تأثیر داستان‌های کتاب‌ درسی بر رشد شخصیت کودک و مقایسه آن با سایر کشورها



طی چندماه گذشته سایت‌های خبری و کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی، گزارشی را با عنوان گزارش پژوهشی « بررسی و تحلیل داستان‌های کتاب فارسی کلاس اول در ایران و مقایسه آن با داستان‌های کتاب زبان کلاس اول در دو کشور شرقی و غربی یعنی چین و آلمان» منتشر کرده‌اند، که همراه بود با تیترهای  ژورنالیستی مانند لینک زیر که حاوی گزارش است:
کودک ایرانی «اطاعت» یاد می گیرد، کودک آلمانی «پیشرفت» و کودک چینی «مهرورزی»

به طور دقیق باید گفت که هیچ یک از سایت‌ها یا گروه‌های تلگرامی به منبع این گزارش اشاره نکرده‌اند و تنها نامی که وجود دارد آقای دکتر علیرضا عابدین  دارای دکترای روانشناسی بالینی و استاد دانشگاه است.
من بدون آن‌که بخواهم نتایج گزارش را مورد نقد قرار دهم، یا از نظام آموزشی و کتاب‌های درسی دفاع کنم، معتقدم روش انجام این پژوهش و نوع ارائه گزارش بنا به دلایل زیر قابل نقد است:
1-  گزارش‌ها احتمالا نتیجه مصاحبه آقای دکتر عابدین یا خلاصه گزارش پژوهشی است که ایشان منتشر کرده و به رغم جستجوهای فراوان، چاپ آن در هیچ فصلنامه یا مجله علمی خاصی یافت نشد.
2-  قضاوت علمی و منصفانه در مورد این گزارش نیازمند دانستن روش انجام پژوهش، چگونگی نمونه‌گیری و شیوه و ملاک برچسب زدن به یک محتوا یا تصویر به عنوان نمود اطاعت، نمود پیشرفت یا نمود مهرورزی است.
3-  آزمون اندریافت موضوع که مورد استناد آقای دکتر عابدین قرار گرفته است آزمونی است برای کشف گرایش‌ها و شخصیت آزمودنی که بر اساس یک سری تصاویر یا داستان صورت می‌گیرد و استفاده از آن در تحلیل خود داستان یا تصویر و به عبارتی، استفاده معکوس از آن باید مبتنی بر شواهد علمی باشد. موری(طراح این روش) آزمون فوق  را به این صورت توصیف می‌کند: روشی که برخی از سایق ها، هیجان ها، احساسات، عقده ها و تعارض های بارز شخصیت را برای تفسیرکنندۀ‌ تعلیم دیده آشکار می سازد. برای اطلاع بیشتر از این آزمون به لینک زیر مراجعه کنید:
روانشناسی و ما - آزمون اندریافت موضوع (TAT (Thematic Apperception Test

4-   با توجه به توضیحات فوق لازم می‌نماید که پژوهشگر محترم، نمونه‌ای واقعی از جامعه دانش‌آموزان پایه اول ابتدایی کشور را مورد آزمون قرار داده و از آن‌ها بخواهد که داستان یا برداشت خود را از هریک از تصاویر کتاب درسی فارسی پایه اول یا داستان‌های کتاب‌ فارسی پایه اول بیان کنند. از این طریق البته پژوهشگر بر اساس تعریف آزمون، فقط می‌تواند نتیجه بگیرد که این دانش‌آموزان نمونه، که معرف واقعی جامعه هستند، دارای این سایق‌‌های روانی یا آن تعارض‌های شخصیتی یا فلان عقده‌‌های روانی هستند. در حالی که چنین تعمیمی هم به راحتی قابل انجام نیست.
5-  با توجه به توضیح شماره4  لازم می‌آید همین نمونه‌گیری برای دانش‌آموزان کشورهای چین و آلمان هم صورت گرفته و آزمون برای آن‌ها نیز انجام شود.
6-  اما چون این تصاویر یا داستان‌ها برای چنین آزمونی طراحی نشده‌اند، چنین نتیجه‌گیری‌ای  خالی از اشکال نیست.
7-   این که پژوهشگر بخواهد از روایت  آزمودنی‌ها از تصویر یا داستان نتیجه بگیرد که این تصویر یا داستان حاوی مضمون پیشرفت، اطاعت یا مهرورزی است، مبتنی بر فرضیات اولیه آزمون اندریافت موضوع نیست و ابداعی است که پژوهشگر به آن رسیده است و من از آن بی‌اطلاعم.
8-  با توجه به خلاصه گزارش ارائه شده می‌توان استنباط کرد که پژوهشگر محترم از چنین روشی(یعنی نمونه گیری از دانش‌آموزان و آزمون تصاویر و داستان‌ها) استفاده نکرده است و این گزارش یک گزارش کتابخانه‌ای است. به عبارت دیگر پژوهشگر با دست‌یابی به کتاب‌های آموزش زبان اول ابتدایی سه کشور و بررسی تصاویر این سه کتاب(و با احتمال کمتر، بررسی داستان‌های کتاب‌های چین و آلمان که به زبان‌های چینی و آلمانی نوشته شده‌اند) به چنین نتیجه‌گیری‌ای رسیده است.
9-  بنابر این می‌توان گفت پژوهشگر یا دستیاران ایشان، تصاویر کتاب‌های درسی سه کشور را دیده و بر اساس تجربیات و سائقه‌های خود  از آن استنباط کرده‌اند. یعنی به این نتیجه رسیده‌اند که کتاب‌درسی فارسی پایه اول نشانگر اطاعت و احترام، کتاب چینی پایه اول نشانگر مهرورزی و کتاب آلمانی پایه اول نشانگر پیشرفت است.
10-  اگر فرض کنیم که تصاویر کتاب‌های درسی و داستان‌های آن برای آزمون اندریافت موضوع طراحی شده‌اند، می‌توانیم نتیجه بگیریم که در واقع پژوهشگران به شناخت جنبه‌های روانی و شخصیتی خود پی‌برده‌اند نه به واقعیت این تصاویر. در حالی که اصولا تصاویر و داستان‌های کتاب درسی برای آزمون طراحی نشده‌اند و حتی چنین نتیجه‌ای هم نمی‌توان گرفت.
11-  همه پژوهشگران حوزه علوم انسانی از جمله جناب آقای دکتر عابدین به خوبی واقفند که تعمیم یک قضیه به کل جامعه به این سادگی‌ها قابل انجام نیست. به عبارت دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند با بررسی یک کتاب درسی می‌توان در مورد کل نظام آموزشی حکم صادر کرد. یعنی برای صدور این حکم: «کودک ایرانی اطاعت یاد می گیرد، کودک آلمانی پیشرفت و کودک چینی مهرورزی» نیازمند اطلاعات و شواهد بسیار گسترده‌تری هستیم.
12-   آقای دکتر سجاد مهدی‌زاده نیز درباره این گزارش پژوهشی مطالبی را ذکر کرده‌اند، که بدون تأیید یا رد همه مطالب آن، خواندن آن را خالی از فایده نمی‌دانم. برای خواندن مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:
نامه دین و فرهنگ - تحلیل محتوای کتاب فارسی ما واقعاً چه چیزی را یاد می‌دهد؟

 درپایان لازم می‌دانم از آقای دکتر علیرضا عابدین که با عنایت به نظام آموزش و پرورش کشور سعی در بهبود و اصلاح نظام آموزشی  دارند تشکر و تقدیر ‌کنم و امیدوارم نقدهای من را نه به عنوان خرده‌گیری بلکه به عنوان تلاش برای ارتقای علمی در نقد نظام آموزشی ببینند.

ارسال نظر

Image CAPTCHA