طرح جدید آموزش زبان خارجی: بنایی بی مبنا!



این روزها بحث طرح پیشنهادی گروهی از نمایندگان محترم مجلس برای آموزش رسمی زبان نگلیسی در دوره متوسطه اول ودوم خبر ساز شده است. این طرح را 50 تن از نمایندگان امضا کرده اند. بناست که در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس مطرح شود و سپس در صورت تصویب به صحن مجلس وارد شود. به نظر می رسد که منطقی آن بود چنین طرحی این حساسیت بالا را با رایزنی و تامل کارشناسانه مورد بازنگری و اصلاح قرار می دادند تا چنین ناسفته به جریان قانون گذاری سپرده نمی شد. من این طرح را مطالعه کرده ام و درباره آن گفتگوهایی با یکی از نمایندگان مجلس که طرح را امضا کرده است و چند تن از متخصصان آموزش زبان داشته ام. به نظر می رسد که مفروضات طراحان این طرح که در مقدمه آن آورده اند مخدوش و مناقشه برانگیز است: این مفروضات به این شرح هستند:

1- ضرورت حصر زدایی از آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در نظام آموزش رسمی ایران طبق درخواست قوانین مصوبه.

2- افزایش افت تحصیلی دانش آموزان با آموزش رسمی و الزامی زبان انگلیسی در دوره متوسطه

3- ناکارآمدی آموزش زبان انگلیسی در آموزش و پرورش در مقایسه با آموزشگاه های آزاد

4- بی نیازی دانش آموزان فنی و حرفه ای و کاردانش به یادگیری زبان انگلیسی

5- بی نیازی دانش آموزانی که قصد ندارند در دانشگاه  ادامه تحصیل بدهند به یادگیری زبان انگلیسی

 

طراحان این طرح  بنای طرح خود را بر این مدعا ها استوار کرده اند. همه این مدعا قابل مناقشه و نقد هستند. در مورد مفروضه اول باید گفت که این حصر زدایی و آموزش زبانهای دیگر مانند فرانسه یا آلمانی آنچنان مورد استقبال واقع نشده و نخواهد شد. قانونا منعی بر این امر وجود ندارد. یعنی  اگر دانش آموزان و والدین مدرسه ای درخواست آموزش زبانی جز زبان انگلیسی را داشته باشد هیچ منعی برای تدریس زبان دوم وجود ندارد. اما همچنانکه در آموزشگاه های آزاد استقبالی آنچنانی از دیگر زبانهای دنیا نشده است و تعداد موسساتی که زبانهای غیر انگلیسی ارائه می دهند بسیار محدود است. بالقیاس استقبالی آنچنانی در آموزش و پرورش هم نشده است. همگان استحضار دارند که طبق راهکاری از راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش زبانهای خارجی به صورت غیر تجویزی در نظر گرفته شده است یعنی اختیاری است و دانش آموزان می توانند هر  زبانی را که بخواهند انتخاب کنند.

در مورد افزایش افت تحصیلی با آموزش زبان انگلیسی در آموزش متوسطه باید چنین گفت که این ادعا مستند نشده است و به هیچ پژوهشی استناد نگردیده است. یعنی ادعایی بی مبناست. بسیاری از دانش آموزان این مرز بوم علاوه بر درسهای زبان رسمی در مدرسه در کلاسهای زبان انگلیسی موسسات آزاد نیز شرکت می کنند . یعنی آموزش مضاعف، می بینند اما گزارشی از افت تحصیلی آنها دیده نشده است.

مدعای دیگر این است که آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزشی کارامدی مناسبی ندارد. این ادعا اگرچه تا حدودی درست است اما تالی فاسدی از آن گرفته شده است. زیرا اگر نا کارآمدی تدریس زبان انگلیسی دلیل حذف ان است بنابر این باید درسهای دیگر هم به همین سرنوشت دچار شوند . طبق نتایج مطالعات تیمز و پرلز آموزش علوم و ریاضی و فارسی در وضعیت نا مطلوبی قرار دارد اما هیچ فردی ادعا نمی کند که باید این دروس از لیست آموزشهای رسمی حذف شود.

ادعای بی نیازی دانش آموزان فنی و حرفه ای به زبان انگلیسی هم ادعای نا معقولی است . امروزه در کشور ما زبان انگلیسی به عنوان زبان میانجی عمل می کند. آحاد این کشور به یادگیری هر چند مختصر ان زبان نیاز دارند تا بتوانند در حوزه حرفه و تخصص خود قادر باشند اطلاعات اندکی به دست آورند. زبان میانجی امروزه در مباحث آموزش زبان خارجی بحثی جدی و در خور تامل است که سیاست گذاران باید آن را در سیاست گذاری خود در نظر آورند. زبان میانجی زبانی است که یک ملت را با جهان و منابع علمی جهان ارتباط می دهد آن زبان دیگر زبان ملی کشور مبدا نیست پس بی نیازی دانش آموزان فنی و حرفه ای سخن سنجیده ای در جهان معاصر نیست و حداقل می توان گفت که ادعایی آینده نگرانه نیست. با جریانها و روندهای جاری سازگار ی ندارد ادعای پنجم هم از همین جنس است و عملا قابل دفاع نیست .

از این رو بدون ورود به جزئیات طرح می توان گفت پایه های این طرح مستدل نبوده و قابل دفاع نیست . مبناهای غیر مستدل نتیجه نا خوشایندی خواهد  داشت. گویی چنان بنایی را بر پایه های سست و ناتوانی استوار کرده اند. امید که این طرح با عقلانیت و تامل  و بدور از گرایش های گروهی و سیاسی و صرفا بر مبنای منافع ملی کشور مورد ارزیابی قرار گرفته و از فرایند قانون گذاری به کنار گذاشته شود.

ارسال نظر

Image CAPTCHA