مسیر آیندۀ بهتر برای ایران از تحقق یک تحول پارادایمیک در آموزشوپرورش میگذرد؛ تغییر از آموزشوپرورش ایدئولوژیک به آموزشوپرورش توسعهگرا.
مهران صولتی، دارای دکتری جامعهشناسی، در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، به این موضوع پرداخته است که حل مسائل آموزشوپرورش در ابتدا، در گرو تلقیکردن مشکلات آموزشوپرورش به عنوان یک «مسئله» اجتماعی است. وی در گام بعد، تغییر رویکرد در آموزشوپرورش را راه برونرفت از مسائل عنوان کرده است.
متن نوشتار مهران صولتی به شرح زیر است:
آموزشوپرورش ایران به مثابۀ خرده نظامی از نظام اجتماعی، مجموعهای از دردها و مشکلات است. انباشتی از دردها که صرفاً تاکنون معلمان و دانشآموزان از آنها نالیدهاند ولی نتوانستهاند آنها را بهبود بخشند. البته در سالهای اخیر این دردها به دغدغههای جدی در میان جامعه فرهنگیان تبدیل شده و همگان را به جستجوی راهکارهایی برای رفعشان فراخوانده اند. اما هنوز تا رسیدن به حلقه سوم این زنجیره یعنی تلقی مشکلات آموزشوپرورش به عنوان یک مسئله اجتماعی فاصله داریم. مرحلهای که در آن برانگیختهشدن حساسیت عمومی به کمک رسانهها عزم مسئولان را نیز به همراهی با خود فرا میخواند. اینجاست که به اصطلاح موضوع «پروبلماتیک» میشود و نتیجۀ آن میتواند تغییر و بهبود در عملکرد آموزشوپرورش کشور باشد!
ایران امروز با انباشتی از مسائل و بحرانها روبهرو است. بحرانهایی که نتیجه بیاعتنایی حاکمیت به مسائل و حل و فصل آنها است. نتیجه اما انباشت مسائل بر یکدیگر و روبهرو شدن کارشناسان با کلافی سردرگم از انبوه مشکلاتی است که هم اکنون قادر نیستیم حتی سر نخ آنها را بیابیم. در چنین شرایطی است که دیگر نمیتوان از مسیرهای پیشین به خروج از غرقاب مسائل موجود امیدوار باشیم. حرکت به سوی «پارادایم شیفت» به معنای تحول عمیق در شیوه حکمرانی از مسیر انجام اصلاحات بنیادین شاید اکنون آخرین راه محتمل باشد. شاید سنگ بنای اولیه برای سامان جدید هم عبارت از اهتمام به پرورش نسلی پرسشگر، خلاق، جستجوگر و توسعهگرا باشد.
تاریخ اقتصادهای نوظهور همچون کره جنوبی، سنگاپور، تایوان و مالزی نشان میدهد که توجه ویژه به آموزشوپرورش توسعهگرا رکن اساسی پیشرفت در این کشورها بوده است. این در حالی است که پارادایم غالب در ایران عبارت از آموزشوپرورش ایدئولوژیک میباشد که در آن تابعیت، تمرکز، آرمانگرایی، جنسیتزدگی و اخلاقگرایی از ارکان مهم آن به شمار میروند. نظامی که مطابق سند تحول بنیادین قرار است انسانی در تراز جمهوری اسلامی خلق و به او حیات طیبه ببخشد. اگر چه در سالهای اخیر تلاشهای پراکندهای برای گذار به آموزش فنیمهارتی صورت گرفته ولی از آنجا که ساختارهای این نظام آموزشی متکی بر گزینشهای عقیدتی، تبلیغات ایدئولوژیک و غیریتسازی های غیرواقعی میباشد نتوانسته به آرمان توسعهگرایی جامه عمل بپوشاند.
آموزشوپرورش توسعهگرا؛ آرمانهای؛ همزیستی مسالمتآمیز با جهان، پرورش نسلی مداراجو، دموکرات، شایق نسبت به پیشرفت اقتصادی، میهنپرست، مجهز به مهارتهای حرفهای و دارای وجدان کاری بالا را مورد توجه قرار داده و میکوشد تا نظام آموزشی را به سکوی توسعه پایدار و متوازن کشور تبدیل نماید. بنابراین گزافه نیست اگر گفته شود که مسیر آینده بهتر برای ایران از تحقق یک تحول پارادایمیک در نحوه حکمرانی کشور به ویژه در حوزه آموزشوپرورش میگذرد. بدون این تحول کارها همچنان بر مدار پیشین دنبال خواهد شد.
کمبود بودجه، فقدان تفکر راهبردی، مناقشه بر سر فلسفه آموزشوپرورش، سیاستزدگی، مشارکتگریزی و کنکورزدگی موجبات افزایش بیگانگی و نارضایتی فرهنگیان، والدین و دانشآموزان را فراهم آورده و ما را در این سیکل معیوب سرگردان رها میکنند!
ارسال نظر