کجایند مردان تحول؟


امروزه نظام آموزش‌و‌پرورش، به مثابه فیل در روشنایی است. این روشنایی به یمن چراغی است که سوخت آن سند تحول و فتیله آن مردان تحول‌اند. سند تحول سندی است بنیادین، که به شرط معماری مناسب معماران زبردست و روشن‌اندیش، همچون چراغی راهنما و راهنشان بر تارک نظام آموزشی کشور خواهد درخشید. فیل در روشنایی یک استعاره سازمانی است و در واقع به مثابه نظام و سیستمی است به هم‌پیوسته، دارای مناسبات  موثر بین همه اجزای آن، که نیازمند موشکافی دقیق است. در این میان نقش رهبر و مدیری قدرتمند که بتواند همه نیرو‌ها و انرژی‌های موجود و نهفته را در تحقق و عینیت بخشیدن به چشم‌انداز و اهداف، همسو و هم جهت نموده و سیستم را تا حداکثر ظرفیت وجودی خویش رشد و پیشرفت دهد، حایز اهمیت بسیاری است. این مهم، رهبرانی را می‌طلبد که از آن ها به نام «مردان تحول» یاد می‌شود. مردان تحول، نظریات و مبانی تحول را به خوبی می‌شناسند و قدرت بسیج و برانگیختن دارند. صاحب سبک در رهبری‌اند و سبک غالب آنان«سبک رهبری اثربخش» است. یعنی: 
« مثبت اندیشند و شوق تغییر دارند. به جای آن که خود به تنهایی صد قدم بردارند، همگان را به برداشتن یک قدم تشویق می‌کنند. به جای منع کردن، راهنمایی و راه نشانی می‌کنند و به جای برخورد صرف با معایب و منکرات، در پی اشاعه معروفند. فرایند‌مدارند و نتایج را محصول فرایند می‌دانند،  نه ورودی.  به جای تزریق منابع در اندیشه  تفریق موانع‌اند. رفع موانع نگرشی، ساختاری و قانونی را بر موانع مالی و مادی ترجیح می‌دهند. برای گرفتارنشدن در چرخه انجام درست کارهای نادرست، به تشخیص درست و پایش ریشه‌ها باور داشته و بر روش‌های علمی و پژوهشی پای می‌فشارند. اهل برنامه‌اند و تغییرات را از روش‌ها و فرایندها آغاز می‌کنند. ملاکشان در عزل و نصب افراد، التزام آنان به برنامه‌های توسعه و اسناد بالادستی است نه سلایق شخصی. اقیانوس را با آبزیان بزرگش می‌شناسند و در جوی آب دنبال نهنگ نمی‌گردند.
مردان تحول و رهبران اثربخش، مناسبات انسانی و احساس تعلق نیروها به سازمان را  ارج می‌نهند. در چهره کارکنان چهره فرزندانشان را می‌بینند. کاری می‌کنند که همه خود را در افق ماموریت‌های سازمان دیده و بدان افتخار کنند. قدرتشان را در پذیرش کارکنان و زیردستان جستجو می‌کنند. شفاف و در دسترس‌اند و کارکنان به راحتی و بدون واهمه آنان را نقد می‌کنند. اطمینان رضایت افرادی که آخرین حلقه اتصال به صف هستند، از دغدغه روزانه‌شان است. فاقد چتر نجاتند و همه را با هم، هم‌چون تیم کوهنوردی، نه دوندگان مسابقات دوومیدانی، به سمت قله‌ها فرا می‌خوانند و خود نیز جلودارند. هم خود به سازمان جوش خورده‌اند و هم دیگران را جوشانده اند. افراد موثر را تشویق می‌کنند و مقصران را فرصت می‌دهند تا از شکست‌شان درس بگیرند. ارزش‌مدارند و به جای توقع از تایید دیگران، آنان را برمی‌انگیزانند تا او را به چالش بکشند. 
هم دیده‌بانند و هم ایده‌بان. هم می‌پایند و هم می‌پویند. گردنی چون زرافه دارند و نگاهی همچو مرغابیان. حرفی که می‌زنند خود اولین شنونده‌اند. به جای سرزنش دیگران، خود را مستوجب تنبیه می‌دانند. داشته‌های آنها داشته‌های‌شان نیست، داده‌های آنان داشته‌های‌شان است. ارزش آنها به چیزهایی نیست که دارند، به چیزهایی است که می‌بخشند. خود صاحب اندیشه و تدبیرند و از پست و جایگاه سازمانی‌شان ارزش نمی‌گیرند. . از اهالی مشارکت و مشورتند و با دریافت ابلاغ، توهم  افزایش عقل ندارند.
مردان تحول و رهبران اثربخش،  استراتژیک‌اند نه استراتجیک! در موقعیت‌های حساس و دشوار به جای جیک جیک، فریاد می‌زنند. شجاع و آزادمردند. استغنای روح و منشی حرفه‌ای دارند و در پی پست  و موقعیت  سازمانی نمی‌دوند. خودشانند. نه آویزانند و نه اجازه می‌دهند به آنان بیاویزند. عذرخواهی را شجاعت می‌دانند و معترف به نارسایی در عملکرد و بازده خویش‌اند. قدرشناس و جوانمردند.  برای ترقی خود، از دیگران پل نمی‌سازند. با اخذ تصمیمات کودکانه در عزل و نصب‌ها، بزرگان را تحقیر نمی‌کنند. ارزان فروش نیستند و به آبروی دیگران چوب حراج نمی‌زنند. محافظه‌کاری را به جای نجابت و شیفتگی در کسب مقام را به جای احساس تکلیف، نمی‌فروشند. جنس خود می‌فروشند نه مال دیگران».
 
 اطمینان دارم شما هم می‌توانید از
 مردان تحول و از رهبران اثربخش باشید.

ارسال نظر

Image CAPTCHA