهری به مردم که به تعبیر امام راحل رحمتالله «ولی نعمت ما هستند» موجب فروکاهی این اعتماد شده و میزان وفاداری مردم را، که اصلیترین حامی و هوادار آن هستند، تضعیف میکند.
محمدابراهیم محمدی
مشاور رئیس سازمان
ارسال نظر