
به گزارش گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، محمود حدادی کارشناس آموزش و رسانه، در یادداشتی در خصوص «مدرسه و نقش آن در استقرار و گسترش نظام اقتصاد مقاومتی» بیان کرده است: شش سال طلایی تا 1404 مانده است که اگر مسئولان حداقل در ارتباط با مدرسه تعریف شده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش عزم خویش را جزم کنند، موفقیتهای خوبی نصیب کشور خواهد شد.
در بخشی از سند با عنوان مدرسه در افق چشمانداز 1404 (فصل چهارم)، ویژگیهای مدرسه چنین برشمرده شدهاند:
ـ تجلی بخش فرهنگ غنی اسلامی و انقلابی در روابط و مناسبات با خالق، جهان خلقت، خود و دیگران به ویژه تکلیف گرایی، مسئولیت پذیری، کرامت نفس، امانتداری، خودباوری، کارآمدی، کارآفرینی، پرهیز از اسراف و وابستگی به دنیا، همدلی، احترام، اعتماد، وقت شناسی، نظم، جدیت، ایثارگری، قانون گرایی، نقادی و نوآوری و ...
ـ نقطه اتکای دولت و ملت در رشد، تعالی و پیشرفت کشور و کانون تربیت محله
ـ برخوردار از قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزههای عملیاتی در چارچوب سیاستهای محلی، منطقهای و ملی
ـ خودارزیاب، مسئول و پاسخگو نسبت به نظارت و ارزیابی بیرونی
ـ مبتنی بر رویکرد مدیریتی نقدپذیر و مشارکت جو
ـ دارای پیوند مؤثر با موضوعات و مسائل جامعه در مقیاس محلی، منطقهای و ملی با حضور فعال در حیات اجتماعی و ...
در بخش هدفهای عملیاتی و راهکارهای سند تحول بنیادین (فصل هفتم)، ذیل هدف عملیاتی «1» آمده است:
آموزش و پرورش، تربیت افرادی را دنبال میکند که با درک مفاهیم اقتصادی در چارچوب نظام معیار اسلامی، از طریق کار و تلاش و روحیه انقلابی و جهادی، کارآفرینی، قناعت و انضباط مالی، مصرف بهینه و دوری از اسراف و تبذیر و با رعایت وجدان، عدالت و انصاف در روابط با دیگران در فعالیتهای اقتصادی در مقیاس خانوادگی، ملی و جهانی مشارکت مینمایند.
دارای حداقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال باشند؛ به گونهای که در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند.
همچنین در ادامه همین بخش و در قالب راهکارهای مرتبط داریم:
(راهکار 6-1): گسترش و تنوع دادن به حٍرَف و مهارتهای مورد نیاز جامعه و تعلیم متناسب و برنامهریزی شده آن در همه دورههای تحصیلی و برای همه دانشآموزان
این مضامین بلند در صحنه عمل زمینهساز استقرار و بسط نظام اقتصاد مقاومتی خواهند بود و از حیث گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی و تبدیل آن به گفتمان فراگیر ملی در صحنه اقدام و عمل، در جای خود حائز اهمیت و دارای سهم هستند.
از بین این مضامین زیبا و نغز، تنها این جمله آرمانی را مورد توجه قرار داده و سعی میکنیم خودمان را قانع کنیم که میشود ما مدرسهای داشته باشیم که «دارای پیوند مؤثر با موضوعات و مسائل جامعه در مقیاس محلی، منطقهای و ملی با حضور فعال در حیات اجتماعی»باشد؟!
اول باید ببینم که آیا مدرسه ظرفیت لازم و کافی را برای این اتفاق میمون دارد یا نه؟!
مدرسه محل رفت و آمد حداقل سه گروه انسانی یعنی معلمان، دانشآموزان و اولیاء است.
رویارویی انسانها با هم میتواند ارتباط را در پی داشته باشد. هر چقدر این رویارویی هدفمندتر و با قصد مشخص انجام گیرد، شکلگیری ارتباطات معنادار و اثربخشتر، بیشتر مورد انتظار خواهد بود و امکان تحقق آن نیز به مراتب بیشتر است.
صاحبنظران حوزههای تعلیم و تربیت و ارتباطات بر این واقعیت تأکید دارند. از منظر ایشان، در مکان مشخص اما بدون مرزی با نام مدرسه است که مناسب ترین و بهترین فضای آموزشی و پرورشی برای ایجاد و گسترش شبکهای از ارتباطات قوی و مؤثر، امکان ظهور و بروز دارد.
در عبارتی ساده میتوان گفت که ارتباط مؤثر، رابطهای است که در آن، طرف مقابل، پیام شما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند و در صورت لازم کنش یا واکنش متناسب با پیام شما را در عمل و رفتار خود بروز دهد. با این وصف هر دو طرف ارتباط درباره اثربخشی آن دارای مسئولیت هستند.
حالا این سوال را مطرح میکنیم که در دسترسترین مصداق حضور فعال مدرسه در حیات اجتماعی کدام است؟
پاسخ این سؤال در سطور بالا که از دل متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به گواه گرفته شدهاند، قابل درک و برداشت است و آن جز کار و اشتغال چه میتواند باشد؟!
کار و اشتغال نبض هر نظام اقتصادی به شمار میرود. اگر نبض نظام اقتصادی خوب و درست بزند حال آن خوب است! در غیر این صورت مراجعه به حکیم و طبیب و یا حضور ایشان بر بالین صاحب نبض لازم است!!
و سوال آخر اینکه برای حضور فعال مدرسه در حیات اجتماعی از طریق ایجاد اشتغال راهکار مشخصی ارایه و دنبال شده است؟
پاسخ این سوال بر عهده مسئولان است و نگارنده این متون راهکاری در ذهن دارد که به شرح ذیل ارایه میدهد:
اصلاح مناسبات و در تعبیر بهتر اصلاح سطوح و مسیرها و فرایندهای ارتباطی در آموزش و پرورش(از ستاد گرفته تا صف)؛ از جمله موارد اجتناب ناپذیری است که تداوم تغافل نسبت به آنها، تنها هزینههای بیشتر و چه بسا ضررهای متعددی را متوجه آن دستگاه خواهد ساخت.
بر همین اساس و بر پایه چارچوب مفهومی متصور، مدرسه به مثابه امتداد فضای برنامه ریزی درسی شناخته خواهد شد. سرمایههای انسانی حاضر در مدرسه ذیل ارتباطات شکل گرفته، با همسویی و همافزایی، در تولید محتوا، کسب دانش، مهارت و فضایل اخلاقی؛ مشارکت و تعامل خواهند داشت.
راهکار: تشکیل شرکتهای دانش بنیان، کارآفرینانه و مهارتی دانشآموزی – مدرسه به مثابه مرکز رشد شروع پروژه از مدارس فنی و حرفهای و گسترش آن در سایر آموزشگاهها
سرمایه گذاران اولیه: اولیاء
راهبری و هدایت در مقام مشاور: معلمان
مصادیق حمایتی:
الف. تخصیص سرمایه توسط صندوقهای حمایتی
ب.الزام مدارس و مراکز وابسته به آموزش و پرورش و یا حتی سایر مراکز دولتی به استفاده از تولیدات و خدمات این مجموعههای دانشآموزی
ارسال نظر