آیا اخیرا فراموش می کنید , دسته کلید خود را کجا گذاشته اید؟ داخل اتاق میشوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت میروید؟
آیا بعد از ریختن چای در استکان قوری را در یخچال می گذارید؟ شماره تلفن منزل خود را فراموش می کنید ؟
نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرس های روزمره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهند که کم حافظگی را به وجود می آورد.
روانشناسان در این زمینه تو صیه می کنند که : ١. موز بهترین دوست حافظه : ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی میباشد.
٢. مهربانی با خویشتن : انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل , کتاب رمان, ملاقات دوستان قدیمی و ........ باعث افزایش ترشح هورمون " دوپامین " می شود که احساس خوبی را در فرد به وجود می آورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسوول حافظه است میگذارد.
٣. قدم بزیند : زنان یا مردانی که درروز به طور مرتب قدم می زنند بسیار کمتر دچار فراموشی میشوند . چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت ,ارتباط مغزی را در بخشی که ذهن مسوول حافظه است گسترش می دهد.
۴. غذای سس دار نخورید : بر اساس تحقیقات انجام شده برروی عادات غذایی بیش از ٨ هزار نفر , استفاده از این نوع سس ها و غذاهای سویا دارباعث کاهش قدرت حافظه می شود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سس ها و سویا که گفته می شود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را در مورد حافظه با خود دارد. با این حال یک بار خوردن آن در هفته چندان مشکلی ندارد!
۵. خواب به موقع : یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بیشتر و بهتری را به حافظه شما باز گرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد .
۶. بیشتر به خودتان برسید : تحقیقات نشان می دهد افرادی که رژیم های غذایی بسیار کم کالری در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاع رسانی را بسیار کند انجام می دهد بلکه از دیگر افراد هم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود می باشند.
لذا به فکر خود باشید و رژیم های غیر موجه را فراموش کنید.
٧. چای گیاهی بنوشید : آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنی های کافئین دار به علت دارا بودن موادی به نام " تانن " ( اسید تانیک) که ٧۵ درصد آهن موجود در بدن را از بین می برند باعث اختلال در حافظه می شود .
٨. خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید : این امر ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه دراز مدت شما را تخریب می کند . خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی می توانید با قطع مصرف شیرینی های مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.
مطالبی را که یادآوری میکنیم با توجه به زمان یادآوری میتواند مربوط به دو نوع مختلف حافظه باشد. دانش آموزی را تصور کنید که در کلاس درس مطالبی را در مورد موضوعی یاد میگیرد، مثلا نام یک آتشفشان یا پایتخت یک کشور و ... . زمانی که بلافاصله و در همان کلاس درس سوالاتی از این مطالب از وی میشود، در پاسخگویی به آن از حافظه کوتاه مدت خود استفاده میکند، ولی زمانی که سوالات در جلسه بعد و چند روز دیگر از او پرسیده میشود و او پاسخ میدهد، در واقع از حافظه دراز مدت خود استفاده کرده است. وقتی ما مطلبی را بلافاصله بعد از شنیدن آن به خاطر میآوریم، یادآوری آن کار آسانی خواهد بود و به سهولت انجام خواهد گرفت، اما زمانی که مدتی از شنیدن مطلب میگذرد و تلاش میکنیم آن را یاد بیاوریم، با مشکل بیشتری روبرو خواهیم شد.
زمانی که ما بلافاصله مطالب را یادآوری میکنیم، در واقع از دانش فعال خود که هنوز در سطح هشیاری ما قرار دارد، استفاده میکنیم، ولی زمانی که مدتی بعد از شنیدن مطالب قصد یادآوری آنها را میکنیم، دانشی که از آن استفاده میکنیم، نافعال است. با این توصیف در تقسیم بندیهایی که از حافظه به عمل آمده، آن را به دو نوع حافظه کوتاه مدت و دراز مدت تفسیم بندی کردهاند. تفاوت این دو نوع حافظه عمدتا به مدت زمان نگهداری اطلاعات مربوط میشود. هرچند تفاوتهای دیگری نیز با یکدیگر دارند.
مطالعات نشان دادهاند که آدمی انواع مختلفی از حافظه (Memory) را دارد. اینکه «اطلاعات برای مدت زمان کوتهی ذخیره میشوند یا برای مدت زمان بلند» باعث تقسیم حافظه به انواع «حافظه کوتاه مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند مدت (Long-Term Memory) شده است. با وجود این تقسیم آنها برای ذخیره کردن اطلاعات مراحل سهگانه حافظه را اجرا میکنند، البته به شیوهها و ساختارهای مختلف این کار را انجام میدهند. نکته دیگر آنکه در بعضی از مطالعات و منابع از حافظه نوع سومی نیز به نام «حافظه حسی» (Sensory Memory) صحبت میشود.
حافظه کوتاه مدت (S.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه ، گنجایش محدود آن است که بطور متوسط بین هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده (2±7) است. بعضی افراد تنها 5 ماده و برخی تا 9 ماده را در حافظه کوتاه مدت خود نگه میدارند، اما بطور متوسط گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثریت افراد 7 ماده است. این رقم فراخنای حافظه نامیده میشود.
ویژگی دیگر حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی ، دیداری (عمدتا به صورت صوتی) رمزگردانی میشوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی رمزگردانی کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند.
بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
یک آزمایش ساده برای تعیین فراخنای حافظه
از دوست خود بخواهید فهرستی از کلمات مثل اسامی افراد ، مکانها یا ارقام را تهیه کند و برای شما بخواند. بعد از آن ببینید از فهرست خوانده شده ، چند نام یا رقم را میتوانید به ترتیب به یاد بیاورید. رقمی که بدست میآورید، احتمالا بین 5 و 9 خواهد بود که فراخنای حافظه شما را نشان میدهد. در واقع حافظه کوتاه مدت مثل جعبه هفت خانهای است. زمانی که این هفت خانه پر شود، به ناچار باید برخی از خانهها خالی شوند تا اطلاعات جدید بتوانند در آنها قرا بگیرند. این مساله یکی از علل فراموشی است.
حافظه دراز مدت (L.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه گنجایش نامحدود آن است، بطوری که مطالب زیادی را در آن میتوان نگهداری کرد، بدون آنکه از بین بروند. به عبارتی اطلاعات در این نوع حافظه از بین نمیروند، هرچند ممکن است فراموش شوند. به عنوان مثال کتابخانه بزرگی را در نظر بگیرید که در آن دنبال کتابی میگردید که قبلا در آنجا قرار داده شده است. اگر نتوانید به کتاب مورد نظر دست پیدا کنید، به این معنی نخواهد بود که کتاب مورد نظر در آن کتابخانه وجود ندارد، یا از بین رفته است. ممکن است نحوه قرار دادن آن در محل مناسبی صورت نگرفته، یا پیگردی آن مناسب نیست.
رمزگردانی مطالب در این نوع از حافظه به صورت معنایی صورت میگیرد، برخلاف حافظه کوتاه مدت که از رمز صوتی و یا دیداری استفاده میکند. به عنوان مثال اگر فهرستی از کلمات به حافظه دراز مدت سپرده شوند، چند روز بعد از آن در حین یادآوری ممکن است کلمات هم معنی با آن کلمات یادآوری شوند، نه خود آن کلمات. اگر به فرض کلمه آفتاب در فهرست بوده، شخص ممکن است کلمه خورشید را یادآوری کند. این مساله را در یادآوری داستانها ، اخبار و مطالبی که میشنویم و مدتی بعد آنها را بازگو میکنیم، به وضوح میتوانیم ببنیم. در حالی که موضوع داستان ، خبر یا مطالب دیگر بطور کامل ارائه میشود، اما لزوما از همان کلمات گوینده یا نویسنده کتاب استفاده نمیکنیم. از این مورد در روشهای بهسازی حافظه استفاده میشود، مبتنی بر اینکه مطالب را با توجه به معانی آنها یادسپاری کنیم.
بازیابی در این نوع حافظه برخلاف حافظه کوتاه مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن و گذشت زمان از دلایل آن میتواند باشد.
حافظه حسی
«حافظه حسی» نخستین مرحله به یادسپاری و ذخیره کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه دقیقی از«اطلاعات حسی» ذخیره میشود. گنجایش این حافظه نامحدود است، اما مدت زمان ذخیرهسازی اطلاعات بسیار کوتاه (حدود یک ثانیه) است. بعد از آنکه محرکی (از طریق گیرندههای حسی) وارد حافظه حسی شد، اگر مورد «توجه» (Attention) و دقت قرار گیرد، اطلاعات آن محرک به حافظه «کوتاه مدت» انتقال مییابد. این فرآیند دقت و توجه برای انتقال اطلاعات با حافظه کوتاه مدت بسیار مهم است، زیرا آدمی در هر لحظه تحت تاثیر محرکهای حسی فراوانی قرار دارد، که اگر قرار بود این محرکها «ادراک» (Perception) شوند، زندگی غیر ممکن میشد. آدمی از طریق توجه کردن به بعضی از امور (محرکها) و بیتوجهی به بعضی دیگر تصمیم میگیرد، تا آنچه را که میخواهد، ادراک کند. این فرآیند برای آغاز یادگیری مهم است.
رابطه بین دو نوع حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت
آیا بین حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت رابطهای وجود دارد؟ این دو نوع حافظه از چه راهی با یکدیگر مرتبط میشوند؟ اینها سوالاتی هستند که نظریههای مختلفی در پاسخ آنها ارائه شده است. بر اساس یکی از این نظریهها که به نظریه حافظه دوگانه معروف است، اطلاعات برای اینکه در حافظه دراز مدت ذخیره شوند، باید از حافظه کوتاه مدت به آنجا منتقل شوند. بنابراین اطلاعاتی که از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت منتقل میشوند، پایدار میمانند و در غیر این صورت بطور کامل از بین میروند.
از مهمترین راههایی که انتقال مطالب از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت را سبب میشود، ایجاد پیوند بین مطالب موجود در حافظه کوتاه مدت با مطالبی است که از قبل در حافظه بلند مدت وجود دارد و روش دیگر مرور ذهنی است. مرور ذهنی تحکیم و انتقال اطلاعات را به حافظه بلند مدت با سهولت انجام میدهد.
تفاوتهای حافظه کوتاه مدت و بلند مدت
تمایز روانشناختی
مراحل سه گانه حافظه (رمز گردانی ، اندوزش ، ارزیابی) در هر دو نوع حافظه وجود دارند. اما تفاوتی که وجود دارد اینست که کارکرد و فرایند این سه مرحله در هر دو موقعیت یکسان نیست. برای مثال حافظه کوتاه مدت رمزگردانی را به صورت «شنیداری و دیداری» انجام میدهد، در حالیکه رمزگردانی حافظه بلند مدت به صورت «معنایی و پیوندهای معنیدار است».
تمایز زیستشناختی
حافظه کوتاه مدت و بلند از لحاظ ساختار مغزی نیز متفاوت هستند. پژوهشها معلوم ساخته است که «هیپوکامپ» (Hippocampus) که ساختاری در زیر قشر مخ و نزدیک به مغز است، فقط در حافظه بلند مدت نقش دارد، ولی در حافظه کوتاه مدت تاثیر ندارد. این در حالی است که مناطق پیشانی قشر مخ (قطعه پیشانی) در حافظه کوتاه مدت دخالت دارند.
مراحل اصلی حافظه
بسته به اینکه اندوزش مطالب برای چند ثانیه (حافظه کوتاه مدت) یا برای مدت طولانیتری (حافظه بلند مدت) مورد نظر باشد، شیوه کار مراحل حافظه متفاوت خواهد بود. بطور کلی در مرحله رمزگردانی ، اطلاعات به شکل معینی یا به صورت رمز معینی در حافظه اندوخته میشوند.
- رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت به صورت رمز صوتی ، دیداری و یا شنیداری است، ولی در حافظه بلند مدت به صورت رمز معنایی است.
- در مرحله اندوزش اطلاعات رمز گردانی شده در حافظه نگهداری میشوند. میزان مواد اندوخته شده بسته به نوع حافظه متفاوت خواهد بود. گنجایش حافظه کوتاه مدت برای اندوزش مطالب ماده است، در حالی که گنجایش حافظه بلند مدت نامحدود است.
- در مرحله بازیابی پیگردی در حافظه اتفاق میافتد و این پیگردی در حافظه کوتاه مدت با سرعت بسیار زیاد انجام میگیرد. در واقع با چنان سرعتی که ما از آن آگاه نمیشویم. در حافظه بلند مدت سرعت بازیابی بر حسب نوع طبقه بندی مطالب در حافظه ، مدت زمان سپری شده از زمان اندوزش تا بازیابی و دیگر عوامل متفاوت خواهد بود.
اساس زیستی مراحل حافظه
مراحل مختلف حافظه ساختارهای مختلفی در مغز دارند. گویاترین شواهد در این زمینه حاصل بررسیهایی است که در آنها از طریق عکسبرداری از مغز به جستجوی تفاوتهای «عصب شناسی ، کالبد شناسی» بین مراحل رمز گردانی و بازیابی پرداختهاند. در این آزمایشها آزمودنیها در بخش اول (رمزگردانی) مطالبی را میخواندندو در بخش دوم بازیابی اطلاعات خوانده شده را بازیابی (فراخوانی) میکردند و همان حال بوسیله «پی.ای.تی»(P.E.T) فعالیت مغزیشان ثبت میشد. یافتها نشان داد که در جریان خواندن مطالب (رمزگردانی) بیشتر نواحی نیمکره چپ مغز و در جریان فراخوانی (بازیابی) اطلاعات بیشتر در نیمکره راست مغز فعال میشود. بنابراین تمایز بین مراحل رمز گردانی و مرحله بازیابی اساس زیستی مشخصی دارد.
فراموشی و مراحل حافظه
فراموشی با مراحل حافظه رابطه تنگاتنگی دارد. اگر در هر یک از این سه مرحله خطایی صورت گیرد، دیگر مطالب آموخته شده یا وقایع و چیزها به خوبی بازیابی نخواهند شد. برای مثال اگر برای بار دوم نام فردی که با او آشنا شدید را نمیتوانستید به یاد بیاورید، این احتمال وجود دارد که این ناتوانی ناشی از وقوع خطا در هر یک از سه مرحله مورد نظر باشد. امروزه اغلب پژوهشها درباره حافظه هدفشان اینست که عملیات ذهنی هر یک از این مراحل را مشخص کنند و توضیح دهند که چگونه ممکن است در هر یک از این عملیات اشکالی پیش آید و به خطای حافظه منجر شود. در نظریههای حافظه ، فراموشی ناشی از وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سهگانه شناخته میشود.
بهسازی حافظه
وش تقطیع و فراخنای حافظه
در مورد اکثر افراد گنجایش حافظه کوتاه مدت نمیتواند به بیش از 2±7 افزایش یابد. با وجود این میتوان اندازه قطعهها را افزایش داد و از این راه بر تعداد مادهها در فراخنای حافظه افزود. به عنوان مثال برای یادآوری 12 رقم 92-318-1499-231 میتواند آنها را در سه دسته چهارتایی دسته بندی کرد: 1892-4993-2311 و به راحتی 12 رقم را یادآوری کرد.
روش تصویر سازی ذهنی و رمز گردانی
هر وقت یک جفت واژه با یک تصویر ذهنی به هم ربط داده شوند، یادآوری آنها ، آسانتر میشود. هنگامی که ما دو واژه پروانه و کتاب را با یک تصویر ذهنی به هم ربط میدهیم، احتمالا یک پیوند معنادار بین آن دو برقرار میکنیم. این اصل عمده زیربنای بسیاری از نظامهای یادیار است. روش مکانها و روش واژه کلید از انواع نظامهای معروف یادیار هستند.
روش مکانها
این روش به ویژه در مواردی موثر است که با ردیف منطقی از مادههای دلبخواهی مانند واژههای نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشید. گام نخست این است که ردیف منظمی از مکانهای مختلف را به خاطر بسپارید. مثلا مکانهایی که ضمن قدم زدن در خانه خود با آنها برخورد میکنید. پس از این که توانستید قدم زدن ذهنی را راحت انجام دهید، شروع میکنید به ساخت یک تصویر ذهنی که در آن اولین واژه با اولین مکان ربط داده شده است و دومین واژه با دومین مکان و الی آخر.
روش واژه کلید
در یادگیری واژگان زبان خارجی میتوان از این روش سود جست. برای مثال فرض کنید میخواهید یاد بگیرید که واژه اسپانیایی Caballo به معنی horse انگلیسی (اسب) است. روش واژه کلید دو مرحله دارد:
- مرحله اول یافتن بخشی از واژه اسپانیایی است که با یک واژه انگلیسی هم صدا است. از آنجا که Caballo به صورت Cab-eye-yo تلفظ میشود، eye میتواند به عنوان واژه کلید بکار رود.
- مرحله دوم ساختن یک تصویر ذهنی است که واژه کلید را به معادل انگلیسی واژه اصلی پیوند میدهد. مثلا یک اسب که بر یک چشم (eye) بسیار بزرگ لگد میزند. این تصویر ذهنی یک رابطه معنادار بین انگلیسی و معادل اسپانیایی آن برقرار میکند که برای به یاد آوردن آن ابتدا واژه eye و سپس تصویر ذهنی ذخیره شده که رابط eye و horse است، را بازیابی میکند.
روش بسط معنایی در بهسازی حافظه
هرچه معنای مادهها بیشتر بسط بدهیم، آنها را بهتر به خاطر میآوریم. به سخن دیگر هرچه پیوندهای بیشتری بین مادهها ایجاد کنیم، بر تعداد راههای بازیابی افزوده میشود. اگر میخواهید چیزی را به یاد آورید، معنای آن را بسط دهید. برای بسط دادن به یک مطلب میتوانید سوالات متعددی برای خود مطرح کنید و به آنها پاسخ دهید.
روش استفاده از بافت در بهسازی حافظه
از آنجا که بافت نشانه بازیافتی نیرومندی است میتوان با بازآفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته، حافظه را بهبود بخشید. مثلا اگر جلسات درسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل شود، شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد، چون بافت آن اتاق بهترین نشانه بازیافتی برای مطالب درس شما محسوب میشود.
با این وجود اغلب اوقات وقتی میخواهیم چیزی را به یاد بیاوریم، نمیتوانیم عملا به بافتی باز گردیم که یادگیری در آن صورت گرفته است. مثلا وقتی میخواهید نام یک همکلاسی دوره دبیرستان خود را به یاد بیاورید و نام او فورا به ذهن شما نمیآید، صرفا برای به خاطر آوردن آن روانه دبیرستان دوره تحصیل خود نمیشوید. در چنین موقعیتهایی میتوانید بافت را بطور ذهنی بازسازی کنید.
روش سازمان دهی در بهسازی حافظه
روش سازمان دهی به این دلیل بازیابی را بهبود میبخشد که بر کارآیی پیگردی در حافظه میافزاید و به نظر میرسد که ما میتوانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم. به شرط این که این اطلاعات را سازمان داده باشیم. با مشخص کردن مطالبی از یک فصل درسی که باید به خاطر سپرده شوند، با توجه به عناوین و سر فصلهای بیان شده ، چارچوب کلی درس را ترسیم و سازمان دهی میکنیم. این کار هم از سوی معلم و هم از سوی خود فرد یادگیرنده قابل انجام است، اما زمانی که توسط خود یادگیرنده انجام میشود، تاثیرات قویتری خواهد داشت.
روش تمرین بازیابی در بهسازی حافظه
در این روش که به صورت تمرین بازیابی انجام میشود، میتوانید درباره مطلب مورد یادگیری سوالاتی از خود مطرح کنید. بعد میتوانید بخشهای معینی را که در دور اول برایتان مشکل بود، مجددا بخوانید تا بهتر درک کنید.
روش پس ختام
یکی از معروفترین فنون بهسازی حافظه روش پس ختام نام دارد. این روش 6 مرحله مشخص دارد که حروف اول آن وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، نام این روش پس ختام را میسازند. این مراحل عبارتند از:
- پیش خوانی
- سوال کردن
- خواندن
- تفکر
- از حفظ گفتن
- مرور کردن
یادگیرنده در مرحله اول مطلب مورد نظر را پیش خوانی میکند تا یک برداشت کلی از موضوعات و قسمتهای مهم آن داشته باشد. در مرحله دوم فرد درباره هر بخش سوالهایی را طرح میکند و در مرحله سوم هر بخش را به قصد پاسخ دادن به سوالهایی که طرح کرده میخواند. در مرحله چهارم به تفکر در مورد مطالب خوانده شده و روابط بین آنها میپردازد و در انتهای هر بخش از کل مطالب مورد نظر برای یادگیری اقدام به از حفظ گفتن میکند و زمانی که تمام بخشها را به ترتیب مطالعه کرد، مرحله 6 یا مرور کل مطالب را انجام میدهد.
انواع حافظه
از نظر علمی حافظه را می توان به دو بخش «حافظه بلند مدت»(Long-Term Memory)و «حافظه کوتاه مدت»(Short-Term Memory)تقسیم نمود.در موقعیت هایی که نگهداری و ذخیره سازی مطالب برای چند ثانیه مطرح است،(اغلب کمتر از ۳۰ ثانیه)در مقایسه باموقعیت هایی که مستلزم نگهداری مطالب برای مدت طولانی تری است،(از چند دقیقه تا چندین سال)نوع حافظه فرق می کند.گفته می شود موقعیت های نخست با حافظه کوتاه مدت و موقعیت های دوم با حافظه بلند مدت مرتبط می شود.در مورد هر دو نوع حافظه، سه مرحله رمزگردانی، ذخیره سازی و بازیابی وجود دارد.لازم به ذکر است در بعضی از مطالعات و منابع از حافظه نوع سومی نیز با نام «حافظه حسی»(Sensory Memory)سخن به میان آمده است.
حافظه کوتاه مدت(Short-term)
حافظه کوتاه مدت اجازه می دهد تا برای مدت چند ثانیه تا حداکثر یک دقیقه و اساسا بدون تمرین، مطالب نگهداری و ذخیره سازی شود.آن مانند چکنویس گذرا است که برای فراخوانی اطلاعات در دست پردازش عمل میکند.برای نمونه برای فهمیدن این جمله، شما لازم است که آغاز جمله را در حین خواندن بقیه جمله به ذهن بسپارید.یا اینکه عموما شما برای برقراری یک تماس تلفنی، ابتدا شماره را از دفترچه تلفن پیدا کرده، شماره گیری نموده و سپس فراموش می کنید.این حافظه کوتاه مدت شماست.در حالی که شما برای گرفتن شماره دوستتان به دفترچه تلفن مراجعه نمی کنید(حافظه بلند مدت).
وقتی یک مطلب را بلافاصله بعد از شنیدن آن به یاد می آوریم، بازیابی کار ساده تری است.چرا که مطلب فعلا در هوشیاری ما قرار دارد.اما زمانی که ساعت ها بهد از شنیدن آن مطلب سعی می کنیم آن را به یاد آوریم، کار بازیابی اغلب دشوار است.چون آن مطلب دیگر در هوشیاری ما نیست.برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه کوتاه مدت، در ابتدا باید توجه فرد بر روی موضوع مشخصی متمرکز شود(مورد توجه قرار گرفتن موضوعات).بعد از اینکه اطلاعات بخصوصی مورد توجه قرار گرفتند در حافظه کوتاه مدت رمزگردانی می شوند.
در حافظه کوتاه مدت، اطلاعات معمولا به شکل صوتی رمزگردانی می شوند.هرچند ممکن است از رمزهایی دیگر مانند رمز تصویری نیز استفاده شود.مهم ترین خصوصیت حافظه کوتاه مدت، گنجایش محدود آن است و ظرفیت آن برابر «۲±۷» می باشد، یعنی بین ۵ تا ۹ موضوع می توانددر حافظه کوتاه مدت نگهداری شود و زمانی که مطلب جدیدی اضافه شود، یکی از مطالب قبلی حذف می شود و اطلاعاتی که از قبل به حافظه راه یافته اند، جای خود را به اطلاعت تازه تری می دهند(اصل جانشینی).باید توجه داشت تکرار کردن در یادسپاری مطالب نقش بسیار مهمی دارد.چرا که موضوعاتی که بیشتر تکرار شوند به آسانی جای خود را به موضوعات دیگر نمی دهد.پس با تکرار و مرور ذهنی می توان حافظه کوتاه مدت را تقویت نمود و مانع از فراموشی شد.بخش بندی اطلاعات میتواند منجر به افزایش گنجایش حافظه گذرا گردد. از این روی است که به خاطر سپردن شماره تلفن بخش بندی شده از یک شماره طولانی و یک تکه سادهتر است.
حافظه دراز مدت(Long-term)
ذخیره سازی در حافظه کوتاه مدت به طور کلی از نظر ظرفیت و مدت زمان به شدت محدود می باشد.در حالی که حافظه دراز مدت، شامل اطلاعاتی است که به مدت زمان های مختلف، از چند دقیقه تا سراسر عمر(خاطرات کودکی یک فرد بزرگسال)در حافظه نگهداری می شوند.به عنوان مثال، شما یک شماره هفت رقمی تصادفی را در حالی که فقط چند ثانیه قبل از فراموشی به خاطر می آورید، ولی ممکن است یک شماره تلفن خاص را سالیان سال در خاطر داشته باشید(توجه و تکرار).در حافظه دراز مدت معمولا اطلاعات بر حسب معنا رمزگردانی می شوند.بنابراین، اگر موضوعاتی که باید یادآوری شوند، معنادار باشند، بهتر یادآوری می گردند.وقتی معنای مطلبی فهمیده نشود، بسیار سریع فراموش می گردد(مثل اینکه از بر کردن چیزی که درک نمی کنید برایتان سخت خواهد بود).هرچقدر ارتباطات معناداری بین مطالب وجود داشته باشد نیز بهتر یادآوری خواهند شد.
فراموشی اندوخته های حافظه دراز مدت معمولا ناشی از ناتوانی فرد در پیدا کردن موضوعات می باشد نه اینکه آن مطالب از حافظه پاک شده اند، بلکه مطالب وجود دارند ولی فرد نمی تواند مطالب را باز یابد.مثال این مورد شبیه این است که در کتابخانه بزرگی به دنبال کتابی بگردید که اصلا شماره ندارد.پیدا نکردن کتاب دلیل بر عدم وجود کتاب نیست، بلکه کتاب وجود دارد ولی درست طبقه بندی نشده است و در نتیجه قابل دستیابی نیست.مثال و دلیل این امر این است که در حالت هیپنوتیزم افراد قادر به یادآوری تمام جزییات حوادث دوران کودکی خود هستند، در حالیکه، در شرایط عادی از عهده یادآوری این خاطرات برنمی آیند.
پژوهش ها نشان داده اند که در بازیابی موفقیت آمیز مطالب دو عامل اصلی وجود دارد:
۱–طبقه بندی صحیح مطالب.۲–زمینه و شرایطی که مطلب در آن به یاد سپرده شده است.هرچقدر اندوخته های خود را بهتر سازمان دهیم، بهتر می توانیم آنها را باز بیابیم.زیرا فرایند بازیابی، مستلزم فرایند پی گیری و جستجو است و سازمان بندی مرتبه ای و مرحله ای این پیگردی را راحت تر و کارآمدتر می سازد.
حتی نتیجه مطالعات نشان می دهند که قرارگیری در شرایط مشابه شرایط یادگیری در بازیابی مطالب می تواند کمک کننده باشد.
حافظه حسی(Sensory Memory)
حافظه حسی توانایی ضبط درک احساس از طریق حواس می باشد.خاطرات حسی به عنوان ذخیره گاهی از محرکهای حسی عمل میکنند. یک یادبود حسی یک کپی برابر اصل از آنچه دیده یا شنیده میشود را اندوخته میکند: حافظه بینایی برای حس بینایی، حافظه شنوایی برای شنوایی و حافظه تماسی برای حس بساوایی بهره گیری میشود. اطلاعات از حافظه حسی به حافظه کوتاه مدت منتقل میشود.
محققان بر این باورند که حافظه حسی تنها ۲۰۰–۵۰۰ میلی ثانیه دوام دارد و گنجایش نامحدودی دارد. اینکه چه اطلاعاتی از حافظه حسی به کوتاه مدت منتقل میشوند، بدست فرایند توجه انتخابی تعیین میگردد.
این مطلب توسط نویسنده افتخاری جناب آقای دکتر مهدی پورعلی منتشرشده است.
ذخیره اطلاعات در مغز روندی است که حافظه نامیده می شود و این امر نیز به نوبۀ خود جزء اعمال سیناپسهاست (سیناپس : فضایی که پیام عصبی از یک سلول عصبی به سلول دیگر منتقل میشود). هر بار که نوع خاصی از اطلاعات حسی (بینایی- شنوایی – لمس – بویایی – چشایی ) از یک سیناپس عبور می کند این سیناپس دفعه بعد برای انتقال همان نوع پیام توانمندتر شده که این روند تسهیل نام دارد بعد از آنکه اطلاعات چندین بار از یک مسیر عصبی عبور کردند آن مسیر به حدی تسهیل میشود که حتی بدون وجود محرک خارجی (حواس پنجگانه) در خود مغز تولید شده و این مرحله ای است که اصطلاحا می گوییم “مطلب ملکه ذهن شده است” .
انواع حافظه :
۱- حافظه کوتاه مدت (Short-term memory)
شامل خاطراتی می شود که برای چند ثانیه یا حداکثر چند دقیقه دوام می آورند مگر آنکه به انواع بلند مدت آن تبدیل شوند.
۲- حافظه میان مدت (Intermediate-term memory)
که چند روز یا هفته باقی می ماند و در صورت عدم تکرار در ذهن از بین می رود.
۳- حافظه بلند مدت (Long-term memory)
که به دلیل تکرار، اگر یک بار ذخیره شود میتوان تا چندین سال یا حتی تا آخر عمر آن را به خاطر آورد.
تبدیل انواع حافظه به یکدیگر :
برای تبدیل حافظه کوتاه مدت به بلند مدت باید آن را تثبیت کنیم بدین معنی که اگر حافظه کوتاه مدت به طور مکرر فعال شود تغییرات فیزیکی و شیمیایی در سیناپس ها اتفاق می افتد که مسئول نوع دراز مدت حافظه است . این روند به ۵ تا ۱۰ دقیقه برای حداقل تثبت و ۱ ساعت یا بیشتر برای تثبیت قوی نیاز دارد . تکرار نیزجایگزین این زمان می باشد . (همچنین تکرار روزانه و ماهانه و در کل زمانبندی شده که توصیه متخصصین بر حداقل ۸ بار تکرار با هر منوالی در ۸ روز متوالی است) – شاید این دلیلی است که همیشه دو کلمۀ تمرین و تکرار را کنار هم میبینیم.
نوع دیگری از تقسیم بندی حافظه :
۱- حافظه مشغول به کار : نوعی از حافظه است که در جریان یک استدلال فکری استفاده می شود ولی در هر مرحله ای که مسئله حل شود، خاتمه می یابد .
۲- حافظه قابل بیان یا اخباری : اساسا به معنای خاطره مربوط به جزئیات مختلف یک فکر جامع است مثلا :
الف) خاطره محیط اطراف
ب) خاطره ارتباط های زمانی
ج) خاطره علل یک تجربه
د) خاطره معنای یک تجربه
ه) خاطره قضاوت یک فرد
۳- حافظه مهارتی
که با فعالیت های بدن مرتبط است مثل تمام مهارت های بازی با توپ.
مغز ما این قابلیت را دارد که اطلاعات بی حاصل را نادیده بگیرد وگرنه ظرفیت ذهن ما طی چند دقیقه اشباع می شد . این مسئله ناشی از مهار سیناپس مربوط به این نوع از اطلاعات است. اثر حاصل را عادت کردن habituation یا می گویند که درواقع نوعی از حافظه منفی است . از سوی دیگر در مورد اطلاعاتی که نتایج مهمی از قبیل درد یا یک حس خوشایند ایجاد می کنند مغز توانایی خودکاری در تقویت و ذخیره سازی مسیر های حافظه دارد . این همان حافظه مثبت است که ناشی از تسهیل (در بالا توضیح داده شد) مسیر های سیناپسی می باشد که این فرایند حساس شدن حافظه نامیده میشود.
نتیجه گیری : برای ماندگارشدن هرچیز در ذهن، به تکرار نیاز است
عوامل موثر بر حافظه
حافظه انسان بسیار حساس و آسیب پذیر می باشد و تحت تاثیر عوامل مختلفی است.با بررسی این عوامل و کاهش عوامل مخل، می توان توان و ظرفیت یادسپاری را افزایش داد.یکی از عوامل موثر بر حافظه، علل و عوامل هیجانی است.معمولا در موقعیت هایی که بار هیجانی دارند، چه منفی و چه مثبت، بیش از موقعیت های خنثی می اندیشیم.اغلب فراموش می کنیم که فیلم بخصوصی را کجا دیده ایم.ولی اگر به هنگام نمایش فیلم، در سینما آتش سوزی رخ دهد، هیچگاه این مطلب را فراموش نخواهیم کرد.
با وجود این، هیجانهای منفی معمولا مانع از دستیابی به اطلاعات می شوند.مثلا به هنگام امتحانی که فکر می کنید آمادگی آنرا ندارید، چنانچه سوال اول را بخوانید و متوجه نشوید، قدری اضطراب و وحشت می تواند شما را در پاسخ دهی به سوالات بعدی ناتوان کند و بشدت توان بازیابی شما را از اطلاعات موجود در حافظه تان کاهش دهد.در واقع اضطراب ناشی از این سوال باعث حضور و هجوم افکار نامرتبط بر ذهن فرد می شود.افکاری مانند:«اصلا بلد نیستم، حتما در امتحان رد خواهم شد و ...».
اغلب اینطور فرض می شود که فاصله زمانی عامل فراموشی است.ولی تحقیقات متعدد نشان می دهند که زمان در این جهت، تنها به عنوان یکی از عوامل موثر در فراموشی کاربرد دارد که طی آن فعالیت هایی انجام می شود که آن فعالیت ها بر حافظه اثر می گذارند.
بنابراین، علت فراموشی ناشی از زمان نیست بلکه ناشی از تداخل بین یادگیری های قبلی و بعدی است.یادگیری مطالب، زمانی که بدون رعایت فواصل استراحت باشد، در یکدیگر تداخل ایجاد می کنند و یکی باعث مزاحمت دیگری می شود.
وقتی یادگیری یک مطلب در نگهداری مطلب بعدی اثر بگذارد، اصطلاحا پدیده فراموشی در اثر «منع موثر قبلی»ایجاد شده است.فراموشی در اثر مزاحمت یادگیری عادت دوم بر عادت اول را «منع موثر بعدی»می نامند.بالا رفتن ظرفیت یادگیری و یادآوری قبل یا بعد از خواب در این است که به هنگام خواب مطلبی یاد گرفته نمی شود که بر مطلب قبلی یا بعدی اثر کند و به این ترتیب یادگیری و یادآوری به بهترین شکل انجام می گیرد.بنابراین با رعایت فاصله زمانی و تکه تکه کردن مطالب فرایند یادگیری بسیار بهتر صورت می پذیرد.
اختلالات حافظه
فراموشی «از دست دادن دایمی یا موقتی توانایی یادآوری و بازشناسی چیزی می باشد که قبلا یادگرفته شده است».
فراموشی تا اندازه ای پدیده ای عادی است.اگر همه مطالب را در همه زمان ها به یاد داشته باشیم، فرصتی برای یادگیری مطالب جدید باقی نمی ماند.فراموشی امری طبیعی است.طبیعی است مطالبی را که دیگر به کارمان نمی آیند و یا جزییات بی اهمیت موقیت ها را فراموش کنیم.فراموشی زمانی بیمارگونه تلقی می شود که قادر به یادآوری و بازشناسی مسایل و موضوعات مهم و سرنوشت ساز نباشیم.
حافظه یکی از آسب پذیرترین و حساس ترین فراینهای ذهنی بشر است و بشدت تحت تاثیر شرایط زنگی فرد است.
حافظه به محض وجود کوچکترین مقادیر اظطراب، افسردگی، فشار روانی(استرس)، اشتغال فکری و ... دچار آسیب می شود که این آسیب با توجه به میزان و شدت ناراحتی روانی فرد شدت می یابد.
اختلالات حافظه و یا فراموشی های بیمارگونه دلایل دیگری نیز دارند.ضربه به سر یکی از علل بسیار مهم در ایجاد اختلالات حافظه است.معمولا بعد از ضربه های شدید به مغز، فراموشی ایجاد می شود و فرد توانایی به یادآوری مطالب را از دست می دهد.ممکن است فردی که دچار ضربه و آسیب مغزی شده است، نتواند اتفاقات گذشته را به یاد آورد، به این نوع فراموشی،«فراموشی پس گستر»گفته می شود.چنانچه فرد توانایی یادآوری خاطرات گذشته اش را داشته باشد ولی نسبت به اتفاقات بعد از ضربه دچار فراموشی گردد، اصطلاحا به این حالت «فراموشی پیش گستر»گفته می شود.در بسیاری موارد، آسیب، فرسودگی و از میان رفتن سلول های مغزی به دنبال کهولت و سالخوردگی، مسمومیت، استفاده از مواد مخدر و الکل، بیماریهای عفونی و غیره منجر به ایجاد اختلالات حافظه و فراموشی می گردند.
در بعضی موارد، فراموشی به علت مسایل روانشناختی، تعارضات و کشمکش های فرد ایجاد می شود، به این نوع فراموشی،«فراموشی روان زاد» گفته می شود.فرد به طور ناگهانی قسمتی از خاطرات مهم شخصی اش را از دست می دهد.در این مواقع فرد واقعا مطالب و اتفاقات را فراموش نکرده است بلکه توانایی وی در به یاد آوردن مطالب دچار اشکال شده است به علت وجود تعارض ها و کشمکش های روانی شدید، مطالب به قدری برای وی دردناک اند که وی این مطالب را از صحنه آگاهی خود دور می کند تا از فشار، ناراحتی و آزار آنها رها باشد.معمولا این نوع فراموشی زمانی رخ می دهدکه فرد کاری ری انجام داده باشد که با عقاید، ارزش ها و باورهای وی متضاد باشد.و بنابراین، با عدم یادآوری این خاطرات از فشار و ناراحتی انجام دادن آن عمل رها می شود.سربازی که در جنگ و در عملیات جنگی به علت ترس و وحشت از آسیب دیدن و مرگ، سنگر خود را رها می کند و به دوستان خود خیانت می کند، بعد از رسیدن به منطقه امن، در رابطه با عمل خود دچار احساس گناه شدید می شود و برای رهایی از این احساس گناه و ندای وجدان به طور ناخودآگاه نسبت به صحنه جنگ، عملیات، زد و خورد و ... دچار فراموشی می گردد.
«فرار روان زاد»یکی دیگر از اختلالات حافظه است که در طی این بیماری فرد ناگهان هویت خود را فراموش می کند و به مکان دیگری می رود و هویت جدیدی برای خود اتخاذ می کند(تماما به طور ناخودآگاه).این افراد ممکن است هویت خویش را بدست آورند.این نوع فراموشی نیز به دنبال مشکلات هیجانی–عاطفی و احساس گناه، شرم، و ... ایجاد می شود و در حقیقت نوعی فرار از خاطرات آزارنده و فشار و استرس زندگی است.
تقویت حافظه
روش های تقویت حافظه، روش هایی هستند که توان و ظرفیت رمزگردانی و بازیابی را افزایش می دهند.و دستیابی به مطالب ذخیره شده را راحت تر و سریعتر می سازند.
۱–روش تقطیع(قطعه قطعه کردن)مطالب
گنجایش حافظه کوتاه مدت ۲±۷(بین ۵ تا ۹قطعه)است.بنابراین از طریق افزایش اندازه قطعه ها و نه از طریق افزایش تعداد قطعه ها می توانیم ظرفیت حافظه کوتاه مدت را افزایش دهیم.نگهداری عدد ۱۳۷۰۱۹۸۰۱۳۵۷ در حافظه کوتاه مدت غیر ممکن است در حالی که نگهداری ۱۳۵۷–۱۹۸۰–۱۳۷۰ در حافظه کوتاه مدت بسیار راحتتر است.
۲–رمزگردانی تصویری
می توان بین موضوعات نامربوط، ارتباطات معناداری به وجود آورد و آن را مبدل به تصویری ذهنی کرد.مثلا فردی برای به خاطر سپردن اسم رمز شب که عبارت بود از کلاغ، گوجه، باران این رابطه و این تصویر ذهنی را برقرار کرد:کلاغ در زیر باران گوجه خورد(به همراه تصویرسازی).و همچنین می توان اطلاعات جدید را با چیزی که از قبل می دانستید ارتباط دهید.مثلا وقتی که شما نام یک نوع غذای جدید را یاد می گیرید، در مورد غذای مشابه آن فکر کنید.
۳–ژرف نگاری معانی
هرچقدر موضوعات عمیق تر بررسی شوند، بهتر در حافظه خواهند ماند.ایجاد رابطه معنی دار یبن مطالب می تواند بسیار کمک کننده باشد.
۴–زمینه سازی
هر مطلب در محیط و شرایطی که آموخته شده بهتر به یاد می آید.اگرچه امکان ندارد برای به یاد آوردن هر مطلبی بتوان به محیطی که آن مطالب در آنجا یاد گرفته شده برگشت نمود؛ ولی می توان آن محیط را در ذهن زنده و باز سازی کرد.مثلا برای به یاد آوردن اسامی همکلاسیهای دوران دبستان بهتر است به مدرسه ای که می رفتید، فکر کنید.
۵–طبقه بندی مطالب
منظم بودن و طبقه بندی موضوعات در حافظه، بازیابی و یادآوری آنها را آسان تر می سازد.
۶–مرور و تکرار ذهنی
«تکرار مادر دانایی است»شرط نتیجه گرفتن از این روش این است که تکرار به نحو مفید و مثبتی انجام گیرد، باید در هر بار که مطلب تکرار می شود، نکته جدیدی پیدا نمایید و از تکرار ماشینی خودداری کرد.
۷–روش «پس ختام»
این روش از بهترین و معروف ترین فنون تقویت حافظه است.نام این روش از شش حرف اصلی ۶ مرحله این روش اقتباس شده است:
۱)پیش خوانی ۲)سوال کردن ۳)خواندن ۴)تفکر ۵)از حفظ گفتن ۶)مرور و تکرار این روش به هر سه اصل اساسی تقویت حافظه مبتنی است: ۱)سازماندهی مطالب ۲)معنایابی مطالب ۳)تمرین بازیابی.
۸–آرام سازی
هیجان های منفی مانند ترس، غم، اندوه و ... مانع دستیابی افراد به اطلاعات موجود در حافظه می شود.عدم وجود هیجان های منفی و وجود آرامش یادآوری را تسهیل خواهد نمود.
۹–جلوگیری از تداخل
جهت جلوگیری از تداخل مطالب یادگرفته شده در یکدیگر، می بایست مطالب با فاصله زمانی و بعد از استراحت مطالعه شود.استراحت، تداخل مطالب را بشدت کاهش می دهد و یادگیری و یادآوری را بشدت تقویت می کند.یادگیری مطالب قبل و یا بعد از خواب بسیار مناسب است زیرا تداخل مطالب پیش نمی آید.
زبان و گفتار
زبان به حافظه معنایی وابستگی دارد، از این روی برخی از قسمتهای مغز مشترکا برای زبان و حافظه بهره گیری میشوند. شکل دادن به سخن به گونه دوجانبه در ناحیههای حرکتی صورت میپذیرد. ولی تحلیل زبان و شکل گیری سخن در بیشتر افراد تنها در بخشهایی از نیمکره چپ صورت میپذیرد. دو بخش دخیل در این فرایند بر این پایهاند: ۱. بروکا ۲. ناحیه ورنیک ناحیه بروکا در جلوی ناحیه مهار صدای کورتکس حرکتی چپ واقع شدهاست. این ناحیه حرکت کلامی و نوشتاری را سرهم میکند. برای نمونه بیمارانی که در این بخش آسیب میبییند ۱. زبان را کاملا میفهمند ۲. میشود توانا به نوشتن بدون نقص باشند ۳. گاهی بدون درنگ گفتگو میکنند ناحیه ورنیک بخشی از کورتکس ربط دهنده شنوایی و دیداری است. این بخش مسوول شکل دهی درونمایه زبان میباشد. برای نمونه بیمارانی که در این بخش آسیب میبینند ۱. توانا به نام بردن اشیا نمیباشند ۲. توانا به درک مفهوم لغات نیستند. ۳. به آسانی توانا به شکل دادن سخن، ولی بیشتر بدون مفهوم، میباشند
منابع
- آرتور گایتون، جان ادوارد هال. «فیزیولوژی عصبی». فیزیولوژی پزشکی گایتون. ترجمهٔ احمدرضا نیاورانی. سماط، ۱۳۸۶، 964-5789-98-2.
- تونی اسمیت، سو دیویدسن. مغز و سیستم عصبی. ترجمهٔ عباس تیرگانی، بیژن معصوم. نشر سنبله، ۱۳۸۴،
- پ. لاژه. بیولوژی و فیزیولوژی عصبی. ترجمهٔ علی حائری روحانی. انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۵.
رابطه مواد غدایی و تمرکزحواس
نظریه های مختلفی درباره نوشیدنی ها و غذاهایی که تمرکز را بالا می برند، وجود دارد. از کافئین قهوه گرفته تا شکر و پروتئین که معتقدند تمرکز را افزایش می دهد. اما واقعا درشرایطی که باید تمام ذهن متمرکز یک موضوع مهم باشد چه کمکی می توان به مغز و ذهن رساند؟
اول این که نمی توان از تاثیر غذا روی ذهن و قدرت تفکر چشم پوشی کرد و حتما تاثیراتی وجود دارد و اما دوم این که هیچ غذای جادویی خاصی وجود ندارد که بتواند قدرت ذهنی افراد را به صورت معجزه آسا افزایش دهد.
بعضی غذاها برای کوتاه مدت باعث افزایش تمرکز فرد می شود و تحقیقات انجام شده نشان می دهد فواید بعضی مواد مغذی و اثرات آنها روی عملکرد مغزی مشخص شده و بررسی ها برای اعلام نتایج نهایی ادامه دارد.
افراد زیادی به این مساله و مسائلی از این قبیل باور دارند و معتقدند موادی مثل قهوه ، چای ، مواد شیرین مثل بستنی یا شیرینی جات و یا مواد غذایی که از هر دو ماده مذکور دارند، مانند شکلات و نوشیدنی های مقوی مثل لیموناد ذهن آنها را باز و آماده تفکر بهتر می کند.
کافئین موجود در قهوه می تواند در رفع خستگی مفید باشد و به فرد انرژی بدهد؛ اما این اثر کاملا کوتاه مدت است و در اصل خصوصیات فردی است که طول مدت اثر و یا واکنش نسبت به چنین موادی را تعیین می کند.
بعضی از مردم با مصرف این مواد احساس بهتری دارند و به علت اثرات تحریکی این مواد، میزان ضربان قلب آنها افزایش می یابد، در حالی که بعضی دیگر احساس ناراحتی می کنند و عصبی می شوند.
همین حالات ناراحتی و عصبی شدن می تواند تمرکز فرد را مختل و مساله را بغرنج تر کند. حتی اگر فردی با مصرف این گونه مواد غذایی احساس بهتری داشته باشد، به هر حال بعد از رفع اثرات این مواد غذایی دوباره به حالت قبلی برمی گردد و گاهی اگر این مواد بیش از حد مصرف شود، مشکل ساز می شود؛ چراکه اثبات شده مصرف بیش از حد قهوه به دلیل داشتن کافئین زیاد باعث از بین رفتن تمرکز می شود.
از سوی دیگر، اثر شکر بر هشیاری و آگاهی کمی پیچیده تر به نظر می رسد. این واقعیت وجود دارد که مغز از گلوکز به عنوان منبع اصلی سوخت استفاده می کند.
در یک مطالعه که روی 20 نفر انجام شد، از نوشیدنی شیرین یا کربوهیدرات ها استفاده شد و در هیچ کدام از آنها وضعیت حافظه به طور مشخص بهتر نشد. تنها نتیجه ای که به نفع مواد شیرین تمام شد، این بود که غذاهای بسیار شیرین اثراتی سریع ، کوتاه مدت و مثبت بر توانایی ذهنی دارند.
این روزها نبرد بین کربوهیدرات و پروتئین بسیار زیاد شده است البته نه قندها و نه پروتئین ها نقش مستقیمی در توانایی فرد برای تمرکز ایفا نکرده اند و به عنوان منبع قدرت مغزی به حساب نمی آیند. اما نباید کل تاثیرات را نادیده گرفت.
در بدن ، کربوهیدرات ها (قندها) به گلوکز تبدیل می شوند که این کار حداقل 2 تا 4 ساعت طول می کشد، درحالی که تجزیه پروتئین ها حداقل به 4 ساعت زمان لازم دارد.
بنابراین نمی توان گفت یک ماده غذایی اثرات معجزه آسایی بر حافظه داشته باشد، بلکه متخصصان تغذیه معتقدند ترکیبی از غذاها مثل میوه جات ، سبزیجات ، غلات و دیگر مواد غذایی در کل باعث بهبود سلامت جسم و ذهن می شوند و اگر فردی رژیم غذایی سالمی داشته باشد، کل فعالیت های جسمی و ذهنی او در حد مطلوب و مورد نظر قرار می گیرند .
عامل دیگری که ممکن است با تمرکز ذهن افراد رابطه داشته باشد، پرخوری یا کم خوری است.اگر فردی قبل از انجام یک کار مهم ، پرخوری کند، احساس خواب آلودگی می کند؛ زیرا گردش خون از مغز به سمت معده منحرف می شود تا عمل هضم غذا به بهترین نحو صورت گیرد. از سوی دیگر افرادی که کالری کافی دریافت نمی کنند و از وعده غذایی خود صرف نظر می کنند یا تحت رژیم های سخت غذایی قرار دارند، نمی توانند تمرکز خوبی داشته باشند و حواس آنها براحتی پرت می شود. بعلاوه تحقیقات نشان داده است کودکانی که صبحانه میل می کنند، حافظه کوتاه مدت بهتری نسبت به همکلاسی های خود که صبحانه نمی خورند، دارند. در ضمن کودکانی که صبحانه های پر کالری می خورند (مثل کیک ، شکلات ، شیرینی و...) تمرکز خوبی ندارند .
ویتامین های B، C، E، بتاکاروتن و منیزم می توانند قدرت مغز را تقویت کنند. اما هیچ کس ثابت نکرده که قرصهای حاوی این مواد بتوانند باعث تقویت حافظه و تمرکز شوند.
ویتامین Cرا براحتی در مرکبات می توان یافت. بتاکاروتن در هویج ، اسفناج و دیگر سبزیجات برگدار وبرگ سبز وجود دارد. مواد غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا3 (مثل ماهی)، وین پوستین (که در یک گیاه وجود دارد)، یا کولین (ماده مغذی اصلی موجود در لسیتین) دارای اثرات خاصی هستند و بر سلامت ذهن ، تاثیرات مثبتی دارند.
آسیب به مغز
ده اشتباهی که به مغز آسیب میرساند:
1.نخوردن صبحانه
کسانی که صبحانه نمیخورند قند خونشان به سطح پائینتری افت میکند. این امر باعث تامین نامناسب مواد غذائی برای مغز و در نتیجه افت فعالیت مغزی میشود.
2. پرخوری
این امر باعث تصلب شرائین (سختی دیواره رگها) مغز شده و منجر به کاهش قدرت ذهنی میشود.
3- دخانیات
این امر باعث کوچک شدن چند برابری مغز و منجر به آلزایمر میشود.
4. استفاده زیاد قند و شکر
استفاده زیاد قند و شکر جذب پروتئین و مواد غذائی را متوقف میکند و منجر به سوء تغذیه و احتمالا اختلال در رشد مغزی خواهد شد
5. آلودگی هوا
مغز بزرگترین مصرف کننده اکسیژن در بدن ماست. دمیدن هوای آلوده باعث کاهش اکسیژن تامینی مغز شده و منجر به کاهش کارآیی مغز میشود.
6. کمبود خواب
خواب به مغزمان اجازه استراحت میدهد. دوره طولانی کاهش خواب منجر به شتاب گیری مرگ سلولهای مغزی خواهد شد.
7. پوشاندن سر به هنگام خواب
خوابیدن با سر پوشیده باعث افزایش تجمع دی اکسید کربن و کاهش تجمع اکسیژن شده و منجر به تأثیرات مخرب مغزی خواهد شد.
8.کار کشیدن از مغزتان در هنگام بیماری
کار سخت یا مطالعه در زمان بیماری ممکن است منجر به کاهش کارآئی مغز و در نتیجه صدمه مغزی شود
9.کاهش افکار مثبت
فکر کردن بهترین راه برای تمرین دادن به مغزمان است. کاهش افکار مثبت مغزی ممکن است باعث کوچک شدن مغز شود.
10-.کم حرفی
مکالمات انتزاعی منجر به رشد کارآئی مغز خواهد شد.
تاثیر مشکلات تغذیه ای بر یادگیری دانش آموزان
مغز ما برای انجام فعالیتهای فکری، به ویژه تمرکز فکر، به گلوکز(قند) فراوان احتیاج دارد. سعی کنید این گلوکز را بیشتر از فروکتوز (قند میوهها) تامین کنید. امروزه درصد بالایی از مواد موجود در برنامه های غذایی را میوهها و سبزیها تشکیل میدهند. شما خودتان بارها تجربه کردهاید که با خوردن میوههای شیرین، سالاد و سبزیها چقدر شادابتر و سرزندهتر میشوید و آمادگی بیشتری برای فعالیتهای ذهنی پیدا میکنید.
دانشآموزان، از دوران نوزادی و کودکی گذر کردهاند و از نظر وضعیت تغذیهای یکی از مهمترین دورانهای زندگی خود را پشت سر گذاشتهاند.
دوران جنینی و سال اول زندگی مهمترین دوران رشد یک کودک است و رسیدن مواد مغذی اعم از پروتئین، انرژی و ریزمغذیها نقش بسیار مهم و اساسی در رشد او تا پیش از مدرسه دارد. عوارض بعضی از کمبودهای تغذیهای، در سنین مدرسه غیر قابل جبران است.
مشکلات تغذیهایعمدهترین مشکلات تغذیهای دانشآموزان کشور، سوءتغذیه ناشی از کمی دریافت پروتئین و انرژی، کمبود ید، کمبود آهن و کمخونی ناشی از آن است. کمبود ویتامینهای گروه B مانند ویتامین 2B و کمبود ویتامین D نیز در کودکان گزارش شده است. بعضی از این کمبودها به دلیل فقر مواد مغذی در بعض مناطق، گروههای سنی مختلف را درگیر میکند، ولی کودکان به دلیل افزایش نیاز در دوران رشد بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. افزایش نیاز در این دوران قابل توجه است و به خصوص کودکان در جهشهای رشد نیاز بیشتری به مواد مغذی مانند ید و آهن دارند.
کمخونی فقر آهن و اثر آن بر قدرت فراگیریکودکان در سنین مدرسه، به خصوص اگر متعلق به خانوادههایی با سطح اقتصادی و اجتماعی پایین باشند، ممکن است به درجاتی از فقر آهن و کمخونی ناشی از آن مبتلا شوند. در مناطقی که آب آلوده است و وضعیت بهداشت محیط در سطح مطلوبی نیست، ابتلا به بیماریهای عفونی و انگلی موجب سوءتغذیه پروتئین - انرژی می شود که روی جذب آهن اثر دارد ، حتی اگر دریافت آهن از طریق مواد غذایی کافی باشد.
عوارض مهمی که مربیان میتوانند به وسیله آن به کمبود آهن در کودک مشکوک شوند، بیتفاوتی، خستگی و بیحسی، کاهش قدرت یادگیری و تمایل نداشتن به شرکت در فعالیتهای بدنی مانند ورزش است. کودک پس از این مرحله از ذخایر آهن بدن خود استفاده میکند و در صورتی که این ذخایر کاهش یابد، کمکم وارد مرحله کمخونی فقر آهن میشود.
کمبود ید و یادگیری دانشآموزانکمبود ید نیز بر یادگیری، افزایش مهارتهای فکری و ذهنی اثر غیرقابل تردیدی دارد. بسیاری از غذاها در تقویت حافظه و یادگیری موثرند، اما بیشتر مردم یا از آنها غافل هستند و یا در استفاده از آنها کوتاهی میکنند، در نتیجه خود و فرزندانشان را از هوش و استعداد کافی محروم میکنند. حافظه انسان از شگفتیهای آفرینش است که میتواند 5/2 میلیون برابر پیشرفتهترین کامپیوترها اطلاعات را در خود ذخیره و آنها را بازیابی کند.
حافظه انسان در سنین 7 تا 10 سالگی به حد اعلای قدرت خود میرسد و میتواند بیشترین مطالب را فراگیرد، برای همین است که از قدیم این سن را سن یادگیری نامیدهاند.
تغذیه مناسبنقش تغذیه مناسب که در واقع استفاده متناسب و متعادل از گروههای اصلی مواد غذایی است، در تامین سلامت افراد، غیر قابل انکار است. تغذیه مناسب و متنوع در میزان قدرت یادگیری دانشآموزان موثر است و بر رشد تحصیلی آنان، افزایش بازدهی در سرمایهگذاری آموزشی و در نهایت، بهرهوری ملی تاثیر خواهد گذاشت.
نقش مواد غذایی در بدننقش مواد غذایی در بدن را میتوان به سه مورد زیر تقسیم کرد:
1- تولید انرژی: برای انجام فعالیتهای حیاتی دستگاههای گوناگون بدن مانند قلب، ریه، دستگاه گوارش و عضلات و تامین انرژی لازم برای انجام کارهای روزانه، قندها و چربیها از عمدهترین گروههای تامین کننده ی انرژی هستند.
2- تولید مواد: که سبب رشد، ترمیم و بازسازی بافتهای بدن میشود. پروتئینها مهم ترین گروه مواد غذایی مورد استفاده برای مادهسازی هستند.
3- انجام واکنشهای شیمیایی: از جمله وظایف ویتامینها و ترکیبات معدنی ، انجام واکنشهای شیمیایی است که کمبود آنها عامل بروز بیماریهای گوناگون میشود.
عوامل تقویت حافظه از نظر علمیمهمترین عوامل در بهرهوری از حافظه عبارتند از:
• رعایت بهداشت بدن
• خوب خوردن و خوب جویدن غذا
• مصرف غذاهای مقوی و انرژی زا
• ایجاد رابطه عاطفی
• میزان تلاش فرد برای یادگیری
• انگیزش
تاثیر عوامل محیطی در تشکیل مشکلات یادگیری
عوامل محیطی بسیاری وجود دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .
ویژگیهای محیطی می تواند در سرتاسر رشد وی وجود داشته باشد یا آنکه بر پایه های روانی و فیزیولوژیکی یادگیری اثرات کوتاه مدت تری بگذارد
عوامل محیطی موثر در این زمینه عبارتند از :
1-تغذیه ، بهداشت ، سلامتی
تغذیه ناکافی می تواند در توانایی آنی یادگیری هر کودک در کلاس درس اثر بگذارد .انگیزش ضعیف ، توجه ناکافی و ضعف در انجام کار در دست اقدام می تواند در اثر نیاز اولیه ای چون گرسنگی باشد ، یکی از راه
عوامل محیطی بسیاری وجود دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .
ویژگیهای محیطی می تواند در سرتاسر رشد وی وجود داشته باشد یا آنکه بر پایه های روانی و فیزیولوژیکی یادگیری اثرات کوتاه مدت تری بگذارد
عوامل محیطی موثر در این زمینه عبارتند از :
1-تغذیه ، بهداشت ، سلامتی
تغذیه ناکافی می تواند در توانایی آنی یادگیری هر کودک در کلاس درس اثر بگذارد .انگیزش ضعیف ، توجه ناکافی و ضعف در انجام کار در دست اقدام می تواند در اثر نیاز اولیه ای چون گرسنگی باشد ، یکی از راه حلهای این مسأله ، تدارک غذای مدرسه است مسأله ای که اهمیت آن کمتر بقیه نیست ، موضوع بهداشت یا سلامت عمومی کودک است . سرماخوردگی مزمن ، مشکلات تنفسی ، آلرژیها ، می تواند در ناتوانیهای یادگیری موثر افتد .
تندرستی کودکان نیز می تواند در ناتوانیهای یادگیری عامل دیگری به حساب آید .در پرونده های بالینی این کودکان ، گزارشهایی از سقوط ، آسیب دیدگی مغز ، ضربه وارده به سر و ... دیده می شود .
2- تحریک حسی : کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود هر دو بیاموزد .
3- تحریک زبانی : زبان بواسطه نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط ،زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد .
4- رشد اجتماعی و عا طفی : بسیاری از کودکان مبتلابه ناتوانی یادگیری مضطرب ، نا مطمئن ، بی اختیار و سرکش هستند .امکان دارد چنین رفتارهایی با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت ، گرمی ، پذیرش ، در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد . کودکی که در محرومیت عاطفی طولانی یا شدید قرار گیرد ، مبانی روانی و حتی شاید فیزیولوژیکی یادگیری در وی به طور نا مطلوبی صدمه می بیند .
5 - عوامل روانی : امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری ، در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، یاد آوری و شکل دادن به مفاهیم اختلالهایی داشته باشند برای مثال برخی از این کودکان نمی توانند دستور العملها را بفهمند یا آنچه را که اخیراً آموخته اند به یاد آورند .و...
6-عوامل فیزیولوژیک : همچون آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه عصبی مرکزی است .
7- عوامل بیوشیمیایی : برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با ناتوانیهای یادگیری از آنها نام برده شده است عبارتند از : هایپوگلیسمی ، عدم توازن استیل کولی نستروز ، کم کاری تیروئید و ...
در نظریه دیگری پنج عامل محیطی در تشدید اختلالات یادگیری موثرند که به عبارت زیر می باشد
1- تجربه ناکامی در دوران اولیه زندگی کودک
الف ) جدایی طولانی کودک از والدین بویژه مادر که این جدایی در سن نوزادی بر کودک تاٌثیرات شدید تری دارد .
ب ) بیماری ، ضعف و ناتوانی شدید و طولانی آن در دوران نوزادی یا سالهای اولیه زندگی کودک .
ج ) کودکی که مورد بی توجهی واقع می شود . و به عبارتی از همراهی متقابل والدین ، بزرگسالان یا کودکان در لحظات موثر زندگی محروم می شود
2- مشکلات رفتاری :
وجود مشکلات زیر در دوره شیر خوارگی یا سالهای اولیه زندگی کودک
- گریه زیا دو بیش از معمول
- الگوی نامناسب خوابیدن
- ضعف الگوهای مناسب تغذیه
- نا آرامی بیش ازحد
- بیحالی ، بی علاقگی
3- اختلالات فرهنگی – زبانی
به این معنا که :
الف : آیا خانواده کودک به زبان رایج در جامعه و مدرسه صحبت می کنند ؟
ب : آیا کودک می تواند به زبان رایج در جامعه خویش صحبت کند ؟
4- سوء تغذیه :
سوء تغذیه و گرسنگی شدید و کمبود کالری و پروتئین ، آشکارا می تواند موجب ضعف روز افزون نوزاد شود و آنها را در برابر عفونت و بیماریها آسیب پذیر کند .
5- ضعف آموزشی یا فقدان موقعیت های مناسب آموزشی
- غیبت زیاددانش آموز در مدرسه
- مختل شدن آموزش کودک به طور مکرر
- سابقه شکست ( ردشدن ) دانش آموز بدون مداخله آموزشی .
- تنبیه بدنی و سوء رفتار توسط معلمین سابق دانش آموز .
- آموزش به وسیله یک آموزگار ناشایسته
نظرات
سلام خدا قوت
ارسال نظر