تصور کنید میخواهید یک ظرف شیشهای خالی را با چند کلوخ، مقداری سنگریزه و مقداری ماسه نرم پر کنید و سپس یک لیوان آب روی آن بریزید. بهطور طبیعی ابتدا کلوخها را در شیشه ریخته، سپس سنگریزهها با تکان دادن شیشه لابهلای کلوخها جای گرفته و آنگاه ماسه ریخته و شیشه را مجدداً تکان میدهیم، ماسهها در بین سنگریزهها جابهجا شده و داخل شیشه جای میگیرند. در پایان یک لیوان آب را به آرامی در داخل شیشه میریزیم؛ آب راهش را یافته و آرام در شیشه جای میگیرد.
سؤال: اگر ابتدا شیشه را با ماسه پر کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ بله دیگر جایی نه برای سنگریزهها و نه برای کلوخها و نه حتی برای آب میماند!
ذهن دانشآموز نیز همینطور است. او نیاز به انواع آموزهها، دانش و اطلاعات دارد. اما مهمتر آن است که کدامین را ابتدا آموخته و در کسب آن اهتمام ورزد. کلوخها به مثابه کتابهای درسی و مواد و رسانههای آموزشی رسمی، سنگریزهها محتوای تربیتی و پرورشی، ماسهها آموزههای مکمل و لیوان آب هم آغوش گرم و پرمحبت معلم و نشاط و شادابی کلاس درس است.
اگر ما ذهن دانشآموزان را از ابتدا با آموزههای مکمل (محفوظات و دانش و اطلاعات اضافی و به اصطلاح امروزیها با تستها و آزمونها و مطالب پخته) پر کنیم، دیگر جایی برای خلاقیت، حل مسئله و پویایی نمیماند. چرا که قرار نیست دانشآموز همه چیز را فرا بگیرد و در ذهن سراپا آماده یادگیریهای جدید خویش بریزد!
از این روی، بهتر است آموزههای ناظر بر برنامههای درسی و تربیتی رسمی که مبتنی بر فنون و آداب صحیح آموزش و یادگیری است، به دانشآموزان آموخته شود. آنگاه در فرایند صحیح آموزش و یادگیری (چنانچه نیازی به دیگر آموزهها داشت) با تشخیص معلم و متخصصان موضوعی تعلیموتربیت نه هر نسخهپیچ ناآشنا، تغذیه شود
ارسال نظر