
نشست مشترک معاون طراحی و تولید بسته های یادگیری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با رییس پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، این نشست دهم دی ماه با حضور دکتر حسن ملکی معاون طراحی و تولید بسته های یادگیری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، دکتر رشید رئیس پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت و معاونان و کارشناسانش در محل آن پژوهشکده برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر رشید ضمن معرفی پژوهشکده و تبیین فعالیتهای آن، اظهار داشت که در شهریور سال 91 عدهای از فارغالتحصیلان دکترای رشته آموزش عالی در قالب کانون نخبگان موفق شدند مجوز ایجاد پژوهشگاه حکمت را از وزارت علوم بگیرند. مأموریت اصلی پژوهشکده حکمت سیاستپژوهشی، دستورکارگذاری، گفتمانسازی، مطالبهگری و کادرسازی میباشد. در کنار کارهای محتوایی علمی، پژوهشکده، وظیفه ترویج و گفتمانسازی رسانهای را هم برعهده دارد.
ایشان بیان کرد که در پژوهشکده چهار گروه تشکیل شده است و هرگروه در ذیل خود چند کارگروه دارد. یکی از گروههای پژوهشکده، "گروه علوم و فناوری" هست که دارای سه کارگروه: آموزش عالی، آموزش و پرورش و نوآوری میباشد. در پژوهشکده اولویت ما نوشتن یادداشتهای سیاستی است و کمتر به حوزه مقالههای علمی، پژوهشی و ترویجی وارد میشویم.
یکی دیگر از گروههای این پژوهشکده، "گروه حقوق و سیاست" است که سه کارگروه: حکمرانی – حقوق قضائی و تحولات سیاسی دارد.
گروه سوم "اقتصاد و صنعت" است که در حوزه اصل 44 قانون اساسی فعالیت میکند.
گروه "اجتماعی و فرهنگی" گروه دیگر پژوهشکده است که دارای سه کارگروه صنایع فرهنگی، فرهنگ عمومی و سلامت هست.
در ادامه دکتر ملکی بیان کرد: هنگام ورودم به پژوهشکده بخاطر فضای معنوی، ساده و توأم با حکمت این محیط خیلی خوشحال شدم. در واقع صورت و بنای پژوهشکده الهام بخش است و نشان میدهد که پژوهشکده بتواند کارهای اساسیتری در جهت آرمانهای نظام و تحقق منویّات مقام معظم رهبری انجام دهد این فضا امید را در دل ما ایجاد میکند.
به نظر من به ایده تشکیل پژوهشکده حکمت باید آفرین و مرحبا گفت. من تصور میکنم فلسفه تشکیل این پژوهشکده این بوده که در کشوری که به سوی تمدن ایرانی- اسلامی حرکت میکند ممکن است در مسیری، این حرکت کُند باشد یا با مشکلات عدیده روبرو شود ولی چون مسیر مشخص است این پژوهشکده میتواند کاستیها و نقصهای برنامهای را شناسایی و خلاهای نرمافزاری موجود را جبران کند. در واقع نقش مکمل، حمایتی و غنیسازِ برنامههای نهادها و موسسات تربیتی، فرهنگی و آموزشی را در کشور بر عهده دارد که نمود آن در آموزش و پرورش و آموزش عالی بیشتر است.
برای تحقق این مقصود باید راهبرد تعامل و برقراری ارتباط بین این پژوهشکده و نهادهای رسمی تعلیم و تربیت، قویتر و مستمر باشد. زیرا اگر تعامل نباشد ممکن است ثنویت مسئلهیابی رخ بدهد. مراد من از ثنویت مسئلهیابی این است که شما به زعم خودتان مسئلههایی را شناسایی کنید سازمانهای دیگر هم بیایند برای خودشان مسئلهیابی کنند. دراین صورت چند حالت رخ میدهد، یکی از آنها این است که ممکن است شما اموری را مسئله بدانید ولی برای آنان مسئله نباشد و این امر باعث خواهد شد که شما بر اساس مسئلههای خودتان تحلیل، تفسیر و ارزیابی کنید و راه حلی ارائه دهید در حالی که سازمان دیگر مشتری راه حل شما نباشد. برای اینکه این موارد پیش نیاید باید فرآیندی را طراحی کرد که درآن، هم شما و هم سازمان مربوطه به صورت مشترک و بهطور موازی ایفای نقش کنید، داده و اطلاعاتی به دست آورید، مسئلهیابی و به صورت مشترک برای حل مسئلهها برنامهریزی کنید. به نظر من سازمان پژوهش و پژوهشکده باید تیمی را تشکیل دهند و آن تیم به صورت مشترک مسئلهیابی کند که به مراتب قویتر و غنیتر میباشد.
در حال حاضر یکی از مسئلههای ما در آموزش و پرورش و به تبع آن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی عملیّاتی نشدن اسناد بالادستی است. نشانه بارز این عدم توفیق گله و شکایت هر ساله حضرت آقاست که فرمودند چرا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اجرا نمیشود؟ و آخرین فرمایش ایشان در هفته معلم 12 اردیبهشت 98 در جمع معلمان بود که به طور صریح و برای اولین بار اسم سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را به زبان آوردند و این سازمان در کانون توجه ایشان قرار گرفت و فرمود: دانایان بروند و به سازمان پژوهش کمک کنند که آنجا قلب آموزش و پرورش است.
ایشان گفت: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ده درصد عملیّاتی شده است. بنابراین یکی ازمواردی که این پژوهشکده میتواند به سازمان پژوهش کمک کند همین مسأله است. به نظر بنده عدم توفیق در عملیّاتی کردن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش فقدان الگوی ربط بین بناها و مبنا است. هر کدام از بخشهای آموزش و پرورش به ساختن بنایی مشغول هستند در سازمان پژوهش، برنامههای درسی را برنامهریزی میشود. بخش نیروی انسانی هم نیرو تربیت میکند. بخشهای ارزشیابی و فضا و نوسازی هم کار خودشان را میکنند و به ساختن طرحهای عملیّاتی خود مشغول هستند. قاعدتاً این طرحهای عملیّاتی باید به آن مبنا(سند تحول)وصل شود. هفت سال از عمر این سند میگذرد ولی هنوز عملیّاتی نشده است. تنها کاری که سازمان پژوهش در این زمینه انجام داده است همسوسازی برنامههای درسی با برنامه درسی ملی است. به نظر بنده این عملیّاتی کردن نیست اگر سند تحول بخواهد عملیّاتی شود باید به وسیله الگوهای کاربردی مبنا را به بناها متصل کرد. مصداق آن بناها در سازمان پژوهش، برنامههای درسی هستند. برای این اقدام اساسی به الگوی ربط احتیاج داریم یعنی مدل برقراری ارتباط بین فعالیتهای عینی و کاربردی با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش. به اعتقاد بنده عملیّاتی نشدن سند تحول مدتواند سه حالت داشته باشد: 1- "نتوانستهاند این کار را بکنند" که به اعتقاد من درصد زیادی به این علت اختصاص دارد، "نتوانستند" یعنی اینکه چیزی به نام الگوی ربط نداشتند و نتوانستند آن را طراحی کنند. و کسی هم به آنان آموزش نداده است و در فضای سوت و کوری رها شدهاند.
2- حالت دوم این است که"نخواستند"، ممکن است گروهی باشند که به این سند اعتقاد نداشته باشند و یا با فطرتگرایی توحیدی ومحتوای سند زاویه داشته باشند. درواقع فطرتگرایی توحیدی و حیات طیبه رانفهمند.
3- حالت سوم این است که میگویند: "ممکن نیست و این سند عملیّاتی نمیشود". چرایی این امر را نیز انتظارات سند ذکر میکنند. مثلاً به مفهوم حیات طیبه در این سند اشاره دارند و معتقدند حیات طیبه آموزه قرآنی و یک امر کلی است، نمیشود این مفاهیم را برای دانشآموزان دوره ابتدایی مطرح کرد باید به دنبال تعاریف دیگری برای این مفاهیم باشیم. اینکه کدام یک ازحاالات عملیّاتی نشدن سند تحول بیشترین درصد را به خودش اختصاص میدهد نیاز به پژوهش دارد. من اعتقاد دارم حالت اول درصد بیشتری دارد و یقیین دارم این مشکل اصلی ما است باید دست به دست هم بدهیم تا الگوی ربط یا الگوی عملیّاتی را مشخص کنیم. این کار باید در جمع مشترکی بین پژوهشکده حکمت و سازمان پژوهش انجام شود تا به مدلی برسند که مبنا را عملیّاتی کند. به نظر من روح سند در غربت است باید درباره چگونگی بروز و ظهور سند در سطوح دورههای مختلف تحصیلی تلاش کنیم، یعنی مفاهیم سند برای دانشآموزان دوره ابتدایی، دوره متوسطه و دوره فنی و حرفهای و کاردانش به چه صورت جلوه عملیّاتی و اجرایی پیدا کند و اینکه اگر بخواهیم آن را در دانشگاه انجام دهیم باید چه موقعیتی پیدا کند تا هر کدام به فراخورشان آن را بفهمند. اگر به هر بخشی از آموزش و پرورش مراجعه و در آن بخش مسئلهای و برای آن مسأله راه حلی پیدا کنیم، به نظر میرسد تا زمانی که بناها را بر مبنا متصل نکنیم یعنی سند تحول بنیادین کاربردی و عملیّاتی نشود نخواهیم توانست حرف اصلی را بزنیم. اگر سند تحول عملیّاتی نشود و مکتب تربیتی ما تمام و کمال نباشد ایدئولوژیهای غربی و مکتبهای دیگری مانند سکولاریزم و لیبرالیزم و ... وارد آن میشوند و در زمینه تولید اسناد هم خوب عمل میکنند که سند 2030 ناظر بر این مدعاست.
پژوهشکده حکمت اگر بخواهد در زمینه آموزش و پرورش موفق شود باید در کنار آموزش و پرورش باشد و بهصورت اخص در حوزه سازمان پژوهش آمادگی داریم که با این پژوهشکده همکاری کنیم.
در ادامه دکتر علیپور معاون پزوهشگاه اظهار داشت: در مسئلهبندی، روشی به نام ساختاردهی به مسئله وجود دارد. به نظر بنده، فقدان الگوی ربط بین بناها و مبنا در لایهبندی مسائل به عنوان فرا مسئله مطرح است که باید به مسائل سطوح پایین تبدیل شود. به نظر من اگر الگوی ربط را هم طراحی کنیم باز هم با مسائل دیگری مواجه میشویم. به عنوان مثال با نیروهایی مواجه خواهیم شد که آمادگی اجرای این سند را ندارند چه تضمینی وجود دارد که دوباره همسوسازی اتفاق نیفتد. همسوسازی میتواند هم با سند باشد هم با افراد و هم با الگو.
دکتر موسوی مشاور رئیس پژوهشکده حکمت یکی از راهکارهای اجرایی شدن سند تحول بنیادین را نظام رتبهبندی بندی معلمان عنوان کردند و اینکه معلم برای ارتقاء باید به این سند و برنامه عمل کند.
در ادامه دکتر ملکی اظهار داشت: اگر الگوی ربط طراحی شود یعنی یک الگوی شفافِ قابل فهمِ عملیّاتی طراحی شده است. بهدلیل قابل فهم نبودن سند تحول برای خیلی از افراد، اگر الگوی ربط طراحی کنیم سند تحول را مفهومیتر کردهایم. در این صورت سند برای کارشناسان و نیروی انسانی آموزش و پرورش قابل فهم خواهد شد. نکته دیگر این است که اگر الگوی ربط طراحی شد به گفتمانسازی، آموزش و مهارتآموزی نیاز داریم، زیرا چه بسا آنانی که میخواهند برای این الگو کار کنند باید آمادگی لازم را برای به کارگیری آن داشته باشند.
رئیس پژوهشکده حکمت همچنین یکی از مشکلات اساسی عملیّاتی نشدن سند تحول را عدم باور و تعهد حوزه ستاد آموزش و پرورش به اجرایی کردن سند تحول دانستند و بیان کرد: سؤال این است اگر ما مسائل را بفهمیم و الگوی را هم طراحی کنیم آیا وزارت آموزش و پرورش ارادهای برای اجرای سند دارد یا خیر؟ در صورت وجود اراده برای اجرای آن، پژوهشکده آمادگی دارد که کمیته مشترکی تشکیل دهد و اعضای آن را هم مشخص نماید تا برای آن مقدمه و هدف تدوین کند. سؤال دیگر این است که تعیین تکلیف شود چه کارهایی باید در کمیته مشترک انجام شود و کدام اولویت دارد؟
در پایان دکتر ملکی ضمن پاسخ به سؤال رئیس پژوهشکده، مطالب زیر را به عنوان جمعبندی و مصوّبات جلسه بیان کرد: به نظر من ذهنیت وزیرمحترم آموزش و پرورش آقای حاجی میرزائی نسبت به سند تحول خیلی مثبت است. ایشان منطقی، منعطف و سازگار هستند. موضعگیرهای ایشان در جلسات متعدد فرصت مناسبی برای عینی کردن و کاربردی کردن سند تحول است. عملیّاتی کردن الگو مطرح شده هم در همین راستا معنا پیدا میکند. امیدواریم بتوانیم قدمهای مؤثری در این حوزه برداریم تا به خلاهای نرمافزاری پاسخ دهیم.
برنامه درسی هویت مستقلی دارد. منظور سازمان پژوهش از عملیّاتی نشدن سند تحول، بخش برنامهریزی درسی است که یکی از زیر نظامهای سند هم میباشد. برای انجام این کار هم باید کمیته مشترکی تشکیل دهیم و در خصوص اقدامات پیش رو تفاهماتی داشته باشیم، نقشه راه را تعیین و ترسیم کنیم تا معلوم شود چه کاری میخواهیم انجام دهیم. توصیه من این است که مذاکراتی که به عمل آمد برای هر دو طرف جدی باشد و از طرف سازمان پژوهش آقای روشندل مشاور اینجانب برای هماهنگی امور معرفی میشود.
ارسال نظر