بسیاری بر این باورند که سازمانها و شرکتها به آن سطح مطلوب از عملکرد که مد نظر مدیرانشان است نمی رسند. در واقع این نهادها نمی توانند از قابلیتهای نهفته اعضای گروهشان به بهترین شیوه ممکن استفاده کنند. این پیامی روشنی است که بسیاری از مراجعه کنندگان به سازمانها و شرکتها مطرح می کنند. در این سازمانها چالشهای مختلف و معمولا پیچیده ای به چشم می خورد، از برنامه ریزیهای کلان و راهبردی گرفته تا مدیریت تغییر و تحولات. نکته مهم اینجاست که این چالش معمولا ناشی از عملکرد اعضای تشکیل دهنده گروهها نمی شود بلکه بر اساس تحقیقات صورت گرفته، این مدیران هستند که در به کارگیری قابلیتهای موجود در گروه هایشان چندان مؤثر عمل نمی کنند. قطعا در یک گروه، اعضای مختلفی با شخصیتها و کارکردهای متنوعی حضور دارند که باید به طرز هوشمندانه ای از ترکیب مؤثر آنها استفاده کرد.
تحقیقات نشان می دهد برخی مدیران ارشد که اتفاقا شمارشان هم کم نیست درباره اینکه تفاوتهای زیادی میان افراد زیردستشان در گروههای مختلف وجود دارد تشخیص چندان درستی نمی دهند. اما این تنها بخشی از مشکلات است. مدیران دیگری هم هستند که نمی توانند این شکافها را مدیریت کنند. قطعا به واسطه وجود تغییرات شخصیتی گوناگون در میان اعضای تشکیل دهنده یک سازمان یا گروه، احتمال بروز تنش وجود دارد اما بسیاری از مدیران درک درستی از عمل نکردن به موقع در این لحظات ندارند و در نتیجه هزینه های زیادی به سازمان خود وارد می کنند. اما این تنها نتیجه منفی عدم مدیریت وضع موجود نیست. اعضای یک گروه ایده ها و حرفهای زیادی دارند که باید به آنها گوش داد که در نتیجه می توان از دل آنها به راهکارهای مؤثری جهت افزایش بهره وری یک سازمان دست یافت اما زمانی که تنشها و شکاف که ناشی از تفاوت شخصیتها می شود به خوبی مدیریت نشود، این ایده ها هم شنیده نمی شوند.
اینجاست که علم وارد عمل می شود تا مدیران بتوانند نتیجه مطلوب تری به دست آورند. سیستمی جالب توجهی به نام Business Chemistry ارایه شده که چهار سبک کاری بنیادین را مورد بررسی قرار می دهد. در این سیستم به استراتژیهای مرتبط با دستیابی به اهداف مشترک نیز پرداخته شده است. در حال حاضر آزمونهای مختلفی برای تعیین شخصیت افراد وجود داد که کارایی چندانی برای محیطهای کاری ندارند. از آن گذشته بسیاری از این آزمونها به شدت به درونکاوی شخصیتی افراد متمرکز شده اند.
محققان در راه بهبود کیفیت کار تیمی در سازمانها و شرکتها به بررسیهای علمی متکی شده اند. در مجموعه آزمونهایی از این دست، بیش از 190 هزار نفر مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و مطالعاتی در این زمینه انجام شد تا هر یک از آنها که یکی از چهار سبک کاری مشخص شده را دارند در برابر شرایط استرس زا چه سطحی از واکنش را بروز می دهند؟ البته در این بررسیها تنها افراد تشکیل دهنده یک گروه کاری مورد بررسی قرار نگرفته اند بلکه محققان به سراغ مدیران هم رفته و آنها را در بیش از سه هزار آزمایش مختلف مورد ارزیابی قرار داده اند. در نتیجه این بررسیها اطلاعات گوناگونی به دست آمده که از روی آنها می توان استراتژیهای نوینی را جهت افزایش بهره وری و کسب نتایج بهتر در محیطهای کاری تعیین کرد.
محققان چهار سبک کاری را این گونه معرفی می کنند و به مدیران توصیه می کنند که با نگاهی علمی و دقیق به اعضای گروهشان توجه کرده تا با تشخیص دقیق ویژگی هر کدام از اعضا، از قابلیتهای نهفته آنها در بهبود وضع کاری خود استفاده کنند. Pioneers آنهایی هستند که به ایده های جدید فکر می کنند و معمولا بر روی افکار بزرگ متمرکز هستند. Guardians آنها نگاه منطقی و همراه با برنامه ریزی نسبت به مسایل دارند و برای اینکه دست به ریسک نزنند در برابر این گونه شرایط با تأمل رفتار می کنند. Drivers این افراد با نگاه سیاه و سفید به مسایل می پردازند و تلاش می کنند با سلاح منطق و اطلاعات خود را تجهیز کنند. Integrators این افراد روحیه همکاری تیمی قابل توجهی دارند و با نگاهی تؤام با حس همکاری و روی باز نسبت به همکاران و سایر اعضا عمل می کنند. آنها را می توان دیپلمات خوبی به شمار آورد.
قطعا در تیمها، گروهها و سازمانهایی که این سبکهای مختلف کاری با یکدیگر پیوند می خورند، نتیجه به دست آمده چشمگیر است و این مدیران هستند که از مزایای چنین تنوع شناختی بهره مند می شوند.
ارسال نظر